خانه > خارج از سیاست > فرهنگ و ادبیات > دومین جشنوارهی ادبی هامبورگ | |||
دومین جشنوارهی ادبی هامبورگالاهه نجفیهامبورگ، بزرگترین بندر آلمان، برای دومین بار در تاریخ این شهر شاهد برگزاری یک جشنوارهی ادبی خواهد بود. جشنوارهی ادبی «هاربور فرونت» از هشتم تا هجدهم سپتامبر در این شهر برگزار خواهد شد. از ایران، محمود دولتآبادی با رمان «زوال کلنل» و محمود فلکی با رمان «مرگ دیگر کارولا» حضور خواهند داشت. رادیو زمانه با محمود فلکی دربارهی این جشنواره، چشماندازها و دستاوردهایش برای ادبیات ایران گفت و گویی کرده است که میخوانید: آقای فلکی، شما و آقای دولتآبادی از ایران در دومین جشنوارهی ادبی هامبورگ شرکت میکنید. اهداف این جشنواره چیست؟ در این جشنواره که ۱۱روز طول میکشد، ۱۱۴ نویسنده از ۲۱ کشور شرکت دارند. این جشنواره مانند هر جشنوارهای ابتدا با این هدف انجام میگیرد که فرصتی باشد تا نویسندگان کشورهای مختلف و نویسندگان داخلی (آلمانی) آثار تازهشان را ارایه بدهند، و اینکه علاقهمندان به ادبیات به عنوان خواننده یا شنونده با آثار و اندیشههای هنرمندان با فرهنگهای مختلف آشنا و با نویسندگان وارد گفتوگو بشوند.
برای تنوع و گستردگی، در پارهای از این شبها موسیقی از فرهنگهای مختلف هم اجرا میشود. اما همانگونه که برگزارکنندگان این جشنواره اعلام کردند، هدف مهم دیگر این است که نشان دهند ادبیات هیچگونه تبعیضی بین رنگ و دین و زبان و فرهنگ نمیشناسد. به همین علت برنامههای این جشنواره آگاهانه در کنار بندر هامبورگ انجام میگیرند، منطقهای که در آن، بیشتر از مناطق دیگر هامبورگ، انسانهایی با ملیتهای مختلف با زبان و دین و فرهنگهای گوناگون زندگی میکنند. هدف دیگر این است که به نویسندگان جوان آلمانی فرصتی داده شود تا کارهایشان را ارایه دهند. در شب پایانی جشنواره جایزهای هم به رُمان اول (Debütroman) داده خواهد شد. این جایزه به دست گونتر گراس به برنده اهدا میشود. البته گونتر گراس در شب دیگر، کتاب تازهاش را زیر عنوان "واژگان گریم" (Grimms Wörter) خواهد خواند. این کتاب دربارهی شرایط زندگی برادران گریم (گردآورندگان قصهها و افسانههای آلمانی در سدهی ۱۹) و عشق به زبان و کلمه است. در ضمن در این برنامهها بعضیها هم به جای داستان مقاله میخوانند یا دربارهی موضوع آن مقاله بحث و گفتگو میکنند. بهمثل رُماننویس مطرح آلمانی بریگیته کروناور (Brigitte Kronauer) کتاب تازهاش (مجموعه مقالهها) را معرفی میکند. او جایزههای مختلف ادبی، از جمله جایزهی ادبی بوشنر (Büchner-Preis) را که مهمترین جایزهی ادبی آلمان است در ۲۰۰۵ دریافت کرد. کتاب تازهاش مجموعهای از مقالههاست که او در سی سال اخیر دربارهی هنر و ادبیات نوشته است. بنابراین در این شب بیشتر جنبههای نظری در پیوند با ادبیات مطرح و بحث میشود. نویسندگان سرشناسی از سراسر جهان در این جشنواره شرکت دارند. آیا امکان تبادل نظر دربارهی ادبیات داستانی، برداشتها و دریافتهای گوناگون هم فراهم خواهد شد، یا اینکه حضور نویسندگان در این جشنوارهی ادبی صرفاً محدود به داستانخوانی است؟ پس از هر داستان خوانی یا اجرای هر برنامهی دیگر، فرصت برای گفتوگو و تبادل نظر وجود دارد. در بعضی از شبها منتقدینی هم شرکت دارند که دربارهی آثار بحث میکنند. یکی از معروفترین منقدان ِ شرکت کننده در این جشنواره دنیس شک (Denis Scheck) است که برنامهی تلویزیونی نقد کتاب هم اجرا میکند. تایید یا نقد مثبت او از یک کتاب میتواند تضمینی برای پرفروش شدن ِ آن کتاب باشد. برای هر نویسندهای مهم این است که کار تازهاش را بهتر ارایه دهد و خوانندهی بیشتری بیابد یا توجهی رسانهها و منتقدین را جلب کند. توجه کنید که نخستین جشنوارهی ادبی در هامبورگ ۱۶هزار نفر شنونده یا تماشاگر داشت. بنابراین این جشنواره به نوعی بازار ادبیات هم هست. اگر از شما بپرسند، وضع عمومی ادبیات ایران در حال حاضر به چه شکل است، چه پاسخی میدهید؟ من حرف تازهای نمیتوانم در این راستا به گفتهها و نوشتههای همکاران ما در داخل بیفزایم که مدام از سانسور و ممنوعیت نشر کتاب در رنجاند. وقتی ممیزی حرف اول را در یک جامعه میزند (ادبیات و غیر ادبیات ندارد)، معلوم است که نمیتوان از نویسندگان انتظار داشت که معجزه کنند. تا زمانی وضع چنین است و فرصت به برخورد آرا در همهی زمینهها داده نشود، ادبیات ما هم، مانند پهنههای دیگر آگاهی اجتماعی، رشد جدی نخواهد داشت.
آیا حضور نویسندگان ایرانی در چنین جشنوارههایی میتواند به بدنهی ادبیات داستانی کشور کمک کند که خودش را در جهان بهتر و بیشتر بشناساند؟ یا اینکه صرفاً از نظر شخصی و در حد بازتاب یک اثر میتواند اهمیت داشته باشد و تأثیرگذار باشد؟ در هرحال هر حرکتی از این دست، موقعیتی است برای شناساندن ِ پارهای از ادبیات ایران به جهان. بازتاب رُمان یک نویسندهی ایرانی به نوعی میتواند بازتاب بخشی از ادبیات داستانی ایران باشد. برگزارکنندگان این جشنواره امسال شبی را هم به نام "ایران " اختصاص دادهاند که در آن، آقای محمود دولت آبادی و من داستانخوانی داریم، و در نتیجه کسانی که در این برنامه شرکت میکنند، به همین خاطر، یعنی برای شنیدن داستان ِ نویسندگان ایرانی و گفتوگو با آنها ، وهمچنین شنیدن موسیقی ایرانی با اجرای شهلا خسروی حضور مییابند. و این فرصتی است برای معرفی کارهایمان. البنه همهی اینها نمیتواند کمکی به "بدنهی ادبیات داستانی" کشور باشد. بدنهی ادبیات داستانی هرکشوری باید از درون خود ِ آن جامعه ببالد تا بتواند در جهان گامی بردارد. رشد ادبیات مانند بالیدن ِ هر پدیدهای در یک فضای دموکراتیک میتواند انجام بگیرد، چیزی که نویسندگان ما در داخل از آن محروماند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|