خانه > خارج از سیاست > فرهنگ و ادبیات > ساختار شعرتان اداری باشد | |||
ساختار شعرتان اداری باشدشبنم آذراز زمانی که محمود احمدینژاد با وزیر اسبق ارشاد کارش به نزاع کشید و صفار هرندی، سپاهی با سابقهای که تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به مدت چهار سال به عهده داشت، ناباورانه از کابینهی احمدینژاد بیرون انداخته شد، محمد حسینی از دانشگاه پیامنور آمد تا سکاندار این وزارتخانه شود. همزمان با آغاز به کار او در فضای ادبی ایران اتفاقاتی رخ داده که از جملهی آن استقرار پستی در این وزارتخانه به نام «قائممقامی وزیر در امور شعر و ادب» است.
این ساختار در مجموعهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از جایی شکل گرفت که در حاشیهی همایش بینالمللی شعر ایران و جهان، احمدینژاد از وزیر ارشاد خواست تا با استقرار این پست، نظارت بیشتری بر این حوزه اعمال شود. انتخاب قائممقام وزیر در حوزهی شعر و ادب در وزارتخانهی مذکور در حالی رخ داد که هرگز در این مجموعه تعریف مشخصی از وظایف این فرد ارائه نشده است. بدیهی است که بلندپایهترین مقام در حوزه شعر و ادب کشوری با سابقهی تاریخی شعرایران، باید شاعری باشد که جایگاهی مطلوب در شعر ایران و جهان داشته باشد. این نه تنها انتظار جامعهی ادبی ایران است بلکه از همان زمان که تعریف چنین سمتی در وزارت ارشاد مطرح شد، نگاه مدیران این وزارتخانه هم چیزی جز این نبود. به طوریکه علیقلی امیراحمدی، مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در مصاحبهای نظری مشابه با این خواست منطقی فضای ادبی کشور داشت و اعلام کرده بود که ترجیح میدهد قائممقام شعر از بین شاعران انتخاب شود، نه از بین مدیران اجرایی، زیرا بُعد مدیریتی در این حوزه چندان مطرح نیست و بیشتر بحث ارشادی است و با توجه به این که این مسئله در جمع شاعران ایران و جهان مطرح شده، طبیعی است شاعری بهعنوان قائم مقام انتخاب شود که بعد جهانی داشته باشد یا دستکم در ردیف شاعران بزرگ جهان باشد.وی همچنین گفته بود:«قائممقامی شعر شوخیبردار نیست، زیرا شعر شالودهی اصالت فرهنگی ماست و در جهان ما را به شعر میشناسند.» اما در عمل چه اتفاقی برای این انتصاب رخ داد؟ رئیس دانشگاه پیام نور که در سابقهی خود چندین سمت در وزارت علوم، هیأت ممیزهی دانشگاه، شورای نشر و چاپ، شورای فرهنگ عمومی و هیأت منصفهی مطبوعات و همچنین مدیرمسئولی و سردبیری نشریهی دانشگاه کرمان را دارد در رأس تصمیمگیری در حوزهی شعر و ادب کشور قرار میگیرد. طبیعیست که فردی با این پیشینهی سازمانی در نخستین مصاحبهی خود چنین میگوید:« شكل و ساختار اداریتر و مناسبتتری به شعر و ادب میدهیم».
سؤال این است: آبشخور این انتصاب و انتخاب که منجر به چنین ابراز عقیدهای که ناشی از ناآشنایی کامل با نیازهای جامعهی ادبی کشور شده است، کجاست؟ اساساً آنچه شاکلهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را تشکیل داده و اهدافی که بر اساس قانون برای این حوزهی وزارتی تعیین شده محدودهای است گرفتار آمده در چنبرهی دین اسلام و ارزشهای انقلاب. طبق قانون، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای پیشبرد اهداف زیر تأسیس شده است: رشد فضائل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی، استقلال فرهنگی و مصونیت جامعه از نفوذ فرهنگ اجانب، اعتلای آگاهیهای عمومی در زمینههای مختلف و شکوفایی استعدادها و روحیهی تحقیق تتبع و ابتکار در جامعه، رواج فرهنگ و هنر اسلامی، آگاهی جهانیان نسبت به مبانی و مظاهر و اهداف انقلاب اسلامی، گسترش مناسبات فرهنگی با ملل و اقوام مختلف بهخصوص مسلمانان و مستضعفان جهان و فراهم آمدن زمینههای وحدت میان مسلمین. چنین تفکری است که در نتیجهی آن سانسور در کتابهای شعر تا حدی پیش میرود که در مرحلهی ممیزی آثار، نام «خدا» نیز به عنوان مفهومی مصادره شده از سوی حکومت توسط ممیزان از کتابها حذف میشود با این استدلال که هر کسی نمیتواند نام «خدا»را به زبان آورد و تعبیری شخصی از این کلام مقدس داشته باشد. زیرا این واژه صرفاً زمانی قابل استفاده است که مفاهیم مورد نظر حکومت از آن استنباط شود. همچنین در ادامهی چنین تفکری است که نام فروغ فرخزاد شاعر محبوب و خوشنام ، از کتاب شاعران ایران و جهان که در حاشیهی همایش دولتی به همین نام منتشر شد حذف میشود و بیدج، یکی از برگزارکنندگان همایش در این باره میگوید:«ما یک دیپلماسی فرهنگی داریم و یک دیپلماسی دولتی، به همین دلیل نام فروغ فرخزاد گرچه در میان مخاطبان شعر شناخته شده اما به دلایل مختلفی در این کتاب نیامده است.». شاید این سخن اسماعیل خویی شاعر بیان کاملی از دلیل این حذف باشد:«فروغ فرخزاد ، همچون یک زن و همچون یک شاعر، دارای همه ویژگیهایی است که جمهوری اسلامی از آنها بیزار است.» این شاعر میگوید:« فروغ فرخزاد زنی است روشنفکر، آزاده، آزادیخواه و دلیر که تمام احساسات زنانهی خودش را بیان میکند. از سوی دیگر زنی است که میتواند از نظر اجتماعی سرمشقی باشد برای زنان دیگر، و به گمان من همیشه بوده است. این هم البته چیزی است که جمهوری اسلامی نمی تواند تحمل کند.» در فضای بیاعتمادی مطلق به دستگاهی تحت نام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که فرهنگش «فرهنگ اسلامی» و ارشادش «ارشاد در جهت ارزشهای انقلابی» است تشکیل معاونت «شعر و ادب» نتیجهای جز تأکید بر نوشتن و سرودن شعر ارزشی و اسلامی نمی تواند باشد. تاکیدی که پیرو آن هرکه راهی جز این برود از میان هفت خان مسیر انتشار آثارش از این یک خان تازه، جان سالم به در نخواهد برد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
شعر دولتی با رگه های مذهبی ورومانتیک از امین پور تا سبزواری وقزوه ومداحان خامنه ای.کار از این حرفها گذشته است ومملکت روی هواست.دولتی کردن شعر که جای خود دارد....................................
-- بدون نام ، Jun 27, 2010در جایی که اسماعیل خویی زن شناس می شود، تعجبی دارد که دولت احمدی نژاد بدنبال شعر اداری برود؟
-- بدون نام ، Jun 27, 2010واقعن مملکت ایران از همه نظر در حال فروپاشیست است با همه چیزهایی که من خوانده ام و شنیده ام بخش بزرگی از جامعه ایران تنفر برانگیز شده و غیر قابل تحمل وای بحال کسانی که یک مقدار شعور و فهم دارند و در این بخش از جامعه زندگی میکنند چه میکشند
-- بدون نام ، Jun 27, 2010