خانه > خارج از سیاست > زنان > جنبش زنان و هزینههای پنهان | |||
جنبش زنان و هزینههای پنهانپانتهآ بهرامیدر سه دههی اخیر نسلهای مختلفی وارد مبارزات زنان ایران شدهاند. بخشی از مطالبات آنان، در عرصهی نفی خشونت و تبعیض در خانواده، و نیز در جامعه تعریف میشود. در بخش نخست برنامهی هزینههای آشکار و پنهان جنبش زنان، به هزینههای آشکار آن مثل دستگیری و بازداشت فعالان جنبش پرداختیم و همچنین به هزینههای پنهان، مثل تحت فشار قرار دادن فرد زندانی برای مصاحبه، اخراج فعالان از محل کار خود، تحت فشار قرار دادن همسران زنان فعال برای جدایی از سوی نهادهای امنیتی و اخراج از دانشگاهها اشاره کردیم. در برنامهی امروز مورد دیگری از این خشونتها را مورد کنکاش قرار میدهیم.
نمونهی بارز این خشونتها، رفتاری است که از سوی حاکمیت با خانوادهی زنان زندانی دربند صورت میگیرد. سما بهمنی از اعضای سابق مجموعه فعالان حقوق بشر بود که پیشتر در زمینهی حقوق بشر در کردستان فعالیت میکرد و به همین دلیل از رفتن به این منطقه محروم شده بود. وی سال گذشته به دلیل یک کار شخصی به مهاباد رفت و در ۱۳ بهمن دستگیر و به یک سال حبس تعزیری محکوم شد. بهاره علوی از فعالان جنبش زنان، اخراج آتنا بهمنی، دختر سما بهمنی را یکی دیگر از هزینههای پنهان این جنبش میداند.
یکی دیگر از مشکلات، موردی است که برای سما بهمنی از اعضای سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در بندرعباس پیش آمده است. او در تاریخ ۱۲بهمن سال گذشته در مهاباد بازداشت و به یک سال حبس تعزیری محکوم شد. ۲۱ فروردین امسال دختر ایشان که کمتر از ۱۴ سال سن دارد به خاطر فعالیتهای مادرش از مدرسه اخراج شد. مدیر مدرسهی نورالهدی بندرعباس هیچ توضیحی در این باره نداده و یکباره از او میخواهد وسایلش را جمع کرده و از مدرسه برود. همچنین مدیر مدرسه طی یک سخنرانی، از بچههای مدرسه میخواهد که ارتباطشان را با آتنا بهمنی قطع کنند. سپس او به شایعهپراکنی دربارهی خانم سما بهمنی میپردازد و حتی میگوید که این دستور از مقامات بالا است. خود ایشان در زندان هستند و دخترشان که هیچ گناهی نداشته مزید بر هزینههایی است که ایشان باید بدهند. به آتنا گفته بودند که امسال دیگر نباید به مدرسه برود ولی میتواند در امتحانات پایان ترم شرکت کند. از سال بعد نیز نمیتواند به آن مدرسه برود زیرا اخراج شده است.
فریبا داوودی مهاجر، از فعالان کمپین یک میلیون امضا و عضو سابق هیئت مدیرهی انجمن روزنامهنگاران زن و مسئول سابق کمیتهی زنان سازمان دانش آموختگان ایران بوده است. وی که در سال ۲۰۰۱ به عنوان روزنامهنگار مشغول به کار بود، در خانهاش دستگیر و مقابل چشمان فرزندانش مورد ضرب و شتم قرار گرفت. او را با چشمبند به بازداشتگاه انفرادی در مکانی نامعلوم بردند و ۴۰ روز حبس کردند. جرم فریبا نوشتن مقاله در روزنامه و صحبت در دانشگاه جهت افشاگری قتلهای زنجیرهای نویسندگان کشور و فراخوانی سیاسی برای اصلاحاتی اساسی در حقوق زنان بود. او محاکمه و به دوسال حبس تعلیقی محکوم شد. در سال ۲۰۰۷ در یک محاکمهی غیابی که خود وی در آن حضور نداشت، دادگاه او را به جرم اخلال در امنیت ملی و شرکت در تجمع اعتراضی میدان هفت تیر تهران به چهار سال زندان محکوم کرد. وی اکنون در واشنگتن زندگی میکند. فریبا داوودی مهاجر موارد متعددی را به عنوان هزینههای پنهان جنبش زنان بر میشمارد.
اصولاً یکی از ایرادهایی که قبلاً به جنبش زنان گرفته میشد این بود که میگفتند شما هزینه نمیدهید، پس جنبش نیستید. در حالی که واقعاً هزینههایی که جنبش زنان داد جدا از آن بخشی که هزینههای آشکار بود، بسیار بسیار جنبههای پنهانی نیز داشت. اولاً که به دلیل اینکه جنبش زنان جنبشی اجتماعی است، هزینههایی که میدهد لزوماً شکل هزینههای سیاسی نیست. ضمن اینکه هزینههایی به شکل سیاسی نیز میپردازد. شما میبینید چقدر زندان میروند و همانطور که شما گفتید چقدر ستارهدار میشوند. ولی جدا از اینها حتی من معتقدم آمار بالای طلاق در ایران یا تعداد دختران فراری میتواند بخشی از هزینههایی باشد که زنان میپردازند. زیرا جامعهی زنان، جامعهای است که الگوهای سنتی دارد ولی زن مدرن است. این امر شکافی ایجاد میکند که موجب پرداخت هزینههای پنهان برای زنان میشود. هزینههایی که در خانواده و اجتماع میپردازند. گاهی اوقات، در واقع یکی دیگر از هزینههایی که میپردازند، هزینهای است که در گروههای سیاسی میپردازند و آن عدم رشد آنها در گروههای سیاسی است. آنها را به انجام فعالیتهای جداییطلبانه متهم میکنند. در کل، هزینههایی که زنان به شکل پنهان میپردازند، بسیار بسیار زیاد است.
بهاره علوی به جوایز متعددی که فعالان جنبش زنان و حقوق بشر دریافت کردهاند اشاره میکند. وی یادآور میشود که این جوایز گاهی باعث هزینههای پنهان و فشارهای چند جانبه روی برندگان آن میگردد. در واقع آنچه که باید موجب افتخار شود موجب دادن هزینههای پنهان میشود. علاوه بر آن، او تحت فشار قرار دادن خانوادهی زندانیان در جهت سکوت و رسانهای نکردن بازداشت فرزندانشان را بخش دیگری از هزینههای پنهان میداند که این جنبش میپردازد. جدا از هزینههای مشخصی که جنبش زنان مثل سایر جنبشهای دیگر میدهد که نتیجهی فعالیت اعضای آن است، همین حالا بسیاری از فعالان جنبش مثل دیگر جنبشها در زندان هستند و با حکمهای خیلی سنگین روبهرو شدهاند. مورد مهم دیگر این است که هرچهقدر میزان فعالیت اعضای این جنبش بیشتر و شفافتر میشود و بیشتر توجههای بینالمللی را به خودش جلب میکند، باعث میشود هزینههای بیشتری بدهند.
مثلاً جوایز بینالمللیای که خیلی از فعالان جنبش زنان در سالهای اخیر به دلیل فعالیتهایشان گرفتهاند باعث میشود که وقتی بازجویی میشوند و به زندان میروند، برایشان دردسر ساز شود. از نمونهها خانم ژیلا بنییعقوب هستند که برندهی جایزهی شجاعت روزنامهنگاری شدند و امسال جایزهی آزادی بیان گزارشگران بدون مرز را از مسابقهی بهترین وبلاگ دویچهوله بردند. همانطور که قبلا سابقهی بازداشت داشتند و همین الآن همسرشان آقای بهمن احمدی امویی در زندان هستند، این جوایز برای خودشان پروندههای جداگانه دارند. همین طور خانم بهاره هدایت که همین الآن در بازداشت هستند، کاندیدای جایزهی صلح اتحادیهی سراسری دانشجویان اتحادیهی اروپا شدند. به خاطر کاندیدا کردنشان مقداری شک و تردید وجود داشت که مبادا مشکلی برایشان پیش بیاید، زیرا این روال عادی است. کاوه کرمانشاهی که الآن در بازداشتگاه وزارت اطلاعات کرمانشاه است، جایزهی وبلاگنویسی حقوق بشری را برد. این نیز به خاطر فعالیتهای شفاف او بود اما الآن پروندهی جدایی برای او باز کردهاند و از آن اینطور برداشت میشود که او شاید به نوعی جاسوسی یا کار برای رسانههای خارجی میکند. بحث شفاف بودن جوایز بینالمللی این است که هرچهقدر افتخار کار این فعالان بالاتر میرود، هزینههایشان بیشتر میشود. این تحت فشار قرار دادن خانوادهها، جدا از اینکه هزینهای برای خودشان است که عضوی از آنها در بازداشت و تحت فشار است، همزمان آن کسی را که تحت بازداشت دارند، با اذیت کردن خانواده تحت فشار میگذارند. مثلاً مادر کاوه کرمانشاهی، خانم فرنگیس داوودیفر به شدت تحت فشار بودند که با هیچ رسانهای مصاحبه نکنند و حتی رفتوآمد ایشان با دوستان کاوه کنترل میشد. این نوعی محدود کردن خانواده است تا هیچ دسترسی به هیچکس نداشته باشند. همینطور خانوادهی شیوا نظرآهاری، در این مدت که دخترشان در زندان است به شکل دیگری مورد اذیت و آزار قرار گرفتهاند. همینطور مادر کوهیار گودرزی. با شرایط خیلی سختی که کوهیار گودرزی به عنوان عضو کمیتهی گرازشگران حقوق بشر در زندان دارد، مسلماً این خانواده همین الآن بسیار تحت فشار هستند و این هزینهها را دوبرابر میکند. و اما سخن آخر؛ بهاره علوی بر این باور است؛ زمانی که فعالین جنبش دستگیر می شوند، تنها کاری که از اطرافیان برمیآید رسانهای کردن دستگیریها است. وی پوشش خبری در مورد فعالان شهرستانی را بسیار اندک میداند، آن را مورد نقد قرار داده و ادامه میدهد: فعالان حقوق بشر و برخی فعالین مدنی، مشکلی برایشان پیش میآید و بازداشت میشوند. بعد، تنها کاری که از اطرافیان برمیآید، پوشش خبری است. ولی متاسفانه در مورد فعالانی که در شهرستانها دستگیر میشوند این پوشش خبری بسیار ناچیز میشود. شاید نوعی تبعیض ناخواسته یا خواستهای است که بر کسانی که در شهرستانها دستگیر میشوند اعمال میشود. شاید دلیل آن این است که تعداد زندانیان و فعالان مدنی و حقوق بشری که در تهران هستند، خیلی بیشتر است. همین باعث میشود افراد کمتری که در شهرهایی مثل شیراز، کرمانشاه، سنندج دستگیر میشوند، بسیار کمتر دیده شوند. این در حالی است که اگر خبرشان گم شود و نتوانند صدای خودشان را برسانند، ضرر زیادی را متحمل میشوند. از فعالان حقوق بشر که بیرون هستند انتظار میرود بتوانند همهجا پوشش یکسانی داشته باشند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|