خانه > انديشه زمانه > انديشه انتقادي > عقل خود را به کار بینداز | |||
عقل خود را به کار بیندازمحمدرضا نیکفرگفتارهايی برای مخاطبان زمانه: رویکرد ابن خلدون در این مبحث انتقادی است. آنچه او در نقد شایعات و افسانهها و اخبار سست مینویسد هنوز هم بروز است. از میان مثالهای متعدد او در این باب، به سه تایشان، که ساده و مختصرند، اشاره میکنیم: از قول مسعودی مورخ، صاحب کتاب مروج الذهب، مینویسد که در شهر رم (رومة المکرمة) مجسمهی ساری بوده که "سارها در روز معینی از سال در پیرامون آن گرد میآمدهاند و حامل زیتون بودهاند و مردم از آن زیتونها روغن مصرفی خود را تهیه میکردهاند" (ترجمهی فارسی مقدمه، ص. ۶۷). اظهار نظر ابن خلدون در مورد این داستان چنین است: "خواننده میتواند بیندیشد که گرفتن زیتون بدینسان تا چه حد از مجرای طبیعی دور است!" رویکرد انتقادی ابن خلدون در این موضوع را میتوانیم این گونه خلاصه کنیم: مجرای طبیعی امور را بشناس و عقل خود را به کار بینداز تا دریابی خبری که نقل میشود، موافق طبیعت است یا خلاف آن؛ اگر خلاف قانون طبیعت است بدان باور مکن! ابن خلدون در ادامهی این مثال از قول نویسندهای دیگر به نام ابوعُبَید بَکری (قرن پنجم هجری) در مورد شهری به نام ذات الابواب نقل میکند که محیط این شهر "بیش از سی بارانداز و مشتمل بر ده هزار دروازه بوده است". او چنین چیزی را ممکن نمیداند، زیرا چنین وضعی با مفهوم متعارف و معقولی که از شهر در زمانهی او وجود داشته نمیخوانده است: "بشر شهر را برای متحصن شدن و پناهگاه خویش برگزیده است، و این شهر از وضعی که بتوان آن را نگهبانی کرد خارج شده است، زیرا برای حفاظت شایستگی نداشته است." پس به نظر ابن خلدون علاوه بر طبیعت، جامعه و پدیداری از آن را که شهر است باید بشناسیم و عقل خود را به کار اندازیم، تا دریابیم خبری را که در مورد یک اجتماع میشنویم، معقول است یا نه. او در مثال سومی که در ادامه میآورد، از درک بخردانهای که هم از طبیعت و هم از جامعه دارد ، بهره میگیرد تا افسانهی دیگری را باطل اعلام کند. افسانهای که ناقل آن باز مسعودی است، حاکی از آن است که شهری در صحرای سلجماسه (واقع در مغرب) وجود دارد که همهی ساختمانهای آن از مس است. ابن خلدون در این مورد مینویسد: "این گفتار محال از خرافات داستانسرایان است، چه بسی از کاروانیان و راهشناسان صحرای سلجماسه را پیموده و بر چنین شهری آگاه نشدهاند. گذشته از این کلیهی کیفیاتی را که دربارهی این شهر یاد کردهاند، محال است و بر حسب عادت با امور طبیعی بنیانگذاری شهرها منافات دارد. بعلاوه حداکثر مقدار موجود معادن به میزانی است که از آنها ظروف و اثاث خانه میسازند، ولی بنیان نهادن شهری از فلزات چنان که میبینیم از محالات و دور از عقل است." تفکر انتقادی ابن خلدون بر اساس سنجش خبرها با عقل است. اگر خبری با عقل جور درنیاید، باید در صحت آن شک کنیم. ابن خلدون ستایندهی عقل سلیم است، یعنی آن عقلی که در کار طبیعت و اجتماع بشری اندیشه کرده، در وجود آنها تناسب و توازن دیده، آنان را قانونمند یافته و نگاه میکند که آیا خبری که میشنود، از درک متوازن و بهنجاری که از پدیدهها وجود دارد، دور میشود یا نه. اگر دور میشود، آن را نمیپذیرد. بسیار اندک بودهاند کسانی که در روزگار ابن خلدون، چون او، به شرحی که آمد، خردمندانه و انتقادی بیندیشند. از روزگار ابن خلدون به عصر کنونی بازمیگردیم. نزدیک هفت قرن از آن روزگار گذشته، اما وضع چندان بهتر نشده است. دست کم میتوانیم بگوییم کسانی که ادراکی خلاف عقل دارند و به سادگی گول سخنها و خبرهای بیپایه و دروغ را میخورند، فراواناند، خاصه در خطهی فرهنگی ما. مثالی ساده: در اوج تب و تاب جهانی اخیر در مورد آنفلوآنزای مرغی (زمستان ۱۳۸۴) هفته نامهی "پرتو سخن" چاپ قم با تیتر درشتی مدعی شد که ماکیان ایران را خطر ابتلا به آنفلوآنزای مرغی تهدید نمیکند، زیرا دستی غیبی پرندگان مهاجر مبتلا را از ایران دور میکند و به سوی اروپا میراند. در ایران مدام از این گونه ادعاها میشنویم. کار ثابت دستگاه ایدئولوژی دولت تولید این گونه داستانهاست. لابد هنوز نصیحت ابن خلدون را گوش نکردهایم که عقل خود را به کار اندازیم، وگرنه این کارخانهی ایدئولوژیک بازاری برای فرآوردههای خود نداشت. اما عکس قضیه نیز صادق است: دستگاه ایدئولوژیک کاری میکند تا مردم فکر نکنند. عقل خود را که به کار نینداختند، آنگاه به همهی خبرهای ساختگی باور خواهند کرد. اگر میخواهیم چوب لای چرخ این دستگاه بگذاریم، بهترین کار این است که انتقادی بیندیشیم و انتقادی اندیشیدن را ترویج کنیم. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
مطلب مفيد شما در سايت ما لينك شد
-- من و پالتاك ، Aug 15, 2006سلام وخسته نباشید
-- افشار ، Aug 20, 2006خوب کردید که با مطالب تفکربرانگیرآقای نیکفر آغازکرده اید اما چرا فقط ایشان. الان چندروزازتولدرادیوی شما گذشته وهنوز شاهدساسله مطالب آقای نیکفریم.خدای نکرده نخواهید به تهمت تک صدایی گرفتارآئید.سربلند باشید