خانه > خارج از سیاست > زنان > «زبان زنان»، روزنامهای با تحریریه زنانه | |||
«زبان زنان»، روزنامهای با تحریریه زنانهنجم کاویانیروزنامهی «زبان زنان»، به عنوان نشریهی ویژهی زنان، نود سال پیش (۱۲۹۸خ./ ۱۹۱۹م.) در اصفهان به مدیریت صدیقه دولتآبادی منتشر شد. این نشریه، نخستین نشریهای است که مجوز آن به نام یک زن صادر شده و برای اولینبار نام زن را در سرلوحهی خود نیز آورده است و همچنین صفحههای نشریه را تنها به نوشتههای زنان و دختران اختصاص داده. طوری که در سرلوحهی «زبان زنان» نوشته شده که «تـنها نوشتههای زنان و دختران پذیرفته ...» میشود. روزنامهی «زبان زنان» سومین نشریهی اختصاصی زنان در ایران و نخستین آن در خارج از تهران بود. این نشریه در کنار پرداختن به مسایلی مربوط به زنان، دختران و آموزش آنها به مباحثی سیاسی و اجتماعی نیز میپرداخت، وضعیت زنان را در ایران به نقد میکشید، برابری، آزادی اجتماعی و مشارکت زنان را در حوزه سیاسی مورد بحث قرار میداد، خواستهها و نیازهای زنان آن دوران را بازتاب میداد و با مداخله بیگانگان در ایران مخالفت میکرد. نوشته را در آغاز، به اختصار دربارهی اوضاع اجتماعی و سیاسی که پیشزمینهی تأسیس روزنامهی «زبان زنان» گردید، آغاز میکنم: نـگاهـی مختصر بــر پـیشزمینههای اجتماعی ـ سیاسی روزنامهی «زبان زنان»: گرچه زمینههای جنبش زنان را در ایران پیش از مشروطیت ۱۹۰۵ ـ ۱۹۰۹ نیز میتوان سراغ گرفت، اما حرکت مشروطه به عنوان یکی از بزرگترین تحولات اجتماعی و سیاسی، جامعه ایران را در همه ابعاد آن دستخوش تحولات جدی فرهنگی و سیاسی ساخت و تأثیرات شگرفی از خود از جمله در حوزهی بیداری زنان به جا گذاشت و تحول مثبتی را در موقعیت، جایگاه و اندیشهی زن ایرانی در پی داشت. اعلام مشروطیت، زمینهی تحول فکری و سیاسی زن ایرانی را فراهم آورد و در سایه آزادی فعالیتهای اجتماعی این جنبش نیرو و پهنا گرفت. البته در این برهه حمایت و دفاع مطبوعات از جمله روزنامههای «حبلالمتین» و «ندای وطن» از زنان و حقوق آنها برای جنبش نوپاخاستهی زنان دلگرم کننده بود. در چنین اوضاع و احوال، گروهی زنان درسخواندهی ایرانی در جهت دادن آگاهی به زنان در رابطه با نقش و موقعیت آنها، آموزش و پرورش زنان، مبارزه در راه حقوق زنان، تأسیس و گسترش مدارس دخترانه، تشکیل انجمنهای زنان اقدام میکنند، دست به انتشار روزنامهها و مجلهها برای زنان میزنند و برای دستیابی زنان به حق رأی و آزادیهای سیاسی، حضور و سهم فعال آنها در عرصهی فرهنگی، سیاسی و تساوی حقوقشان با مردان تلاش مینمایند و بدین ترتیب جنبش بزرگ اجتماعی زنان را پی میافکنند. آرام آرام مطبوعات زنانه و روزنامهنگاران زن در عرصه مطبوعات حضور مییابند. صدیقه دولتآبادی یکی از این پیشگامان جنبش بود. او در ۱۲۹۸/۱۹۱۹ به منظور آشنا کردن زنان با حقوقشان و مبارزه در راه تحقق آن اقدام به انتشار نخستین نشریهی زنان در خارج از تهران نمود. وی در تدوین و تنظیم خط مرامی و فکری نشریه نقش با اهمیت داشت.
زندگینامهی مختصر صدیقه دولـتآبادی: صدیقه دولتآبادی، فرزند حاج میرزا هادی، در سال ۱۲۶۱/۱۸۸۲ در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات خود را در تهران آغاز کرد و دروس کلاسهای متوسطه را نزد معلمان وقت دارالفنون آموخت و در بیست سالگی با دکتر اعتضاد الحکما ازدوج کرد. وی در سال ۱۲۹۶/۱۹۱۷ نخستین دبستان را برای دختران به نام مکتبخانه شرعیات گشود و سال بعد انجمنی را به نام شرکت خواتین اصفهان تأسیس کرد و همزمان با این فعالیتها دبستانی را برای دختران بیبضاعت به نام امالمدارس باز کرد که همهی آنها در امر تعلیم و تربیت زنان تأثیر مثبت داشت. وی در سال ۱۳۰۰/۱۹۲۱ در تهران انجمنی را به نام انجمن آزمایش بانوان تأسیس کرد و در جنبش تحریم کالاهای خارجی فعالانه شرکت کرد. او در سال ۱۳۰۱/۱۹۲۲ در کنگره بینالمللی زنان در برلین به عنوان اولین زن ایرانی سخنرانی کرد. وی در فروردین ۱۳۰۲/۱۹۲۳برای تکمیل تحصیلات به اروپا رفت و موفق به اخذ لیسانس در تعلیم و تربیت از دانشگاه سوربن گردید و در بهار ۱۳۰۵/ ۱۹۲۶ در دهمین کنگرهی اتحادیه بینالمللی برای حق رأی زنان در پاریس به نمایندگی زنان ایران شرکت کرد و در اواخر سال ۱۳۰۶/۱۹۲۷ به ایران بازگشت و بدون حجاب به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی مشغول شد، در حالی که رفع حجاب زنان در ایران در سال ۱۳۱۴/۱۹۳۵ اعلام گردید. صدیقه دولتآبادی در مهرماه ۱۳۰۶/۱۹۲۸ سمت نظارت تعلیمات نسوان در وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه را قبول کرد و سال بعد به مدیریت کل تفتیش مدارس نسوان منصوب شد و در سال ۱۳۱۵/۱۹۳۶ در رأس کانون بانوان تعیین گردید. وی در سال ۱۳۲۶/۱۹۴۷در کنگرهی جامعه بینالمللی زنان برای صلح و آزادی شرکت کرد و دربارهی زنان ایران سخنرانی کرد. وی نشریه «زبان زنان» را در سه دوره منتشر کرد. صدیقه دولتآبادی در ششم مرداد ۱۳۴۰/۱۹۶۲ در سن ۸۰ سالگی در تهران درگذشت. نگاهی بـه محتوای روزنامهی «زبان زنان»: اندیشهها و دیدگاههای روزنامهی «زبان زنان»، پیش از همه متأثر از فضای نهضت مشروطیت در همان برهه بوده و مسلماً آشنا شدن با آنها در امر شناخت مسایل جدی مطروحه در همان دوران به ویژه در حوزه زنان با اهمیت است. یکی از آماجهای جدی روزنامهی «زبان زنان» تأسیس دبستانهای مجانی از طرف دولت برای دوشیزگان، سوادآموزی، آموزش، پرورش زنان و ترویج معارف بود. به طور کل، معارف وضع نابهسامانی داشت و شمار باسودان و شاگردان مدارس اندک و امر فراگیری علوم محدود بود. روزنامهی «زبان زنان» وضع بالا را به شدت انتقاد کرد و تأکید نمود: «بدبختی از بیعلمی است. از بیدانشی است...»1 بزرگترین درمانی که میتواند همه دردهای بدبختی ما را علاج کند همانا معارف است... باید از دولت بخواهیم... در مرکز اقلاً یک دبستان فنی برای دختران تشکیل نماید.»2 روزنامهی «زبان زنان» امر گشودن دبستانهای دخترانه در سراسر ایران و نقش آنها در امر بیداری زنان، مجاهدت علیه جهل و خرافهپسندی، تلاش در جهت تجدد و ترقی ایران را با اهمیت میداند، طوری که تأکید میکند: «همه میدانید بزرگترین درمان دبستان است. دبستانهای کوچک و بزرگ در دهات و شهرها باید گشود. بیشتر سعی کرد که مدارس مجانی و دولتی باشد و قانون تحصیل اجباری را که یکی از مواد قانون اساسی مشروطیت ماست از دولت خواست که به موقع اجرا بگذارد... انجمنهای معارفی مختلفی باید ایجاد کرد... تجدد ایران را از خیابان معارف عبور داده و به میدان مهر و سعادت و آزاد دنیا برسانیم.»3 او در نوشتهی «بازهم مینویسیم» تأکید میکند که ما از تکرار «لزوم دبستان دخترانه... و افزودن اعداد آنها و مجانی و دولتی بودن آنها خسته نمیشویم... به مجاهدت خود ادامه میدهیم... میگوییم ... مدرسه! مدرسه! مدرسه!»4 روزنامهی «زبان زنان»، دیدگاه تازهای در رابطه با تربیت کودکان به زنان ایرانی ارایه کرد و به نقش معـنوی و تربیتی مادر در تربیت سالم کودکان با روحیه وطندوستی توجه جدی نمود. او مینویسد: «اگر اطفال شیرینی محبت مادر را نچشیدهاند، محبت مادر وطن به گوش آنها صدایی است... محبت مادر نمونهی محبت مادر وطن است.»5
نشریه، رعایت امور بهداشتی را با اهمیت میداند و از اینرو در چندین شماره زیر عنوان «حفظالصحه» مشورهها و رهنمودهای علمی، عملی و مفید را برای زنان ارایه میدارد. نشریه، زنان را تشویق و ترغیب میکند که علیه تنبلی و مأیوسی، جهل، خرافهپسندی و عادات ناپسند برزمند. از اینرو تأکید میکند: «باید تربیت و ترقی زنان را که اساس ترقی مملکت است در نظر گرفت و جلو انداخت تا به سر منزل مقصود برسیم. نیز باید ما زنان این نقش را از صفحهی خاطرمان بشوییم: که ما زن هستیم و نمیتوانیم کار کنیم؛ نمیتوانیم علوم عالیه فرا گیریم، ممکن نیست صنعتگر شویم...»6 از ویژگىهاى محتوایى روزنامهی زبان زنان مىتوان به سادهنویسى و استفاده از كلمات اصیل ادبیات فارسى در صفحات روزنامه اشاره كرد. روزنامه موضع خود را در این رابطه چنین بیان میکند: «... کوشش ما این است همیشه فارسی را ساده نوشته و از لغات غیر فارسی کمتر به کار آورده، کم کم واژههای فارسی را در نگارش افزوده و تا خرد خرد به آنجا برسیم که هم نوشتن فارسی خالص برای ما عادت و آسان شده و هم برای خوانندگان دشوار نیاید.»7 روزنامه در خطاب به بانوان مینویسد: «... بانوها باید تحصیل خط و زبان فارسی را جداً الزام زندگی خودشان بدانند.»8 روزنامهی «زبان زنان» برگزاری روزهای ملی را جدی میگیرد و از «نوروز» تجلیل به عمل میآورد و مینویسد: «... همان اندازه نوروز تاج سرفرازی ما میباشد، به همان اندازه نیز جشن دبستانپروری دختران ما گرمی استواری ما است...»9 روزنامهی «زبان زنان» در ابتدا بیشتر به امور اختصاصی زنان از جمله آشنا کردن زنان با حقوقشان، استقلال اقتصادی و حقوق خانوادگی، سوادآموزی، تأسیس مدارس برای زنان و دختران و تشکیل انجمنهای زنان، امور بهداشتی میپرداخت، اما نگرش صدیقه دولتآبادی که از فعالان سیاسی و تندروی تساوی حقوق زنان بود، روزنامه را به تدریج به حوزه سیاست و مسایل روز از جمله استقلال ملی، مبارزه با نفوذ بیگانگان، تحریم کالاهای وارداتی، انتخابات، مبارزه علیه استبداد، فقر... کشانید و بار سیاسی نشریه پررنگتر شد. روزنامه در رابطه با انتخابات مینویسد: «... اگر ما زنان حق شرکت در انتخابات میداشتیم... یقین بدانید که هرگز یک نفر مستبد، یک نفر متنفذ، یک نفر ملاک ... انتخاب نمیکردیم.»10 روزنامهی «زبان زنان» در مقالههای متعددی از جمله زیر عنوان «قانون اساسی»؛ «کابینه وثوقالدوله افتاد»؛ «امروز ما کابینه آقای مشیرالدوله»؛ «گفتنیها را باید گفت»؛ «ایران در یک سلسله حوداث سیاسی و تاریخی» و ... رویدادها و تحولات سیاسى ایران را به طور جدى پی مىگیرد و عملكرد دولتهاى موقت را به بررسی و نقد میکشد و مىكوشد مواضع سیاسى زنان تجددطلب و آزاداندیش را بیان كند و راه را براى مشاركت زنان در عرصه سیاسى هموار نماید. در جریان قرارداد ۱۹۱۹ روزنامهی «زبان زنان» به افشاگرى علیه نمایندگان سیاسى دولت انگلیس در ایران و طرفداران آنها پرداخت و با درج مقالهى در شماره ۵۵ با عنوان «مجلس عالى بادگیر»، جلسه ۱۲ آذرماه ۱۲۹۹ مجلس شوراى ملى را مورد نقد و ارزیابى قرار داد. در این مقاله بر انتخاب آزاد نمایندگان توسط مردم تأكید شده و در ضمن از نقش مداخلهگرانهی انگلستان و فعالیتهاى مأموران آن در ایران براى تسلط بر نیروهاى قزاق ابراز نگرانى میکند. به دنبال انتشار این مقاله بود كه رئیس الوزراى وقت، دستور توقیف روزنامه را صادر كرد و در تلگراف ۱۵ دىماه ۱۲۹۹ به حاكم اصفهان نوشت: «روزنامه زبان زنان بدون اجازه وزارت داخله و معارف، جدیداً در اصفهان عرض اندام كرده است و برخلاف سیاست دولت درافشانى مىكند. البته توقیف كرده اطلاع دهید.»
انتشار روزنامهی «زبان زنان» یکی از فعالیتهای ارزشمند صدیقه دولتآبادی بود. صدیقه دولتآبادی توانست بهرغم شرایط دشوار و ناسازگار نشریه را دو سال در اصفهان منتشر کند. اما چاپ و پخش نشریه از یکسو با مخالفت ملاهای اصفهان مواجه گردید و از سوی دیگر بنابر موضع سیاسی شدیداً انتقادی آن از حکومت و به ویژه از قرارداد ۱۹۱۹ معروف وثوقالدوله براى همیشه تعطیل شد. بدین ترتیب دروه اول نشریه «زبان زنان» با انتشار ۵۷ شماره به پایان رسید. در پی توقیف نشریه تحریکات مخالفین عرصه را بر صدیقه دولتآبادی در اصفهان تنگ ساخت و او را مجبور به ترک آن شهر کردند. صدیقه دولتآبادی پس از تعطیلی روزنامهی «زبان زنان» به تهران آمد و در سال ۱۳۰۱/۱۹۲۲ نشریه را به صورت مجله ماهیانه در تهران منتشر کرد كه انتشار آن تا پایان همان سال دوام داشت و به علت غیبت صدیقه دولتآبادی که برای تکمیل تحصیل به فرانسه رفت، تعطیل شد. صدیقه دولتآبادی، دوره سوم انتشار نشریه «زبان زنان» را از آذرماه ۱۳۲۱/۱۹۴۲ به شکل مجله در تهران از سر گرفت. روزنامهی «زبان زنان» از جمله نخستین تجربههای روزنامهنگاری زنان ایرانی بود. انتخاب نام «زبان زنان» برای روزنامه آشکارا سنتشکنی و وارونهسازی مفاهیم غالب بود. در طرح غالب زبان زن باید کوتاه باشد و «زبان درازی» برای زنان بار منفی دارد. اما صدیقه دولتآبادی با نامیدن عنوان روزنامه به نام «زبان زنان» طرح غالب را نه تنها به بازی گرفت بلکه به آن باری مثبت داد. روزنامهی «زبان زنان» مسایل تئوریک مدرن مانند سوسیال دموکراسی و سوسیالیسم را در روی صفحات خویش پیش میکشید که میتواند نشانگر سعی صدیقه دولتآبادی درجهت فراهم آوردن پایههای لازم نظری برای جنبش زنان در زمینهی دستیابی به حقوق فردی و اجتماعیشان باشد. روزنامه در مقالهی بلندی زیر عنوان «سوسیالیسم» به تعریف سوسیالیسم، اصول و اهداف آن میپردازد و از جمله بیان میدارد: «معنی لغت سوسیالیسم: "اجتماعی" است. مقصود از مفاد اجتماعی این است که در جامعه امور به طور اجتماع به سر بردن و در خوشبختی و بدبختی به تساوی قسمت گرفتن و برای مقاصد اجتماعی حرکت کردن میباشد... سوسیال دموکرات یعنی اجتماعیون عامیون و مقصود از مفاد این لغت مرکبه آن است که کل امور سیاسی و اقتصادی و لشکری و قضایی به طور اجتماعی در اختیار عامه باشد...» در ادامه مینویسد: «سوسیال دموکراتها را عقیده این است که هیچ قانونی نباید در مملکت اجرا شود، مگر اینکه قانون را افراد جماعت از اکثریت اهل مملکت رأی بدهند... سوسیالیسم پس از جنگ بینالمللی مقام بسیار بلندی را در اروپا و پارهای از قطعات آسیا احراز کرده است... در آتیه هر آنچه توانستیم از کیفیت اینان به طور تازه به دست بیاوریم، برای مزید آگاهی هموطنان، به خصوص خواهران ما، درج خواهیم کرد.»11 زبان نگارش روزنامه تند است اما از به کار بردن کلمات مستهجن اجتناب کرده، عزت کلام و عفت قلم را رعایت میکند. نثر روزنامه ساده و همه فهم است و روزنامه تلاش مینماید که از به کار بردن واژاههای غیرفارسی اجتناب نموده و معادل آن را ارایه کند. صدیقه دولتآبادی، روزنامهنگار، اندیشهپرداز و یکی از بانوان بنیانگذار نهضت آزادی زنان در ایران است. صدیقه دولتآبادی بهمثابهی یکی از پیشگامان شجاع، آزاده و مبارز جنبش زنان دیدگاه تازهای در رابطه با موقعیت زنان در خانواده و جامعه ارایه کرد و در زمینهی آموزش، دادن آگاهی به زنان و انتشار روزنامه و مبارزه در راه تساوی حقوق زنان، کارهای ارزشمندی را انجام داده است و در این راه تهمتها و برچسبهای زیادی را تحمل کرده است. روزنامهی «زبان زنان» در سال اول، در هر ماه دو بار، در چهار صفحه به قطع وزیرى چاپ و توزیع شد. در سال دوم در هر هفته یکبار در روزهاى شنبه چاپ میشد. در سال اول ۱۶ شماره و در سال دوم ۴۱ شماره، مجموعاً ۵۷ شماره منتشر گردید. آخرین شمارهی روزنامه «زبان زنان» در تاریخ ۱۱ جدى (دى) ۱۲۹۹ خورشیدی انتشار یافت. از توقیف روزنامهی «زبان زنان» نزدیک به نه دهه میگذرد؛ اما شگفتا بخشی از دیدگاهها و مسایلی که در روی صفحههای آن مطرح شده، هنوز با قوت باقی است. پانوشتها: ۱. روزنامهی زبان زنان، شماره ۲۳، اصفهان، ۲۷ آوريل ۱۹۲۰.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
آفرین به این مقاله ی خوب و جامع که حق یکی از پیشتازان ترقی زنان وطنمان را ادا کرده است.
-- رفعت رکنی، نصرالله ، Apr 21, 2009خواهش می کنم با کمی تمرین، نویسنده ی گرامی خود را از قید و بست دستور زبان عربی برهاند: به جای مخالفین مخالفان، به جای تحریکات تحریکها...