خانه > گزارش ويژه > تحولات رسانه ای > ارزش رسانه های فارسی خارج از ايران و روش آنها | |||
ارزش رسانه های فارسی خارج از ايران و روش آنهاتهيه کننده: آزاده اسدیبخش دوم میزگرد زمانه را «اینجا» بشنوید. شروین نکوئی: برای آقای قهرمان سوالی مطرح کنم. در مورد مقایسهی رابطه رادیو زمانه و سازمان غيردولتی «پرسنا» از یکطرف و از طرف دیگر رابطه «گذار» و سازمان فريدم هاوس. در مورد محتوای کار گذار وابستگی هست به فريدم هاوس یا اینکه این رابطهی فريدم هاوس و گذار را چگونه باید دید؟ ساسان قهرمان: گذار دو زبانه است. تقریبا همه مطالبی که در گذار منتشر میشود به فارسی و انگلیسیست. این نکتهی بسیار مهمی بوده برای ما از اول که، طوری که دوستان اشاره کردهاند و همکاران دیگر به پرکردن نوعی خلا رسانهای ما از این زاویه هم به این مسئله نگاه کنیم. در انتشار گذار پرکردن خلا رسانهای در دو جهت یا از این دو جهت برای ما مطرح بوده. یعنی هم رساندن صدای نظرها و دیدگاههای مختلف روزنامهنگاران و فعالان اجتماعی، نویسندگان ایرانی به یکدیگر و به مردم و هم رساندن صدای آنها به این جانب خاص که نتیجهی مثبت و بسیار خوبی هم داشته. در مورد «پرسنا» من شخصا متاسفانه اطلاع دقیقی ندارم که چه ارتباط مشخصی میان «پرسنا»، غیر از ارتباط و حمایت مالی، ارتباط ارگانیک یا سازمانی و رادیو زمانه وجود دارد. رادیو زمانه تا جایی که من با آن آشنا هستم نشان میدهد که مستقل و آزاد دارد عمل میکند و همان جنبهی تبادلنظر و تکثرگرایی را رعایت میکند. اما اشاره شد که دولت هلند و مشخصا دولتهای اروپایی کنترلی ندارند و کاری ندارند به این کارها. این در مورد گذار هم کاملا موثق است، ضمن اینکه گذار هم از روز اول نشریهای مستقل بوده و کسی به گذار چیزی را تحمیل نکرده یا برنامهای نداده که در چه زمینهای باید مطالب بنویسد و روی چه مسایلی باید انگشت بگذارد و چکار بکند و چکار نکند. در مورد دبیران و تحریریهی گذار، طبیعتا مثل هر نشریه دیگری برنامهریزی خودشان را دارند برای اینکه به چه مسایلی در هر شماره بپردازد و فريدم هاوس چیزی را به گذار تحمیل نمیکند. فريدم هاوس یک سازمان، انجمن و نهاد آمریکایی غیردولتیست که بیش از ۶۵ سال سابقهی فعالیت در زمینهی دفاع از حقوق بشر و آزادی در جهان دارد و گذار را هم بعنوان یکی از پروژههایش نگاه میکند. فريدم هاوس یا «خانه آزادی» همانطور که دوستان دیگر اشاره کردهاند، از آن بودجهی دولت هلند بهاصطلاح درخواست بودجه کرده و بودجه پذیرفته شده، برنامه پذیرفته شده و بعد گذار هست که دیگر زندگی مستقل خودش را شروع میکند و ادامه میدهد. فريدم هاوس ناشر یا بهشکلی حامی گذار هست. فکر میکنم همانطور که فريدم هاوس در مورد رادیو آزادی نه تحمیل کنندهی نظر خاصی. بحث دولتها را باید یکمقداری جدا کرد. همانطور که از یک زاویهای دولتها در اروپا در آمریکای شمالی فرق میکند با ایران یا کشورهای مشابه که دولتها ناظر بر همه چیز هستند و کنترلکنندهی همه چیز هستند. همانطور که این جنبه نیست، به جنبهای هم باید توجه داشته باشیم که همین NGOها حتا اگر نظرها یا برنامههای خاصی داشته باشند، بهرحال آن را هم باید از دولتها جدا کرد. شروین نکوئی: برویم به قسمت دوم صحبت. در درجهی اول صحبتی داشتیم با خانم هاله قریشی استاد دانشگاه آمستردام در رشتهی آنتروپولوژی. نظر ایشان در مورد این مسئلهی حمایت رسانههای ایرانی از طریق دولت هلند. زمانه: بودجهی دولتهای خارجی برای توسعهی دمکراسی در ایران به ایران دارد کمک میکند یا مانعتراشی میکند؟ هاله قریشی: این مسئله حالت تضادی دارد، یک پارادوکس است. از یکطرف برای رشد دمکراسی در ایران صداها و نظرهای خارج از ایران خیلی مهم است، بخصوص از طرف ایرانیان خارج از ایران و این خیلی لازم است بخصوص برای کسانی که درون ایران فعالند و از طرف دیگر باعث میشود این حمایت خارج از ایران که این گروهها زیر ضرب بیشتری بروند. هرچقدر مسئلهی بینالمللی مطرح بشود، هر حرکتی اینجا بشود و مسئلهی بینالمللی مطرح بشود، باعث میشود که حکومت اینجا و کلا سیستم ایران برایشان به شکلی مسئله ایجاد بکند. زمانه: در نتیجه فکر میکنید وقتی رسانهای با بودجهی یک کشور خارجی برای توسعه دمکراسی در ایران فعالیت میکند، قابل اعتماد برای مردم هست؟ هاله قریشی: من فکر میکنم برای مردم قابل اعتماد باشد، ولی از یکطرف به نظر من با حمایت مردم مواجه میشود، برخی هم طبیعیست که با شک تا یک حدودی همراه باشه. چون همیشه ما میدانیم در همه سیستمها در همه جوامع در کنار خبررسانیای که وجود دارد همیشه یکسری شایعات هم مطرح است و آن شایعات هم تا حدودی تعیینکننده میتوانند باشند. تمرین دمکراسی در کشورهایی مثل ایران همیشه با یکسری موانع مواجه میشود و این موانع همیشه موانع حکومتی نیست، بخشی از آن همه موانع فرهنگیست، که آدمها احساس بکنند استقلال فکری چیزیست که دادنی نیست، گرفتنیست. به معنای هست که نه تنها خودشان را از حکومتی که میخواهد زیر سلطه ببردشان رها بکنند، از فرهنگی هم که آنها زیر سلطه میبرد رها بکنند. و این چیزیست که به نظر من یک پروژهی درازمدت است و جامعه ایران الان با این مسئله فکر میکنم دهسالی هست که خیلی مشغول است و واقعا هم دارد سعی میکند با این موانعی که وجود دارد به یک شکلی با قدمهای کوچک جلوی هرنوع محدودیت را بگیرد. زمانه: اینکه کشورهای غربی برای توسعهی آزادی مطبوعات یا آزادی بیان در ایران بودجهای را تخصیص میدهند، آیا خودشان هم منفعتی میبرند از این کار؟ هاله قریشی: سوال خیلی پیچیدهایست، چون میتواند منفعت اقتصادی باشد و یا منفعت سیاسی باشد. چیزی که من تصور میکنم در کشوری مثل هلند مثلا دلیل اینکه دارند جامعه مدنی را در کشورهای دیگر مثل ایران اینقدر تقویت میکنند، این است که این تصویر وجود دارد و تصویر درستی هم هست که جنبشهای مختلفی در این کشورها وجود دارد و این جنبشها احتیاج هست که حمایت خارجی داشته باشد. بودجههایی که تخصص داده شده این بودجهها از طرف دولت هلند به این شکل نبوده که خود دولت هلند بگوید ما میخواهیم این کار را بکنیم. این از حرکتهایی بوده که ایرانیهای خارج از کشور انجام دادهاند. بنابراین در مورد منافع به نظر من به این شکل که مثلا دولت هلند خودش نفعی دارد. شروین نکوئی: شنیدیم صحبتهای خانم هاله قریشی را، استاد دانشگاه آمستردام. آقای باستانی در قسمت اول صحبتشان خانم قریشی موضوعی را مطرح کردند در مورد این دو وجهبودن مسئلهی کمک از خارج به رسانههای ارتباط عمومی ایرانی در خارج از ایران که از یکطرف این خیلی خوب و مثبت است، از طرف دیگر میتواند تاثیر منفی داشته باشد روی همکاران شما در ایران. تا چه با این نظر موافقاید شما؟ حسين باستانی: باز من برمیگردم به آن بحث اول ایشان. این حساسیت عملکرد آنها را دوچندان میکند. به خاطر اینکه عملکرد حسابنشده، متوهمانه و غیرحرفهای در اینگونه رسانهها میتواند خطراتی را که ایجاد میکنند برای داخل بیشتر کند تا منافعشان. البته اگر عملکرد آنها در واقع میزان حسابشدگیاش بیشتر باشد و میزان منطق و صغرا و کبراهایی که با همدیگر جور دربیاید بیشتر در عملکرد آنها وجود داشته باشد، طبیعتا میتواند وجه کمککنندهاش بیشتر باشد. این موضوع که تکرار میشود، کمک دولت هلند، باید عنایت داشته باشید که تصور من بعنوان یک ناظر خارجی به این داستان این است که دولت هلند هیچوقت مدافع این جور بودجهها نبوده در خصوص این پروژهی خاص. بهرحال نمایندگانی شروع کردند در پارلمان و این را پیش بردند. تا آنجایی که من ناظر بودم، چیزی که میدیدم، موضعی که از طرف دولت هلند دیدیم بیشتر مخالفت بود و آنهم بیشتر بخاطر منافع اقتصادی که در ایران داشته است و احساس میکرده که اینجور چیزها میتواند این منافع را بهخطر بیندازد. بهرحال این موضوعی که در داخل مدام دارد تکرار میشود که دولت هلند، دولت هلند، من فکر میکنم باید ما خودمان حواسمان باشد که این یک چیزی بوده که بهرحال پارلمانی تصویب کرده و دولتی موظف به اجرایش بوده. اصولا یک حکم کلی من فکر میکنم در مورد این داستان نمیشود داد. این پروژهها پروژههایی بودند که موفقتر بودند، من حالا بطور مشخص رادیو زمانه را در این پروژهها طبقهبندی میکنم. ولی حقیقتاش اغلب پروژهها را من نمیشناسم و برای قضاوت راجع به این پروژهها خیلی زود هست. من فکر میکنم باید منتظر ماند و دید عملکردشان بیشتر چطور است. شروین نکوئی: متشکرم. جوابتان مشخص است. مهدی جامی: من یک نکتهای کوچکی را میخواستم بگویم. ببینید واقعیتش این است که برخورد منفی با این پروژه یا این پروژههای مختلفی که حالا من چهار یا پنجتایش را اسم بردم، کمی حساسیتها متفاوت است. به نظر من حساسیتها تا یکمقدارش قابل فهم است و از یکمقدار که گذشت شما میتوانید به آن بیاعتنا باشید. اگر ما بحث را ببریم به طرف مقابلهجویی با نظام حاکمی که در ایران هست، طبیعیست که آن نظام اسلامی باشد، اسلامی نباشد، پادشاهی باشد، پادشاهی نباشد، کمونیست یا مذهبی باشد مخالفت خواهد کرد و به اصطلاح احساس خوبی نخواهد داشت و طبیعی هم هست. ما حداقل در رادیو زمانه فکر میکنیم که به سمت مقابلهجویی نباید حرکت بکنیم. یعنی مقابلهجویی را اصولا از دایرهی کار رسانه بگذاریم کنار و این را بگذاریم به عهدهی همان تندروان چپ و راست و داخل کشور و خارج از کشور و اینها و یک کار رسانهیی بکنیم. به نظر من اگر ما در کار رسانهیی و بحث اطلاعات جدی باشیم و اطلاعات آزاد و تحلیل آزاد، اگر حساسیت منفی هم ایجاد بکنیم، میشود به آن بیاعتنا بود. بالاخره یک عدهای استبدادگرا و استبدادخواه هستند و دوست ندارند صدای دیگری شنیده بشود. ولی اگر واقعا در داخل ایران احساس بکنند از روش این پروژهها که اینها میروند به سمت نوعی مقابله یا به اصطلاح regime change، براندازی، تغییر رژیم و از این صحبتها، طبیعیست که به مقابله برخیزند. در میان این پروژههای مختلف به نظر من این حساسیتها متفاوت توزیع شدهاند. بعضی از این پروژهها هستند که اصلا حساسیتی نسبت به آنها ایجاد نشده. واکنشها جاهاییست که یکمقداری مسایل اجتماعیتر و سیاسیتر میشود. اگر ما برای خودمان مشخص بکنیم که کار ما اپوزیسیونی نیست، کار ما براندازی تغییر رژیم نیست، دیگر از آنجا به بعدش مخالفتی اگر باشد، میشود واقعا به آن بیاعتنا بود. البته خب طبیعیست و مخالفت وجود دارد، اما اینکه میگویم باید به آن بیاعتنا بود، یعنی اینکه ما بالاخره باید کارمان را بکنیم، بهرحال ما یک صدای متفاوت هستیم و یک دید متفاوت هستیم. شروین نکویی: برای من جالب است که نظر دوستان دیگر را در این مورد بدانم و شروع میکنم با آقای قهرمان. نظر شما جزو اصول اصلی این رسانههای ارتباط عمومی ایرانی رو به ایران، آیا این باید باشد که مقابله نخواهد بکند با حکومت ایران؟ ساسان قهرمان: ببینید اگر ما برویم به این طرف که مقابلهجویی با نظام حاکم نباشد به هیچ صورت، خب آن بحث دیگریست. اگر ما ببنیم نظامی یا دیدگاه و جناحی را که در جامعه هدف اصلیاش یا تمام موجودیت و ماهیتاش بستن جامعه، محدودکردن آن و تحکم و تحکیم یک دیدگاه خاص باشد و بخواهد جامعه را ببرد به آنطرف، طبیعتا هر کسی و هر حرکتی که با این دیدگاه محدودکننده بخواهد مخالفتی داشته باشد، مجبور است در مقابل آن قرار بگیرد و قرار هم میگیرد. گذار که از اسم و عنوانش مشخص است در چه زمینهای فعالیت میکند، گرچه کار گذار هم پارتیزانی نیست، حزبی نیست، گروهی نیست و اصلا نه جنبهی یک گروه از اپوزیسیون دارد و میتواند داشته باشد و نه خودش را ارگان اپوزیسیونی یا گروه پارتیزانی خاصی میداند که هدفش را هم براندازی یا تغییر رژیم بداند. نه اینطور نیست. ولی کار چنین نشریاتی از جمله گذار گسترش ایدهی حقوق بشر و احترام و رعایت حقوق بشر است و آزادی. طبیعتا نیرویی که این را نخواهد، در این جهت فعالیت نکند، در این جهت نرود و در جهت مخالف آن برود که جهت مخالف حقوق بشر و آزادی باشد، طبیعتا این را به حساب براندازی و تغییر هم میتواند بگذارد. آقای جامی فرمودند که میشود، حق دارد، اگر چنین حالتی باشد. میخواهم بگویم که میشود این را طبیعی دانست، ولی نمیشود حق داد. شروین نکویی: سه نفری که اکنون نظرات آنها را میشنویم به ترتیب جاناتان مارکس مدیر سابق رادیوی هلند و مشاور رسانههای مطبوعاتی، خانم فرنگیس حبیبی مدیر مسئول رادیو فارسیزبان فرانسه و آقای جمشید فاروقی مدیر مسئول رادیو صدای آلمان. زمانه: به نظر شما بودجهای را که هلند برای طرحهایی مثل رادیو زمانه اختصاص داده به مردم ایران کمک میکند یا برعکس برایشان مشکل ایجاد میکند؟ جاناتان مارکس: شاید هر دو. به نظر من این مسئله خیلی مهم است که یک رسانهی مستقل برای ایران وجود داشته باشد. فکر میکنم در حال حاضر آزادی بیان در ایران وضعیت بسیار تراژیکی دارد. مثلا دستگیری بسیاری از زنان آنهم بخاطر کارهایی مثل نوشتن وبلاگ یا مقاله برای یک جامعه خیلی تراژیک و غمانگیز است. من نمیدانم وقتی جاهای دیگر دنیا تلاش میشود با گفتگو و صحبت مسایل را حل کنند، چرا مقامات ایرانی فکر میکنند بهترین روش ادارهی کشور خفهکردن مردم است. در تاریخ کشوری روی زمین وجود نداشته که با سانسور مطبوعاتی و رسانهای کارکرد اقتصادی بهتری پیدا کند. بخصوص با وجود رسانههای نوین چه اندازه پول از سوی مسئولان ایرانی هزینه میشود که مثلا وبلاگها را مسدود کنند یا جلوی یک رادیو مستقل را بگیرند. به گمان من رادیویی مثل رادیوی شما بسیار مهم است، بخصوص در کشورهای خاورمیانه و همینطور در کشورهای فارسیزبان و در کشورهای عربزبان. چون رسانههای نوشتاری مثلا وقتی با کسی مصاحبه میکنند، ترجیح میدهند نقل قول مستقیم نداشته باشند و عین عبارات شخص مصاحبهشونده را نمیآورند. اما در رادیو به نظر من حسن اصلی این است که صدای مصاحبهشنونده خیلی بهتر انتقال پیدا میکند. زمانه: شما چطور میخواهید دولت ایران را متوجه این نکته بکنید که هدفتان تدارک جنگ یا مخالفت نیست، بلکه تکثر در رسانهها و آزادی بیان هست؟ جاناتان مارکس: به نظر من بهترین راه برخورد با یک دولت ایجاد یک رادیو یا بهعبارت دیگر یک رادیوی اپوزیسیون نیست، بلکه ایجاد یک رادیوی مستقل است. برای نمونه، براساس تجربیاتی که من در آفریقا داشتم یک رادیو مستقل نظرهای همه گروهها و از جمله مقامات دولتی را پوشش داده بود و در جایی هم که مقامات دولتی از اظهارنظر خودداری میکنند، شما سعی خواهید کرد که روایت متعادلی به مخاطبان خود ارائه دهید و در مورد ایران هم میدانم که مثلا وقتی یک مسئلهی سیاسی پیش میآید، کار شما کمی مشکل میشود، زیرا مقامات دولتی در اینمورد هرگز اظهارنظر نمیکنند. و به خاطر همین است که من معتقدم برای رادیویی مثل شما کاملا مستقلبودن دشوار است. زمانه: پارلمان هلند از تخصیص این بودجه انتظار چه نوع تغییراتی را در ایران دارد؟ جاناتان مارکس: به نظر من در بیشتر کشورهایی که دموکراسی و آزادی بیان وجود دارد وضعیت اقتصاد هم بهتر است. از طرف دیگر گمان میکنم دنیا از کشورهایی که از گفتگو جلوگیری میکنند فاصله میگیرد. این کشورها باید به گفتگو تن بدهند. گفتگو تنها شامل جنبههای سیاسی و مذهبی نمیشود، بلکه ما نیاز داریم در مورد مسایل زیستـ محیطی هم گفتگو کنیم. به نظر من نمیشود فقط در سطح ملی فکر کرد، لازم است در سطح جهانی هم مسایل را ارزیابی کرد. تاسفآور این است که در حال حاضر ایران و غرب در برابر یکدیگر قرار گرفتهاند. ایران دارای فرهنگی بسیار غنیست و هماکنون تحولات شگفتانگیزی در ایران رخ میدهد که غربیها و بسیاری از ایرانیان خارج از کشور دربارهی آنها هرگز چیزی نمیشنوند. زمانه: بعد از ۹ ماه که از عمر راهاندازی رادیو زمانه میگذرد دربارهی آن چه فکر میکنید؟ جاناتان مارکس: در مقایسه با طرحهای دیگری که من در جاهای دیگر دنیا دیدهام شما در زمان بسیار کوتاهی کار فوقالعادهای انجام دادید. چون شما تنها برای ایران برنامه پخش نمیکنید، بلکه از داخل ایران هم با شما همکاری میکنند که البته گاهی برای برخی از آنها هم این کار خطرناک است. کار رادیو زمانه عالیست و از این لحاظ که شما مستقل هستید روی جنبههای فرهنگی و گفتگو هم تاکید دارید و این مسئله مانع از این میشود که چهرهی رادیوی اپوزیسیون بهخود بگیرید و بعنوان بخشی از مبارزهی گروههای مخالف محسوب بشوید. امیدوارم که کار رادیو زمانه متوقف نشود و بتوانید آن را گسترش دهید و حتا از طریق موبایل هم در دسترس مردم قرار بگیرید. امیدوارم راهی پیدا کنید که بودجه شما تامین بشود. شروین نکویی: سخنان جاناتان مارکس از مدیران سابق رادیو هلند را شنیدیم. گوش میکنیم به سخنان خانم فرنگیس حبیبی سردبیر رادیو فارسی فرانسه. زمانه: آیا راهاندازی رادیوهای فارسیزبان خارج از ایران تا امروز موثر بوده؟ فرنگیس حبیبی: البته موثر بوده به نظر من در دو زمینه. اول در زمینهی اطلاعرسانی، چون برخی خبرها و وقایعی هست که در ایران یا جاهای دیگر اتفاق میافتد و در ایران بازتاب درخور اهمیتی را که دارد پیدا نمیکند. در درون این اطلاعرسانی طبیعتا تحلیلها و نگاههای مختلف به رویدادها هم مطرح میشود. یعنی فقط این رادیوها قاعدتا اطلاع از اتفاقی که افتاده است را نمیرساند، بلکه نگاههای مختلفی که به این اتفاق میشود و تحلیلها و بررسیهای مختلفی هم که میشود داده میشود. این همه یکی از آن چیزهاییست که در ایران بسیار ناقص است. چون اگر اطلاعی هم داده میشود در ایران هیچوقت بحث و تنوع افکار و تنوع برداشتها بازتابی در ایران پیدا نمیکند. زمینهی دیگری که رادیوهایی که در کشورهای خارج هستند میتوانند موثر باشند این است که این رادیوها از جو و زمینهی موضوع در آن کشوری که هستند تاثیر میپذیرند. آدمها میتوانند نسبت به عقاید طرف مقابلشان هم باز باشند و هم منتقد باشند و این را بیان بکنند، بدون هیچگونه بیمی. این برای من خیلی آموزنده است. زمانه: اصولا به اندازهی این رادیوهای فارسی فکر میکنید چه منفعتی برای دولتهای خارجی دارد؟ فرنگیس حبیبی: من فکر نمیکنم منفعت ملموس زیادی داشته باشد. مثلا فرض میکنیم کشوری مثل فرانسه وظیفهی خودش میداند به زبانهای کشورهای مختلف برنامه داشته باشد، یعنی از نگاهی که حاکم است بر این جامعه دیگران را مردم اقصا نقاط دنیا را باخبر بکند. وقتی من میگویم نگاه، منظورم نگاه دولت فرانسه نیست، بلکه نگاه جامعهی فرانسه است. این به نظر من برای فرانسه اعتباریست که یک عده روزنامهنگار بطور حرفهای و آزادانه با توجه به معیارهای و اخلاق حرفهایشان کار میکنند و خبر میرسانند به مردم ایران، افغانستان، تاجیکستان و ایرانیها و فارسیزبانان جاهای مختلف در دنیا. ما همانطور که اخبار سیاستهای دولت فرانسه را میدهیم، اخبار سیاستهای اپوزیسیون فرانسه را هم میدهیم. بنابراین غیر از منفعت ارزشهای عمومی جامعه فرانسه اشاعهاش به نظر من منفعت دیگری ندارد. شروین نکویی: صحبتهای خانم فرنگیس حبیبی را شنیدیم. در نهایت در قسمت متخصصین صحبتهای آقای جمشید فاروقی را میشنویم، سردبیر رادیو فارسی صدای آلمان. زمانه: فکر میکنید آیندهای برای ادامه همکاری یا همراهی رادیوهای فارسیزبان که خارج از ایران کار میکنند وجود داشته باشد؟ جمشید فاروقی: گمان من این است که رادیوهای فارسیزبان خارج از کشور همهشان دارند کار مشترک و واحدی را انجام میدهند، هرکسی به تناخور تواناییها و امکاناتی که در اختیارش هست. تلاشهایی در این زمینه پیش از این هم صورت گرفته که متاسفانه به نتیجهی مشخصی درواقع نیانجامید. مثلا، میان دویچهوله و رادیو فرانسه زمانی سر هم این قضیه صحبتی بود که بتوانند بخشی از کارها و فعالیتهایشان را حداقل هماهنگ پیش ببرند و همکاری نزدیکتری داشته باشند. همکاریهای فنی، مثلا استفاده از امواج مشخص برای پخش چندین رادیو وجود داشته و الان هم این صحبتها با برخی از رادیوها همچنان ادامه دارد. ولی اینکه آدم بتواند به صراحت بگوید، فکر میکنم برمیگردد به یک سیاست عمومی که هم در این کشورها باید این سیاست اتخاذ بشود و هم برمیگردد به خود دستاندرکاران آن رادیوها که چقدر آمادگی برای این کار داشته باشند. زمانه: فکر میکنید فعالیتهای رادیوهای فارسیزبان چقدر در شکلگیری آزادی اطلاعات و اخبار در ایران موثر بوده؟ جمشید فاروقی: به جرات میتوانم بگویم تاثیر خیلی مهمی داشته. ببینید، اولا ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که رادیوهای فارسیزبان خارج از کشور میزان تاثیرگذاریشان به اندازهی میزان شنوندگانشان نیست. تاثیرگذاری با یک جبر هندسی در این میان افزایش پیدا میکند. بخشی از ژورنالیستها در ایران از مشتریان ثابت رادیوهای فارسیزبان خارج از کشور هستند. اینها کسانی هستند، که بر بستر شنیدهها یا خواندههای خودشان از سایتها و یا از رادیوهای ما، برمیدارند این را به اشکال مختلفی در داخل سطح کشور بازتاب میدهند. زمانه: ولی به نظر شما آیا مردم ایران هم به این رسانهها اعتماد دارند؟ جمشید فاروقی: به نظرم برمیگردد به اینکه چه سیاستی را شما دنبال کرده باشید. مردم ایران از آنجایی که دنبال اطلاعات هستند و جامعهی ما هم بعنوان جامعهای که اطلاعرسانی آزاد در آن بهشکل صددرصد وجود ندارد، زمینههای این را فراهم کرده است که بخشی از جامعه برای کسب اطلاع روی بیاورد به رسانههای خارج از کشور. زمانه: آقای فاروقی فکر میکنید که فرق رادیو زمانه به سایر رادیوهای ایرانی خارج از کشور چه هست؟ جمشید فاروقی: راستش به نظر من این را خیلی دشوار میشود گفت، چون رادیو زمانه بهرحال یک رادیوی خیلی خیلی جوانی هست. به نظر من یکی از تفاوتهایی که رادیو زمانه دارد نگاهش به پدیدهی وبلاگنویسی است. از نظر مضمون سیاسی و مطالبی که بازتاب میدهد، خب رادیو زمانه نمیتواند آنموقع آن امکاناتی را داشته باشد که رادیوهای دیگر دارند. مثلا وقتی شما بی.بی.سی را ببینید و یا رادیو دویچهوله را، بخشی از کار را در واقع بخش مرکزی برای ما انجام میدهد. مطمئنا رادیویی که کمتر جنبهی دولتی داشته باشد، میتواند در اعتمادسازی موثرتر و موفقتر باشد. زمانه: اصلا فکر میکنید سرمایهگذاری غرب برای راهاندازی رسانههای ایرانی خارج از ایران چه اهدافی میتواند داشته باشد؟ جمشید فاروقی: به نظر من اهدافشان میتواند خیلی متفاوت باشد. هلند بهعنوان یک کشور کوچک اروپایی قطعا عزیمتگاهش نمیتواند آنچیزی باشد که مثلا آمریکا در چنین تصمیمگیریهایی برای خودش تعیین میکند، بعنوان نقطهی شروع کار. میشود گفت که بخشی از کشورها رادیوهای خارجیزبان دارند، بخاطر اینکه برخی از پرستیژ سیاسیشان هست برای معرفی خودشان به بیرون و میتواند بخشی از آن هم تاثیرگذاری تحولات سیاسی ایران بوده باشد. این نشان میدهد که بهرحال رادیوهای فارسیزبان به دلایل مختلف و با انگیزههای مختلف در کشورهای مختلف اروپایی شروع بهکار میکنند و هرکدام میتوانند وظیفهی معینی را داشته باشند. ---------------------------------- |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
مردم ايران خودشون اگاه هستند و همه مسائل سياسي كشورشان را ميدانند شما رسانه ها به جاي وقت تلف كردن و بيخودي خرج كردن كمك كنيد زودتر از دست اين ملا ها نجات ژيدا كنند شما رسانه ها فقط وقت كشي مي كنيد و با برنامه هايتان وقت مردم را تلف مي كنيد و نمي گذاريد مردم قيام كنند. با وجود اين همه كانال هاي تلوزييوني و راديويي كه 24 ساعته براي مردم ايران اجراميشود ايا وقتي براي مردم باقي مي ماند كه به خيابان ها بريزند و اعتراض كنند؟؟
-- s dnh chn@yahoo.com ، May 10, 2007جوابتان بي شك منفي هست
چرا از شهرزاد نیوز که سایتی جدی و بسیار حرفه ای است و بودجه هم برای کارش دارد؛ در این گفتگو دعوت نشده است؟ این است کار ژورنالیستی مستقل و بی طرفانه تان؟
-- بدون نام ، May 11, 2007رادیو زمانه اهل سانسور و حذف است و این هیچ ربطی به برانداز نبودن و از این حرفها ندارد. شماها محذورات و و ابستگی های سیاسی تان را در کارتان به شدت دخالت می دهید و روز به روز هم این امر آشکارتر می شود.
دست اندر کاران زمانه بدانند که مهم چگونه کار کردن است. اعتماد این گونه جلب می شود. بودجه پارلمان هلند از مالیات مردم است. ژورنالیستهای ایرانی در مهاجرت هم حق دارند از این امکانات برخوردار بشوند برای کار دقیق و حرفه ای و مستقل. اما سرسپردگی چیز دیگری است و این را خودتان خوب می دانید.
به جز خانم شهرنوش پارسی پور آقای نیکفر و خانم برادران، ترکیب تیم اصلی شما نمی تواند جلب اعتماد شنونده ها و کاربران را بکند. اشکال این است که سر نخ دست کسانی نیست که بتوانند جلب اعتماد بکنند.
--------------------------
زمانه: در باره اظهار نظر شما خوانندگان و مخاطبان زمانه می توانند قضاوت کنند اما در باره شهرزاد نيوز ظاهرا مقدمه بخش اول گفتگو را نخوانده ايد. زمانه از سردبير شهرزاد نيوز برای حضور در ميزگرد دعوت کرد اما ايشان به دليل اينکه عازم سفر بودند عذرخواهی کردند و پيشنهاد ما را برای مصاحبه فردی هم نپذيرفتند.
گذار و مرحله گذا ر از مرز استقلال ایران به مرز های مستقل بین مکزیک و آمریکا طولانی و نا عادلانه و سوراخ
مجله گذار با مطالب خوب و مفید منتشر می شود . راستش سابقه زندگی و فعالیت در کانادا برای بیش از 15 سال برای من شکی باقی نگذاشته است که اگر شما مسلمان روشنفکر مثلا از خط شریعتی باشید و یا طرفدار بنی صدر باشید و یا دکتر ملکی باشید و یا علیخانی و هدی صابر و تقی رحمانی باشید تقریبا محال است که مطلبی ؛ صدائی از شما در رسانه های جمعی اصلی کانادا و امریکا شنیده شود.
تا انجا که من می دانم کسی که در این خط باشد و ضدیت با اسلام از نوع دگر اندیش انرا خط بازکان , طالقانی > حنیف و شریعتی و مصدق نداشته باشد در لیست نمی بینیم. در بهترین حالت اسلام را قبول ندارند که البته هیج مشکلی با ان ندارم و در راستای ازادی بیان انرا بسیار ضروری می دانم و لی به عنوان یک مسلمان اجازه بدهید شما را بیطرف ندانم
منو چهر بختیاری , نیلوفربیضائی ؛ هادی خرسندی؛ مهرداد درویش پور, فرید حائری نژاد ؛ ساسان قهرمان ؛ آرش آبادی که اتفاقا اسم اصلی ایشان نیست و اصرار زیادی به اسم مستعا رد رکانادا دارند با اینکه سالها از دوران انجمن غیبی مشروطیت گذشته است. .
تا انجا که من می دانم اون هفتوان یک هنرمند تاتر است و سیاسی نبوده و ادعائی هم دراین رابطه نداشته است .
در کانادا شما می توانید منتقد امریکا وسیاست ها ی ان باشید به نخست وزیر ان شدید ترین انتقادات را بکنید برایتان کف هم می زنند ولی اگر روشنفکر ی بودید که نسبت به سطله طرفداران اسرائیل در رسانه های جمعی و یا نسبت به نقض حقوق بشر توسط اسرائیل حرفی برای گفتن داشتید تقریبا بعید است که شما را در مراکز علمی معتبر استخدام کنند.
دست و دلبازی های موسسات طرفدار آزادی به نویسندگان ایرانی در ایران و مقیم خارج علیرعم تمامی سختی های امرار معاش انان و پرداخت کمی پول که نسبت به مطبوعات فارسی زبان قابل مقایسه نیست
. من در موضعی نیستیم که کسی را نصیحت کنم و لی تاریخا انان را از پاسخ گوئی در آینده مبرا نخواهد کرد.
یادمان باشد که این مویسسات از مراکزی کمک مالی می گیرند و تقریبا این کمک ها حساب شده است
به زبان ساده در دنیای سیاست موشی برای رضای خدا موش نمی گیرد
به قول امام علی می گوید ای انسان بهشت بهای توست خود را ارزان نفروش.
کمتر بخوریم ولی خودمان را ارزان نفروشیم
زندگی سخت است ولی هنر در نیفتادن دام است
سعید سلطانپور
-- سعید سلطانپور ، May 12, 2007روزنامه نگار - تورنتو
www.kanoun-e-bayan.blogspot.com
www.politicofcanada.blogspot.com
ta hododi be azadi komak mikonad ama rahe asli nist
-- ali ، May 13, 2007www.sheved.blogfa.com