تاریخ انتشار: ۴ اسفند ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

نقدی بر «نقد نراقی»، و دفاع از نظر گنجی در باب قرآن

محمد مباشری

چندی پیش، پس از آنکه دکتر سروش با ارائه نظریه جدیدش در باب قرآن، نظریه سنتی در این مورد را با چالشی اساسی مواجه کرد، آقای اکبرگنجی نیز در مقاله‌های «قرآن محمدی» به حمایت از نظریه سروش قلم راند، آنگاه دکتر آرش نراقی به نقد گنجی پرداخت و با موشکافی و دقت ویژه خود، به نقد نظر گنجی همت گماشت.

مقاله فعلی به رغم قدردانی از موشکافی‌های دکتر نراقی معتقد است در نهایت نظر گنجی و در واقع نظر سروش در باب قرآن، موجه‌تر از نظرنراقی می‌نماید. برای اثبات این مدعا، از اثبات بر مبنای بهترین تبیین استفاده خواهد شد.

اکبرگنجی درمقاله‌های قرآن محمدی، دیدگاه سنتی مسلمانان در باب قرآن را به چالش کشیده، معتقد است که چون تاکنون دلیلی بر منشا الهی داشتن قرآن یافت نشده پس این کتاب در واقع سخن پیامبر است و نراقی درجواب معتقد است که نتیجه مورد نظر گنجی از مقدمات استدلال، قابل استنتاج نیست.

آرش نراقی در نقد گنجی گفته‌اند: «بنا بر آنچه گذشت، به نظر می‌رسد که باید مدعیات محوری گنجی را به صورت زیر بازنویسی کنیم:

(۱) احیاناً می‌توان وثاقت تاریخی قرآن (یا دست کم بخش مهمی از آن) را تصدیق کرد. (این مدعا پیش فرض «آموزه محوری» است.)

(۲) تأیید وثاقت قرآن نشان می‌دهد که قرآن به واقع بر زبان پیامبر اسلام جاری شده است.

(۳) دلایلی که تاکنون توسط عالمان مسلمان برای اثبات منشأ الهی قرآن اقامه شده است متقن نیست.

کسانی که قرآن را کلام خداوند می‌دانند با مدعیات (۱) و (۲) هیچ مشکلی ندارند. فرض مدعای (۳) نیز کاملاً با فرض منشأ الهی قرآن سازگار است. به بیان دیگر، هیچ یک از این مدعیات سه گانه را نمی توان نافی منشأ الهی قرآن و مثبت آموزه محوری گنجی تلقی کرد.

بنابراین، به نظر می‌رسد که ساختار اصلی استدلال گنجی در مقالات «قرآن محمدی»، در بهترین تفسیر آن، از اثبات نتیجه مورد نظر وی ناتوان است.1»


صورت بندی نراقی از استدلال‌های گنجی و موشکافی‌های وی در نقد مقالات گنجی شایسته تقدیر است اما بر آخرین بند نقد آقای نراقی ایرادی اساسی مشاهده می‌شود.

برای نشان دادن ایراد نقد نراقی ابتدا آن را به طور خلاصه صورت بندی می‌کنیم. به نظر می‌رسد استدلال نراقی به صورت ذیل باشد:


الف) استدلالات گنجی با فرض منشا الهی داشتن قرآن سازگار است



ب) استدلالات گنجی با فرض منشا انسانی داشتن قرآن(سخن پیامبر بودن قرآن) سازگار است

نتیجه: از آنجا که استدلالات گنجی با هر دو فرض سازگار است پس ادعای گنجی یعنی فرض ب اثبات نمی‌شود.

در نقد استدلال نراقی و دفاع از نظر گنجی می توان از استدلال بر مبنای بهترین تبیین بهره برد. نکته آنست که سازگاری دو فرضیه با یک وضعیت، به معنای شان معرفت شناختی یکسان دو فرضیه نیست.

در واقع در بسیاری مواقع از میان دو فرض سازگار با یک وضعیت، یکی دارای شان معرفت شناختی بیشتر بوده، به اصطلاح خردپسندتر است.

استدلال بر مبنای بهترین تبیین یکی از راههای نشان دادن مرتبه بالاتر معرفت شناختی یا خردپسند بودن یک فرضیه و کمتر خردپسند بودن فرضیه دیگر است.

در استدلال بر مبنای بهترین تبیین به میزان سازگاری دونظریه با نظریات جا افتاده دیگر، وجود فرضیات کمتر در بنای یک نظریه و... توجه می‌شود.

می‌شود ثابت کرد که نظریه گنجی، یعنی گزاره ب، به نسبت نظریه نراقی، یعنی گزاره الف، از فرضیات کمتری استفاده می‌کند و علاوه بر آن با دیگر شواهد تجربی جا افتاده نیز سازگارتر است.

برای وضوح مطلب ابتدا مثالی از استدلال بر مبنای بهترین تبیین ارائه می‌شود و سپس ادعای گنجی و نراقی در نسبت با آن سنجیده می‌شود:


برای مثال به وضعیتی توجه کنید که همراه با همسرتان به خانه می‌رسید و پی می‌برید که جواهراتی که در خانه نگه می‌داشتید سر جای همیشگی نیستند. هر چه جستجو می‌کنید جواهرات را نمی‌یابید، در این صورت، فرضیات متفاوتی به ذهن‌تان می‌رسد.

اما آیا همه‌ی این فرضیات متفاوت اما سازگار با وضعیت، از شان معرفت شناختی یکسانی برخوردارند؟ به عنوان مثال فرضیات زیر به ذهن‌تان می‌رسد:

د) از آنجا که چند روزی را در خانه نبوده‌اید و خانه‌تان در محلی خلوت بوده است، دزدی به خانه آمده و جواهرات را برده است.

س) برخی مردم به وجود جن باور دارند، لذا شاید واقعا جنی به خانه آمده، جواهرات را برده است.

ش) شاید کلاغی به رغم بسته بودن در و پنجره‌ها توانسته باشد از راهی مرموز و ناشناخته وارد خانه شده، پس از جستجوی فراوان جواهرات را یافته و برده باشد.


هر سه فرض گفته شده و بسیاری از فرضیات دیگر با وضعیت جواهرات ناپدید شده سازگارند، اما آیا این فرضیات از نظر معرفت شناختی، شان برابری دارند؟

کیست که به جای جستجوی دزد و تماس با پلیس به جستجوی جن بگردد؟

آنچه موجب انتخاب فرضیه «د» به جای دو فرضیه‌ی «س» و «ش» می‌شود استنتاج بر مبنای بهترین تبیین است. درست است که ما در چنین وضعیتی قادر به اثبات قطعی فرض «د» نیستیم، اما به چند دلیل فرض «د» را بهترین فرض می‌دانیم.

دلیل نخست تجربیات خود ما در موارد مشابه پیشین است. ممکن است قبلا نیز اشیایی از ما به سرقت رفته باشد و دزد آن بعدها دستگیر شده باشد. یکسان بودن شرایط، ما را به پذیرش یکسان بودن علل وقایع رهمنون می شود.

دلیل دوم شباهت تجربه ناپدید شدن جواهرات ما با تجربه ناپدید شدن جواهرات دیگر انسان‌هاست. بارها و بارها دیده‌ایم که دزدان مختلفی که اشیایی را از دیگر مردمان دزدیده بوده‌اند به چنگ پلیس افتاده‌اند. اما تاکنون جن و یا کلاغی به دزدی محکوم نشده است.

دلیل سوم آنست که فرض «د» ساده تر است یعنی به فرضیات کمتری نسبت به دو فرض دیگر نیاز دارد. فرض «د» تنها به وچود موجودی به نام دزد در میان انسان‌ها نیاز دارد و این فرضی است که همه ما بدان یقین داریم. اما فرض «س» نیازمند مفروض دانستن موجوداتی بنام جن در روی کره زمین است. موجودی که هم دزد است و هم کسی تاکنون نمونه‌اش را ندیده است.

فرض «ش» نیز نیازمند فرض روشی مرموز توسط کلاغ برای ورود به خانه است روشی که هیچکس تاکنون کشف نکرده است.

بنا به دلایل پیش‌گفته و برخی دلایل دیگر، هر انسانی فرض «د» را خردپسندتر از دو فرض دیگر می داند و برای آن، شان معرفت شناختی بیشتری قائل است. دو فرض «س» و «ش» اگرچه با و ضعیت ناپدیدی چواهرات سازگارند، اما هیچ‌کس بدانها توجه نمی‌کند.

نکته بعد که به اندازه نکته بالا مفید است آنست که فرض «د» اگرچه خردپسندتر است اما پذیرش آن نیازمند اثبات قطعی نیست.

مطالب پیش‌گفته می‌تواند به راحتی در باب دفاع از ادعای گنجی و نقد نراقی به کار آید:

گنجی مدعی است: «دلایلی که تاکنون توسط عالمان مسلمان برای اثبات منشأ الهی قرآن اقامه شده است متقن نیست» و لذا «اثبات منشأ الهی قرآن ناممکن است» و نراقی در مقابل معتقد است که فرض (3) گنجی «کاملاً با فرض منشأ الهی قرآن سازگار است» و نیز معتقد است «ساختار اصلی استدلال گنجی در مقالات «قرآن محمدی»، در بهترین تفسیر آن، از اثبات نتیجه مورد نظر وی ناتوان است.»

اما با مثالی که در سطور پیش بررسی شد نشان داده شد که سازگاری دو نظریه با یک وضعیت به معنای شان معرفت شناختی یکسان دو نظریه نیست و نیز نشان داده شد که پذیرش یک نظریه نیازمند اثبات قطعی آن نیست.

می‌توان نشان داد که بر اساس استنتاج بر مبنای بهترین تبیین، نتیجه گیری گنجی خردپسندتر از نظر نراقی است:

ل) بارها و بارها دیده‌ایم که انسان‌ها سخن گفته‌اند و یا کتاب نوشته‌اند. خودمان نیز بارها سخن گفته و شاید مطالبی را نوشته‌ایم. فاعلان همه‌ی این سخن‌ها یا نوشته‌ها، بنا بر تجربه‌ی خودمان و یا دیگر انسان‌ها، از نوع انسانی بوده‌اند. هیچ گاه خدایی را که در حال نوشتن کتابی و یا سخن گفتن باشد ندیده‌ایم. پس پذیرش نظریه گنجی که محمد خود نویسنده یا گوینده قرآن است خردپسندتر است. اگرچه نظریه‌ی «خداوند نویسنده قرآن است» نیز با وضعیت فعلی قرآن شاید سازگار باشد.

ط) فرض نویسنده بودن محمد به فرضیات خردپذیر کمتری نیاز دارد تا نظریه منشا الهی داشتن قرآن زیرا که نظر دوم، علاوه بر انسانی به نام محمد به فرض وجود دست یک موجود دیگر، یعنی خدا، نیز نیازمند است.

ر) آقای نراقی گفته‌اند گنجی از اثبات نتیجه ناتوان است اما مگر گنجی که مدافع عقلانیت مدرن است به دنبال اثبات قطعی بوده است؟

همان‌قدر که بتواند بر اساس استنتاج بر مبنای بهترین تبیین، نظریه خود را مدلل کند کافی است.

آیا آقای دکتر نراقی در باب هیچ گزاره اثباتی، نه سلبی، می‌تواند مدعی اثبات قطعی شود که از گنجی چنین تقاضایی کنیم؟

به نظر می‌رسد بر اساس اصل «استنتاج برمبنای بهترین تبیین» نتیجه گیری گنجی وافی به مقصود است.


پاورقی

1- این بخش از مقاله نراقی در نقد گنجی، یعنی «گنجی و آموزه‌ی قرآن محمدی» برداشته شده است.

Share/Save/Bookmark

در همین زمینه:
متدولوژی تثبیت مدعای کلام الله بودن قرآن
کذب در کلام وحیانی
اکبر گنجی و آموزه‌ی قرآن محمّدی

نظرهای خوانندگان

بهترین منبع برای درک این موضوع، کتاب 23 سال رسالت آقای علی دشتی است. علاقمندان در صورت دستیابی بع این کتاب میتوانند اطلاعات خوبی را دریافت کنند

-- صادق ، Feb 22, 2009

- اصولاً وقتي كسي نظريه اي مي دهد بايد بتواند آن را ثابت كند و نمي تواند بگويدمن براي نظر خود دليلي ندارم ولي اگر كسي نتوانست ثابت كند كه نظر من غلط است، پس نظر من درست خواهد بود. مسلماً اين يك مغلطه است.

-- سامان ، Feb 22, 2009

آقای مباشری در اول مقاله ادعا می کند که "نظر" گنجی و سروش درباره قرآن درست است و بعد مقاله نراقی را نقد می کند. ولی انگار توجه ندارد که حرف نراقی در نقد گنجی، همانطوری که در نقل قول آقای مباشری از نراقی هم آمده است، این است که "استدلال گنجی" از اثبات نظرش ناتوان است. انگار آقای مباشری تفاوت بین این دو موضوع را خوب درک نکرده است. آقای مباشری در جواب نقد نراقی باید نشان بدهد که برخلاف نظر نراقی استدلال گنجی بخوبی نظرش را ثابت یا موجه می کند. اما آقای مباشری بدون اینکه جواب نراقی را بدهد تلاش کرده است که نظر خودش یا گنجی یا سروش را از راه دیگری ثابت کند. این چه ربطی به نقد نراقی بر گنجی دارد. همین که شما لازم دیدید از نظر گنجی دفاع تازه ای ارائه بکنید نشان می دهد که حق با نراقی بوده است که گنجی نتوانسته نظرش را در قرآن محمدی ثابت کند.

-- علیرضا ، Feb 22, 2009

برای اضاله مطلب اگر ما بجای کلمات کردن از لفظ وکلمه کردن ازنظریه ای یا متنی استفاده کنیم ذهن شنونده و طرف مقابل را برای درک و فهم وقبول یا رد ان موضوع و مطلب بسیار اسانتر و بی اصطکاک تر می کنیم. اطاله قلم نیست. نور

-- بدون نام ، Feb 22, 2009

فرض آقای مباشری درباره رابطه سادگی و صدق خیلی ساده انگارانه است. در فلسفه علم می توان دهها مثال از نظریه هایی پیدا کرد که ساده تر از نظریه های رقیب است و به مفروضات کمتری احتیاج دارد و از قضا کاذب هم هستند. از طرف دیگر، هر دانشجوی سال اول فلسفه علم می داند که تعریف "سادگی" چقدر کار "پیچیده ای" است. حالا فرض کنیم که به قول آقای مباشری "سادگی" عبارتست از "استفاده از فرضیات کمتر" و بر این مبنا کار علمی خودمان را بنا کنیم. در این صورت وقتی که قدما می دیدند که آهنربایی براده های آهن را جلب می کند با استفاده از یک فرضیه ساده که "روحی آن براده ها را به آهن جذب می کند." پدیده را توضیح می دانند بدون آنکه لازم باشد هزار و یک پدیده پیچیده مربوط به ساختار اتمی، الکترون، پروتون، نیروهای الکترومغناطیس و امثال آن را در کار بیاورند. مطابق معیار آقای مباشری باید قبول کنیم که جذب براده ها توسط روح تبیین بهتری است و بنابراین، "نظر" دانشمندان امروز در مقایسه با نظر قدما مردود است. انگار آقای مباشری در ردّ الهی بودن قرآن آن قدر شوق و عجله دارند که فراموش می کنند درباره این مشکلات ساده و ابتدایی مربوط به سادگی و صدق و بهترین تبیین ممکن توضیح بدهند.

-- مجتبی تهرانی ، Feb 22, 2009

با تشکر از آقای مباشری.
مقاله جالبی بود. من خیلی خوشحالم که کم کم دین پژوهان ما جرأت دفاع از مقالات آقای گنجی در باب دین را پیدا کرده اند. مقالاتی که به حق روشنگر و مدلل هستند.

-- کاردو ، Feb 22, 2009

گنجی و سروش به دلیل اعتقاد خود به اسلام و محمد پایه استدلالات خود را بر این استوار کرده اند که عقلا نمیتوان اثبات کرد که قران کلام خدا است و البته اضافه می کنند که اثبات خلاف ان نیز ممکن نیست. من گمان میکنم اگر فرض بر این باشد که خدا موجودی عالم بر همه جهان و افریدگار دانای هستی است، این کتاب به هزار و یک دلیل نمیتواند کلام او باشد. این استدلالات کلامی و فلسفی بجز پیچیده تر کردن بحث و مبهم کردن نتیجه حاصل دیگری ندارد. واقعیت این است که افراد مومن را نمیتوان با استدلال فلسفی واردار به رد باورهایش نمود زیرا به این ایمان نیاز دارد و سلب آن موجب هراس و اظطراب فراوان خواهد بود.

-- رضا ب ، Feb 22, 2009

بطلان قياس مع الفارق
آقاي مبشري قرآن را با كتاب‌هاي بشري از نظر پديدآورنده مقايسه مي‌كند و مي‌گويد: همان طور كه ساير كتاب‌هاي بشري را مؤلفانش پديد آورده‌اند؛ پس قرآن را هم محمد پديد آورده است؛ حال آن كه ميان آن دو سنخيتي و مشابهتي نيست.
اولاً، نوشته‌هاي كتاب‌هاي بشري به لحاظ سبك و محتوا نشان مي‌دهند كه به نويسنده‌اشان تعلق دارد؛ حال آن كه در قرآن چنين نيست. سبك قرآن حاكي از اين است كه كسي خطاب به پيامبر اسلام(ص) سخن مي‌گويد. به لحاظ محتوا نيز قرآن حاكي است كه حقايق‌آموخته شده به پيامبر(ص) چيزهايي نبوده است كه او از آنها آگاهي قبلي داشته باشد. حال آن كه محتواي كتاب‌هاي بشري با سوابق علمي نويسندگانشان سنخيت و مناسبت دارد.
ثانياً، نحوه دريافت قرآن با نحوه فهم‌ بشري تفاوت دارد. پيامبر اسلام(ص) براي دريافت هر سوره به حالت وحي يعني نوعي خلسه فرو مي‌رفته است و آن را دريافت مي‌كرده است؛ حال كه در نگارش كتاب‌هاي بشري چنين خصلتي وجود ندارد.
همه مشكل آقايان اين است كه در قرآن پاره‌اي از آيات را يافته‌اند كه نمي‌توانند به درستي تفسير كنند و آن آيات را داراي مضموني غير قابل انتساب به خدا تلقي كرده‌اند؛ لذا براي پاك كردن ساحت كبريايي خدا از هر نقص مي‌خواهند آنها را به پيامبر اسلام(ص) منتسب كنند. اما آقايان سوراخ دعا را گم گرده‌اند.
راه حل مشكل آيات قرآن فهم قرآن در بستر تاريخي خودش است. مطالعه قرآن در بستر تاريخي‌اش نشان مي‌دهد كه هيچ باطلي در قرآن راه نيافته و همه آيات قرآن بي هيچ اشكالي قابل انتساب به ساحت كبريايي خداست.

-- نكونام ، Feb 23, 2009

به نظر می رسد این مقاله را می توان در ادامه نظر گنجی و اثبات نظر وی خواند. یعنی در واقع، مقاله آقای مباشری می کوشد کار ناتمام آقای گنجی را تمام کند و انصافا خوب از عهده بر آمده است. با تشکر از آقای مباشری. حمید.

-- حمید ، Feb 23, 2009

در جواب آقای مجتبی تهرانی می توان گفت که وقتی بقیه شواهد برای دو نظریه رقیب برابر است می توان از مفهوم سادگی و کمتر بودن فرضیات در دفاع از یک نظریه و رد نظریه دیگراستفاده کرد و نه همه جا. و از این جهت استفاده آقای مباشری از اصل بهترین تبیین و فرضیات کمتر درست می نماید زیرا آقای نراقی گفته بود که نظر گنجی منتج نیست.

-- رضا از تهران ، Feb 23, 2009

من شجاعت و تابوشکنی اقای مباشری در ارایه چنین بحثی را بسیار می ستایم.

-- میثم بادامچی / رم ، Feb 23, 2009

آقای نکونام فرمودند : " .... هيچ باطلي در قرآن راه نيافته و همه آيات قرآن بي هيچ اشكالي قابل انتساب به ساحت كبريايي خداست."
آنچه فرمودند منطقا یک "قانون مطلق "است ( زیرا کلمات "همه "و " هیچ " این اطلاق را بدان داده ) و باز منطقا برای اینکه یک قانون مطلق را بی اعتبار سازیم تنها و تنها کافیست " یک مثال نقض" بیاوریم .
مثلا اگر کسی ادعا کند : " همه مردم ایران سفید پوست هستند" کافیست یک نفر سیاه پوست یا سرخ پوست یا زرد پوست ایرانی را پیدا کنیم تا گفته فوق بی اعتبار شود.
آقای نکونام آیا آنچه در بالا را گفتم قبول دارید یا خیر ؟ خواهشمندم صریحا پاسخ دهید نه در لفافه
بعد از پاسخ شما ادامه مطلبم را می آورم

-- ایرانی ، Feb 24, 2009

مقاله خوبی بود به ویژه که شیوه استدلالی منظمی داشت.در جواب آقای نکونام می توان گفت که در صورت صحت چنین روایاتی، باز هم استدلال آقای مباشری ابطال نمی شود چون علاوه بر محمد، بسیاری از شاعران و هنرمندان و... نیز برای خلق آثار هنری به حالتهای خلسه و...فرو می رفتند. نوید از تهران

-- نوید-تهران ، Feb 24, 2009

توضیح و پاسخ منطقی و بی غرضانه نویسنده به مقاله اقای نراقی و ایجاد زمینه ی دیگری در بررسی این موضوع قابل تامل و تحسین می باشد .

-- علی رضا فرزانه ، Feb 24, 2009

به نظر میرسه این مقاله نه فقط وحی را انکار کرده بلکه اصل وجود خدا را هم انکار کرده است. البته به نظر می رسه.

-- علی ، Mar 5, 2009

علم غیب داری که بی غرض بوده؟درست نقد کنید لطفا

-- بدون نام ، Mar 6, 2009

در جواب مجتبي تهراني عزيز كه اهل علم و فهميده بنظر ميرسد اين نكته ساده كافي است: از كجا ثابت كردي فرض پذيرش يك "روح" از الكترون و مغناطيس و ساختار اتم و ديگر پيچيدگي‌هاي عالم فيزيك "ساده" تر است بنابرين كاملا مرتكب مغالطه شديد بله ذهن عامي و بدوي فرض و مسلم ميگيرد كه حقيقت و ماهيت روح را فهميده و برايش روشن است آقاي مجتبي خان اهل علم لحظه‌اي پوشش عوام را به تن كرده و حكم به خطا كرده است. در كل زبان و كلمات آقاي تهراني غير از حكم نهايي منطقي و علمي است.

-- علي ميري ، Mar 8, 2009

آقای میری عزیز تمام نکته همین است که نویسنده مقاله مطلوب خودش را فرض گرفته است، یعنی نظری را که خودش به آن باور دارد "ساده" فرض کرده است و نظر رقیبش را "پیچیده" و بعد بر آن مبنا حکم مورد نظرش را نتیچه گرفته است. بحث بر سر این است که "سادگی" و "پیچیدگی" تا حدّ زیادی به پیش فرضهای ذهنی افراد بستگی دارد و چیزی که از نظر یک فرد "ساده" است از نظر یک نفر دیگر "پیچیده" است. از طرف دیگر، من نمی فهمم چه ربطی بین سادگی و صدق یا احتمال صدق است؟ ساختار اتم در فیزیک کوانتوم در قیاس با ساختار اتم در مدل بور بسیار پیچیده است، اما آیا این به این معناست که نظریه بور بر فیزیک کوانتیک برتری دارد؟ چه کسی گفته که نظریه های "ساده" (ساده به چه معنا؟) با صدق یا احتمال صدق نسبت نزدیکتری دارند؟ نویسنده مقاله از پیش خود فرض کرده است که نظر شخصی است از مزیت سادگی برخوردار است، و بدون هیچ دلیل و استدلالی فرض کرده است که هر آنچه ساده تر به صدق یا احتمال صدق نزدیکتر است. اگر بنا باشد افراد نظرات شخصی خودشان را بدون هیچ دلیلی درست فرض کنند که اثبات مدعا کار آسانی خواهد بود.

-- مجتبی ، Mar 10, 2009

من زیاد اهل فلسفه نیستم، اما چون به این بحث علاقه داشتم آن را تعقیب می کردم. نقد آقای مباشر خیلی خوب است اما من نفهمیدم چرا آن را نقد آقای نراقی خوانده اند. حرف آقای نراقی این بوده است که استدلال آقای گنجی درست نیست. آقای مباشری هم که همین را می گویند. یعنی از نظر آقای مباشری هم استدلال آقای گنجی درست نیست، وگرنه چرا ایشان باید اینقدر زحمت بکشد تا استدلال تاره ای برای نظر گنجی دست و پا کند. خلاصه من نمی فهمم اگر آقای مباشری هم مثل نراقی معتقد است استدلال گنجی درست نیست و باید از ادعای او به نحو دیگری دفاع بشود، چرا مقاله اش را "نقد نراقی" خوانده است؟ به نظرمن آقای مباشری می بایست این مقاله را "نقد استدلال بد گنجی" نام گذاری می کرد. به هر حال این نظر من است، شاید هم اشتباه می کنم.

-- احسانی ، Mar 11, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)