خانه > خبر اول > انتخابات > «ثبت بازداشتگاه کهریزک در دایرةالمعارفها» | |||
«ثبت بازداشتگاه کهریزک در دایرةالمعارفها»مصطفی محقق داماد با انتقاد شدید از عملکرد آیتالله شاهرودی در قوه قضائیه، از قرار گرفتن مدخل بازداشتگاه کهریزک در کنار مدخلهای زندانهای گوانتانامو و ابوغریب در دایرةالمعارفهای جهان خبر داد. محقق داماد، استاد کرسی فقه و حقوق و فلسفه و عضو شورای علمی مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی است. او در نامهای خطاب به آقای شاهرودی رئیس قوه قضائیه که در شماره امروز سهشنبه روزنامه اطلاعات منتشر شده است، اعلام کرده که به خاطر «تاخیر» در تعطیلی بازداشتگاه کهریزک، نام این بازداشتگاه به نام «حکومت دینی ایران» وارد دایرهالمعارفهای جهان شد. بازداشتگاه کهریزک که به عنوان بازداشتگاه ۲۱۰ نیروی انتظامی نیز شناخته میشود، سالها پیش برای نگهداری «اراذل و اوباش» راهاندازی شد و در جریان حوادث پس از انتخابات محل نگهداری بازداشتشدگان معترض به نتیجه انتخابات بود. از این بازداشتگاه که هفته گذشته با دستور آیتالله علی خامنهای تعطیل شد، گزارشهای تکان دهندهای از رفتار با دستگیرشدگان که در برخی موارد منجر به جان باختن آنها شده، منتشر شده است.
«آیا بهتر نبود که رئیسجمهور دولت نهم، عتاب قانونی به وزیر کشورشان میکردند و وی را تحویل دستگاه عدالت میدادند؟ وزیری که تحت مسئولیت وی چنین وقایع شرمآوری اتفاق افتاده است، مگر میتواند مسئول نباشد»
آقای محقق داماد در نامه خود با اشاره به برخوردهای صورت گرفته با معترضان به نتیجه انتخابات، آورده است که مسئولیت تمام این برخوردها از سوی هر مقام و ارگانی بوده باشد، بر عهده محمود هاشمی شاهرودی است. در این نامه خطاب به آقای شاهرودی نوشته شده که «شما در حوادث اخیر میتوانستید آمرین قانونی در هر پست و مقامی که هستند و مامورین متخلف از موازین اخلاقی را به دست قضات شریف آگاه به قوانین محاکمه کنید که لااقل تا امروز که واپسین روزهای ریاستتان است، نکردهاید.» آقای محقق داماد در بخش دیگری از نامه خود اعلام کرده که در زمان ریاست هاشمی شاهرودی بر قوه قضائیه، قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری «نه تنها متزلزل، بلکه در ملاءعام ویران شد و این بهای کمی نبود که ملت ایران پرداخت کرد.» این مدرس دانشگاه هشدار داده است: «اگر خدای ناکرده قواعد عمومی جزا و اصول محاکمات رعایت نشود و یا نقض قوانین با توجیهات ضداخلاق انسانی موجه گردد، زندگی به همین شرایط تلخ باز میگردد که مرگ بهتر ازآن زندگی است.»
آقای محقق داماد در نامه خود با اشاره به برخوردهای صورت گرفته با معترضان به نتیجه انتخابات، آورده است که مسئولیت تمام این برخوردها از سوی هر مقام و ارگانی بوده باشد، بر عهده محمود هاشمی شاهرودی است
وی همچنین با اظهار شگفتی از اظهارات احمد جنتی دبیر شورای نگهبان در خطبههای نماز جمعه تهران در خصوص «اعترافگیری» از زندانیان حوادث اخیر و درخواست محمود احمدینژاد به رعایت «رافت اسلامی» با دستگیرشدگان، نوشته است: «آیا بهتر نبود که رئیسجمهور دولت نهم به جای چنین خطاب بشر دوستانه به جنابعالی، عتاب قانونی به وزیر کشورشان میکردند و وی را تحویل دستگاه عدالت میدادند؟ وزیری که تحت مسئولیت وی چنین وقایع شرمآوری اتفاق افتاده است، مگر میتواند مسئول نباشد؟» پیش از این نامه نیز برخی از مراجع تقلید شیعه، احزاب و شخصیتهای سیاسی و نهادهای مدافع حقوق بشر از گزارشها درباره محل و نحوه نگهداری بازداشتشدگان ابراز نگرانی کرده بودند. این جریانهای سیاسی و حقوق بشری، به همراه برخی مراجع مذهبی و شخصیتهای حقیقی به وقایعی که در دو ماه گذشته روی داده و منجر به مرگ، جراحت و بازداشت گروهی از معترضان به نتیجه انتخابات شده است نیز انتقاد کردهاند. |
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
سرنگون باد حکومت جمهوری اسلامی ایران
-- بدون نام ، Aug 4, 2009آقای محقق داماد پس بقول خودت چرا حالا که روز آخر ریاست این شخص است او را مورد خطاب قرار می دهی. آقای محترم شما که خودت روز در میان جمعی گفتی در عمامه ات مردم چنان ...ـ اند که دیگر جا ندارد و با نهایت تاسف گفتی ایکاش ما روحانیت هیچگاه بقدرت نمی رسیدیم که این چنین مورد تنفر مردم شویم. شما آقای عزیز همه می دانند که آدم پاکی هستی، ولی اگر قرار باشد از این پاکی و از این جایگاهت این چنین دیر و این چنین فوت شده استفاده کنی وای اگر از پس امروز بود فردایی! روحانی عزیز فاجعه عظیم، همچون رستاخیز اتفاق افتاده و رستاخیزی بنیان کن در حال غلیانی زیر زمینی ست. بزودی آن فاجعه ای را که روزی خودت در حظور ما گفتی اتفاق خواهد افتاد. ولی فرق آن فاجعه که تو پیش بینی می کردی با فاجعه ای که اتفاق افتاد و آن دیگر که به ماه هم نخواهد رسید فرق نمونه است با کالایی هنگفت. رهبر شنیع انقلاب این مردم را چنان عاصی کرده که بزودی همه چیز را در آتش خشمشان خواهند سوزاند. آری این چنین خواهد شد. آقای محقق داماد. شما سالهاست که استئفا دادید و رفتید مثلا کار علمی بکنید و شما از همه چیز خبر داشتید و دارید و خود را به بیخبری می زدید. حالا نوبت بامداد خمارتان است. خواهید دید که تازه آغاز شده است!
-- مهمانی از اصفهان در تهران ، Aug 4, 2009و اما دو کلمه هم از محمد رضا شریفی نیا ئو تریاکگذاری در جیب داریوش مهرجویی، دو سخن موثق و یک پرسش:
محمدرضا شریفی نیا از پشتیبانان کودتا ست. پرسشی در این جاست البته من جوابی برایش ندارم! بیت رهبری سرکوب با شریفی نیا تماس گرفته است تا او حتما بجای اصلاحطلبان در تقدیس رهبریت نظام برای ریاست دولت کودتا شرکت کند! بدون هیچ درنگی قبول می کند! لازم بیادآوری ست که ایشان از چندین سال پیش با رهبری لاس زده است. اما نکه ی ظریف اینجاست که دوباره از بیت تماس می گیرند که تو آقای محمدرضا شریفی نیا با داریوش مهرجویی که رفاقتی دیرینه داری و در سفر و حضر باهمید بخواه که داریوش مهرجویی هم بیاید پای صحبت رهبر مهروز و مهرپرور و مهربان و مفتی فیض ببرد. ایشان هم از طرف خودش به بیت می گوید که البته خود ایشان هم قبلن ها برای رهبری کودتا برای دفاع از علی سنتوری نامه نوشته و حتما می آید. بیت رهبری نام داریوش مهرجویی را به سرویس های امنیتی می دهد تا از چند هفته قبل او را زیر نظر داشته باشند تا نکند مواد منفجره بخورد و در بیت ناگهان خودش را منفجر کند و رهبری از صحنه ی روزگار پاک شود! آری ولی وقتی داریوش کشتار را دیده، تظاهرات را شنیده، می گوید باید فکر کند، و در همین اثنای فکر کردن است که تصمیم می گیرد که سری به دوبی بزند و این چند روز بگذرد و برگردد و خودش را به چنین کثافت عظمایی نیالاید. اما یادمان باشد که در این مدت دستگاه امنیتی بیت الله رهبری مثل سایه ای نحس داریوش را همراهی می کند، حتا در هواپیما نیز همراه اویند و در کنار او با او خوش وش می کنند، اما درست وقتی داریوش مهرجویی از جلو گمرک می آید رد شود، گزارشش را داده بودند که در جیب بیچاره چیزی هست که خودش هم خبر ندارد. آری تریاک و شاید هم هرویین! ولی واقعا داریوش نه تریاکی ست و سابقه ی تریاک دارد، و نه هریان اهل همه مهرورزی ای هست مگر خودتخریبی مواد مخدر ! نه! حالا من از خودم می پرسم که اولا آیا نباید به محمدرضا شریفی نیا بخاطر شفاف شدنش و سرسپردگیش به رهبری تبریک گفت و تشکر هم کرد؟ و دو اینکه به یقین داریوش در جیب خودش تریاک نگذاشته است پس تریاک را چه کسی در جیب داریوش مهرجویی گذاشته است. شاید این سناریوی خوبی باشد که داریوش باید بنویسد و حتا از همه ی دست اندرکاران این تریاکگذاری بخواهد تا هر کدام رل اصلی خودشان را بازی کنند. شاید این مسئله بشود همانند کلوزآپ کیارستمی ، و رهبری البته رل خودش را خوب بازی خواهد کرد. من به داریوش مهرجویی پیشنهاد می کنم که نام این فیلم را بگذارد: «تریاکزاپ» و به خاطر این ایده ی فیلم هزار دلار به حساب 100 امام بریزد تا پاسداران بتوانند در کامیونی که قرار است در آن برای لبنان و فلسطین صد میلیارد دلار بار بزنند و از طریق ترکیه به آنجا بفرستند آن هزار دلار را نیز جاسازی کنند تا صوابش برسد بروح پرفتوح امام خمینی رضی الله عن. بیچاره داریوش روحش هم از این تریکگذاری خبر نداشت! محمدرضا شرافت از تهران
در هفتادمین سال زندگی در مقابل شما به زانو درآمده ام و در حالی که کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دستهای خود لمس می کنم توبه میکنم و ادعای خالی از حقیقت حرکت زمین را انکار میکنم و آنرا منفور و مطرود می دارم.
-- بدون نام ، Aug 4, 2009گالیله 22 ژوئن 1633
آی آدم ها ، آی آدم ها ؛ مرگ رهبر را و نابودی نظام را انتخاب کنید
-- بدون نام ، Aug 4, 2009زنده باد. با اینکه به مذهب معمول بی اعتقاد شده ام ولی از اینکه آدمهای با شرفی مثل ایشان و آقای منتظری در چارچوب مذهب وجود دارند که ذخیره اعتقادی مردم مذهبی خواهند بود خوشحالم.
-- ممدآقا ، Aug 4, 2009ایشان فرد انسان دوستی است و از جمله کسانی است که در بیست سال گذشته به کثافت این حکومت اسلامی آلوده نشده و می دانید که در این سال ها آلوده نشدن برای افراد سرشناس کار دشواری بوده است. پارسال هم روز جهانی فلسفه که مصادف بود با شصتمین سال تصویب اعلامیه حقوق بشر، آقای محقق داماد شرح جالبی از انگیزه مخالفت برخی علمای اسلامی در مخالفت با این اعلامیه داد و صداقت و حسن نیت برخی از آن ها را در این مخالفت را به چالش کشید و گفت که انگیزه برخی در این مخالفت، حفظ قدرت است. در این لینک ها خلاصه ای از سخنان آن روز و لینک فایل صوتی آن صحبت ها هست که شنیدنش خالی از لطف نخواهد بود:
http://zoghiblog.blogspot.com/2009/07/blog-post_11.html
و فایل صوتی:
-- هانی ، Aug 4, 2009http://www.4shared.com/file/117247339/bfbbe00f/mohaghegh_damad-rooze_falsafe-anjoman--22_aban_1387.html
ممدآقا جان، زیاد هم دل به این حرفها نده و سالوس آخوند را فراموش مکن! همن آقای منتظری مظلوم نما در سخنان خود پس از پیروزی انقلاب و در دفاع از نظام و لزوم رهبری ولایت ...مردم را به گله و رهبر را به چوپانی که از سوی خداوند مسئول و نماینده نگاهبانی از آنان است تشبیه می کرد! یک آخوند درست و حسابی، اولین کاری که می کند آن است که عبا و عمامه اش را به کناری گذاشته و ترک دین و مذهب کرده و به حقیقت علم و اجتماع و انسانیت بازگشت می کند مثل مولای روم ...
-- خوشبین ، Aug 4, 2009رهبر جلاد نمیخایم
-- aslan ، Aug 5, 2009دولت شیاد نمیخایم
ما همه باهم هستیم
ما همه اریایی وطن پرستیم
اقا یا خانم خوشبین نمیدونم واقعا با موج سبز همراهی یا نه.
-- بدون نام ، Aug 5, 2009اگر با ازادیخواهان همراهی این وضع اظهار نظر نیست. اینگونه اظهارنظرها دقیقا چیزیست که دیکتاتورها میخواهند.
این شرط انصاف و ازادگی نیست که همه ی آخوندها را با یک چوب برانیم و این حرف عاقلانه نیست که بگوییم همه ی انها مکار و گرگ صفت وعقب مانده اند.
مردم را با فکر و عقاید امروزشان بسنجید. اگر طبق حرف شما باشد پس باید تمام زندانیان سیاسی حوادث اخیر یا افرادی مثل سازگارا ,گنجی,اغاجری,موسوی و.... را نیز اینچنین که شما گفتید بنامیم چون همه اینها اوایل انقلاب افکار دیگری داشتند
دوست عزیز کمی ارامتر باشید. اظهارات شما اگر از روی دلسوزی هم باشد ,لطمات زیادی به این موج سبز ازادی خواهی وارد میکند
بدون نام گرامی،
مسلماً تفاوتهای بسیاری بین فردی مثل منتظری که سالها مبارزه و شکنجه در زندان را پیش از انقلاب و ممنوع الکلام بودن را نیز پس از انقلاب تجربه کرده با من و بسیاری دیگر وجود دارد.
با جنبش سبز هم کاملاً همراه هستم ولی یادمان نرود که تمامی همراهان در این جنبش به یک زبان واحد سخن نمی گویند و الزاماً با یکدیگر تفاهم کامل و بی نقص ندارند. قرار هم نیست که داشته باشند و گرنه این یک حرکت فراگیر و دمکراتیک نمی شد هر چند که در رسیدن به یک نظام مردمسالار کامل و واقعی همه ما با یکدیگر تفاهم کامل داریم (انشاءالله!)
منتظری اگر در ابتدا از نظریه ولایت وق... و رهبری دفاع کرد، بعدا ولی از آن انتقاد کرد و همان هم باعث شد که خمینی دیگر او را به عنوان نایب خود قبول نداشته باشد. حتی در دوران موشک باران تهران در اواخر جنگ، تلویزیون ایران برنامه ضبط شده ای از سخنرانی منتظری بر ضد حرکات جنگ طلبانه خمینی بر علیه عراق پخش کرد که به نوعی حمله صدام حسین به ایران را عملی توجیه پذیر هر چند ناپسند تلقی می کرد. احتمالا شما هم ممکن است این برنامه را دیده باشید هر چند از اهالی تهران کمتر کسی آن را دیده است چون در آن ایام بیش از 90% جمعیت آن از شهر خارج شده و در اطراف تهران و اغلب بدون تلویزیون به سر می بردند.
از نظر من، و حتم دارم از نظر شما و بیشتر هواداران این جنبش، اولین چیزی که پس از پیروزی مردم بر این حاکمیت باید در نظر گرفته شود، تجدید نظری بزرگ در قانون اساسی و در جهت از بین بردن کامل نظریه ولایت و... است. خود خمینی هم در ابتدا بر این نظر بود که به عنوان یک "پیر دیر" و ناظر اخلاقی بر حرکات دولت و مردم، ترجیح می داد به قم برود (که رفت) و در کنجی به تدریس و تحقیق خود ادامه دهد و تنها نقش یک ناصح را برای ملت و مملکت و دولت داشته باشد. و چقدر خوب می شد اگر او و دنباله رو های او نیز همین کار را می کردند اما همانطور که همه می دانیم، "دیگران" رساله ای قدیمی و ناتمام از وی به نام ولابت فقیه را علم کرده و به آن بها دادند و او هم "نه" نگفت!
آدمها، حتی مومن ترین آنها نیز ممکن است خیلی زود تحت تاثیر شرایط خاص، و از آن بدتر، فشارهای گروهی و صنفی از داخل و خارج از حیطه خود، تغییرات اساسی و فاحش کنند. نمونه: خمینی دوران انقلاب و پس از آن! یا خود خامنه ای که بین حرفهای "سوسیالیستی" که در سخنرانی های قدیم خود، حتی در اوایل پس از رهبری، بر زبان می آورد با آنچه که اینک از او می بینیم، تفاوت از این دنیا تا آن دنیا است!
-- خوشبین ، Aug 7, 2009