خانه > انديشه زمانه > انديشه اجتماعی > اصطلاحاتی که جامدکننده فکر و عملاند | |||
اصطلاحاتی که جامدکننده فکر و عملانداحمد امانیمدتی است نکتهای بسیار شگفت در فرهنگ عام مردم خاورمیانه - از هر گروه و جامعهای - ذهنم را به شدت به خویش مشغول کرده است. آن هم وجود دستواژهها (اصطلاح) و ضربالمثلهای فوقالعاده شگفت در فرهنگ عام مردم خاورمیانه که سدی بس عظیم و بزرگ بر گسترش و توسعه اندیشه صلحباور است. در همین زبان فارسی دستواژههای چون «بادمجون دور قاب چین» یا «پاچهخوار» و ... به گونهای شگفت ما را از طرح کردن ایدهها و نیات نیکمان به دور کرده است. مثلا مدیر فلانی شعری زیبا و قدرتمند سروده و وی نمیتواند تحلیلی پیرامون شعر بنویسد؛ چون اتوماتیکوار متهم به پاچهخواری میشود. همچنین هستند افرادی با بطن و درونی تعاملی که همیشه از سوی ما سرزنش میشوند: «همهش در حال سوسه کردنه.» به راستی آیا امروزه با بالا رفتن سطح دانش افراد جامعه، تشخیص کسی که در حال ریا کردن است با کسی که واقعاً اندرونی تعاملی دارد، سخت است؟! نیروی فوقالعاده ضد تعامل و ناصلح نهفته در چنین دستواژههای که بی هیچ تردیدی در تمامی جوامع خاورمیانه موج میزند، امروزه در تمامی سطوح زندگی روزمره و کلی ما باعث تخته کردن صلحاندیشان شده است. و اما نکته مهمتر اینجاست که آیا روشنفکران و جوامع رنگین خاورمیانه هرکدام به چنین رشد و فهمی نایل شدند تا بی مهابا تیغ سخت دردناک نقد جامعه خویش را علم کند؟ آیا کاشفان فروتن شوکران را جسارت چنین نقدی از جامعه خویش هست؟ نکته سخت تکاندهندهای که ما مردمان خاورمیانه باید بدان توجه کنیم این است که در این زیستگاه، قرار است ما و آیندگان ما چون نیاکانمان در آن زندگی کنند؛ نه کسانی از غرب و شرق کره خاکی. حال این زیست در جنگ و خونریزی و نفرت از هم و اعتراف نکردن به حق یکدیگر یا در صلح و دوستی و عدالت! باور کنیم اگر بند شیرازه تعامل و در کنار هم زیستن در جوامع رنگین خاورمیانه وجود نداشت، در همان گذشته اعصار نیاکانمان یکی دیگری را در به کل نابود میکرد و خلاص ... این قربانی شدن امر تعامل، و حتی در سطحی بدتر، ایدههای ناب و دیدگاههای علمی توسط چنین دستواژهها و ذهنیتی کج از سوی ما، ضربات سنگینی را بر بخش علمی و صلحباور جامعه در خفا وارد میکند که هرگز دیده هم نمیشوند. این ذهنیت اشتباه و چنین دستواژههایی در تمامی فرهنگها و جوامع خاورمیانه موج میزند و این عامل عبث ذهنی-گفتاری بیشک میتواند در به سطح آمدن نیروهای خشن و تمامیتخواه هرکدام از این جوامع خاورمیانه تأثیر به سزایی داشته باشد و در چنین شرایطی رقم خوردن جنگ در زیستگاه ما مردمان خاورمیانه امری بدیهی است... در چنین ذهنیت-گفتاری امر خشونت همیشه حرف اول را خواهد زد. چون امر تعامل به پایینترین سطح خویش تنزل پیدا میکند. نکته اساسی اینجاست که ایده نو متولد میشود تا وضعیت موجود و شرافت انسانی را والا نگه دارد. اما زمانی که ما برای به کرسی نشاندن ایده خویش به خشونت متوصل میشویم، آیا مستقیم و بی هیچ واسطهای، شرافت انسانی را لگدمال نکردهایم!؟ حقیقت امر باید گفت بله! دقیقاً شرافت انسانی در خشونت و آن هم وجه فیزیکیاش له میشود. پس میتوان گفت دست به خشونت زدن ما دقیقا خود مهلکترین سم ایده نو و ناب ماست که قرار است با اجرای آن عدالت و شرافت انسانی را پاس بداریم. جالب این که در بعد از حمله آمریکا و متحدانش به عراق، بسیاری در طرفداری از خشونت دم زدند؛ چون صدام را نابود کرد و با این استدلال و ترفند ساده، صلحدوستان جهان را از پشت غلاف کردند. اما نکته ریز دقیقاً همین جاست چون خود تولد و رشد سرسامآور دیکتاتورانی چون صدام هم از جنگ و نابودی برآمد. یعنی آنان از ایده نفی خشونت گاندی بزرگ متولد نشدند (اگر صدام، گاندیباور میبود دیگر چنین هیولای بی شاخ و دمی خلق نمیشد) پس با جنگ و خشونت باید از بن و ریشه مخالف بود یعنی باید هر کدام از ما بنیانهای عبث و خشن و بیهوده فرهنگ خویش را بیرون کشیم و رسوای زمانه... همچنین مسأله ذهنیت - گفتار عبث که سدی است بر امر تعامل و صلح را در جامعه کردی که نگارنده بدان تعلق دارد، بررسی میکنم. [چون در آن زیسته ام و به نهادش آشناترم. از دیگر سو از سوءذهن پانیستی نیز مبرا خواهم شد.] در میان مردم کردستان هم دستواژههای چون «ئاشبهتال» وجود دارد که راه را بر اندیشمندان در جهت توسعه اندیشه صلحباور مسدود میکند. دستواژه «ئاش بهتال» در میان کردها به شدت دارای وجه و باری منفی است. در حالی که اگر به بطن این دستواژه و معنایش بیندیشیم، به هیچ وجه در بطن آن توهین و محتوای لجنی را نمییابیم. معنی این دستواژه دقیقاً چنین است: «آسیاب را خواباندن» از کار باز ایستادن. همچنین نقطه مقابل این مفهوم در زبان کردی، دستواژه «ئاشی دهچرخیت» قرار دارد به معنای آسیابش به خوبی در گردش است. این دو دستواژه از یک سو نشان دهنده ذهنیت صنعتی و تولیدی کردهاست و از دیگر سو آشکار کننده فهم و عمق اولیه دو مفهوم سود و ضرر در جامعه کردی است، البته چندان هم بی دلیل نیست چون مردم کردستان قبل از اسلام، زرتشتی بودند و این دین بر دو مفهوم فوقالعاده مهم در تاریخ بشری یعنی «خیر و شر» بنا نهاده شده است. دستواژه اول (ئاش بهتال) که امروزه حاوی بار فوقالعاده منفی و نشان از موضع ضعف دارد، در جامعه کردی-زرتشتی دقیقاً معنای عکس داشته است. «ئاشبهتال» یعنی شر را متوقف کردن و دستواژه مقابلش به معنای سودآور بودن... بدین معنا: اکنون مدتی از اجرای فکر و ایده میگذرد و فرد متوجه ضرر ایده و فکر خویش در سطح عمل شده و این یعنی شکل گیری نهاد شر. پس بی هیچ تردیدی و کاملاً قاطع بر خلق دستواژه «ئاش به تال» مبادرت ورزیدند یعنی شر را متوقف کردن. با این واکاوی به خوبی متوجه میشویم که دستواژه «آسیاب را متوقف کردن» دقیقاً با هدف خیر و جلوگیری کردن از ضرر بیشتر بنا نهاده شده است. اما در طول زمان یا 100 سال اخیر (به دلیل نبود تاریخی مکتوب روشن نیست) این مفهوم و گزینه کاملاً عقلانی و صحیح، در لغزش ذهنی شگفتی به معنای عکس به کار برده میشود. یعنی ایده در حال اجرا در این دستواژه، خیر به حساب میآید و متوقف کردنش شر! پس هر ایده، فرد و گروهی در جامعه کردی از موضع اولیه خویش عقبنشینی کند، به شدت منفور و سبک بدان نگریسته میشود و این در حالی است که در سیستم تجربه و خطای بشر، امر خطا و درس گرفتن از اشتباه، یکی از مهمترین عوامل و ارکان چنین سیستمی است. پس زمانی که در این سیستم یکی از مهترین وجوه و عامل آن (یعنی خطا و درس گرفتن) حذف میشود، دیگر حتی در صورت فهم صد در صد خطا بودن ایده، اجرای آن متوقف نخواهد شد. در حقیقت فرد و گروه کردی قادر به کنار نهادن موضع اشتباه خویش نخواهد بود؛ چون بسیار حقیر و خوار بدان نگریسته میشود (جبهه را خالی کردن) یعنی ایده دقیقاً از بدو متولد شدنش، هیچکس را یارای کنترلش نخواهد بود؛ چون قطاری ترمز بریده! و این یعنی غلبه پیروزمندانه و فوقالعاده خطرناک ایده بر ذهن، فرد و گروه و جامعه کردی. آری اینجاست که آدمی در خدمت بی چون و چرای ایده خویش، که بی مهابا در حال رشدی سرسامآور است، خواهد بود و هرچه در راه محقق شدن او قد علم کند بیمهابا له خواهد شد. ایده کردی حتی در صورت اثبات مطلق در خطا بودنش، این چنین تمامی موانع ترمز کردنش، از سوی جامعه کردی ممنوع شده است؛ چه رسد به روزی و موقعیتهای پیچیدهای که ایده کردی به ناچار و برای پرهیز از جنگ، ویرانی و خانمانسوزی باید مصلحتاندیشی در پیش گیرد. با بررسی دقیق جنگهای کردستان در 100 سال گذشته متوجه میشویم که تقریبا آغاز نیمی از این جنگها ریشه در این اشتباه و برعکس شدن 180 درجهای مفهوم دستواژه «ئاش بهتال» در جامعه کردی دارد؛ جنگ در تمام سطوحش، چه جنگ با غریبه، چه جنگ درونگروهی. ناگفته پیداست که نتیجه هر جنگی هم ویرانی و آوارگی است. ایده بر ذهن فرد و گروه، مسلط و سوار است و هیچ کس از ترس آن که داغ خائن یا ترسو و بزدل بر پیشانیش حک شود را یارای در افتادن با ایده را نخواهد بود. حال کمی متوجه میشویم که چرا جامعه کردستان چنین چندپاره و گروه گروه شده است و هر روز انشقاقی تازه [تولد ایدهای نو] در هر کدام از این گروهها به وقوع میپیوندد. کردستان مأمن تمامی ایدههای سرکش و ترمز بریده است. کاش قادر بودیم آن افسار کهن نیاکانمان را بر گرده ایدههایمان تحمیل کنیم! تا این زد و خورد سرسامآور به شبکهای منظم از رقابت در پاسداشت شرافت انسانی تبدیل میشد. این دستواژه و لغزش بار معنایی به اشتباه آن در جامعه امروز کردها سرمنشاء نیمی از خشونتها و اعمال بدوی و عبث موجود در کردستان است. هر چند حقیقتاً باید اعتراف نیز کرد که بزرگمردانی چون قاضی محمد در جامعه کردی وجود داشتند که با فهم اشتباه در ایده، بی هیچ تردیدی از ادامه اشتباه جلوگیری کردند و جام شوکران را سر کشیدند. شرافت انسانی و بزرگواری چنین مردانی را زمانی دوچندان متوجه میشویم که چون کردها بر مفهوم سنگین، زشت و به غایت بد دستواژه «ئاش بهتال» پی ببریم. یعنی چنین مردانی در جامعه کردی که در سده اخیر انگشتشمار بودند، تمامی این بار منفی را بر دوش و جان خویش، حلاجوار خریدار شدند تا از خانمانسوزی و ریزش آوار بر مردمان خویش جلوگیری کنند. با فهم چنین اشتباه یا بهتر است بگویم تحریفی در دستواژه «ئاش بهتال» کردی و رفع لغزش ذهنی خویش، متوجه میشویم که نه تنها اعتراف به اشتباه و خطای ایده، امری کاملاً انسانی و نیاکانی است؛ بل حتی در سطح مصلحتاندیشی نیز این دستواژه میتواند نقشی فوقالعاده مهم در جلوگیری از خشونت بر دوش کشد. یعنی دقیقا برعکس مفهوم حالش که سد بزرگی بر اندیشه صلحباور و مصلحتاندیشی است. نکته اساسی در واکاوی این دستواژه کشف قدرت بیش ازحد این دستواژه در جلوگیری از اعمال خشونت و جنگ است. پس میتوان بی هیچ تردیدی نتیجه گرفت که بسیاری از در جا زدنهای مردم کردستان در سده اخیر دقیقاً ریشه در برعکس شدن مفهوم دستواژه «ئاش بهتال» دارد. آری بیدلیل نیست که نقد در جامعه ما و خاورمیانه و تأکید بر گفتمان و تعامل در جهت منطبق شدن بر روح زمانه به خشونت، حتی در سطح فیزیکی آن ختم میشود. ما مردمان خاورمیانه تعامل را دربدو تولد خفه کردیم. اما نکته اساسی اینجاست که اندیشه صلحباور نباید در دام خشونت که مرگ اوست، بیفتد. پیرامون شجاعت(مذکر) مطلب زیر که در واژنامه پیر بوردیو نوشته شده آمده است خواندنی است. شجاعت (مذکر) |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|