خانه > خارج از سیاست > فرهنگ و جامعه > چه كسی از نویسندگان و شاعران ما میترسد؟ | |||
چه كسی از نویسندگان و شاعران ما میترسد؟الاهه نجفیخبرگزاری فارس که از آن به عنوان خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یاد میکنند، روز گذشته، ٢٤خرداد ماه، در گزارشی مفصل با عنوان «نقش عناصر ادبی برانداز در فتنه انتخابات» از برخی شخصیتهای ادبی مانند سیمین بهبهانی، غزلسرای نامدار، دکتر رضا براهنی، نظریهپرداز ادبی، رماننویس و شاعر، عباس معروفی، رماننویس، شهرنوش پارسیپور، رماننویس، حسین سناپور، رماننویس، محمد حسن شهسواری، رماننویس، پرتو نوریعلاء، منتقد ادبی و شاعر، اسماعیل خویی، فیلسوف و شاعر و سید رضا شکراللهی، وبلاگنویس و ویراستار ادبیات داستانی در پرده یا آشکارا نام برد و آنها را به زیر پا گذاشتن ارزشهای ملی و دینی متهم کرد. نویسندهی این گزارش مشخص نیست و زبان و ساختار آن به برخی گزارشهای روزنامهی کیهان، چاپ تهران شباهت دارد. از شیوهی تهمتزنیها و ناشناس بودن نویسنده یا نویسندگان این متن چنین برمیآید که احتمالاً وزارت اطلاعات در شکلگیری و انتشار این گزارش در سالگرد انتخابات بحث برانگیز سال گذشته دست داشته است. نویسنده یا نویسندگان این متن توهینآمیز ادعا میکنند که با افشاگری نسبت به کسانی که آنها را «روشنفکران وابسته غرب» خواندهاند تلاش میکنند «خودی» را از «غیرخودی» بازشناسند. نویسنده یا نویسندگان گزارش شخصیتهای فرهنگی و ادبی ایران را به تحریک مردم برای اغتشاشهای خیابانی و سیاهنمایی متهم کردهاند و ادعا کردهاند که این شخصیتها همراه با برخی ناشران قصد داشتند برای به دست آوردن «آزادیهای بیبند و بار در سایهی غرب» نظام پهلوی را احیاء کنند. نویسنده یا نویسندگان این گزارش طولانی و شگفتانگیز ادعا کردند که اعضاء کانون نویسندگان ایران با انتشار برخی اشعار و داستانها در پارهای سایتهای ادبی قصد داشتند مردم را تحریک کنند و به «پیکر جمهوری اسلامی ضربه وارد کنند.» نویسنده یا نویسندگان این گزارش توضیح نمیدهند که چگونه ممکن است انتشار شعر یا داستانی به جمهوری اسلامی با دستگاه امنیتی مخوف و تشکیلات عظیمی که برای سرکوب مردم تدارک دیده ضربه وارد کند؟ مشکل اینجاست که نویسندگان این گزارش از بعضی شخصیتهای ادبی به نام یاد میکنند و نام برخی دیگر را نمیآورند و فقط پیشینه و فعالیتهای ادبی آنان را یادآور میشوند. در این گزارش از «نیمه غایب» حسین سناپور، داستاننویس و مدرس داستاننویسی به عنوان اثری «مبتذل و اباحهگر» یاد شده است. «نیمه غایب» که نخستین بار در بهار 1378 توسط نشر چشمه در تهران منتشر شد به زندگی پنج تن از نسل دانشجویان جوان در سالهای دههی شصت میپردازد که از بیعشقی رنج میبرند و به جستجوی «نیمه غایب» خود هستند. در مناظرهی تلویزیونی محمود احمدینژاد و میر حسین موسوی، این کتاب نیز در حاشیهی بحثها مطرح شد. نیمه غایب چهارده بار در ایران تجدید چاپ شد و چاپ پانزدهم آن را توقیف کردند. در این گزارش همچنین از سایت پرببیندهی خوابگرد که به مدیریت سید رضا شکراللهی به یک پایگاه ادبی معتبر تبدیل شده است، به عنوان «سایت خ» نام برده میشود و یکی از اتهامات او را انتشار مطالبی پیرامون «نیمه ی غایب» ذکر میکنند. در بند دیگری ازین گزارش از آقای شکراللهی به عنوان «لیدر مجازی آشوبگران» و «عنصر فعال اینترنتی» یاد میشود و او را متهم کردهاند که «یک تنه بار عظیمی از اغتشاش را به دوش» میکشیده است. این گزارش که از برخی لحاظ به یک متن طنزآمیز و خندهدار شباهت دارد، دکتر رضا براهنی نویسندهی تبعیدی و از اعضاء کانون نویسندگان ایران و انجمن قلم جهانی را متهم میکند که «به خواستههای فمینیستهای داخلی تن داده و از حقوق مردانگی خود گذشته است.» نویسنده یا نویسندگان این گزارش تعریفی از آنچه که آنها «حقوق مردانگی» مینامند و عدول از آن را جرمی نابخشودنی میپندارند، به دست نمیدهند. عباس معروفی، رماننویس تبعیدی در این گزارش یکی از اعضاء اصلی «حلقهی ادبی معاند نظام» خوانده شده است. با این حال مطلقاً معلوم نیست که این حلقه در کجا قرار دارد و چه کسی آن را سازماندهی کرده است. یکی از جرایم آقای معروفی نوشتن یادداشتهایی در سایتهای اینترنتی و همکاری با رسانههای ضد انقلاب است. نویسندگان این گزارش برای روشن شدن حقایق از این واقعیت سخنی به میان نیاوردند که بیهیچ دلیلی آثار عباس معروفی از نمایشگاه کتاب تهران که اردیبهشت ماه برگزار شد و بیش از آنکه نمایشگاه باشد یک کتابفروشی بزرگ بیدر و پیکر بود جمعآوری شد و بدین تریب حکومت عملاً نویسندهای را حذف کرد. یکی از نکات خندهدار در این گزارش این است که نویسنده یا نویسندگان این متن، نام حسین سناپور، نویسندهی نیمهی غایب را نیاوردند، اما وقتی که میخواستند برای خانم پرتو نوریعلاء، شاعر و منتقد تبعیدی با استفاده از پیشینهی او پرونده بسازند، همسر سابق خانم نوری علاء، یعنی «محمد علی سپانلو» را «محمد علی سناپور» نامیدند. با این منطق که به منطق بازجوها شباهت دارد، یکی از جرایم خانم نوریعلاء این است که همسر «محمد علی سناپور» بوده و در وبلاگش بیانیههای گروههای آزادیخواه را منتشر میکرده است. جرم خانم شهرنوش پارسیپور، نویسنده «طوبا و معنای شب» و «زنان بدون مردان» همکاری با رادیو زمانه است. در این گزارش «زنان بدون مردان» اثر عرفانی خانم پارسیپور با مایههایی از رئالیسم جادویی، کتاب «مستهجن و ضد دین و عرف» نامیده شده است. دکتر اسماعیل خویی، شاعر مبارز و اندیشمند و ملی ما را متهم کردهاند که به زبان انگلیسی مسلط است و برخی اشعارش را به زبان انگلیسی میسراید و موفق شده کتابهای شعرش را به زبانهای فرانسوی، آلمانی، هندی و روسی ترجمه کند. هر چند که دکتر اسماعیل خویی به زبان انگلیسی تسلط دارد، اما اشعارش را که آمیزهای از احساس و اندیشه است در تبعید به فارسی منتشر میکند. نکنهی مهم در این گزارش این است که نویسندگان به نمایندگی از سوی کارفرمای خود اعتراف میکنند که با وجود ممیزی و سانسور در ایران از کتاب به عنوان متنی که ممکن است ماندگار و تأثیرگذار باشد وحشت دارند. در پایان این گزارش از دستگاه ممیزی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتقاد کردهاند که کارمندان دایرهی سانسور در این مؤسسه ضعف تئوریک دارند و از عهدهی وظیفهی خود به خوبی برنیامدهاند. با وجود قلم و منطق سست نویسندگان این گزارش باید این متن را به عنوان یک حادثهی تأملبرانگیز تلقی کرد. ظاهراً نویسندگان این متن قصد دارند با ارعاب نویسندگان مستقل و آزادیخواه آنها را تحت کنترل دربیاورند و در همان حال با انتقاد از دستگاه سانسور، ممیزی کتاب را در دومین سال بعد از انتخابات بحثبرانگیز ریاست جمهوری تشدید کنند. با این حال لحن عصبی این گزارش و خطاهای فاحش نگارشی در متن از وحشت بزرگ وزارت اطلاعات و نهادهای وابسته به آن نشان دارد. ظاهراً ترفندهایی مانند وعدهی شهرت، «چاپهای متعدد مجازی از پارهای کتابهای تأیید شده و خریدن امتیاز این کتابها با قیمتهای نجومی برای تولید سریالها و فیلمهای تلویزیونی در آیندهای مجهول، سوق دادن مردم به سوی ادبیات عامهپسند و بیخطر، و حتی در یک مورد وعدهی نمایندگی مجلس، آنگونه که حکومت انتظار داشته مؤثر نبوده است. جالب اینجاست که خبرگزاریها و روزنامههای وابسته در متنها و گزارش هایی این چنین همواره به رادیو زمانه اشاره میکنند و همکاری با رادیو زمانه که از هر نظر به آزادی بیحد و حصر بیان اعتقاد دارد، جرمی نابخشودنی تلقی میشود.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
پسرعمه ی دخترخاله ی نبیره مرحوم گوبلز علیه الرحمه، در تهران مشغول انجام وظیفه آبا و اجدادی برای مقام عظمای ولایت میباشد. از کلمات قصار ایشان منقول و مقبول است که «صدای مشکوک هرچه بزرگتر باشد، خنده دارتر است» پس جمیع خطیبان و قلمچیان و میکروفون سواران بایدجمیعا هکذا رودل داشته باشند تا نفوذ کلام ایشان مخاطبین را به فیض اکمل برساند، انشاا...
-- اورینب ، Jun 16, 2010بسیار مقاله جالبی بود خب از نویسنده گان ان مقاله فارس بیشتر از این نباید انتظار داشت مزدوری برای حکومت اسلامی برای این افراد از نان شب مهمتر است اخر کار سرشان نه به سنگ بلکه زیره چرخ ماشین خواهد رفت و دستمزد خود را از مردم خواهند گرفت اینها از ترس شبها خواب ندارند و وقتی بیدار میشوند بیشتر از این مزخرفات هم نمیتوانند بنویسند
-- بدون نام ، Jun 18, 2010در مورد اینکه اینقدر اینها بی سوادند که برای اینکه کسی را بکوبند نمی روند کمی جستجو کنند و اطلاعات درست بنویسند، یک نمونه اش هم این که نوشته اند رضا براهنی رئیس انجمن قلم کانادا ست . در حالی که او فقط دو سال از جون 2001 تا جون 2003 رئیس قلم کانادا بود یعنی هفت سال از اون موضوع گذشته و اینها می آیند به عنوان اطلاعات به روز به خورد مردم می دهند
-- فرح ، Jun 24, 2010اومدم چیز دیگری بنویسم دیدم اصلا زبانم نمی گردد که ادامه دهم اینقدر که اینها فلک زده اند