خانه > گزارش ويژه > ايرانيان > ایران هستهای؛ صلح یا جنگ؟ (1) | |||
ایران هستهای؛ صلح یا جنگ؟ (1)نشریه هلندی «دِِخِرونه آمستردامِر» در شماره سپتامبر ۲۰۰۶، دو نوشتار درباره برنامههای هستهای ایران دارد. دیدگاه نویسنده نخست، در این نکته خلاصه میشود که دستیابی ایران به سلاح هستهای، امنیت و آرامش بیشتری برای منطقه همراه خواهد آورد. اما دومین نویسنده، معتقد است که پیوستن کشورهای بیشتر به دایره تولیدکنندگان سلاحهای اتمی، امنیت جهان را به خطر خواهد انداخت. مقاله اول نشریه دخرونه آمستردامر: ایران و بمب پیشزمینه موازنه قدرت؟ * * * ایران یک قدرت هستهای خواهد شد. هم موافقان و هم مخالفان تهران به این حقیقت رسیدهاند. برخی از کشورها در انظار عمومی چنین وانمود میکنند که قادرند زمامداران ایران را از جاهطلبیهای هستهایشان بازدارند، اما در همین اثناء مغزهای متفکر سیاسی همان کشورها سخت مشغول تجزیه و تحلیل شرایط پس از ظهور «ایران هستهای» هستند. سازمانهای جهانی همچون شورای امنیت و آژانس بینالمللی انرژی اتمی سعی دارند در ظاهر، سیاست منع گسترش سلاحهای هستهای را زنده و پویا جلوه دهند، ولی آن سیاست (همانطور که مدتهاست در راهروهای محافل و سازمانهای سیاسی هم به آن اذعان می شود) چیزی نیست جز یک شکست مفتضحانه. دو دلیل در پشت این شکست قرار دارد. اول اینکه کشوری که از سوی رقیبان و مخالفان استراتژیکش تهدیدی مرگآور حس میکند، هیچگاه بهخاطر سرزنش و توبیخهای آژانس بینالمللی، تحریمهای جهانی یا تلافیهای شدید ولی انجامناپذیر نظامی، از برنامه هستهای خود صرف نظر نخواهد کرد. دلیل دوم اینکه، معمولاً هر یک از کشورهای در حال ورود به باشگاه اتمی، از رقابت موجود میان نیروهای هستهای قبلی بهرهبرداری می کند و از این راه از انتقال دانش و فناوری و پشتیبانی دیپلماتیک برخوردار می شوند. تجربیات پیشین در مورد دیگر قدرتهای هستهای تازه همچون اسرائیل، آفریقای جنوبی، هند، پاکستان و کره شمالی نشان میدهد که فشارهای دیپلماتیک و تهدیدهای نظامی در شرایطی که کشور مربوطه امنیت خود را شدیداً در معرض تهدید میبیند راه به جایی نخواهند برد، بهویژه در شرایطی که همپیمانانی از کوششهای آن کشور حمایت بکنند. همین شرایط و دلایل باعث آن است که نه سیاست دیدارهای دیپلماتیک اتحادیه اروپا توانسته روند ساخت یک «بمب ایرانی» را به تأخیر بیندازد و نه موضع تهدیدآمیز ایالات متحده آمریکا. اینکه ایران خود را در منطقه ناامن و مورد تهدید حس میکند امری کاملاً منطقی است. کشور ایران از همه سو توسط نیروهای اتمی چین، روسیه، پاکستان، هند، اسرائیل و آمریکا (از طریق حضورش در عراق) دوره شده است. از میان این لیست، سه کشور آخر روابط چندان خوشی هم با ایران ندارند. علاوه بر این، آمریکا، اسرائیل و شوروی سابق در طی تاریخ مکرراً و عمیقاً در سیاست داخلی ایران دخالت کردهاند. اینکه این دخالتگری می تواند هر لحظه تکرار بشود درسی بود که تهران دوباره به شکلی تماشایی در قالب حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ گرفت. این حمله به بهانه مشغول بودن صدام حسین به ساخت بمب اتم صورت گرفت و درسی که تهران از این روند گرفته این است که درست بهخاطر نداشتن بمب هستهای بود که صدام آسیبپذیر و سرانجام سرنگون شد. پنهانکاریهای 20 سال گذشته ایران در زمینه برنامه هستهای، یکی از پیامدهای سیاست بینالمللی تحریم است که آمریکا عامل اصلی آن بهشمار می آید. در حالیکه کشورهای غربگرایی همچون مصر، کره جنوبی و برزیل به هنگام برخورد به مشکل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی میتوانند بر روی حمایت دوستانه غرب حساب کنند، با ایران در این زمینهها شدیداً انتقادی برخورد می شود. اسرائیل با زرادخانه هستهای خود، سالهای متمادی است که توسط واشنگتن از برخورد با مشکلات دور نگاه داشته میشود. با وجود ازسرگیری بازرسیها، اعتماد دوجانبه میان آژانس و ایران به هیچ وجه بهبود نیافته است. آژانس اتمی همچنان بر این باور است که ایران در خفا بر روی ساخت بمب هستهای کار میکند. به باور آژانس، ایران این کار را در شبکهای زیرزمینی از آزمایشگاهها انجام میدهد. مرکز تدارکاتی این پروژه هم به قول آژانس «زیرزمین ۲۷» نامیده میشود که در نزدیکی تهران قرار دارد و منظور از ۲۷ در نام آن بیستوهمفتمین سالگرد انقلاب ایران است. بر پایه نظر برخی کارشناسان، ایران هم اکنون یک بمب اتمی ابتدایی را داراست ولی هنوز به سیستمهای تسلیحاتی لازم برای هدایت بمب به هدفش دست نیافته است. پرسش اینجا است که دستیابی ایران به بمب هستهای امری مثبت است یا منفی؟ در وهله نخست، این روند به تکقطبی ماندن قدرت هستهای پایان میبخشد. پیامد آن هم این است که اسرائیل و آمریکا و همچنین کشورهای عربی پیرامون خلیج [فارس] ناگزیر به بازنگری موضع راهبردی خود میشوند. در نتیجه آن، گشایش مذاکرات جدید و پذیرش داوری بینالمللی میتواند آغازی باشد برای حل درگیریهای مهم خاورمیانه. نمونه هند و پاکستان در این زمینه نمونه خوبی است. در حالی که چشماندازهای پیشین در روابط این دو کشور بسیار تیره و تار بود، از هنگام گذر از آستانه هستهای، این دو نیرو توانستهاند تنازعات خود را کنترل نموده و حتی آغاز کار یک داوری بینالمللی برای حل مشکل کشمیر را پذیرفتهاند، امری که تا چندی پیش غیر قابل تصور به نظر میآمد. تهران هم اکنون برای جبران عقبماندگی استراتژیک خود دست به برپایی و تقویت یک شبکه تروریستی شیعه زده است که از افغانستان و بحرین گرفته تا حزبالله، حماس و جهاد اسلامی گسترده شده است. دستیابی به بمب و امنیت سرزمینی باعث میشود که ایران کمتر نیازمند استفاده از اهرم ایدئولوژیکی و تروریستی برای بازداری باشد. بمب هستهای همچنین به آرامش سیاسی در درون ایران کمک خواهد کرد. دستیابی به بمب به ایران یک امنیت سرزمینی خواهد بخشید و حربه ترس از حمله و چیرگی دشمنان خارجی را از دست رژیم ایران خواهد گرفت. این حس امنیت میتواند برای نیروهای میانهروتر فضایی را باز کند تا به حل مسائل حاد اقتصادی و اجتماعی بپردازند. جامعه جوان و پرآرزوی ایران که به خاطر سیاست بد عقیدتی رژیم ایران، از بیکاری رنج می برد خواستار ایرانی است که توجهش به حل مسائل اجتماعی-اقتصادی داخلی باشد. یکچنین ایرانی هم برای منطقه و هم برای همه جهان خوشیمن خواهد بود. نوشته: ارت براور 1-نگارنده مقاله در اینجا از نام ساختگی "خلیچ" به جای خلیج فارس استفاده کرده است ( مترجم) ایران هسته ای؛ صلح یا جنگ؟ - مقاله دوم |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|