خانه > انديشه زمانه > انديشه اجتماعی > پارادکس ایرانی؛ داستانهایی از جمهوری اسلامی | |||
پارادکس ایرانی؛ داستانهایی از جمهوری اسلامیسپهر یوسفیشروین نکویی جامعهشناسی است ایرانی تبار که پس از حدود دو دهه اقامت در هلند با ذهنی کنجکاو و کاوشگر به ایران سفر میکند، تا برای نوشتن کتابی* در زمینه تحولات سیاسی-اجتماعی و روانشناسی جامعه ایران به گفتگو و تبادل اندیشه با مردم کوچه و بازار، سیاستمداران اصلاح طلب و کنشگران حقوق زنان بپردازد. عکس روی جلد کتاب تضاد ایرانی نوشته شروین نکویی همانطور که از عنوان کتاب «تضاد ایرانی» برمیآید، نویسنده بر این باورست که ایران سرزمینی با تصاویر و افکار ضد و نقیض است. مینویسد: «اسلام محافظه کار بیش از ۲۵ سال در ایران حکمرانی میکند، ولی مشغولیات جوانان امروزی، لباسهای مدل خارجی، اینترنت و تلویزیونهای ماهوارهای است. شیفته جنیفر لوپز و معتاد چت یا همان گفتوگو از طریق رایانه هستند. [...] جمهوری اسلامی ترجیح میدهد بخش مونث جامعه ایران زیر چادر برود و حجاب را اجباری میکند، درحالی که زنان در هیچ کجای جهان اسلام به اندازه زنان ایرانی در ترفیع سطح تحصیل خود پیشرفت نداشتهاند». نویسنده که پرسان و سرگردان در جستجوی پاسخی برای «معمای پارادکس های ایرانی» است، به گونهای اتفاقی و غیرمنتظره با پیرمردی عارف و فیلسوف آشنا میشود، که فکرش گره از معمای نویسنده میگشاید و منشاء و ریشه همه این تضادهای ژرف در ذهن و اندیشه مردم ایران را در فرهنگ باستانی ایران و دوگانگی (ثنویت) در آیین و باورهای زرتشتی و در کشمکش پی در پی اهورامزدا و اهریمن مییابد. نویسنده هم که شگفتزده از این همه دانش، سراپا گوش است، سخنان استاد را بدون انتقاد و چون و چرا در کتاب بازگو می کند. پارادوکسهای اغراقآمیز شاید تضادهای موجود در فرهنگ و ذهن ایرانی از دیگر جوامع بشری پررنگتر باشند، ولی نباید فراموش کرد ایران در این زمینه نمونهای بی همتا نیست. به علاوه ضدونقیضهای یک جامعه میتوانند علت و معلول یکدیگر باشند. برای مثال روی آوردن جوانان به ماهواره و اینترنت عکس العمل آنان نسبت به محدودیت ها و سانسور رسانههای جمعی داخلی است و ریشه این گرایشها و تحولات قرن بیست و یکم را نمیتوان تنها در روح فرهنگ و آیین باستانی آن جستجو کرد. جوانان چینی هم برای گریز از فضای نسبتا بسته داخلی به این ابزارهای ارتباط جمعی رو آوردهاند. نویسنده در مورد پارادکسهای ایرانی اغراق میکند. حتی وجود کسی مانند شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، را در کشوری که حکمرانان آن زبانی خشن و نفرتانگیز دارند، تضاد جامعه ایرانی قلمداد میکند. آیا برندگان دیگر جایزه صلح نوبل از جمله ماندلا در آفریقای جنوبی و آنگ سان سوکی در برمه، قطب مخالف و متضاد خشونت و جنگ و سرکوب نبودهاند؟ باورها و اندیشههای ناهمگن یکی از ویژگیهای جامعه بشری و فرهنگهاست. هلند، هم سرزمین رمانتیک گلهای رنگارنگ و آسیابهای بادی است و هم کشور مواد مخدر و فحشاء. مردم هلند یکی از مترقی ترین و دموکرات ترین مردمان جهان به شمار می روند، در حالی که وضعیت اجتماعی و اشتغال زنان در هلند نسبت به بسیاری از کشورهای اروپایی عقب مانده تر است. شاید اساسیترین موفقیت کتاب در این باشد که نویسنده در شکستن تصویر منجمد و یک سویهای که از جامعه و حکومت ایران در ذهن خواننده غربی ترسیم شده است، کامیاب بوده است. کتاب سندی بر پویایی و سرزندگی جامعه ایرانی است. نشان میدهد که خواسته یا ناخواسته پیشرفتها و تحولاتی بنیادین در جامعه ایران کنونی رخ داده است. تعداد دختران دانشجو و شمار باسوادان به سرعت افزایش یافته است. مردم به ویژه زنان نسبت به حقوق فردی و شهروندی خود آگاهتر شدهاند، ولی برای ایجاد مساوات و اخذ حقوق خود محتاط، زیرکانه و با ذهنی دوراندیش مبارزه میکنند. درضمن بسیاری از کسانی که در اوایل انقلاب هوادار اسلام سیاسی و رادیکال بودهاند، اینک منتقد نظام، اصلاحطلب و خواهان آزادی بیان و مردم سالاری هستند. از این گذشته بسیاری از آنان نه به دلیل اعتقاد به اسلام افراطی، بلکه علیه اختناق، فساد و غربگرایی سطحی و تحمیلی رژیم پهلوی انقلاب کردهاند، چراکه مدام مورد تحقیر و سرکوب قرار گرفته بودند. نکویی با شرح داستان زندگی سیاسی یکی از دوستان کمونیست خود نشان میدهد که اگر چپیها قدرت را در حین انقلاب به دست میگرفتند، شاید وضعیت حقوق بشر در ایران وخیمتری هم میشد، چرا که در آن سالها جامعه ایرانی به دلایل گوناگون به اصول بنیادین مردم سالاری و تحمل دگراندیشان معتقد و پایبند نبود. خواندنی و گاهی بیدقت نثر هلندی شروین نکویی بسیار شیوا و خواندنی است. ویژگیهای کاراکترها، لحظهها و مکانهای داستان چنان گیرا و باظرافت توصیف شدهاند که خواننده حس میکند به گونه ای نامرئی در دل داستان حضور دارد. اما بی دقتی در بیان وقایع تاریخی و آمار و ارقام، خواننده را زجر میدهد. رو آوردن جوانان به اسلام بنیادگرا و افراطی را پدیدهای نو و زاده سالهای پیش از انقلاب میداند، در صورتی که گروه رادیکال فدائیان اسلام حدود سه دهه پیش از آن در ایران قد علم کرده بود که با قتل احمد کسروی به شهرت رسید. تعداد لشکر یزید در جنگ با امام حسین را جایی ۳۰۰ نفر، جایی دیگر هزارنفر و دوباره در بخش دیگری از کتاب هزارها نفر قید کرده است. مینویسد ۹۸درصد مردم ایران شیعه هستند. یعنی اگر جمعیت ایران ۷۰ میلیون باشد، سنیهای کرد، بلوچ و ترکمن، مسیحیان ارمنی و آشوری، یهودیان، زردشتیها و بهائیان به سختی به یک و نیم میلیون نفر میرسند. اشتباهات فاحش در برگردان واژهها، اصطلاحات و به ویژه اشعار از زبان فارسی به هلندی گاهی قابل تحمل نیستند. درمورد ترجمه شعر براین باور است که کاری تقریبا غیر ممکن است و ادعایی در ترجمه واژه به واژه سرودهها ندارد، ولی در ترجمه یکی از غزلهای حافظ، «یوسف گمگشته»، چنان تحریف کرده که تشخیص آن دشوار گشته است، چراکه «کنعان» را «کاروان» ترجمه می کند و «احزان» را «خزان» و خارمغیلان را ... . هرچند نکویی در بخشهای نخستین کتاب در تلاش است پارادکسها را منعکس کند، تا در انتها به این نتیجه برسد که ویژگیهای فرهنگی و قومی مردمان ایران و آیین پیش از اسلام آن، اساس این تضادهاست، ولی باید اذعان کرد که مطالب و فصول کتاب با هم پیوستگی لازم و کافی را ندارند و همین گسستگی، یافتن سرنخ و به خصوص دنبال کردن منطقی آن را دشوار کرده است. چنانچه عنوان اصلی کتاب «خاطراتی پراکنده از سفر به ایران» نام می گرفت، برای خواننده معقولتر و خواندنیتر می بود. گذشته از نواقص یادشده، شاید اظهار این ادعا اغراق نباشد که کتاب «پاردکس ایرانی» در مقایسه با کتابهایی که در ده سال اخیر به زبان هلندی درباره ایران نوشته شدهاند، یکی از پرمایهترین و خلاقترین آثار محسوب میشود. ------------------------* De Perzische paradox:
Verhalen uit de Islamitische Republiek Iran By Shervin Nekuee De Arbeiderspers Publishers, Amsterdam 2006 ISBN: 90 295 6375 3 |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
commente gozaarde shode darinjaa bade gozashte taghriban seh ruz montasher nagasht
movafagh baashid
-- Alireza ، Apr 24, 2007