تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
نگاهي به سياست زدگي در جهان روشنفكري

كمدي تلخ روشنفكر ايراني

بی تا صالحی بختیاری


1- يك قانون ويژه
خودبنياد بودن يعني قانون خود را داشتن، طبق قواعد خود عمل كردن.«ميدان»(حوزه) جهاني است با معيارهاي ويژه خود كه در خرده-جهان ديگر اعتبار ندارد ،جهاني كه از قوانين ويژه خود تبعيت و با قوانين جهان اجتماعي دگر متفاوت است. هركس پا به سياست گذارد بايد مانند كسي كه وارد يك كيش و آئين مي شود، يك دگرديسي، يك دين گرداني را بگذراند، وقتي براي او چون دگرگوني به نظر نيايد، اين دگرگوني در سكوت بر او تحميل مي شود، درغيراين صورت خطر شكست يا حذف در كمين اوست. پس مساله بر سر يك قانون ويژه است كه متضمن قانون ارزش گزاري و احتمالا اصل حذف است. يك علامت براي اين كار، افتضاحات و آبرو ريزي ها است: هركس وارد سياست شود در حقيقت خود را موظف مي كند عمل كردهاي مشخصي را كه با موقعيت اش ناسازگار هستند انجام ندهد، درغيراين صورت افتضاح و آبروريزي او را تهديد مي كند.

مبارزه هاي جهان سياسي مبارزاتي دوپهلو هستند: مبارزه هاي بر سر آرمان ها و آرمان ها در مبارزه با سياست. مشكل بسيار پيچيده روشنفكران اين است كه چگونه با سياست كلنجار روند بدون اين كه سياسي شوند و آرمان هايشان محقق. چراكه گاهي روشنفكران ميل دارند قدم در ميدان سياستي گذارند كه ميدان بازي، آرمان هاي آنهاست. اما چگونه مي شود به آرمان ها نيرو بخشيد، بدون اين كه در ميدان سياسي و بازي سياسي قدم گذاشت؟ تلاش براي اعطاي نيروي سياسي به آرمان هاي حقيقي سخت و خطرناك است؛ بالاخص در درون بازي اصحاب قدرت كه تمايل دارند چهره حقيقت را پوشانده و بر تصورات اعتقادي و اصول جهان نگري كه مي خواهند به كرسي بنشانند مُهري از حقيقت بزنند.

2- كمدي تلخ روشنفكري
كوبيدن طبلِ «معاشقه روشنفكران با سياست»،چندان هم خوش نوا نيست.آنان كه كوفته و مي كوبند بر اين طبل، حتمآ مي دانند؛رژيم‌هاي سياسي قرن نوزدهمي در اروپا نه تنها پيوند ايدئولوژيك، بلكه رابطه اي ارگانيك با سازمان فلسفه و روشنفكري داشتند. انقلاب فرانسه و حتي امپراتوري ناپلئون روابط ارگانيكي با روسو و فلسفه قرن هجدهم داشت. پيوند ارگانيك ميان دولت پروس و هگل، پيوند ميان دولت هيتلر و واگنر و نيچه، پيوند ميان لنينيسم، دولت روسي و ماركس همه شواهدي دال بر پيوند عميق فكري اين دول با روشنفكران دارد.

دراين قرن، اروپا شاهد رواج بدعتي شدكه تا آن زمان تجربه نشده بود؛ روي كار آمدن دولت‌هاي فلسفي كه دولت‌هايي بودند بر شالوده گزاره‌هاي فلسفي. در اين نظام‌ ها، روشنفكران انديشه مي كردند،تامل نيز هم.با سازماندهي نظام انديشگي خويش هم تصميمات بنيادي تعريف و بر دولت ارايه مي كردند. اين مساله پديده جالب‌ توجهي بود كه بسيار مايه تشتت فكري شد،چراكه همه اين فلسفه‌هائي كه به فلسفه‌هاي دولتي بدل شد، بدون استثنا فلسفه‌هاي آزادي بودند، ازجمله فلسفه قرن هجدهم، همين‌طور فلسفه هگل، نيجه و ماركس. اين فلسفه‌هاي آزادي به اشكالي از قدرت مجال دادند كه خواه در شكل ترور، خواه در پيكره ديوان‌سالاري يا در پيكره ترور بوروكراتيك، نقطه مقابل انديشه آزادي شوند.

اين گونه بود كه كُمِدي تلخي خلق شدكه مختص روشنفكران غرب است. آن‌ها بر مبناي يك رابطه متضاد با قدرت و اعمال نامحدودش، انديشه كردند تا سرنوشت تفكر به آن‌جا بيانجامد كه هرچه بيشتر ميدان عمل يافت بيشتر در تار و پود قدرت و نهادهاي سياسي رسوخ و به اقتدارسازي اشكال افراطي قدرت خدمت كرد. اين بُعدِ كمدي تلخِ تبديل هگل در قلمرو بيسماركي بود. اين كمدي تلخ نيچه بود كه كل آثارش را موسوليني از هيتلر، هنگام سفرش به ونيز هديه گرفت، هديه‌اي كه بنا بود از ‌پيوستن موسوليني به هيتلر قدرداني كند. روشنفكران، حتي قوي تر از تكيه‌گاه دگماتيك دين مسيحيت، بر اعمالِ قدرت مطلق‌‌العنان مهر تائيد زدند. اين پارادوكس با استالينيسم به اوج خود رسيد؛ استالينيسم كه درعين‌‌حال يك فلسفه بود، خود را قويتر از هر كس به‌عنوان دولت نمايش گذاشت و كشتار هايي كرد كه تاريخ به خود كمتر ديده است.

3-تفكر سياست زده
سياست اصولا" محل تحقق افكار، برنامه ها و طرح هاست. در نهايت و در بهترين حالت حوزه سياست حوزه تدوين افكار عملي است نه حوزه پيدايش انديشه هاي بنيادين. هرچه به سياست مرتبط است، چه در حوزه دولتي و چه در حوزه اجتماعي به فضاي تحقق ايده ها در عمل و در رابطه با قدرت راه مي يابد. موضوع سياست، عمل است. ليكن آنچه پيش از عمل مي آيد تفكراست. ايده ها هدايت كننده عمل اند. عمل نمي تواند (و نمي بايد) جريان تحول ايده هاي جديد را تنها در خود متحقق كند. در هر حالتي هر دستاورد فكري و هر انديشه نو كه در جريان عمل زاده مي شود، بايد به شكل ايده، تفكر ناب و مجرد، و سپس در قالب نظريه تئوري تدوين شود. بدون فكر، فكر بنيان گذار، عمل به "عمل گرايي"، يعني پيش روي كور و شوق انگيز بدل مي شود كه نه اهدافش، نه محتوايش و نه نتايجش براي خود و براي آيندگان روشن نيست. آزادي پيش از آنكه عمل باشد نخست يك ايده است، يك آگاهي است. تفكر آزادي پيش از آنكه موضوع عمل باشد، خود تفكراست. و آزادي پيش از آنكه موضوع رهايي عملي اجتماعي يا سياسي يا مدني باشد، موضوع آگاهي است! در ايران، آزادی چون يك تفكر نوين پيدار نشد. در فرمول "تفكر-آزادي"، آنچه بيشتر مورد پسند ما قرار گرفت "آزادي بود تا تفكر. سياست تنها حوزه تحقق انديشه است. فكر سياست زده فكري است كه مقصود و مقصد هرگونه فكري را متصل با تحقق عملي آن مي داند (بدون آنكه لزوما و هميشه به فهم آن فكر رسيده باشد).

هرگاه تفكر تحت الزامات و نيازها ي سياست قرار بگيرد، بحران سياست كه بحران عمل و تغيير فوري اوضاع و تحقق مستقيم برنامه ها و طرح هاست، دامن گير تفكر مي شود وفضا و كاربرد آن را محدود مي كند. در اينجا هم تفكر و هم سياست در پايين ترين حالت و فعاليت خود قرار مي گيرند. چرا كه كار تفكر در گام نخست سياست نيست بلكه تنها تفكر است. چراكه تفكر نخست بايد ايجاد شود، پرورده شود، پخته شود و سپس پشتيبان يا هدايتكننده سياست گردد .تفكر نبايد در بند سياست باشد. اگرهم تفكر بنا به شرايطي تحت الزامات سياست قرار بگيرد، باز بايد همچون پديده هاي مستقل عمل كند و بطور مستقل براي سياست و عمل منبع نيرو باشد. ليكن، در حالت ديگري هرگاه سياست تحت اثرات تفكر قرار بگيرد و شرط خود را تفير بگذارد، بي شك در والاترين حالت فعاليت خود جاي ميگيرد و قادر خواهد بود خود را تصحيح كند و تكامل دهد و نتایج كار را به گونه نظركه عرضه نمايد.


4- روشنفكر سياست زده
جهت دموكراسي در ايران [ از آغاز مشروطيت تا كنون]،در بهترين شرايط و در بهترين صورتي كه رشد كرد،دموكراسي اي سياسي بود. يعني آزادي اي فراهم آمد كه در بحران هاي سياسي،در باب مسايل سياسي سخن رانده شد و در برابر استبداد صف آرايي گرديد.روشنفكران آزاد شدند كه انتقاد كنند،ترور كنند يا با قدرت سياسي درافتند،و فلان انديشه سياسي يا اجتماعي را تبليغ كنند. اما چه در گذشته و چه در حال حاضر وقتي ميدان به طور بنيادين و اصولي به آزادي هاي اجتماعي و ضرورت هاي جامعه مدني و مهم تر از همه آزادي انديشيدن رسيد،جامعه روشنفكري ما به «لكنت زبان» دچار شد. اين لكنت از ملكم،آخوندزاده،آقاخان كرماني و كساني چون يوسف خان مستشارالدوله آغاز شد و امروز در كسوتي تازه بر تن روشنفكران است.

تفكر آزادي در ايران از آن رو كه به تحول و تغيير فوري اوضاع اجتماعي ميهني و سياسي گرايش داشت، از اساس تفكري سياست زده بود. يعني آلوده بود به فوريت ها، محدوديت هاي سياسي و عملي .نا رسايي اساسي مشروطه، نبود تفكر بنيان گذار بود. نه آن بخشي روحانيت مترقي نه ترقي خواهان حكومتي و نه حتي روشنفكران فعال آن دوران هيچ كدام پيام آور يك تفكر نوين و بنيانگذار نبودند، بلكه هم چون كه آدميت نوشت: آنها تنها مروجين انديشه هاي غربي بودند . و استنباط من از "مروجين" چيزي جز "دنباله روهاي ساده" نيست. دنباله رواناني كه از درك بنيادها اندكي عاجزند.

از همين روست كه جامعه فراسياسي ما در طول 150 سال ، فضاي آزاد براي تفكر ايجاد نكرد (يعني توان ايجاد آن را نداشت) و اين گونه فضاي فكري گذشته و حال آلوده به قوه فعال سياست شد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

http://www.mellimazhabi.org/news/112004news/1511ata.htm

khanome Bakhtiyari
inke shoma neveshteye aghaye doktorAtaollah Hoodashtiyan ra ba kami hazf o ezafeh inja be onvane yek neveshte be esme khodetan montasher minamaaeed aya dar charchoobe akhlaghe roshanfekri ve mohemtar az an rooznamehnegari migonjad?!
Neveshtan ve matrah shodan be che gheymat?
aya khode shoma ha dar hamin KOMEDİYE ROSHANFEKRıYE ıRANI jay nemigirid?
besyar motasefam

-- mokhatabie badbakht ، Jul 18, 2007

ظاهراً "آسیب شناسی" روشنفکری ایرانی به یک ژانر محبوب ژورنالیسم بی سروته پرداز تبدیل شده! معلوم نیست خط استدلالی این این مقاله (اگر چنین چیزی در کار باشد) چیست. بالأخره معلوم نمی شود این "کمدی" مخصوص روشنفکران غربی است یا ایرانی. سیاست چیست، و چرا "اندیشیدن ناب" با سیاست میانه این ندارد و ...
همیشه اولاتر است که آسیب شناسی فکری را از خود شروع کنیم!

-- فرهاد ، Jul 18, 2007

Radio Zamaneh
lotfan yek hadeaghali az meyaarhaaye maghlenevisi ra lahaz bekonid dar entekhab mataleb baraye entshar.in site por az matlab hast ama be matlabi ke vasle pine digaran nabashe kheyli kam hast.bishtare mataleb arzeshe khandan nadarand.
......................................
زمانه: سپاس از انتقادتان ولی اگر جزیی تر و با ذکر مورد بفرمایید برای ما مفید تر خواهد بود.

-- mokhatabie badbakht ، Jul 18, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)