تاریخ انتشار: ۲۴ فروردین ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

بحران تجانس و هويت شهری در ايران

کيومرث مسعودی
پژوهشگر شهری

پيش از پرداختن به موضوع اصلي، يعني بحران هويت شهري، ضروري به نظر مي‌رسد كه تعاريف و مفاهيم مورد نظر هر پژوهنده‌اي ابراز شود تا امكان همزباني و فهم و درك هر نوشته يا گفتاري در اين باب فراهم شود.

در معنای هويت
هويت در لغت به معناي "بيان" و يا "نمايش" ماهيت شي يا پديده در ذهن آدمي است. چنين تعريفي از هويت با آنچه كه از هويت (Identity) به مفهوم رايج آن مستفاد مي‌گردد، داراي نكات اشتراك و افتراق است. به اين معني كه هويت در معناي رايج "شناسايي فرد يا پديده‌اي است بر اساس نشانه‌اي قابل شناخت توسط يك گروه (كارت هويت، شناسنامه)"، و افتراق اين دو از "تعيين‌كنندگي" ذهن انساني در بيان هويت ناشي مي‌شود. به طوري كه در تعريف اول هويت بمثابه نشانه‌اي قراردادي و مورد قبول جمع معيني است و لذا ذهن انساني در تبيين آن حضور ندارد، ولي در تعريف دوم، بازنمود آن (پدپده يا شئ) توسط ذهن گروه پايه شكل‌گيري " هويت" است.


در اينجا مراد از هويت، معناي دوم آن است كه باعث ارتقاء هويت از يك نشانه صرف قراردادي به مفهومي عيني ـ ذهني و پيچيده و موضوعي اساسي در قلمرو علوم اجتماعي و فرهنگ جوامع فراروينده مي‌شود. ضمناً چون پديده‌ها از لايه‌ها و وجوه مختلفي تشكيل مي‌شوند، لذا هويت نيز بر وجوه مختلف آن پديده قابل اطلاق است و بازنمود ذهني آن شاخه‌هاي متعددي را شامل مي‌شود، مثل هويت ملي، هويت شهري، هويت تاريخي و .....

هويت شهری چيست؟
در مورد هويت شهري بايد گفت كه چون "شهر" خود پديده‌اي چند وجهي و سيستمي است كه از زيرسيستم‌هاي مختلفي تشكيل شده است، هويت ناشي از آن (هويت شهري) نيز بايد هم در معناي عام آن و هم متكي بر عناصر ساختاري متشكله آن، تعريف شود. از طرف ديگر چون هويت بازنمود ذهني از پديده عيني است لذا هويت هر پديده از دو جزء اساسي عيني و ذهني تشكيل مي‌شود. ليكن زماني مي‌توان براي شيئي يا پديده هويت قايل شد كه آن عامل عيني باعث بروز برانگيختگي (بازنمود) ذهني مشابه در ذهن گروه معيني شود. بنابراين مي‌توان هويت را بازنمود ذهني مشابه پديده عيني از سوي گروه معيني دانست. اين گروه مي‌تواند ساكنين يك محله يا يك شهر باشد، تا كل مردم يك كشور، و در مراتبي، تا جامعه بشري را مي‌تواند شامل شود. ميزان شموليت و گستردگي "گروه" به مقياس و حوزه اثرگذاري پديده مفروض باز مي‌گردد. چنانچه بازتاب ذهني جمعي در تواتر زماني با سوژه يا عامل عيني انطباق يابد ـ يعني واكنش ذهني گروه در هر برخورد با پديده و در هر زمان، يكسان بوده و باز توليد شود ـ مي‌توان گفت كه بازنمود ذهني (هويت) پديده پايدار است. در چنين شرايطي "خاطره جمعي" شكل گرفته و پديدار مي‌شود. در غير اينصورت يعني چنانچه بازنمود ذهني توليد نشود و يا توليد شود ولي با عينيت پديده هماهنگي نداشته باشد، خاطره جمعي دچار گسست مي‌شود. پديده گسست در خاطره جمعي يا هويت تاريخي بنظر معلول عوامل دوگانه است:

الف) پديده عيني دستخوش تغييرات اساسي و ساختاري شده، بطوريكه بازنمود واحدي را در ذهن گروه ايجاد نمي‌كند.

ب) گروه همبسته دستخوش تغيير شده است، بطوريكه از بازتوليد انگيزش ذهني مشابه عاجز مي‌گردد. در هر دو حالت گسست در هويت و خاطره جمعي بروز مي‌كند كه آثار آن بصورت خاطره‌هاي پراكنده، گسيخته و رو به زوال (فراموشي) بروز مي‌كند.

هويت و نشانه
با پذيرش اين فرض كه ميزان دربرگيرندگي (شموليت) و گستردگي حوزه هويت به هر دو جنبه عيني و ذهني پديده وابسته است، آنگاه مي‌توان نتيجه گرفت كه چنانچه جمع كثيري با پديده واحدي درگيري عاطفي و ذهني پيدا كنند، و يا پديده از گستردگي برخوردار باشد، گستره تاثيرگذاري و درنتيجه بازنمود ذهني آن زياد خواهد بود. بعنوان مثال ايستگاه و ميدان راه‌آهن شايد به عنوان يك عامل عيني از جامعيت و حوزه تاثيرگذاري محدودي برخوردار باشد. ليكن به دليل تداوم تاريخي، ميليونها ايراني و شايد خارجي باآن ارتباط داشته كه نتيجه نهايي آن بازنمود ذهني گسترده در ميان انبوه شهروندان تهراني و كل كساني است كه به هر دليل با ميدان رابطه برقرار كرده‌اند.

در مقابل پديده مليت ايراني از چنان جامعيتي برخوردار است كه در طول چند هزار سال باعث بازتوليد هويت ملي در ميان ايرانيان شده است. *

براين اساس مي‌توان هويت را در مفاهيم عام و خاص مطرح نمود كه در هر كدام ويژگيهاي بارز و تكرار شونده قابل درك است. از جمله مفاهيم عام هويت مي‌توان به هويت فرهنگي، هويت ملي، شهري و يا قومي اشاره نمود و در مقابل از هويت در زير سيستم‌ها (شهر بمثابه سيستم) مي‌توان به هويت محله‌اي، هويت رفتاري (در يك گروه خاص يا به نمايندگي از يك گروه خاص در برابر گروههاي متفاوت)، هويت اشرافي، هويت روشنفكري و ... اشاره نمود.

مقدمه ظاهراً اندكي به درازا كشيد. ليكن به جرات مي‌توان گفت كه چنانچه در تبيين اينگونه موضوعات چالش برانگيز، تعاريف و مفاهيم و دسته‌بنديها به درستي مطرح نشوند، بي‌شك مقولات پيچيده‌تر آن نيز به نتيجه در خوري نمي‌انجامد.

هويت شهري؛ تعامل يا تقابل سنت و مدرنيته؟
شكل‌گيري و تداوم هويت شهري الزاماً به معني حفظ كليت ساختاري ـ عملكردي و اجزاء پديده شهر نيست. در اينصورت هويت با سنت صرف و تقابل با هرگونه نوگرايي و نوسازي ملازمت مي‌يافت. هويت به معناي تداوم و بازتوليد انگيزش ذهني در ميان گروه خاص و درنتيجه شكل‌گيري خاطره جمعي از آن پديده در ميان گروه مي‌باشد. در نتيجه اگر هويت را نوعي دلالت‌گري بر دلالت كننده فرض كنيم، يك ويژگي و يا حتي يك جزء انتزاعي از آن كل مي‌تواند باز نمود انگيزش ذهني و باز توليد آن شود. يك طاقنما يا يك درخت كهنسال از مجموعه ميدان يك روستا، درب يك خانه قديمي حتي اگر كل خانه رمبيده باشد، و حتي انتزاعي‌تر از اين، تابلوي قديمي يك عكاسخانه هم در صورت انتخاب درست مي‌تواند خاطره جمعي از كليت روستا يا خيابان را زنده كرده و تداوم بخشد و يا باعث باز نمود و انگيزش حسي ـ ذهني در اذهان گروه خاص شود. بنابراين ميدانچه، درخت كهنسال، و يا تابلوي عكاسخانه به عامل هويت بخش يك مجموعه، كه ديگر نيست و يا مخروبه شده، بدل مي‌شود.

در اينجا هنر معماران و شهرسازان مجال بروز مي‌يابد كه ضمن نوسازي كوچه، محله و يا شهر بنا بر ضرورتهاي روز، با حفظ عناصر خاصي باعث حفظ و تداوم هويت و بروز خاطره جمعي در گروه شوند.


بنابر نظريه تكوين كه سطوح واقعيت را از يكديگر متمايز مي‌سازد، تعامل، سازماندهي، روابط ساختاري و روابط دوسويه پديده‌ها در سطحي از واقعيت، باعث بروز پديده‌هاي جديد در حال تكوين در سطحي بالاتر مي‌شود. بر پايه اين نظريه بروز پديده‌ها از سطح فيزيكي به شيميايي، از شيميايي به سطح زيستي و از اين سطح به سطح رواني و در نهايت به سطح اجتماعي مي‌رسد. بر اين اساس در سطح معماري، تعامل، سازماندهي روابط ساختاري در روابط دو سويه باعث بروز پديده در سطحي بالاتر ـ يعني شهر ـ مي‌شود. درنتيجه همانطور كه براي شناخت شهر (پديده در حال تكوين) نمي‌توان عناصر، سازمان و روابط آن را در سطحي پايين‌تر ـ يعني معماري ـ بررسي كرد، براي شناخت هويت شهري هم كه پديده در حال تكوين در سطحي بالاتر و پيچيده‌تر است. نمي‌توان آن را به شناخت شهر و يا شناخت روانشناسي اجتماعي ساكنان شهر تقليل داد.

بر پايه اين نظريه، هويت شهري و علل و موجبات تعامل، سازماندهي و روابط ساختاري و دوسويه آن بايد در سطح خودش بررسي و تحليل شود.

در شناخت هويت شهري بايد هر دو سويه عيني و ذهني آن يعني شهر، ساختار و كالبد شهري، كاركرد اقتصادي آن، فضاهاي عمومي و غيره، و نيز عامل ذهني يعني گروههاي اجتماعي ساكن، سطح ادراك و شعور اجتماعي و توقعات و مطالبات آنها، وضعيت شهروندي، گروههاي همگن و نظاير آن مورد بررسي و مطالعه قرار گيرند.

بازنمود (هويت) شهري در يك شهر كوچك با تهران، در ميان ساكنين تهران و حومه‌نشينان، گروههاي فرودست و فرادست شهري و امثال آن يكسان نيست. البته در ميان تفاوتهاي متعدد و متنوع، در تعريف هر گروه از هويت، قطبي شدن جامعه به طبقات متفاوت، نقش بسيار مهمي در بروز تفاوت بازنمودها و تلقي هويت از منظر هر گروه دارد. بر اين اساس قطبي شدن جامعه شهري باعث گسيختگي در بازنمود واحد از پديده شهر در نزد اين گروهها مي‌شود. بنابراين مي‌توان نتيجه گرفت كه "هويت شهري" پديده‌اي پيچيده، عيني ـ ذهني و نسبي است.

شهرهاي امروزي ـ به ويژه در جوامع كمتر توسعه يافته ـ انعكاس كالبدي ـ فضايي مناسبات پيچيده اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي غالب شهر است. مهمتر از آن اينكه شهرها محل بروز تضادهاي اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي ساكنين آن است. تضادها و انعكاس كالبدي ـ فضايي آن از مهمترين علل گسيختگي نظام شهري، و در نتيجه مهمترين مانع دستيابي به هويت شهري واحد است، كه درنهايت به ناپايداري شهر منجر مي‌شود.

تجانس و هويت
چنانچه هويت شهري را انعكاس ذهني و بازنمود هماهنگي نظام شهري با اقليم، فرهنگ و تاريخ شهر، انطباق طرح شهري با ساختار رفتاري و كنشهاي اجتماعي ساكنين آن بدانيم، هرگونه ناسازگاري در زوج‌هاي مكمل برشمرده باعث از دست رفتن و يا مخدوش شدن هويت شهري مي‌شود. در واقع هويت شهري واحد در نزد گروههاي مختلف شهروندي، بنيان عاطفي و ذهني پيوستگي شهر، عليرغم همه تنوع‌ها و تفاوتها، مي‌باشد.

هويت شهري نوعي دلالت‌گري است. لذا پيوندي دوسويه بين پديده (سوژه) و ذهن گروه ايجاد مي‌كند. پيوند بين سوژه يا موضوع (دلالت‌گر) در ذهن ما معناي (دلالت‌ياب) واحد و ويژه‌اي را برمي‌انگيزد. گروه همبسته و واجد تجانس اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي، از پديده واحد، معناي واحدي را ارائه مي‌دهد. اين معنا كه از برانگيختگي ذهني و عاطفي گروه در برابر پديده حاصل شده همان هويت است. هويت نوعي رابطه بين "معنا رسان" و "معنا ده ـ معناي تداعي شده در ذهن" است.


هويت و قدرت
اينكه چرا بين هويت، فرهنگ و قدرت در يك جامعه رابطه تنگاتنگي وجود دارد، و صاحبان قدرت نسبت به رابطه بين اين عناصر بنيادي اجتماعي حساس هستند، اهميت نقش هويت را بر ملا مي‌سازد. هويت در همبستگي گروهي و طبقاتي و ملي نقش تعيين‌كننده داشته، و بمثابه ابزاري پيچيده و قدرتمند هر صاحب قدرتي را جهت در اختيار گرفتن، و استفاده و تحريف آن وسوسه مي‌كند. در واقع چون اشياء و پديده‌ها ـ به ويژه شهري ـ از طريق هويت آنها درك مي‌شوند، لذا فقدان هويت به "عدم" يا "نيستي" پديده تعبير مي‌شود.

به همين دليل رابطه بين قدرت، فرهنگ و هويت در كشاكش گروهها و طبقات اجتماعي كه تلاش مي‌كنند بازنمود ذهني خود را ارجح و نزديكتر به واقعيت نشان دهند، تعيين مي‌شود. طبقه همانگونه كه به واسطه‌ي هستي خود تعريف مي‌شود، به واسطه هستي ادراك شده‌اش نيز تعريف مي‌شود (بورديه، 84 ـ1979، ص 546).

هويت شهري ـ كه خود جزء اساسي فرهنگ شهري محسوب مي‌شود ـ در كنش و كشمكش گروههاي مختلف، تداعي و بازنمودهاي متفاوتي را باعث مي‌شود. در اين شرايط است كه قدرتمندان تلاش مي‌كنند درك خود (گروه يا طبقه خود) از هويت را به عنوان تنها بازنمود "درست"، در جامعه جاري كند. حالت ديگر آنست كه گروههاي ذينفوذ در چارچوب اهداف و سياستهاي خود، درك ويژه‌اي از هويت شهري را به فرودستان القا مي‌كنند. براي اين كار ابزار كافي مثل رسانه‌هاي صوتي ـ تصويري، روزنامه‌ها و غيره هم در اختيار دارند. از اين طريق به دلخواه خود هويت مورد نظر را براي پديده‌ها، شهر و فرهنگ جامعه سازمان مي‌دهند. تحريف‌هاي تاريخي، نفي هويت گروههاي قومي، وارونه جلوه دادن پديده‌ها، تاريخ‌سازي و نهايتاً ايجاد آشفتگي ذهني و انقطاع تداوم هويتي، از جمله روشهاي مورد عمل قدرتمندان براي جعل، تحريف و يا آشفته كردن و پنهان‌سازي هويت واقعي است.

در دوره معاصر كه شهرها مهمترين مراكز توليد ثروت، علم، فناوري، آموزش، فعاليت‌هاي اقتصادي و فرهنگي و بطور كل مهمترين خاستگاه تمدن نوين بشري است، " هويت شهري" از اهميت فوق‌العاده‌اي برخوردار شده و از جمله مهمترين ابزار گروههاي حاكم براي هدايت جامعه (شهري) در سمت و سوي دلخواه مي‌باشد.

نگاهي گذرا به " فرهنگ‌سازي" رسانه‌هاي حكومتي و تلاش گردانندگان آنها براي ارائه هويت ويژه از شهر، خانواده، گروههاي اجتماعي، ارزشها و باورها، گروههاي سني و جنسي و به‌ويژه جنبه‌هايي كه از " جوان‌" ،" روشنفكر، "شهر"، "حاشيه"، "شمال" و ... به كرات نشان مي‌دهند، هدفمندي برنامه‌ها را آشكار مي‌كند.

هويت و جامعه مدنی
در اين‌جا است كه روشنفكران، جامعه‌شناسان، پژوهشگران شهري، و ديگر جريانهاي "انديشه محور" مي‌بايد با هوشمندي راهكارهاي مقابله با فرهنگ سازيها و جعل هويت شهري و ملي را پيدا كنند و مردم را در تشخيص سره از ناسره ياري كنند. ارتقاء جامعه چند صدايي، حفظ و تقويت و پيش از آن معرفي خرده‌فرهنگهاي موجود در جامعه ملي، آگاهي دادن به مردم در زمينه‌هاي فرهنگ و حقوق شهروندي، تلاش براي تداوم بخشيدن به خاطره جمعي تاريخي، تجربه‌اندوزي و اتكاء به فرهنگ و هويت ملي و شهري، و به ويژه تلاش مضاعف براي كمك به "حاشيه‌نشينان" كه ضعيف‌ترين حلقه در برخورداري از فرهنگ و هويت شهري محسوب مي‌شوند، از مهمترين عرصه‌هاي پيش‌رو هستند.

پيش از اين ضروري است كه محدوديتها و موانعي كه فرهيختگان جامعه در اين راه با آن مواجه‌اند، و نيز مخاطراتي كه در فرآيند توليد انديشه ـ به ويژه در باب هويت شهري ـ و در كنش متقابل هويت فردي و جايگاه اجتماعي كنشگران فرهيخته را، در "ميدان روشنگري"، تهديد مي‌كند شناخت. نكته اصلي اين است كه پژوهشگر يا روشنفكر "فرودست‌ترين لايه طبقه فرادست" است كه از سرمايه فرهنگي برخوردار بوده و در مقابله با "فرادستان طبقه فرادست" كه معمولاً داراي سرمايه اقتصادي و قدرت سياسي است، قرار مي‌گيرد. قدرت (نوع اقتصادي و سياسي) باعث مي‌شود كه طبقه فرادست شهر را در راستاي تامين منافع گروهي خاص، هدايت، نوسازي يا تخريب ‌كند، بدون كمترين توجه به خاطره جمعي، هويت شهري، و ساير آثار فرهنگي و اجتماعي آن. قدرتمندان در تغيير "كالبدي ـ فضايي" شهر اهداف ويژه‌اي را تعقيب مي‌كند كه مي‌بايد درسكوت ميان گفته‌هايشان آنها را جست. تخريب هويت شهري، آشفته‌سازي فرآيند بازتوليد خاطره جمعي، جعل هويت و امثال آن، براي پنهان ساختن بي‌ريشگي و فقر فرهنگي خود، و فروكاستن از قابليت هويت شهري در همبستگي شهروندان بكار گرفته مي‌شوند.

---------------------------
مطلب پیشین: آشفتگی شهری ناشی از شتابزدگی در مدرنيزاسيون است

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

بررسی جامع و کاملی از هویت ، انواع آن ، بحران آن و دلایل این بحران انجام شده ، موضوع بکر و بدیع ، نثر روان و محکم هم به زیبایی آن افزوده ، باری بهتر بود شرایط آینده نیز با روند کنونی مشخص می شد.

-- شهلا ، Apr 13, 2007

بررسی وضعیت هویت و هویت شهری در جامعه ما که درگیر بحران هویت است و تلاش حاکمیت ها برای ساخت هویت جعلی مسئله جالبی است ، بررسی مسائلی نظیر جامعه مدنی و هویت ، فرهنگ و هویت و مدرنیته و هویت و همچنین راهکارهای پایانی قابل تامل می باشد.

-- امید ، Apr 14, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)