تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

روستا بهترین محل برای تمرین دموکراسی است

سعید صحرایی

روستا زادگان دانشمند
به وزیری پادشا رفتند
پسران وزیر ناقص عقل
به گدایی به روستا رفتند
سعدی

نسبت بین دو مقوله شهرنشینی و روستانشینی، با آزادی و دموکراسی، با توسعه و با انسانیت مساله‌ای است که نوشته حاضر - به‌عنوان یک مقدمه - درصدد فتح ‌بابی برای آن است.

انگیزه این نوشته از دو جمله از گفته‌های اخیر اکبر گنجی در رادیو زمانه به وجود آمد. نخست اینکه: «یکی از پیش‌شرط‌های دموکراسی این است که جمعیت‌ شما باید جمعیت شهرنشین باشد. یعنی دموکراسی در جوامع روستایی شکل نمی‌گیرد، در جوامع شهری شکل می‌گیرد.» و دیگری اشاره وی به: «وضعیت لوله‌کشی آب و گاز و بردن برق و تلفن به همه [؟] روستاهای ایران و جاده‌سازی در همه [؟] نقاط کشور [و اینکه] دوران پس از انقلاب به‌هیچ‌وجه قابل مقایسه با قبل از آن نیست.»

انسانی که در لابلای چرخ‌دنده‌های صنعت در فیلم "عصر مدرن" چاپلین (The Modern Times) گیر افتاده ‌است، بی‌شباهت به انسان‌های اسیر ترافیک در خیابان‌های شلوغ تهران و دیگر شهرهای بزرگ کشور نیست. در واقع شهرنشینی و صنعت به همان اندازه با هم عجین شده‌اند که روستانشینی و کشاورزی. آدمی امروزه خود را با دست خود در آپارتمان‌های چند ده‌متری شهری زندانی کرده، درحالیکه سرشتش با طبیعت پیوند خورده‌است.

آیا اندیشیده‌اید که به چه علت با وجود آلودگی هوا، آلودگی صوتی، شهر پر رفت و آمد و سرریز از ترافیک، تنش‌های فکری و عصبی، دوری از درخت و آب و ساده‌زیستی و صمیمیت، زندگی در چنین مکانی به زندگی در روستا ترجیح داده می‌شود؟

روستا، مادر شهر به حساب می‌آید. قدیمی‌ترین دهکده‌های جهان طی تحقیقات باستان‌شناسان در خاورمیانه یافت‌شده‌اند. دو روستا در "جارمو" و "تپه سربین" واقع در ایران و عراق امروزی با قدمت حدود هفت تا ده‌هزار سال، سابقه نخستین یکجانشینی و مراکز استقرار و اسکان انسان‌ها و تشکیل اجتماعات روستایی را نشان می‌دهد.

روستا تعاریف گوناگونی دارد. در یک تعریف ساده و رسمی، کوچکترین واحد سیاسی کشور است که جمعیت آن کمتر از پنج هزار نفر است و کشاورزی پیشه اصلی افراد ساکن در آن است. (این جمعیت در ایران به رسمیت شناخته می‌شود و در هر کشوری متفاوت است.)

هر محصول کشاورزی یک شبه از خاک سر برنمی‌آورد. زحمت و مشقت فراوان (آماده کردن زمین، کاشت بذر، آبیاری، کنترل علف‌های هرز و آفات و بیماری‌ها، و ... و سرانجام برداشت محصول، به شرط سالم ماندن از عوامل محیطی چون خشکسالی، سیل، سرما و گرمازدگی و بیماری‌ها) لازم است تا یک بذر تبدیل به خوراک قابل مصرف "ما" شود؛ شغل اکثر روستاییان کشاورزی است و آنها در واقع غذای موردنیاز انسان‌‌های این کره خاکی را تولید و تامین می‌کنند.

با رشد و تکامل مراکز روستایی و ظهور کسب‌وکارهایی غیر از کشاورزی (صنعت، تجارت، خدمات) شهرها بوجود آمدند و بخاطر تمرکز بالای جمعیت در مناطق شهری، توام با رشد پرشتاب صنایع و خدمات، به‌ سرعت رشد یافتند، در حالیکه روستاها، حرکتی کند و بطئی داشتند.

جامعه‌شناسان در بررسی مسایل جامعه‌شناختی، شاخه‌ای به‌نام جامعه‌شناسی روستایی را پدید آوردند که به بررسی مسایل اجتماعی درون روستا می‌پردازد. جامعه‌شناس روستایی، از طرف دیگر در نقش یک مصلح اجتماعی سعی دارد با استفاده از نتایج بررسی‌های خود، راهنمایی‌های سودمندی جهت بهبود شرایط اجتماعی جامعه‌های روستایی انجام دهد و به اصلاح امور جامعه مبادرت ورزد. آنها می‌کوشند باورهای نادرست، الگوهای ذهنی و تصورات قالبی را که درباره مردمان و جامعه‌های روستایی و جود دارد اصلاح کنند.

سلطه فرهنگ شهری یا فرهنگ مداری شهری،‌ که از گذشته‌ در ذهن مردمان شهری جای داشته و ریشه در دوران نظام ارباب-رعیتی دارد، همواره با نوعی دیده تحقیر به روستا و روستایی نگریسته است. استفاده از لفظ "دهاتی" برای تحقیر و تمسخر، و قبول پاره‌ای عقاید و باورهای نادرست چون: مردمان روستایی ساده لوح‌اند، استعدادشان کمتر از مردمان شهری است، قدرت ابتکار، خلاقیت و رهبری ندارند و نسبت به هنجارها و ارزش‌های اجتماعی جامعه‌ها بیگانه و ناآگاه‌اند و بطور کلی از همه جهت پایین تر از مردم شهر هستند، نشانی از اینگونه فرهنگ است. نکته جالب آن است که نیاکان ما همگی دهاتی بوده‌اند!


امروزه انسان شهری در یک بیمارستان دولتی متولد می‌شود، در یک مدرسه و دانشگاه دولتی به تحصیلاتش ادامه می‌دهد، ساعاتی از عمر خود را در وسایل حمل و نقل عمومی تلف می‌کند، از آب لوله‌کشی دولتی استفاده می‌کند، زباله خود را به سازمان‌های دولتی تحویل می‌دهد، در کتابخانه‌های دولتی مطالعه می‌کند، اوقات خود را در پارک‌های دولتی می‌گذارند، پلیس از اموالش محافظت می‌کند، سیستم‌های درمانی و سازمان‌های آتش‌نشانی دولتی در مواقع ضروری به کمک او می‌شتابند، و این انسان شهری در پایان در یک بیمارستان دولتی جان می‌سپارد و در یک گورستان دولتی به خاک سپرده می‌شود (شکویی، دیدگاه‌های نو در جغرافیای شهری، ۱۳۷۳).

بسیاری از جامعه‌شناسان، به بررسی رابطه شهر با روستا پرداخته و یا به مقایسه این دو دست زده‌اند که به چند مورد آن به اختصار اشاره می‌شود:

تونیس، با تفکیک اجتماع یا روستا (Gemeinschaft) از جامعه یا شهر (Gesellschaft) بیان نمود که در اولی روابط ساده و صمیمی بوده و زیبایی، نظم، سادگی، صلح و "آزادی" حاکم است؛ و در دومی روابط منطقی و غیرصمیمی است و زشتی، بی نظمی، پیچیدگی، هرج و مرج و خستگی وجود دارد.

فریدمن، روستا را محیط طبیعی و شهر را محیط فنی نامید و توسعه ملی را در گرو توسعه روستایی ذکر کرد و "راهبرد روستا - شهر" را با هدف نزدیک کردن ارتباط شهر و روستا با هم، کاهش اختلاف درآمد شهر و روستا، طراحی شبکه ارتباطی متناسب با برنامه‌ریزی منطقه‌ای و ... پیشنهاد داد.

ابن‌خلدون (قرن ۱۴ میلادی)، با مقایسه روستا و شهر، شهریان را به علت غرق شدن در عادات و لذات زندگی و دور ماندن از رفتارهای نیک آسیب‌پذیرتر از روستاییان می‌دانست. وی "عصبیت" یا همیاری و کمک مردم به یکدیگر را در جوامع روستایی بیش از جوامع شهری بر می‌شمرد.

خولیائو گفت که انسان در ذات خود دهقان است، حتی اگر در نیویورک زندگی کند! آدمی با دیدن یک درخت در میان آسمان‌خراش‌ها به خود آمده و به یاد اجدادش می‌افتد و زمان و زمینی را بخاطر می‌آورد که اکنون از دست داده ‌است...

گزنفون، ارسطو و دیگران در یونان و سیکرو، ویرجیل و هوراگو در روم، درباره اهمیت و منزلت کشاورزی و تعالی اخلاقی روستانشینان و کشاورزان گفته‌ها و نوشته‌های زیادی دارند و زیستن درفضای روستایی را بیشتر با خلق و خوی انسان‌ها مطابق می‌دانستند. بسیاری از این بزرگان، کشاورزی را نه راه کسب و کار، که یک شیوه زندگی به حساب آورده و در واقع تنها منبع حقیقی ثروت می‌دانستند.

متفکران انگلیسی و فرانسوی قرن ۱۸چون جان لاک و بخصوص ژان ژاک روسو بر زندگی طبیعی انسان و "بازگشت به طبیعت" تاکید کردند. روسو انسان را ذاتاً نیک‌سرشت می‌دانست و می‌گفت این جامعه (=شهر) ‌است که فرد را از طبیعت خودش-نیک سرشتی- دور می‌کند.

موارد بالا ارزش روستا و طبیعت و زندگی در این مکان را برای انسان نشان می‌دهد اما نظرات مخالفی نیز در این رابطه عنوان شده‌اند که در این میان "نظریه خرده فرهنگ دهقانی" از راجرز بیشتر مشهود است:
کارل راجرز، عناصر دهگانه‌ای (چون تقدیرگرایی، فقدان نوآوری، محافظه‌کاری، پایین بودن سطح توقع و مواردی دیگر) را به عنوان خرده‌فرهنگ دهقانی نام برده و آنها را موانع توسعه و بالطبع دموکراسی تلقی می‌کند.

اما این انتقاد به وی وارد است که به شکلی تک‌بعدی به این قضیه نگاه کرده و در واقع نقش عوامل فرهنگی جامعه و انزوای روستا، عدم آموزش و آگاهی‌رسانی، عدم دسترسی به امکانات و نهاده‌های تولیدی، سطح پایین خدمات، اقتدار دولتی و غیره را نادیده گرفته و بجای "تحلیل علت‌ها" به "توصیف واقعیت‌ها" پرداخته‌است. درحالیکه در تحقیقات متعددی - که روستائیان موانع مذکور را پیش رو نداشته‌اند - خلاف نظریه راجرز ثابت شده‌ است.

حال به روستا و رابطه آن با دموکراسی می‌پردازیم. آیا «یکی از پیش‌شرط‌های دموکراسی این است که جمعیت‌ شما باید جمعیت شهرنشین باشد. یعنی دموکراسی در جوامع روستایی شکل نمی‌گیرد، در جوامع شهری شکل می‌گیرد؟»

گفته فوق بی‌گمان از متن پارادایم (=رهیافت جامع) مدرنیزاسیون (نوسازی) برمی‌خیزد. شِفِرد، "شهرنشینی و صنعتی‌شدن" را از اصول اساسی پارادایم مدرنیزاسیون می‌داند ولی خاطر نشان می‌کند که این پارادایم، به دلایل 1 فقر و عدم امنیت غذایی،2عدم توجه به توسعه روستایی،3 حفظ وضع موجود سیاسی توسط دولت‌ها،4و تخریب محیط زیست، با شکست مواجه شده و پارادایم نوین یا "توسعه پایدار" از اوایل دهه ۱۹۹۰ جایگزین آن گردیده‌ است که توسعه روستایی پایدار را در محوریت خود جای می‌دهد.

لِرنِر، نیز که نظریه بسیج اجتماعی، از رهیافت‌ مدرنیزاسیون توسعه سیاسی را پویا و منسجم نمود، رابطه "شهرنشینی"، سطح سواد و مطبوعات را با توسعه سیاسی و دستیابی به دموکراسی مستقیم می‌دانست. اما تاریخ اروپا و آمریکای شمالی نافی این نظریه است. شهرنشینی در دموکراسی فرانسه و آلمان نقش محرکه‌ای نداشته و در بریتانیا هم بلافاصله موثر نبوده است. در ایالات متحده هم مشارکت سیاسی قبل از تحصیلات عمومی و این هم قبل از شهرنشینی صورت گرفت. از اینرو دموکراسی الزاماً در نقطه بهینه میزان بالای شهرنشینی، باسوادی و اطلاعات شکل نمی‌گیرد و برحسب شرایط هر جامعه متفاوت است. (برتران بدیع، توسعه سیاسی، ۱۳۸۳، ص۴۳)

توماس جفرسون (سومین رئیس جمهوری آمریکا و از نویسندگان اعلامیه استقلال و قانون اساسی این کشور و مدافع لیبرالیسم اخلاقی)، نخستین فردی بود که "ایدئولوژی روستایی" را پایه‌گذاری نموده و در برتری روستا به شهر بر موارد زیر تاکید کرد:

- اجداد ما در روستا زندگی می‌کردند.
- از نظر اخلاقی، زندگی در روستا برتر از زندگی در شهر است.

- یک روستای کوچک بهترین مکان برای "تمرین دموکراسی" است.

جفرسون، که نوشته خود را تنها چند سال پس از انقلاب صنعتی و در ۱۷۸۴ منتشر کرد، صنعتی شدن را تهدیدی برای آزادی انسان و عزت نفس وی می‌دانست و معتقد بود که صنعت، انسان را برده خود می‌سازد و حال آنکه کشاورزی انسان را به طبیعت و انسانیت خود نزدیک می‌گرداند. وی "کشاورزان روی زمین را بندگان برگزیده خداوند" نامید و البته استقرار صنایع کوچک روستایی را بجای کارخانه‌های بزرگ در نظر گرفت. جفرسون صداقت، امانتداری، تقوا و ارزش‌های اخلاقی را در شکل‌گیری دموکراسی ضروری دانسته و آنرا فقط در روستائیان جستجو می‌کرد.

واشینگتن، اولین رئیس جمهور آمریکا و بلکه تمامی روسای جمهور این کشور تا سال ۱۸۷۷ (مادیسون، مونروئه، جکون، تایلر، پولک، هریسون و ...) خاستگاه روستایی و پیشه‌ کشاورزی داشته‌اند.

گریس‌ولد در سال ۱۹۴۸ رابطه روستانشینی و کشاورزی را با دموکراسی و آزادی بررسی کرده و سرنوشت آمریکا را با سرنوشت کشاورزان این کشور مرتبط دانست و زندگی ساده و زیبای کشاورزان در روستا را نمونه‌ای خالص و کلاسیک برای برقراری دموکراسی عنوان کرد.

در پایان این بخش از گفتار، این سؤال اساسی مطرح می‌شود که اگر روستانشینی به دموکراسی نمی‌انجامد، پس چگونه دموکراسی آزادترین کشور جهان یعنی آمریکا را روستائیان پیش بردند؟ و چگونه هند با بیش از ۶۵٪ جمعیت روستایی، بزرگترین دموکراسی دنیاست؟



منابع:

1- شکویی، حسین، ۱۳۷۳، دیدگاه‌های نو در جغرافیای شهری، انتشارات سمت.
2- ازکیا، مصطفی، ۱۳۸۴، مقدمه ای بر جامعه شناسی توسعه روستایی، چاپ چهارم، تهران: اطلاعات.

3- Shepherd, Andro. 1998. Rural Sustainable Development, Oxford university Press, New York.

4- بدیع، برتران، ۱۳۸۳، توسعه سیاسی، نشر قومس.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

سپاس بسیار
از این تذکر و طرح جدی ی خدشه به اسطوره ی تناظر شهرنشینی با دموکراسی.
کاش جناب گنجی هم در این بحث ، فعالانه شرکت کند.

-- R ، Jan 26, 2008

به نظر من این نقد به گنجی خودش در دامی افتاد که به خاطرش به گنجی خرده گرفته بود.
اگر گنجی به خاطر این سرزنش می شود که تعریفش را از دمکراسی و ربطش با شهر نشینی از فیلسوفان و اندیشمندان غربی گرفته نویسنده این متن هم به همان دام افتاده. درست است که ما در ایران تحقیق جامعه شناسانه درستی در باب ربط دمکراسی و شهرنشینی نداشته ایم (‌چون در واقع تا به حال هیچکدامشان را درست نداشته ایم. شهریتمان هنوز شهری نیست و دمکراسی مان که خوب البته واضح است وضع اش) اما اگر نقد به الگو برداری از غرب است که خوب آنوقت نتیجه گیری های ریس جمهور صد سال قبل ایالات متحده من باب مزیت های روستا نشینی هم به کار ایران امروز نمی آید.
در ضمن اگر قرار است از روی نظرات علما و اندیشمندان در مورد صحت یا عدم صحت مطلبی نتیجه گیری شود یک دفعه از اندیشمند قرن هجدهم اروپایی به علمای پیش از میلاد یونان نمی روند. در این طور نظر نوشتن ها معمولا ترتیب زمانی حفظ می شود و خوب البته ایراد اول همچنان باقی است که نظرات آنها به چه کار جامعه شهری و روستایی ایران با آن بافت فرهنگی و مذهبی خودش میاید.

-- لوا ، Jan 27, 2008

در مورد رابطه ی شهرنشینی یا روستانشینی با دموکراسی باید با احتیاط بیشتری سخن گفت. در مورد دموکراسی در آمریکا نباید پیشینه ی جمعیتی آن را فراموش کرد. پروتستان هایی که به آمریکا مهاجرت کردند تجربیات فرایند تحول دولت در اروپا را با خود به همراه داشتند. کتاب آلکسی توکویل در مورد دموکراسی در امریکا و مقایسه آن با فرانسه قرن نوزدهم میتواند به فهم بهتر این مطلب کمک کند.

-- بدون نام ، Jan 27, 2008

مطلب بسیار جالبی بود . در وبلاگ منتشر شد.
http://democracyculture.blogfa.com

-- طلوع ، Jan 27, 2008

ممنونم/عكس گوياي همه چيز هست/من هم فرهنگ سلطه شهري را داشتم اما فكر كنم كه نظرم عوض شد

-- سحر ، Jan 27, 2008

دموكراسي در فرهنگ سياسي در مفاهيم گوناگوني كاربرد دارد
مثلا ليبرال دموكراسي با دموكراسي كمونيستي اساسا متفاوت هستند
دموكراسي در مفهوم ليبراليستي آن هم به خودي خودي تعابير گوناگوني دارد
به هر حال به نظر بنده منظور آقاي گنجي از بيان اين مطلب اشاره به دموكراسي پارلمانتاريستي بوده است كه در يك جامعه مدني قابل اجرا و وقوع است
تفكيك شهر و روستا در بحث آقاي گنجي بنا بر خصوصيات خلقي و ذاتي و آب و هوايي ( مونوگرافيك) اين دو محدوده جغرافيايي نبوده است بلكه اين تفكيك بر اساس تفاوت هاي ساختي از لحاظ اجتماعي در اين دو محدوده بوده است
به هر حال دموكراسي پارلماني در يك جامعه محدود كه روابط اجتماعي بر اساس روابط چهره به چهره و نظام جامعه بر اساس روابط خويشاوندي و ريش سفيدي است كلا بي اساس و فاقد فرض وجودي است
همانگونه كه حتي در جوامع شهري توسعه نيافته ( از لحاظ ساخت اجتماعي و فرهنگي) هم چنين خواهد بود.
در چنين شرايطي همانگونه كه نويسنده محترم اشاره به مواردي فرمودند نوعي راي گيري عمومي فرمايشي و دولتي انجام مي شود كه در نهايت نتايج آرا بر اساس همان انگيزه ها و گرايشات قبيله اي ؛ محلي و از اين دست است كه بسيار با مفهوم دموكراسي كه مد نظر آقاي گنجي بوده است فاصله دارد.

-- سياوش هوشيار ، Jan 28, 2008

مهم این است که بستر دمکراسی که همانا داشتن مطبوعات ازاد و قوانین همسو وهم جهت با ان است مهیا گردد
اگر بستر مهیا شد و در روستا جواب داد که هیچ اگر جواب نداد گنجی درست گفته وباید در برنامه های ترویج نوین آن زمان اموزش دمکراسی را هم بگنجانیم.
خانه از پای بست ویران است
خواجه در نقش بند ایوان است

-- بدون نام ، Jan 28, 2008

با سلام خدمت گردانندگان رادیو زمانه
درباره چاپ این مطلب معتقدم سیاست گردانندگان در این فقره خاص یعنی اکبر گنجی بر این است که در عین چاپ نظرات او از نظرات مخالف او هم استفاده کنند . ولی ظاهرا چون خود گردانندگان محترم با اکبر گنجی همسو نیستند پس به نظر می اید که هر مقاله ای را که در رد گنجی نوشته شود در چاپ ان پروایی به خود راه نمی دهند حتی اگر ان مقاله نوشته ای رنجور باشد و سست .
من با عقاید گنجی مخالفم . او در بهترین حالت در حال به روز کردن عقاید دکتر سروش است .
ولی دلیل نمی شود که هر نوشته مخالفی را بر صدر بگذارید و بی محابا به ان اجازه چاپ دهید .
متشکرم

-- تقویان ، Jan 29, 2008

هند بزرگترین دموکراسی دنیاست؟!
این آمار 65 درصد حتی اگر 100 در صد هم باشد هیچ تفاواتی نمی کند.باید دید این دموکراسی که نویسنده اشاره می کند در هند بوجود آمده فقط در ساختار سیاسی بوجود آمده یا در جامعه روستایی هم بوجود آمده .
دموکراسی تنها پیدایش ساختار سیاسی آن نیست که اگر این باشد جمهوری اسلامی نیز آن را دارد . به نظر من دموکراسی فرهنگ خاص خود را دارد که باید در سطح کل جامعه نفوذ کند

-- علیرضا محمدظاهری ، Jan 30, 2008

salam,
aqaye sahraii misheh email khodetono lotf konid mamnon misham bedroud

-- mehdi ، Feb 6, 2008


آدرس ايميل بنده كه دوستي خواستار شده‌بودند:
ssahraei@gmail.com

-- سعيد ، Feb 14, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)