تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گزارشی از زنان برابری‌خواه افغانستان

از سیما ثمر تا دختران دشت برچی

معصومه ابراهیمی

اولین زنی که به طور جدی در صحنه سیاسی افغانستان بعد از طالبان ظاهر شد، سیما ثمر بود که به عنوان معاون رییس‌جمهور انتخاب شد. او در سال ۲۰۰۲ به عنوان وزیر زن نیز به کابینه راه یافت و هم‌چنین معاون لویی جرگه (مجلس شورا) شد.

امروزه سیما ثمر به عنوان ریس مستقل کمیسیون حقوق بشر و به عنوان جدی‌ترین زن افغان در عرصه سیاسی و اجتماعی افغانستان فعالیت می‌کند.

بعدها اولین زن والی (فرماندار) هم از بین زنان هزاره انتخاب شد. نام او، حبییه سرابی، والی بامیان است.

اولین زن شهردار (عذرا جعفری) شهر نیلی مرکز ولایت دایکندی هم یک زن هزاره است.

«س» می‌گوید چه طور می‌توانستم با وجود سابقه‌ی زنان هزاره که عمدتاً شیعه‌مذهب هستند، اجازه بدهم که این طور حقوق انسانی و اجتماعی ما به زیر سؤال برود و ما مردمی عقب‌مانده و مخالف حقوق زنان نشان داده شویم.

«ش» می‌گوید: به شدت عصبانی بودم که قانون می‌خواست با صراحت بی‌شرمانه‌ای خصوصی‌ترین مسائل زنان را مورد هجوم قرار دهد و تجاوز را در حریم خانه‌ام قانونی سازد.

«ف» می‌گوید: به دخترم نگاه می‌کردم و نمی‌خواستم رنج‌هایی که ما و مادرانمان کشیده بودیم، برای او تکرار شود.


بعدها برخی از نمایندگان پارلمان گفتند که این قانون مورد بررسی قرار نگرفته و به صورت یک بسته به تصویب رسیده است. رییس‌جمهور هم گفت که بدون خواندن، آن را امضاء کرده است.

در روز ۱۸ آوریل ۲۰۰۹ تمام روزنامه‌های جهان سرمقالات و صفحه اصلی‌شان را عکس چند زن افغان پر کرده بود که برای اعتراض به قانون احوال شخصیه اهل تشیع به خیابان ریخته بودند.

زنانی که هیچ حزب و یا گروه سیاسی آن‌ها را پشتیبانی نمی‌کرد و چه بسا اگر توسط نیروهای پلیس محافظت نمی‌شدند، ممکن بود مورد هجوم مردانی خشمگین که عمدتاً طلاب مذهبی بودند، قرار گیرند.

کسی نمی‌دانست که هسته مرکزی این حرکت را چند زن و دختر بین ۲۵ تا ۳۵ سال تشکیل داده است. همه‌ی آن‌ها از قوم هزاره و شیعه و ساکن غرب کابل - که عمدتا شیعه و هزاره‌نشین هستند - بودند.

تمام این زنان بدون آشنایی با هیچ جریان سیاسی و اجتماعی، تنها راه شنیده شدنشان در برابر این ظلم آشکار را ریختن به خیابان دیده بودند. همه‌ی آن‌ها هم‌کلاسی‌های یک دوره کوتاه آموزش تجارت بودند.

این گروه نه دفتری داشتند و نه سابقه کاری آن‌چنانی و نه شخص سرشناسی در بین آن‌ها بود که شناخته شده باشد. از دختران محصل تا کارمندهای ساده و زنان خانه‌دار در میان آنان بود.

خانم رضایی یکی از همین زنان بود که برای فرا گرفتن و شرکت در یک دوره کوتاه‌مدت تجارت از بامیان به کابل آمده بود و همان روزها بود که لایحه قانون احوال اهل تشیع از تصویب مجلس گذشت و روی میز رییس‌جمهور قرار گرفت.

سابقه‌اش بیشتر از همه بود و او بود که از بین زنان انتخاب شد که برای مناظره تلوزیونی در مقابل موافقان این قانون قرار بگیرد. خانم رضایی برای این کار بهای گزافی پرداخت. خانواده‌اش در بامیان تهدید شدند.

شیخ آصف محسنی در تلویزیونش به شدت از این قانون دفاع کرد و کسانی را که با این قانون مخالفت می‌کنند، مخالف اسلام و شیعه خواند. آن‌ها را متهم به تبلیغ دین مسیحیت کرد و گفت کسانی که با تصویب این قانون مخالفت می‌کنند در واقع مخالف داشتن قانونی جداگانه برای اقلیت شیعه در افغانستان هستند.


همه‌ی این زنان می‌دانستند که با امضای رییس‌جمهور، این قانون قابل اجرا می‌شود و پس از آن دیگر تغییر آن غیرممکن می‌شد.

دیگر گروه‌ها اهمیتی به این موضوع نمی‌دادند؛ چرا که قانون مختص شیعیان بود و شامل دیگر مذاهب نمی‌شد.

آن‌ها کم و تنها بودند و شروع به پیدا کردن و صحبت با زنان دیگر کردند و آن‌ها را متقاعد ساختند که اگر در این مورد واکنشی نشان ندهند، روزی به سراغ آن‌ها هم خواهند رفت و حقوق انسانی‌شان را نشانه خواهند رفت.

آن زن‌ها هیچ‌گاه دیده نشدند و کمتر خبرنگاری به سراغشان رفت. اما گاه‌گاهی آنان را می‌بینم‌. گاهی در خیابان در حال خرید، گاهی در میهمانی دوستانه‌ای به همراه همسر و گاهی هم تلفنی با هم حرف می‌زنیم.

تهدیدات برای خانم رضایی از کوچه و خیابان فراتر رفت. در شهر بامیان، که خودش رییس شورای محلی بود، مردان به خانه‌اش رفتند و اتهام بستند که او می‌خواهد دین مسیحیت را رواج دهد و به مقدسات توهین کرده است.

دوباره همان هسته مرکزی بود که به راه افتاد تا با مذاکره و هشدار به مقام‌های دولتی و سازمان‌های حقوق بشر، امنیت نسبی را برای او فراهم کند.

شاید تشکیلات زنان شیعه‌مذهب و هزاره تعداد معدودی باشد، اما تاریخ نشان داده است که این زنان، حساس‌ترین زنان افغان بوده‌اند که در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی، آن‌جا که لازم بوده، حضور داشته‌اند و از حقوقشان دفاع کرده‌اند.

این گروه تا این اواخر حتی توسط جامعه جهانی هم نادیده گرفته شده بودند. این زنان همچون پدرانشان که هیچ نقشی در اداره کشور، حضور در ارتش و در دوره‌ای از تاریخ از حضور در دانشگاه‌ها منع شده بودند، می‌خواستند نقشی در اجتماع بگیرند.

آن‌ها رو به سوی آینده‌ای دوخته‌اند و به هیچ وجه حاضر به عقب‌نشینی از آن نیستند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

خود اين قانون احوال شخصيه ي زن شيعه (هزاره) يعني چه؟ دعوا بر سر چي هست؟

-- بدون نام ، Sep 22, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)