خانه > انديشه زمانه > مقالات > چرا تحریم انتخابات اخلاقی نیست؟ | |||
چرا تحریم انتخابات اخلاقی نیست؟میثم بادامچیدر روزهای گذشته سروش مصاحبهای در مورد انتخابات ریاست جمهوری انجام داد که بحث و جدلهای فراوان برانگیخت. در دو مقاله جداگانهای که درپی هم خواهند آمد، برآنم که نحوه استدلالهای سروش در مصاحبه اخیر را تحلیل کنم، بدون آنکه مانند دکتر سروش بخواهم تاکید خود را بر یکی از دو کاندیدای اصلاح طلب، یعنی آقای کروبی یا آقای موسوی، بگذارم. در مقاله نخست که مقالهی حاضر را تشکیل میدهد، خواهم کوشید بر اساس مدل نتیجه گرایانه در فلسفه اخلاق، توصیه سروش به عدم تحریم انتخابات را توضیح دهم و بر اساس این مدل از اخلاقی نبودن تحریم انتخابات و اخلاقی بودن رای دادن به یکی از دو کاندیدای اصلاح طلب در انتخابات آتی دفاع کنم. سروش در مصاحبه چند روز گذشتهاش با نشریه روز، نحوه استدلال تحریم کنندگان انتخابات را در قالب تمثیل زیر بیان کرد: «من در ایران با دوستانی رو به رو بودم که معتقد بودند در انتخابات نباید شرکت کرد. من با دلایل آنها حقیقتا قانع نشدم. [...] زاویه دید آنها این است که انتخابات به هر حال بساطی است که حکومت بر پا میکند و بازی کردن در این بساط، نهایتا سودش به نظام میرسد [...] وقتی از آنها میپرسیدم پس باید چکار کرد، جوابی نداشتند؛ یعنی راه دیگری نمیماند، لابد باید انقلاب کرد، کارهای براندازی کرد... در اینجا من به آنها قصه چاه کنی را گفتم که چاهی کنده بود و نمیدانست خاک آن را کجا بریزد. دخو به او گفت یک چاه دیگر بکن، این خاکها را در آن بریز. بقیه داستان معلوم است. این آدم تا آخرعمرش چاه میکند. خاک اولی را میریخت در دومی، دومی را در سومی... گفتم ما یک انقلاب کردیم، یک عالم خاک از چاه جامعه آوردیم بیرون. حالا ماندهایم که این خاکها را کجا بریزیم. شما میگویید یک چاه دیگر بکنید؛ ولی باز همان سئوال مطرح میشود. خاک چاه دوم را کجا بریزیم؟ ما نمیتوانیم عمری را به چاه کنی سپری بکنیم. [...] ما باید وارد همین بازی [انتخابات ریاست جمهوری] بشویم و این بازی را آن قدر تقویت کنیم که به جایی برسد که نتایج واقعی داشته باشد. ممکن است ابتدا نتایجی بدهد نیمه مطلوب، اما به تدریج انشاءلله مطلوب خواهد شد.» (مصاحبه با روز، ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۸) در این عبارات سروش تحریم کنندگان انتخابات را به چاه کنی مانند میکند که همواره و همواره چاه میکند، حال آنکه این چاه کنی بیپایان است و هیچ غایت و نتیجهای ندارد. چنانکه نشان خواهم داد، در پس تمثیل چاه کن سروش در عبارات بالا استدلالی مبتنی بر اخلاقی نبودن تحریم انتخابات ریاست جمهوری براساس نتیجه گرایی1 در حوزه اخلاق هنجاری قرار دارد.2 اخلاق هنجاری3 در یک تقسیم بندی کلی به سه دسته اخلاق وظیفه گرا، اخلاق نتیجه گرا و اخلاق فضیلت گرا تقسیم میشود. نتیجه گرایی در اخلاق به معنای باور به این امر است که نتیجه یک عمل خاص معیار داوری در مورد اخلاقی بودن یا نبودن آن عمل است. معیار تمایز نتیجه گرایان از دو مکتب دیگر اخلاق هنجاری آن است که نتیجه گرایان، بر خلاف وظیفه گرایان و فضیلت گرایان، در داوری در مورد نیکی یا بدی یک عمل بیش از هر چیز به نتیجه آن بها میدهند. بر اساس نگاه آنان عملی اخلاقی است که نتیجه مطلوبی داشته باشد و میبایست اعمال افراد و کارکرد نهادهای حکومتی را بر اساس مقداری که «مطلوبیت»4 را ارتقا میدهند سنجید. به عبارت دیگر ارتقا یا کاهش مطلوبیت معیار روا بودن یا ناروائی یک عمل خاص است. تمام نظریههای نتیجه گرایانه به اخلاق به پرسشهای زیر پاسخ میدهند: نتیجه مطلوب چه معنا دارد و اصولاً معنای مطلوب بودن چیست؟ (مطلوب مورد نظر یک نظریه نتیجهگرا باید مطلوب بذاته5 باشد، یعنی مطلوبیت آن به خواست افراد معین بستگی نداشته باشد.) چه کس یا کسانی به طور عمده از نتیجه عمل بهره میبرند؟ چگونه میتوان نتایج را سنجید و داور این سنجش در نتیجه کیست؟ بر خلاف تصور غلطی که بعضاً در مورد نتیجه گرایی وجود دارد، تنها در نظریههای نتیجه گرایانهای که برخود محوری6 تاکید دارند، عملی اخلاقیتر محسوب میشود که نفع بزرگتری را عاید خود شخص کند و در بسیاری از نظریات نتیجه گرا (نظریات دگرخواهانه7) به هیچ عنوان ترجیحی میان نفعی که از عمل عاید خود فرد میشود و نفعی که نصیب دیگران میشود نیست. بسته به آنکه تعریف ما از مطلوبیت و نتیجه مطلوب چه باشد، میتوان نظریههای نتیجه گرا را به شاخههای مختلف تقسیم کرد. بر اساس فایده باوری لذتگرا8، لذت و دوری از درد و رنج مطلوب بذاته هستند و عملی اخلاقی تر است که لذت را به بیشترین مقدار افزایش دهد و درد و رنج را به بیشترین اندازه کاهش دهد. بر اساس نتیجه گرایی سعادت باورانه9 یک زندگی تمام و شکوفا که در آن انسان استعدادهای خود را به منصه ظهور برساند، مطلوب نهایی است. به نحو مشابه میتوان از نتیجه گرایی زیباییشناسانه10 سخن گفت که در آن غایت نهایی خلق هرچه بیشتر زیبایی است. مطلوب یک نظریه نتیجه گرا همچنین میتواند به حداکثر رساندن مقدار آزادی و عدالت در میان مردمان یک جامعه باشد. حال بگذارید ببینیم بر اساس نتیجه گرایی در اخلاق، شرکت نکردن و تحریم انتخابات اخلاقی است یا غیر اخلاقی؟ در مقدمه باید مشخص کنیم چه نتیجهای از شرکت کردن یا شرکت نکردن در انتخابات مد نظر ماست و اصطلاحاً «مطلوب بذاته» شرکت یا عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دهم چیست؟ سروش در مصاحبهاش این مطلوب را ذکر میکند و اگر با مطلوبی که او میآورد هم داستان شویم، پذیرفتن مابقی استدلال آسان است. نتیجه مورد نظر سروش در استدلال او مبنی بر اخلاقی بودن شرکت در انتخابات به نفع اصلاح طلبان و غیراخلاقی بودن تحریم انتخابات در عبارات زیر بیان شده است: «.... من توقعم از ریاست جمهوری این است که فضا اندکی باز بشود که اهل اندیشه و اصلاح بتوانند در جامعه مدنی، کاری بکنند. مطبوعات قدری آزادتر باشند؛ مردم کمی آزادتر باشند و سایه ترس، از روی سر مردم کنار برود. قوه قضاییه قدری پاکیزهتر بشود. [...] پیشنهاد من این است که قوه قضاییه راهم انتخابی کنند. من فکر میکنم در این صورت از بسیاری جهات مشکلات قوه قضاییه ما رفع خواهد شد...؛ قوه قضاییه اگر استقلال نداشته باشد، حقیقتا عدالت نخواهیم داشت.» (مصاحبه با روز، ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۸) در این عبارات سروش مطلوب نهفته در عمل شرکت در انتخابات و رای به نفع اصلاح طلبان را بازتر شدن فضای جامعه مدنی، آزادی نسبی بیشتر برای مطبوعات و مردم و (در شرایط ایده آل) انتخابی شدن قوه قضائیه میداند. تمام این موارد را میتوان به راحتی در دو هدف کلی آزادی و عدالت خلاصه کرد. دیگر آنکه همانطور که در تمثیل چاه کن ذکر کردیم، بنابر استدلال سروش تحریم انتخابات «بی نتیجه» است. بر این اساس برهان نتیجه گرایانه سروش در رد اخلاقی بودن تحریم انتخابات را میتوان به صورت زیر صورت بندی کرد: مقدمه ۱: تحریم انتخابات دهم ریاست جمهوری، روا و اخلاقی است اگر و تنها اگر انجام آن موجب آزادی و عدالت بیشتر برای مردم ایران شود. مقدمه ۲: تحریم انتخابات موجب آزادی و عدالت بیشتر نمیشود، چون (لااقل در زمان حاضر) روشهایی غیر از اصلاحات عقیم هستند. نتیجه: تحریم انتخابات غیراخلاقی است. این استدلالی است که البته مانند بسیاری از استدلالهای دقیق فلسفی دیگر، اغلب ما به طور طبیعی و بدون توسل به ریزهکاریهای فلسفی و در صورت قبول مقدماتش انجام میدهیم. با این حال در اینجا هدف هم ارج نهادن به استدلالی بود که دکتر سروش در مصاحبهاش انجام داده بود و در میان هیاهوی تبلیغات انتخاباتی احیاتاً مورد بد فهمی قرار گرفت و هم تشان دادن آنکه استدلالات فلسفی و اخلاقی را، چنانکه در مباحث اخلاق کاربردی مطرح است، میتوان در مورد مسائل روزمره سیاسی نیز جاری ساخت. پاورقیها: ۱- Consequentialism ۲- سروش دباغ هم معتقد است دکتر سروش در بحثهای مربوط به رابطه سیاست و اخلاق عمدتاً از مدلی نتیجه گرایانه پیروی میکند. (بنگرید به "فضیلت گرايی در دیانت، نتیجه گرايی در سیاست: نگاهای به آرای اخلاقی عبدالکریم سروش در گفتگو با سروش دباغ، روزنامه اعتماد،۲۷ فروردین ۱۳۸۸) ۳-normative ethics ۴- good ۵- good in themselves ۶- egoism ۷- alturistic ۸- hedonistic utilitarianism ۹- eudaimonic consequentialism ۱۰- aesthetic consequentialism |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
مقدمه ۱: شرکت در انتخابات دهم ریاست جمهوری، روا و اخلاقی است اگر و تنها اگر انجام آن موجب آزادی و عدالت بیشتر برای مردم ایران شود.
-- خ.ک ، May 19, 2009مقدمه ۲: شرکت در انتخابات موجب آزادی و عدالت بیشتر نمیشود، چون (لااقل در زمان حاضر) روشهایی غیر از نافرمانی مدنی عقیم هستند.
نتیجه:شرکت در انتخابات غیراخلاقی است.
آقای سروش و نويسنده مطلب فوق فراموش کرده اند پس از انتخاب آقای خاتمی با آن رای فراوان نه تنها وضعيت بهتر نشد بلکه سرکوب و ارعاب بیشتر گرديد و باعث هوشیاری بیشتر حکومت گرديد .
-- بدون نام ، May 19, 2009یکی از شرایط بوجود آمدن وضعیت بهتر پس از انتخابات آنست که کاندیداها برنامه های خود را ارائه نمایند و در اين برنامه ها نحوه عملکرد خود را جهت روشنگری افکار عمومی به نمايش گزارند.
حال سئوال اينست آیا چنین چیزی را هیچیک از کاندیداها ارائه نموده اند؟
انتخاب بین بد و بدتر "غیر اخلاقی" است چون ما را به سمت بد تر سوق می دهد (هانا آرنت)
نویسنده ی محترم از نظر سروش و مثال چاه کن او سود جسته و متن خود را بر آن اساس بنا نهاده است. جالب آنکه این مثال سروش در مورد افراد شرکت کننده در انتخابات بیشتر مصداق دارد!!
-- سعید ، May 19, 2009با شرکت در انتخابات به هر قیمتی و تحت هر شرایطی کارمان به جایی خواهد رسید که چهره های اصولگر را اصلاح طلب بنامیم!
ضمن اینکه با شرکت در هر شرایط در انتخابات، ارزش رای را پایین می آوریم
۱ - شرکت در انتخاباتی که انتخاب کننده تنها حق گزینش بین بد و بد تر را داشته باشد غیر اخلاقی است
-- با اخلاق ، May 20, 2009۲ - شرکت در انتخاباتی که به نظامی غیر دمکراتیک و استبدادی چون جمهوری اسلامی ایران مشروعیت بخشد غیر اخلاقی است
۳ - شرکت در انتخابات استصوابی که انتخاب کننده باید بین کسانی که قبلا شورای نگهبان برای آنها انتخاب کرده است گزینش کنند غیر اخلاقی است
با سلام
شرکت در انتخابات باید در راستای یک استراتژی باشد. با یک "روز" رای دادن یا ندادن راه بجایی نخواهیم برد. این فقط یک رویداد است که در بستر یک "فرآیند" معنا پیدا خواهد کرد.
-- آرش ، May 26, 2009الان نه کاندیداهای اصلاح طلبان، آدم های دو دهه قبل هستند، و نه اقتدارگرایان می توانند چون گذشته برای خود مشروعیت الهی بتراشند. چرا که در سال های اخیر پنبه بسیاری از بنیادی ترین باورهای آن ها (بر مبنای قرآن) زده شده است!
غیر از یک جریان خاص و مشکوک که اتفاقا همین رئیس جمهور فعلی را سرکار آورد، نیروهای داخل نظام خود دنبال راهی برای برون رفت از فلاکت موجود هستند.
باید با رای و اراده و تلاش "مستمر" به روند دموکراتیزاسیون ادامه داد و بعد ار شب انتخابات در گوشه نا امیدی و یاس و بی عملی خانه نگزید. و این جا نقش رهبران بسیار مهم است. با تداوم گرد هم آیی ها برای بحث درباره برنامه های آتی دولت و هدایت آن به سمت منافع ملت... برای پشتیبانی یا مخالفت با تصمیمات دولت... و و... روحیه مشارکت و داشتن "نقش" در سرنوشت خود را در تک تک آحاد جامعه تقویت کرد. نهادهای مدنی را عمق بخشید و آن را به خانه ای تبدیل کرد که اعضا در آن "زندگی" می کنند، یاور هم هستند و در شادی و غم دست در دست یکدیگر دارند!
من كه راي نميدم
-- چشم شوم ، Jun 2, 2009http://zamane0.persianblog.ir
به نظر من کسانی که می گویند بعد از انتخاب خاتمی سرکوب بیشتر شد در ایران زندگی نمی کنند. برای مثال قبل از انتخاب خاتمی، 72 نفر در قتل های زنجیره ای کشته شده بودند بی آنکه کسی بفهمد در حالیکه در دوران خاتمی به چهار تای اول محدود شد.
-- بدون نام ، Jun 10, 2009