خانه > حقوق انسانی ما > حقوق بشر در ایران > روزنامهنگاری زیر سایه خودسانسوری و زندان | |||
روزنامهنگاری زیر سایه خودسانسوری و زندانمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comاهالی قلم و به ویژه مطبوعات در ایران همواره نه تنها زیر فشار سانسور کار کردهاند، بلکه اغلب اولین قربانیان بگیرو ببندهای سیاسی بودهاند. در آخرین رویداد سیاسی در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز گروهی از روزنامهنگاران و اهل قلم دستگیر و زندانی شدند. بسیاری از آنان هنوز در شرایط نامطلوب در بازداشت بهسر میبرند. «کانون دفاع از آزادی مطبوعات» به همین مناسبت روز چهارشنبه، هشتم مهرماه بیانیهای صادر کرد. در ارتباط با این بیانیه با آقای مرتضی کاظمیان عضو شورای مرکزی کانون گفت و گویی کردهام. همچنین در پیگیری وضعیت سه تن از زندانیان مورد اشارهی این اطلاعیه، آقایان عیسی سحرخیز، کیوان صمیمی و سعید لیلاز گفت و گوهایی انجام دادهام.
آقای کاظمیان لطفاً در ارتباط با محتوی کلی بیانیه توضیحاتی بدهید. این بیانیه ناظر است بر فشارهایی که بر مجموعهی روزنامهنگاران ایران و همینطور به مطبوعات منتقد و مستقل به طرق گوناگون اعمال میشود. به طور مشخص سه نفر از اعضای شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات آقایان عیسی سحرخیز، کیوان صمیمی و احمد زیدآبادی بیش از سه ماه است که در زندان بهسر میبرند و اخبار نگران کنندهای در مقاطع مختلف در مورد برخی از این دوستان به ویژه در مورد آقای زیدآبادی و تا حدودی آقای کیوان صمیمی شنیده شد. علاوه بر این سه عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، تعدادی از روزنامهنگاران کشور از چهرههای شناخته شده یا کمتر شناخته شده نیز بازداشت شدهاند. چهرهایی مانند سعید لیلاز، محمد قوچانی، بهمن احمدی امویی، فیاض زاهد و دوستانی که اخیراً بازداشت شدند. یا خانمها: هنگامهی شهیدی و فریبا پژوه هنوز در زندان هستند.
به جز روزنامهنگارانی که در بند هستند آن طور که در بیانیه آمده است روزنامهنگارانی هنوز احضار میشوند و به نوعی در تهدید دستگیری قرار دارند. بله فشار مستقیم و همینطور غیر مستقیمی علیه برخی از روزنامهنگاران در هفتههای اخیر در ارتباط با صدور برخی از بیانیهها یا کنشهایی که این دوستان ذیل فعالیتهای رسانهای و وظایف حرفهای خودشان ارزیابی کردهاند وارد شده است. مجموعهی فشارهای وارد آمده در طول هفتههای بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم فضای مطبوعات در ایران را با استبداد روزافزونی مواجه کرده است؛ طوری که خودسانسوری جدیای را بر بدنهی مطبوعات حاکم کرده است. همینطور مدیران مسئول برای این که مانع از توقیف نشریهی خود بشوند و به هر شکلی بقای روزنامهشان را تضمین کنند به سانسور حذف مطالب یادداشتها و نقطهنظرات تحلیلی روی آوردهاند. برخی از روزنامهنگاران و صاحبنظران از انجام مصاحبه منع شدهاند و به هرحال از انجام فعالیتهایی که کاملا با حوزهی وظایف حرفهای آنان مرتبط است باز داشته شدهاند. مجموعهی این شرایط منجر به این شد که انجمن دفاع از آزادی مطبوعات این بیاینه را صادر کند و تاکید کند که چنین اقداماتی فاقد هرگونه توجیه از نظر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و اعلامیهی جهانی حقوق بشر است. ضمن این که اساسا از منظر عقلی، عرفی و دینی نیز قابل توجیه نیست و تهدید کنندهی منافع ملی ایران است. چون رکن چهارم دمکراسی مطبوعات را عملا دارد مضمحل میکند و به حاشیه میراند. آقای کاظمیان معتقدند که در مورد برخی از روزنامهنگاران دستگیر شده؛ نظیر آقای سحرخیز مساله فقط قطع ارتباط ایشان با دنیای خارج به منظور جلوگیری از اطلاعرسانی بوده است: آقای سحرخیز بازجویی ندارد یعنی ایشان حاضر نشده است بازجویی پس بدهد و امیدواریم چنین روالی به آزادی ایشان ختم بهخیر شود. چون ایشان وابستگی تشکیلاتی هم نداشته. ظاهرا برای نیروهای برخورد کننده مهم بیشتر این بود که امکان ارتباطات مطبوعاتی و رسانهای آقای سحرخیز را بگیرند و او را محدود کنند. برخلاف برخی از دوستان که روابط تشکیلاتی داشتند و یا در مطبوعات فعال بودند فکر میکنم آقای سحرخیز را به نوعی با نگاه داشتن در زندان به جهت رسانهای مهار کردهاند. چون میدانند اگر بیرون باشد هم در داخل کشور خواهد ماند و هم با ابراز نظرهای تند خود ممکن است فضا را برای آنان مشوش کند.
مهدی سحرخیز پسر عیسی سحرخیز در بارهی پدرش میگوید: به نظر من کسی که بعد از سه ماه هنوز بازجویی نشده دلیلی برای زندانی بودنش وجود ندارد. ایشان را اصلا بدون دلیل گروگان گرفتند و هنوز هم بیدلیل او را نگاه داشتهاند. نمیخواهند بیرون باشد تا نتواند حرفهایش را بزند. وگرنه اگر دلیلی برای دستگیری ایشان داشتند باید تا به حال هم تفهیم اتهام شده بود و هم بازجویی میشد. وقتی فردی را هشت نفر در خیابان دستگیر میکنند، ضرب و شتم میکنند و دندههایش را میشکنند و به زندان انفرادی میبرند، بعد هم قرار بازداشتاش را بعد از ۶۰ روز برای مدت دو ماه دیگر تمدید میکنند فقط به این دلیل است که میخواهند او را ساکت کنند. از خانم سپهرناز پناهی ابوذر، همسر سعید لیلاز در بارهی وضعیت همسرشان میپرسم. بازداشت موقت آقای لیلاز نیز مانند آقای سحرخیز بار دیگر تمدید شد: آقای مرتضوی دادستان تهران پیش از این که پست جدید خود را تحویل بگیرد بازداشت موقت آقای لیلاز را دو ماه تمدید کرده است. آقای لیلاز به تمدید حکم بازداشت خود اعتراض کرد و در دادگاهی که برای رسیدگی به این اعتراض تشکیل شده بود این حکم تایید شد. بعد از چه مدت بازداشت ایشان تمدید شد؟ آقای لیلاز از ۲۷ خرداد در بازداشت است. اگر تاریخ تمدید حکم بازداشت یک ماه پیش بوده باشد یک ماه دیگر از بازداشت ایشان باقی مانده است. اما این که در دادگاه بعدی چه تصمیمگیری بشود هنوز مشخص نیست. شما آخرین بار ایشان را در دادگاه ملاقات کردید؟ بله در دادگاه ایشان را دیدم. بعد از آن به ما ملاقات ندادند و دلیل آن را هم عنوان نکردند. تماس تلفنی با ایشان داشتهاید؟ خیر تماس هم نداشتهام. همین هم نگرانم میکند. چون روال کار اینگونه بود که یا از طرف ایشان تلفن میشد یا به ما ملاقات میدادند. اما در حال حاضر این بیخبری ما را قدری نگران کرده است. وضعیت حاضر به نظر غیرعادی میآید و همین باعث ناراحتی است. وگرنه در اوایل بازداشت از ایشان بیخبر میماندیم. اما چون روال کار دیگر به این شکل بود که هر هفته به ما ملاقات میدادند این دو هفته بیخبری مقداری باعث دلواپسی ما شده است.
وکلای ایشان چطور؟ ملاقاتی داشتهاند؟ وکلای ایشان آقای امینزادهی، طباطبایی و آقای باباییان تا کنون موفق به دیدار با آقای لیلاز نشدهاند. وکالتنامه هم برای امضا به ایشان داده نشده است. در مورد وضعیت یکی دیگر از دستگیر شدگان مطبوعاتی آقای کیوان صمیمی با خانم نسرین ستوده وکیل ایشان گفت و گو میکنم: بنا به درخواست خود آقای مهندس کیوان صمیمی بهبهانی برای ملاقات با وکلای خود این وکلا هفتهی پیش به زندان اوین مراجعه کردند. اما علیرغم موافقت دادیار ناظر زندان خود زندان با این ملاقات مخالفت کرد و اجازهی ملاقات به وکلای آقای صمیمی داده نشد. این در حالی است که پروندهی ایشان به دلایل نامعلومی از بازپرسی شعبهی دو امنیت به دادستانی تهران ارسال شده و علیرغم این که طی هفتهی گذشته به خانوادهی ایشان اعلام شد ۱۰۰ میلیون وثیقه برای آزادی ایشان ببرند با مراجعهی خانوادهی آقای صمیمی به دادسرای امنیت هیچ پاسخ روشنی به خانواده داده نمیشود. حتا به آنان گفته شده است که قرار نیست ایشان با وثیقه آزاد شود. خانم ستوده پیش از این نیز در گفت و گویی با زمانه به موارد مبهمی در پروندهی آقای صمیمی که شما را نگران میکند اشاره داشتید… بله این شرایط مبهم و بلاتکلیف طبیعی است که کاملا خلاف قانون است. پیش از این نیز آقای صمیمی با خطرات جدی مواجه بودند. ایشان در روز ۲۴ خرداد بازداشت شده بود. اما هنگامی که پس از دو ماه سرگردانی موفق شدم مشخصات ایشان را از امور رایانهای دادگاه انقلاب بگیرم تاریخ بازداشت ایشان ۲۶ مرداد یعنی دو ماه بعد از تاریخ واقعی بازداشت ثبت شده است. همهی اینها میتواند وضعیت خطرناکی را برای متهم ایجاد کند و طبیعی است که مایهی نگرانی وکلای پرونده و خانوادهی ایشان است. آقای صمیمی از نظر سلامتی در چه شرایطی هستند؟ در آخرین تماسی که ایشان با خانوادهی خود داشته است اعلام کرده است که تحت فشار شدید روحی و روانی است. از ایشان درخواست مصاحبهی تلویزیونی شده و ایشان به دلیل غیرقانونی بودن چنین درخواستی تا به حال با انجام آن موافقت نکرده است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|