تاریخ انتشار: ۷ تیر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با فریدون تنکابنی، طنز پرداز و داستان‌نویس تبعیدی در آلمان، درباره طنز و طنز نویسی در ادبیات تبعید

طنز در تبعید

کیارش پارسا عالی‌پور
kiaa@radiozamaneh.com

طنز و خنده از هم جدا نیستند. طنز، تفکر برانگیز است و ماهیتی چند لایه دارد. طبیعت طنز بر خنده استوار است. اما خنده که اغلب نشان شادی و پیروزیست، در پیوند با طنز، به دگردیسی می رسد و برای آگاه کردن انسان از عمق زشتی ها، به زیبایی به زهرخندی اعتراضی بدل می گردد.

Download it Here!

آناتولی لونا چارسکی، نویسنده ی روس، برنارد شاو، طنزپرداز ایرلندی و برنده ی نوبل ادبیات را فرزانه ایی که زهر خند می زند می شمارد و درباره ی وی می گوید: «او می خندد اما می داند، که هیچ چیز چنان که می نماید خنده دار نیست. او می خندد تا با خنده ی خویش، رنجهای انسان را از میان بردارد.»


یکی از این رنجهای انسانی، دربند تبعید بودن است. تارانده شدن از دیار، برای ماندن بر اندیشه ی خود که دگرگونه با خواست دولتمردان است.

اما قلم طنز نویس تبعیدی چگونه بر کاغذ می خرامد؟ آیا می توان برای طنز تبعید، عناصر و ویژگیهایی متفاوت با طنز روز درون جامعه قائل شد؟ برای یافتن پاسخ این پرسش ها به سراغ یک نویسنده و طنز پرداز پیشکسوت تبعیدی رفتم که سالهاست در شهر کلن آلمان زندگی می کند؛ فریدون تنکابنی.

فریدون تنکابنی نخستین داستان خود را به نام «مردی در قفس» در سال ۱۳۴۰ خورشیدی در ایران منتشر کرد. تاکنون چهارده اثر در ایران و سه اثر در خارج از کشور از او منتشر شده است که آخرین آن «فانی و وودی » نام دارد. نامی که ترکیب دو واژه ی« فانی»، در زبان انگلیسی به‌معنای بامزه و خنده‌‌دار و «و‌ودی» همان کمدین معروف «وودی آلن» است. «فانی و وودی » در واقع دو نامی ‌است که همسر نویسند‌ه به ‌او و خود داده ‌است.


از او پرسیدم:

شما در کتاب «یادداشت‌های شهر شلوغ و اندیشه‌ها» که در سال ۱۳۴۸ منتشر شد، برای طنز چنین تعریفی را آورده‌اید: انتقاد اجتماعی در جامه‌ی رمز و کنایه با رعایت و حفظ جنبه‌های هنری و زیبایی‌شناسی. آیا این تعریف شامل طنز تبعید نیز می‌شود و آیا می‌توان تفاوتی میان طنز تبعید و طنز روز درون جامعه قائل شد؟

به‌گمان من، طنز طنز است. طنز تبعید و طنز درون جامعه از اساس فرقی ندارند. تنها تفاوت‌شان این است که نویسندگان بیرون از کشور تحت فشار سانسور نیستند و می‌توانند آزادانه حرف‌های‌شان را بزنند. این تنها تفاوت طنز درون کشور و طنز تبعید است. طنز البته تعاریف متعدد دارد و هرکس آن را جوری تعریف می‌کند ولی همه‌ی این تعاریف در یک نکته مشترک هستند و آن این است که طنزنویس، قصد تنبیه خواننده‌ی خود را دارد.

تنبیه به دو معنی: یکی آگاه کردن و دیگری به همان معنی مجازات. منظور از مجازات این نیست که خواننده را اذیت کند، بلکه این است که نگذارد او به خواب آسوده‌ی بی‌خبری فرو برود و او را هر لحظه هوشیار کند و متوجه محیط اطراف و نابه‌سامانی‌ها کند.


فریدون تنکابنی، طنزپرداز و داستان‌نویس

با توجه به این‌که زبان هر جامعه‌ای در متن همان جامعه پویا است، به‌نظر شما دوری از وطن چه اثری در زبان طنزنویس در تبعید یا مهاجرت می‌تواند داشته باشد؟

طنز نویسان و نویسندگان معمولاً در سنی به خارج از کشور مهاجرت می‌کنند یا مجبور به ترک وطن می‌شوند که ذهن و زبان آنها شکل گرفته است. بنابراین دوری از وطن‌شان نمی‌تواند به زبان آنها صدمه بزند. به‌خصوص امروز با این وسایل ارتباط جمعی مفصل و گسترده‌ای که وجود دارد، خیلی سریغ و راحت می‌توانند با وطن‌شان در تماس باشند.

پس به‌نظر شما دوری از وطن و دوری از آن زبان پویای درون جامعه بر طنزنویس اثر منفی نمی‌گذارد؟

بله. شما بر زبان پویای درون جامعه تکیه می‌کنید ولی ما با آن زبان پویا در تماس دائم هستیم. این‌جا نیز معمولاً ایرانی‌ها به صورت جمعی با یکدیگر معاشرت دارند و در تماس هستند.

بنابراین آن‌طور نیست که کسی تک‌افتاده و دورافتاده باشد و آن زبان پویا را فراموش کند. گاه کتاب‌های داستانی از این نویسنده‌های جدید درون ایران می‌خوانم و با وجود این که به قول شما با آن زبان پویا نیز در تماس هستند می‌بینم که از حیث زبان، خیلی فقیر هستند و هستند کسانی که داستان‌شان را با دایره‌ی واژگانی ۲۰۰ یا ۳۰۰ واژه می‌نویسند. یا واژگانی را بکار می برند که امروزه جوانان در مکالمات میان خود بکار می برند که اصطلاحاً نیز به آن زبان مخفی می گویند.

آیابه نظر شمااین زبان مخفی، نباید در ادبیات روز جامعه استفاده شود؟

باید استفاده شود ولی آگاهانه. یعنی لازم است نویسنده زبان غنی داشته باشد، از واژه‌های بسیاری استفاده کند و این زبان مخفی یا مکالمه‌ی جوانان با اصطلاحات خاص و من‌درآوردی نیز می‌تواند جزئی از آن باشد نه این‌که همه‌ی آن باشد.

اگر نگاهی به طنز پیش و پس از سال ۵۷ بیاندازیم، به‌نظر شما در این دو مقطع چه تفاوتی در روند طنزنویسی ایران می‌توانیم ببینیم؟

طنز پیش از سال ۵۷ به علت همان تسلط مطلق سانسور که گفتم، بیش‌تر به حالت نمادین یا سمبلیک درآمده بود و مستقیم به انتقاد اجتماعی نمی‌پرداختند زیرا امکان چاپ و انتشار آن وجود نداشت. نویسندگان از راه‌های دیگر مانند تمثیل و کنایه و سمبل حرف‌شان را می‌زدند ولی بعد از سال ۵۷، در سال‌های آغازین، به دلیل این‌که آزادی وجود داشت خیلی صریح حرف می‌زدند. بعد هم که دوباره خفقان و سانسور مسلط شد، آنهایی که به خارج از کشور آمدند توانستند آزادانه حرف‌های‌شان را بزنند. این تفاوت عمده‌ی طنز در این دو مقطع است.

کتاب «مردی در قفس» شما را من در نوجوانی خواندم و با شخصیت‌های آن زندگی کردم. خاطرم هست در پسگفتار این کتاب چنین جمله‌ای نوشته بودید: سوهان گذشت زمان، لبه‌ی تیز اعتقادات آدم‌ها را صاف می‌کند. پرسش من از شما این است که در این‌ سال‌ها اثر سوهان گذشت زمان بر فریدون تنکابنی چه بوده است؟

من همیشه سعی می‌کردم که در هیچ‌زمینه‌ای دچار تعصب نشوم ولی خواه‌ناخواه تحت تاثیر محیط و جو عمومی چنین مسئله‌ای پیش می‌آمد و وجود داشت. با گذشت این سال‌ها همان‌طور که اشاره کردید سوهان گذشت زمان، تجربیات زندگی آدم و اتفاقاتی که در محیط اطراف ما روی می‌دهد، باعث شده که حتی اگر آثاری نیز از آن تعصب و تصلب وجود داشت - به‌نظر خودم - دفع و رفع شود.

بنابراین اگر شما یکی دو کتاب اخیر مرا که در همین خارج از کشور منتشر شده، مثل «چهارشنبه‌ها» و «فانی و وودی » بخوانید، می‌بینید که من خیلی انتقادات تند و تیزی به همه از جمله به خودم کرده‌ام و به آن تعصبی که زمانی راجع به بعضی مسائل داشتیم.

راجع به چه مسائلی تعصب داشتید؟ می‌توانید بیش‌تر توضیح دهید؟

بله مثلاً راجع به مسائل اعتقادی. فرض کنید ما راجع به اعتقاداتی که داشتیم، تعصب داشتیم. مثل همه. یعنی دیگران نمی‌توانند بگویند من این‌طور نبودم، تو این‌طور بودی. اگر چه الان خیلی از این منطق استفاده می‌کنند. ولی همه نسبت به اعتقادات خودشان، اعتقادات سیاسی، اجتماعی و غیره تعصب داشتند. ولی الآن قاعدتاً دیگر نباید هیچ‌کس چنین تعصبی داشته باشد و اگر کسی باشد که هنوز از این تعصبات داشته باشد باید گفت که از زمان عقب افتاده است.

چرا در زمان حال نباید چنین تعصباتی داشت؟

زیرا تعصب اصولاً چیز غلطی است. استاد صدیقی، استاد دانشگاه و جامعه‌شناس، همیشه می‌گفت، تعصب استعفا از تعقل است. یعنی کسی که تعصب دارد به‌طور آزاد نمی‌تواند اندیشه‌ورزی و تفکر کند. البته شما باید نسبت به چیزهایی عشق داشته باشید، نسبت به چیزهایی نیز کینه داشته باشید. یعنی فرض کنید نسبت به جنگ، نژاد پرستی و اینها باید کینه داشته باشید ولی این کینه باید از روی تفکر باشد و نه از روی تعصب.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

آقای تنکابنی عزیز
سالهای زیادی بود که خبری از شما نداشتیم. بعد از آن سالهای سیاه که سیاهیشان هنوز تمام نشده و در روح و جانمان تنیده، الان چقدر به قلم شما نیاز است، در کجا می نویسید، در زمینه مسائل ایران فعالتر باشید، به هر حال شما را به نوعی می شد نویسنده ای سیاسی دانست. به هر حال از شنیدن خبری از شما خیلی خوشحال شدم.

-- رویا ، Jun 28, 2010

به گمانم می شد این گفتگو را کمی مفصل تر انجام داد.
جامعه ی ایرانی در طول سی سال گذشته دچار دگرگونی های عمیق فرهنگی و سیاسی شده است.طنز نویسی و طنز خوانی هم تحت تأثیر این دگرگونی ها از مفهوم ها و کارکرد های گذشته فاصله گرفته است.مشکل بتوان نوشته ی طنزی را این روزها پیدا کرد که برای ماههای متوالی در میان خوانندگان دست به دست بچرخد و دو باره و چندین باره چاپ و تکثیر شود.طنزی را که شما روی میز صبحانه با اشتیاق خوانده اید هنگام صرف عصرانه از یاد می برید. از همه مهم تر اینکه به سختی می توان آن تعریف رایج آقای تنکابنی را این روزها پذیرفت که «تنبیه» خواننده مفهوم مشترک و عام طنز باشد.فکر می کنم طنز در این سال ها ی اخیر به معنای در هم شکستن ساختارها،ویران کردن کلیشه ها و به طور کلی نوع خاصی از نابودی مفاهیم است.بسیاری از طنز نویسان ما دیگر تمایلی به تنبیه و بیداری خوانندگان ندارند و خواسته یا ناخواسته از بار چنین رسالتی شانه خالی کرده اند.طنز نویس با خواننده یکی شده است و ...البته این بحث ها را شایسته است در فرصتی مناسب با بزرگانی چون اقای تنکابنی مفصل تر از گفتگوی فوق مطرح کنید.
سالها پیش مجموعه کتاب های تنکابنی عزیز را در یک کتابفروشی در سنندج که کتاب های دست دوم می فروخت پیدا کردم و با اشتیاق خریدم.تنکابنی به راستی نویسنده ی متفاوتی بود.با دیدن این گفتگو به صرافت بازخوانی دوباره ی آثار ایشان افتاده ام.
با سپاس از زمانه

-- هوشیار ، Jun 30, 2010

می خواستم بدانم که چطور می شود آثار آقای تنکابنی را در داخل یا خارج از کشور تهیه کرد؟

-- بدون نام ، Jul 14, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)