خانه > حقوق انسانی ما > حقوق بشر در ایران > فراخوان گنجی به اعتصاب غذا: نمونهای ارزشمند | |||
فراخوان گنجی به اعتصاب غذا: نمونهای ارزشمندفرشته مولویفراخوان اکبر گنجی به اعتصاب غذا و تحصن سه روزه در برابر سازمان ملل متحد در نیویورک در هفتهٔ آینده ویژگیهایی دارد که هم آن را به سرمشقی با ارزش بدل میکند و هم توجه و پشتیبانی هرچه گستردهتر همهٔ کسانی را میطلبد که آرزومند آزادی ایرانیان و ایرانند. این ویژگیها گرچه ساده و آسان در این فراخوان و نیز در گفتگوهای اینجا و آنجای گنجی در رسانهها یافت میشوند، چه بسا ساده و آسان هم بیقدر و کمرنگ انگاشته شوند. از بیم همین قدرنادانستن و کمرنگ ماندن احتمالیست که این یادداشت نوشته میشود تا اگر هم حتا نتواند توجه خواننده را به ارزش و اهمیت چشمگیر این حرکت اعتراضی برانگیزد، دست کم قدرشناسی نگارنده را نمایان کند. شاید نخستین ویژگی این بیانیه که راحت به چشم میآید، در آن باشد که به همت فردی چون گنجی نوشته شدهاست. پیداست که جنبش آزادیخواهی و دموکراسی در ایران نیازمند حضور روشن و پشتیبانی آشکار و پرتوان تک تک افرادیست که با پندار و گفتار و کردار خود در عرصهٔ کنش اجتماعی برادری خود را با جنبش و مردم خواهان آن جنبش ثابت کردهاند و از این راه نامآور شدهاند. اکبر گنجی، بنا بر پیشینهاش، از چهرههای شاخص جنبش مردم ایران در پیکار با حکومت اسلامی است. به گمانم بشود گفت که یکی از بدترین مصیبتهای استبداد مزمن قحط الرجال بودن است؛ به این معنی که قهر و جبر آن فرصت پرورش شخصیتهای اندیشمند، راستگو، درستکار، و دلسوز را از جامعه دریغ میکند و شمار اینگونه افراد را به کمترین میرساند. این همه بگیرو ببند و کشت و کشتار پیوستهٔ روشنفکران و دگراندیشان در سی سال گذشته هم بیانگر حیاتی بودن نقش آنان در راهبرد جنبش است. در چنین وضعی بیتردید نام شناخته شدهٔ گنجی که از اعتبار چهارگانهٔ اندیشمندی و راستگویی و درستکاری و دلسوزی برخوردارست، به خودی خود برای این فراخوان اعتبار میآورد. از نام بانی این بیانیه و اعتراض که بگذریم، میشود ویژگیها را در دو دسته گنجاند. دستهٔ نخست آن است که سودمندی این حرکت را در گسترهٔ ایرانیان بازمیتاباند. سی سال فراز و نشیب نبرد با استبداد حکومتی اسلامی که «جمهوری» را یدککش آورده و به این کودتای «انتخاباتی» رسانده، این درس را گویا دارد به ما میدهد که چارهای جز همپیمانی (ائتلاف) بر سر خواستههای روشن و دقیق نداریم. به بیان دیگر در جایی که تنوع و تکثر دیدگاهها و رایها و خواستههای اپوزیسیون وحدت کلمه و کردار را دور از دسترس میکند، همپیمانیهای موردی و کوتاه مدت در تداوم جنبش اعتراضی کارآیی بسیار دارند. نمونهای از این دست حرکتی بود که پیش از انتخابات به همت زنان صورت گرفت و به «همگرایی جنبش زنان» معروف شد. این حرکت بهرغم بحثانگیزی در آغاز کار توانست زنان و مردانی از طیفهای بسیار متفاوت را پیرامون خواستههایی مشخص در دورهای مشخص گردهم آورد. ناگفته پیداست که هواداران جنبش سبز کنونی هم از طیفهای بس گوناگون برمیخیزند و هر یک از ظن خود یار جنبش و خواهان پیشبرد آنند. اگر در یکسو دیکتاتوری فریبکار ولایت فقیه و اعوان و انصارش صف کشیدهاند، در سوی دیگر تنوع چندان چشمگیرست که خط امامی و اصلاحطلب و انقلابی و دیندار و بیدین و هواخواه نظام و رهبری و ضد نظام و رهبری را دربردارد. در این حال فراخوان گنجی برای همبستگی با جنبش سبز چون خواستاری آزادی بیقید و شرط و فوری بازداشتشدگان را محور میداند، میتواند همهٔ طیفهای جنبش را به خود بکشاند و همگان را زیر چتر خود بیاورد. نگاهی به نام افرادی که این بیانیه را امضا کرده ویا تاکنون از آن حمایت کردهاند، دلیلی روشن بر این مدعاست. اگر اعتنا به توان پوششی هرگونه حرکت اعتراضی و کوشش برای بالابردن آن را نشانهای از درایت سیاسی بدانیم، میپذیریم که فراخوان گنجی با تاکید بر مسئلهای که بیشترین همرایی (و یا وحدت کلمه) را بهبار میآورد، نمونهای برجستهاست. چنین نمونهای بیگمان سزاوار پشتیبانی گسترده از سوی همهٔ گروههای هوادار آزادی و نیز تک تک کسانیست که از دور یا نزدیک دستی بر آتش این جنبش دارند. روشن است که اهمیت این پشتیبانی از نقش آن در ترویج حرکتهای هممانند به نیت تداوم پویایی جنبش مایه میگیرد. دستهٔ دیگر آن نوع ویژگیها را دربرمیگیرد که سودمندیاش در بیرون از جمع ایرانیان است. اعتصاب غذا و تحصن برونمرزی بیگمان افزون بر همدلی با ایرانیان هدف دیگری را دنبال میکند که از همدلی و دلگرمی مهمترست. این هدف جلب توجه جهانیان به آنچه در ایران میگذرد و فشارآوردن بر دولتها و قدرتها از راه آگاهی و روشنگری در سطح افکار عمومیست. به دلیل اهمیت امریکا در مقام بزرگترین قدرت جهانی و نیز نقش مستقیم و نامستقیم سیاستهای امریکا در ایران، برگزاری اعتصاب و تحصن در امریکا و در نیویورک، این رویداد را پررنگتر و برجستهتر میکند. به این ترتیب روی سخن این حرکت با امریکاییان و دولت امریکاست. همچنین این که در ادامهٔ خط مشی فردی گنجی این کار در برابر ستاد سازمان ملل انجام میگیرد، معنای نمادین آشکاری دارد: پیام نه خطاب به دولت امریکا، که خطاب به سازمانیست که نمایندگی کشورهای جهان را برعهدهدارد. در جایی که برخی از افراد و گروههای مخالف رژیم ایران در تشویق آشکار و پنهان امریکا به دخالت در براندازی از خیانت به ملت ایران ابایی ندارند، رویآوردن گنجی و همفکرانش به سازمان ملل به جای روی آوردن به دولت امریکا اهمیتی دوگانه دارد. نیز در حالی که نیروهای مرتجع از هر دو سو در شیپور انرژی هستهای میدمند و برخی از نیروهای چپ جهان هم آب به آسیاب ویرانگر «دولت مردمفریب» میریزند، فراخوان گنجی خواهان توجه جهانیان و بهویژه مردم امریکا به نادیده گرفتن حقوق بشر در ایران میشود. ناگفته پیداست که کانونی کردن مسئلهٔ حقوق بشر در نگاه غربیان از راه طرح پردامنهٔ آن در رسانههای غربی و واداشتن امریکا و کانادا و اروپا به پاسخگویی در برابر آن هم به سود مردم ایران و هم به سود مردم جهان است. کلام آخر آن که ویژگیهای نیکوی این فراخوان اعتراضی خشونتگریز و روشنگر چنان است که انتظار میرود همهٔ آزادیخواهان نامدار و گمنام با پشتیبانی از آن در گسترش این گونه حرکتهای فراگیر و بی خدشه و خلل بکوشند. همچنین امید میرود که اکبر گنجی و همانندان او، به پشتوانهٔ راستی و درستی و بیباکی شخصی خود و با تکیه بر هوشمندی سیاسی-اجتماعی، در آگاهیرساندن به جهان و یکصدا کردن همهٔ ایرانیان بر سر آزادی و دموکراسی برای ایران توانا و پایدار بمانند. ایدون باد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
You could'nt have asid it any better.I 'll be going from toronto on tuesday to show my s pport too.This is the least one can do.
-- jessie ، Jul 18, 2009Could you tell me what time this will start in front of U.N.
-- Hossein Amir ، Jul 20, 2009We know the date but they never metioned the time of gathering. Could please ask them to be more orginazed.
Thank you.
I'm from Virginia and I'll be there with my family.
-- hossein ، Jul 20, 2009