خوب است. آقایان ملاها هم می آموزند که نمی توانند بر روی منبر مهدورالدم بودن افراد جار بزنند. هرچند دادگاه های ما همه توسط امثال خودشان اداره می شود و امید انصاف از دادگاه های این مملکت نیست، اما باز هم تمرینی برای این حضرات است تا دماغ گنده شان را کمی پایین بیاورند.

شکایت جامعه مدرسین به این مطلب مربوط است نه آن که نقل کرده‌اید:
http://mohammadnourizad.blogfa.com/post-39.aspx

بعد از حضور احمدي نزاد بطور كلي روحانيت از صحنه ي تصميم كيري كنار كذاشته شده اند و احمدي نزاد با همدستي خامنه اي سعي در كاهش قدرت روحانيت داشته اند زيرا نظاميها با وجود مراكز فرماندهي زياد مخالفند و خامنه اي نيز براي تحكيم خود در اين راستا حركت ميكند و لذا برخي نويسنده ها نيز هر از كاهي روحانيت را كمي قلقلك ميدهند .

noorizad khod be dami oftad ke khodash salha dar keyhan baraye digaran pahn mikard
vali omidvaram eeshan vaghean sare aghl amade bashad va dast az afkare motehajerane bardashte bashad

من منش اين آقا و كارهايش را اصلا قبول ندارم اما اين آخوند چقدر ...است كه نفهميده ايشان دارد درباره توصيف حافظ از جماعت شيخ و عابد سخن مي گويد!
عجيب است كه شيخ حالا با اين اوصاف، و اين برخورد، ثابت كرد كه شيخ و مفتي همينطورند است كه حافظ توصيف كرد و آقاي نوري زاد آنرا بازگو كرده است.
اي كبك خوشخرام كه خوش مي روي به ناز غره مشو كه گربه عابد نماز كرد

داستان روند غیر خودی شدن خودی ها در جمهوری اسلامی داستان تازه ای نیست و تاریخچه طولانی دارد
در انقلاب 57 همه گروهها از چریکهای فدایی تا مجاهدین خلق و جبهه ملی و نهضت آزادی گرفته تا فداییان اسلام و موتلفه با هم متحد بودند و همه شان یکصدا شعار مرگ بر شاه می دادند
اما از آنجا که انقلاب اولین کاری که می کند این است که فرزندان خودش را می خورد از فردای انقلاب که بوی تقسیم قدرت امد ناگهان چریکهای فدایی غیر خودی شدند و محارب بعد از انها نوبت جبهه ملی فرا رسید و مجاهدین خلق که طرد شوند
سپس به دولت موقت مهندس بازرگان انگ لیبرال و سازشکار زدند و کابینه او را که متشکل از نهضت آزادی ها بود از صحنه خارج کردند آیت الله شریعتمداری را هم از همان اوایل به نوعی حبس خانگی کردند و گردونه بلا به هم پروازان آقای خمینی در مراجعت از پاریس به تهران خورد یعنی انقلاب پردازان اطراف آیت اله خمینی یعنی آقایان بنی صدر. قطب زاده ابراهیم یزدی و حسن حبیبی که اولی را مجبور به فرار از ایران و تبعید کردند دومی را اعدام واقای یزدی را هر از گاهی محاکمه و تهدید به زندان و چهارمی شخصیت در سایه آقای حبیبی که از ایشان هم خبری نیست از این ها که بگذریم و به لیست بلند بالایی که به قول خامنه ای لیست ریزش نیروهای انقلابی نگاه کنیم می بینیم این لیست خیلی طولانیست و هر کس که مدتی با نظام همکاری کرده از آن وحشت کرده و از آن بریده از آیت اله
منتظری گرفته که حبس خانگی بود تا آیت اله آذری قمی وآیت اله لاهوتی
و سپس نوه معمم خود خمینی و آیت اله طاهری امام جمعه مستعفی اصفهان
و شیخ علی تهرانی داماد خامنه ای سپس موسوی تبریزی دادستان اوایل انقلاب
و موسوی خوئینی ها که رای بر عدم کفایت سیاسی بنی صدر را افتخار سیاسی خود اعلام کرد ولی بعدا مدیر روزنامه سلام شد که توقیف آن باعث حوادث هجده تیر شد که مایه آبرو ریزی نظام گردید حجت الاسلام یوسفی
اشکوری خلع لباس شد معادی خواه از روحانیون متنفذ اوایل انقلاب که به دلیل فساد اخلاقی برای همیشه از صحنه سیاست کنار گذاشته شد و حجت الاسلام عبداله نوری وزیر کشور که به دلیل انتقاداتش از نظام ولایت فقیه 3 سال زندانی کشید.. هاشم آغا جری اکبر گنجی و روحانی دیگری که از لیدر های حزب مشارکت است و چندی است دادگاه روحانیت او را محکوم به حبس کرده و امضای طومار در حوزه علمیه قم برای خلع لباس محمد خاتمی که بیست و دو میلیون ایرانی به او رای داده اند! فکر میکنم خیلیها را از قلم انداخته ام که حتما خودتان بهتر آنها را می شناسید منظورم سر خوردگان از نظام ولایت فقیه است راستی فکر می کنم کم کم تازگیها باید اسم آقای رفسنجانی را هم به لیست فوق اضافه کنیم.. مهاجرانی وزیر ارشاد دولت خاتمی به طعنه می گفت باید به گونه ای باشیم که در هر ایستگاه عده ای را سوار کنیم نه آنکه
عدهای را پیاده کنیم(البته گاهی بعضی ها را هم از قطار به بیرون پرت کرده اند!)
خلاصه اوضاع اینطور که پیش می ره فکر می کنم دور نیست که علی بمونه و حوضش.

اهل تقوی کاین چنین فریادخواهند و ملول
گر به داد «حق» رسند آنک خوش است

كيست ظالمتر از كسی كه دروغی را سر هم كند
http://yooyo.blogfa.com/post-10.aspx