خانه > حقوق انسانی ما > آموزش و کليات > طرق قانونی تغییر رهبر | |||
طرق قانونی تغییر رهبرپیمان روشنضمیربعد از انتخابات ریاست جمهوری و اعتراض اصلاحطلبان نسبت به تقلب در انتخابات و مخالفت آیتالله خامنهای با خواست معترضین، انتقادات رسمی و غیر رسمی بسیاری از سوی اصلاحطلبان در مورد آیتالله خامنهای شنیده شد. از طرفی همین اصلاحطلبان همچنان بر پایبندی خود به نظام جمهوری اسلامی تأکید میکنند و دغدغه فعلی خود را حفظ جمهوریت نظام میدانند. اصلاحطلبان در حال حاضر خود را پیروز انتخابات و اکثریت ملت را حامی خود میدانند. این مقاله به همین بهانه به این مسأله میپردازد که اگر زمانی اکثریت مردم خواهان تغییر آیتالله خامنهای از سمت رهبری نظام جمهوری اسلامی بودند به چه طریق قانونی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی میتوانند این خواست را مطرح و اعمال کنند. مسلم اینکه تا زمانی که راههای قانونی آزمایش نشده است، دست زدن به هر تلاش دیگری برای اعمال نظر ملت منطقی و صحیح نیست. نظارت بر عملکرد رهبر و عزل رهبر در اختیار مجلس خبرگان رهبری است که تمام نمایندگان آن با رأی مستقیم مردم انتخاب میشوند. اشکالی که بر این مجلس وارد میشود این است که تمام نمایندگان این مجلس افرادی هستند که قبلاً توسط شورای نگهبان منتخب رهبر تایید صلاحیت شدهاند و رد صلاحیت شدگان شانسی برای ورود به این مجلس ندارند به همین دلیل عدهای معتقدند نظارت بر عملکرد و عزل رهبر یک دور باطل را طی میکند. ما این اشکال را فعلاً کنار میگذاریم و همین چارچوب موجود را میپذیریم در این صورت سوال اینجاست که معتقدان به نظام جمهوری اسلامی با توجه به چارچوب موجود، چگونه میتوانند درخواست خود را مبنی بر عزل رهبر مطرح کنند؟ مسئولان در تمام ارکان نظام جمهوی اسلامی طبق اصل ۵۶ و سایر اصول قانون اساسی باید به خواست مردم انتخاب و عزل شوند و حاکمیت بر سرنوشت ملت به ملت واگذار شده است. مقام رهبری در جمهوری اسلامی از این نظر استثنا نیست و قانون اساسی جمهوری اسلامی عزل او را پیشبینی کرده است و وظیفه عزل او بر عهده نمایندگان منتخب مردم قرار دارد. بر این اساس مردم باید بتوانند بدون هیچ ترسی، خواهان ادامه مسئولیت شخص عهدهدار فعلی این مقام باشند یا درخواست خود را مبنی بر عزل او ارائه کنند و هر دو این مسائل کاملاً در چارچوب نظام جمهوری اسلامی امکانپذیر است. انتظار منطقی این است که اگر اکثریت مردم خواهان عزل رهبر فعلی نظام و جایگزینی فرد دیگری به جای او باشند، نمایندگانی که خود را منتخب ملت در مجلس خبرگان رهبری میدانند و مشروعیت حضور خود در این مجلس را به واسطه کسب اکثریت آرا ملت میدانند به خواست موکلین خود عمل کنند. بر این اساس تک تک افراد ملت باید بدانند اگر خواهان تغییر رهبر فعلی نظام هستند هیچ دلیلی وجود ندارد که برای بیان این خواست دچار شک و تردید شوند. این امکان کاملاً در چارچوب نظام جمهوری اسلامی فراهم است و به همین دلیل است که مردم در مجلس خبرگان رهبری، نماینده دارند و از جیب خود هزینه این مجلس را میدهند و آن نمایندگان در آن مجلس قرار گرفتهاند تا خواست موکلین خود را اجرا کنند. پس اگر افراد و گروهها خواست خود را با صدای بلند که به گوش همه نمایندگان مجلس خبرگان برسد، مطرح نکنند حق ندارند از اعمال نشدن حق حاکمیت بر سرنوشت خود در جمهوری اسلامی گلایه کنند و یا مدعی شوند که شخصی بر خلاف خواست ملت در جایگاه رهبری نظام قرار دارد، زیرا خواست ملت با دو عملکرد از سوی ملت مشخص میشود. ۱. ایرانیانی که علناً و با صدای بلند حمایت خود را از شخص رهبر فعلی اعلام میدارند و از عملکرد فعلی او ابراز رضایت میکنند و خواستار ادامه عهدهداری این مقام توسط او هستند. ۲. ایرانیانی که علناً و با صدای بلند نارضایتی خود را از شخص رهبر فعلی نظام اعلام میکنند و ضمن بیان دلایل، درخواست عزل او و جایگزینی شخص دیگری به جای او را مطرح میکنند. نمایندگان مجلس خبرگان تنها نماینده افرادی نیستند که به ایشان رأی دادهاند بلکه نماینده تک تک ایرانیان هستند. موکلین حق دارند و باید بکوشند بدون هیچ ترسی خواست خود را به گوش نمایندگان برسانند و اگر اکثریت را هم نظر با خود میبینند در عمل آن را نشان دهند. مسلم اینکه این عمل کاملاً در چارچوب نظام جمهوری اسلامی و قانونی است و اگر غیر از این باشد نمیتوان حاضرین در مجلس خبرگان را نمایندگان ملت نامید. قانون اساسی به وضوح نشان میدهد مهمترین عامل در انتخاب رهبر خواست ملت است چنان که در اصل ۱۰۷ قانون اساسی که به مجلس خبرگان رهبری میپردازد، چنین آمده است: «پس از مرجع عالیقدر تقلید و رهبر کبیر انقلاب جهانی اسلام و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی "قدس سرهالشریف" که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شدند، تعیین رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است.» این اصل نشان میدهد از آنجا که اکثریت مردم ایران آیتالله خمینی را به رهبری انتخاب کردهاند خود به خود ایشان به عنوان رهبر جمهوری اسلامی پذیرفته شده بود و نیازی به تصمیمگیری مجلس خبرگان در این زمینه نداشت. پس وجود مجلس خبرگان در ذیل همین نکته قرار گرفته است و خواست ملت در انتخاب و ادامه فعالیت رهبر طبق همین اصل مهمترین نکته است و طبق همین اصل شخصی نباید بر خلاف خواست ملت در این جایگاه قرار بگیرد. در مورد سایر شرایط ذکر شده در اصل ۱۰۹ قانون اساسی، ملت حق دارند نظر خود را به نمایندگان مجلس خبرگان ارائه کند و خواست خود را بگوید. مثلاً شرط عدالت در اصل ۱۰۹ قانون اساسی آمده است. پس اگر اکثریت ملت رهبر را فاقد عدالت بدانند میتوانند این مسأله را با نمایندگان خود در خبرگان در میان گذاشته، دلایل خود را بیان کنند و خواهان عزل رهبر شوند. آیتالله خمینی به بیش از این معتقد است و میگوید: «هر فردی از افراد ملت حق دارد مستقيماً در برابر سايرين، زمامدار مسلمين را استيضاح كند و او بايد جواب قانع كننده دهد و در غير اين صورت اگر برخلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشد، خود به خود از مقام زمامداری معزول است.» همچنین از دیدگاه آیتالله خمینی «چنانچه فقیه یک خطا کند و یا یک دروغ بگوید یا یک مورد دیکتاتوری مرتکب شود این اعمال او را از مقام ولایت ساقط میکند» (صحیفه نور، ۱۰، ۴۱۱- ۷۲ و ۱۱، ۴۶۵). پس از دو نظر بالا برمیآید در صورتی که شخص رهبر مرتکب دیکتاتوری یا هر خطای دیگری شود لازم است افراد ملت او را استیضاح کنند و رهبر موظف است به استیضاح جواب قانع کننده دهد اما قانونگذار در نظام جمهوری اسلامی برای تشخیص اینکه در برابر استیضاح ملت، رهبر پاسخی قانع کننده داده است یا خیر، مجلس خبرگان رهبری را در نظر گرفته است. پس راه صحیح در نظام فعلی این است که افراد علاوه بر اینکه استیضاح خود را مستقیم خطاب به رهبر مطرح میکنند در صورتی که پاسخی مناسب از رهبر دریافت نکردند یا درکل استیضاح ایشان بدون جواب ماند یا استیضاح کننده سرکوب شد، استیضاح را برای مجلس خبرگان رهبری بفرستند و از این مجلس درخواست کنند از مقام رهبری بخواهد به استیضاح پاسخ قانع کننده بدهد و در غیر این صورت او را عزل کنند. مردم حق دارند نمایندگان خود را به مجلس خبرگان رهبری بفرستند. برای این کار انتخابات برگزار میشود. معنی انتخابات این است که مردم بتوانند از میان گزینههای متفاوت دارای تفکر و باورهای متفاوت، اشخاصی را انتخاب کنند. مثلاً اگر عدهای رهبر فعلی را شایسته رهبری بدانند و گروه دیگری از مردم معتقد باشند رهبر فعلی نظام، شایستگی رهبری ندارند. مسلم هر کدام از این دو گروه نمایندگانی را انتخاب میکنند که تفکری مشابه با خود ایشان داشته باشند و در راستای خواست ایشان در مجلس خبرگان تصمیم بگیرند پس پذیرفته شدن اصل انتخابات در مورد مجلسی که وظیفهاش نظارت، انتخاب و عزل رهبر است به معنی پذیرش نظر مردم در مورد انتخاب و عزل رهبر است و این مسأله کاملاً در چارچوب نظام جمهوری اسلامی است که مردمی که حق انتخاب نمایندگان همفکر با خود را دارند این حق را داشته باشند، زمانی که رهبر فعلی را شایسته رهبری ندانستند، دلایل و در خواست عزل او را به مجلس خبرگان ارائه کنند. ارائه این درخواست توسط ملت خطاب به مجلس خبرگان میتواند از طرق زیر انجام پذیرد: ۱. برگزاری تجمع در مقابل مجلس خبرگان و بیان درخواست عزل رهبر فعلی در این تجمع. «برگزاری چنین تجمعی طبق اصل ۱۲۷ قانون اساسی کاملاً آزاد است و نیاز به مجوز ندارد.» ۲. نوشتن طومار با محتوای درخواست عزل رهبر فعلی و جایگزینی شخص دیگر و جمعآوری امضا از افراد ملت در ذیل این طومار و سپس ارائه طومار به مجلس خبرگان رهبری. ۳. حضور گروهها و شخصیتها در مجلس خبرگان رهبری و ارائه درخواست عزل رهبر به نمایندگان خود در این مجلس و مذاکره با نمایندگان مجلس خبرگان در این مورد. همانطور که مردم در راستای وظایف نمایندگی به نمایندگان مجلس شورای اسلامی نامه مینویسند و درخواست خود را ارائه میکنند و حق دارند در برابر پارلمان راهپیمایی کنند تا صدای خود را به گوش نمایندگان برسانند و همچنین به ملاقات نمایندگان میروند تا ایشان را از نظر موکلین خود مطلع کنند و از ایشان انتظار دارند در چارچوب وظایف نمایندگی که همانا وضع قوانین و نظارت بر کار دستگاهها و دفاع از حقوق ملت است، به خواست موکلین خود گوش کنند، همین مردم نیز میتوانند در راستای وظایف نمایندگان مجلس خبرگان، به طرق ممکن و قانونی خواست خود را به اطلاع نمایندگان مجلس خبرگان برسانند و تا زمانی که افراد به این کار دست نزدهاند و نتیجه آن را ندیدهاند حق ندارند راه تغییر دموکرات رهبر در نظام جمهوری اسلامی را مسدود بدانند. هنگامی که هیچ صدایی از افرادی که خواهان اصلاح نظام جمهوری اسلامی در چارچوب همین نظام هستند خطاب به نمایندگان مجلس خبرگان برای تغییر رهبر شنیده نمیشود و هیج استیضاحی خطاب به رهبر در مجلس خبرگان وصول نشده است، باید پذیرفت که اصلاحطلبان هیچگونه خواستی مبنی بر تغییر رهبر ندارند و اصلاحات مورد نظر ایشان بخشهای دیگر نظام را شامل میشود و شخص رهبر فعلی را مناسبترین فرد برای عهدهداری وظایف رهبری در کشور میدانند و همچنان آیتالله خامنهای در میان موافقان نظام شامل اصلاحطلبان و اصولگرایان هیچ مخالفی ندارد یا مخالفان آنقدر کم تعداد هستند که ترجیح میدهند صدایی از ایشان شنیده نشود. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
چه نتیچه گیری عچیبی ؟ بنظر می رسد این تنها صدائی هم که شنیده می شود (صدای نویسنده مقاله) از جای گرم بلند می شود !!
-- رامز ، Jul 3, 2009تمامی اعضای مجلس خبرگان رهبری از صافی شورای نگهبان رد شده اند و بارها اعمال رهبر را تایید کرده اند. انها شهامت لازم برای عزل خامنه ای را ندارند. از طرف دیگر اگر چنین چیزی در مجلس خبرگان رهبری طرح شود انگاه طرفداران جناح خامنه ای با خروج از جلسه انرا از حد نصاب لازم می اندازند. حتی اگر این کار با موافقت اکثریت ان مجلس دنبال شود انگاه طرح حمله به جلسه خبرگان و کشتن اعضا از طرف جناح خامنه ای اجرا میشود که در اینصورت مسولیت انرا هم به گردن مجاهدین خلق می اندازند و بازهم تعدادی از زندانیان را اعدام خواهند کرد. این یک خطر جدی برای اینده ایران است.
-- Bahram Ranjbar ، Jul 3, 2009اینها که میفرمایید کاملا درسته اما وقتی ملتی به نتیجه رای خود که ارتباط مستقیم (ظاهرا )با رهبری ندارد اعتراض میکنند به چنین سرنوشتی دچار میشوند توقع دارید برای در خواست کننده گان تغییر رهبری اسفند دود کنند
-- مسعود ، Jul 3, 2009لطفا نسخه های خود را برای ایرانی که در این ایام دیده اید بپیچید
با سلام. آقای خامنه ای در سخنان خود به کرات از تفویض امامت از جانب حضرت علی به پسرشان حسن مجبتی سخن به میان آورده اند. بنظر میرسد ایشان مایلند که ولایت فقیه پس از ایشان به پسرشان مجتبی خامنه ای واگذار شود و ایشان به سنت امامت شیعه وارث ولایت فقیه بشوند.
-- مشتاق ، Jul 3, 2009چگونه میشود لیست کامل اغضائ مجلس خبرگان و محل وکالت آنها را بدست آورد
-- فریدون ، Jul 4, 2009به نظر من در چنین شرایطی افرادی مثل هاشمی در خبرگان باید تمام تلاش خود را بکنند که فردی مثل مصباح به نیابت رهبری انتخاب نشود.
-- زهره ، Jul 4, 2009عزل خامنه ای پیش کش.
لطفا طومار را تهیه کنید و در چند پایگاه خبری پست کنید ما امضا خوا هیم کرد. این کمترین کاریست که برای نداها و ایرانمدن میتوانیم ذکنیم. من چندین ایمیل برای سایتها و شخصیتها فرستاده وتقاضای اینکار راکردهام هنوز خبری نیست. بپا خیزیم.
-- Mazdak ، Jul 4, 2009لطفا طومار را تهیه کنید و در چند پایگاه خبری پست کنید ما امضا خوا هیم کرد. این کمترین کاریست که برای نداها و ایرانمدن میتوانیم ذکنیم. من چندین ایمیل برای سایتها و شخصیتها فرستاده وتقاضای اینکار راکردهام هنوز خبری نیست. بپا خیزیم.
-- Mazdak ، Jul 4, 2009هدف مقاله جواب دادن به این پرسش نیست که
-- پیمان روشن ضمیر ، Jul 5, 2009" آیا می توان به خبرگان برای تغییر رهبر امید بست؟ "
اگر مقاله با هدف پاسخ دادن به پرسش بالا نگاشته شده بود حرف شما صحیح بود ولی مقاله می خواهد به این پسرش پاسخ دهد که اصلاح طلبان چگونه می توانند مخالفت های خود را در چارچوب جمهوری اسلامی بر علیه رهبر فعلی علنی کنند . در واقع این مقاله با هدف خارج کردن بهانه ار دست اصلاح طلبان نگاشته شده است تا ایشان بدانند راه قانونی برای مخالفت با رهبر فعلی وجود دارد و ایشان می توانند قوای اجتماعی را در این صحنه حاضر کنند .
در برابر حاکم مستبد مگر راه دیگری به غیر از علنی کردن مخالفتها و بیان استیضاح وجود دارد ؟
و اگر حاکم مستبد قرار بود با مخالفین برخورد و آنها را با کیفیت های متفاوت سرکوب نکند که دیگر حاکم مستبد نبود و به راحتی می شد او را تغییر داد .
پس اگر اصل بالا را بپذیریم ما چاره ای نداریم ، غیر اینکه خواست خودمان را مبنی بر برکناری حاکم مستبد بیان کنیم و چه بهتر که از تمام ابزار قانونی موجود برای این کار استفاده کنیم زیرا سرکوب کسانی که با استفاده از قوانین پذیرفته شده خود حکومت به مخالفت با استبداد می پردازند و از راههای پیش بینی شده در حکومت استفاده می کنند ، هزینه بسیار بیشتری برای حکومت و هزینه کمتری برای مخالفین دارد .
راه نشان داده شده در این مقاله به معنی کنار گذاشتن سایر روش های مبارزه با استبداد از جمله نافرمانی مدنی و نقض قوانین ناعادلانه نمی باشد ،
بلکه بیشترین هدف در این مقاله نشان دادن راه به کسانی است که همچنان اصرار دارند در چارچوب جمهوری اسلامی حرکت کنند و حتی اگر نشریاتشان به طور غیر قانونی دچار خود سانسوری شود و در چاپخانه توقیف شود و حتی اگر به طور غیر قانونی شکنجه شوند و حتی اگر به طور غیر قانونی در دادگاه غیر علنی محاکمه شوند و کلا هرچقدر که به چشم خود ببینند حکومت قوانین خودش را اجرا نمی کند باز اصرار دارند که آنها در چارچوب قانون حرکت کنند و از جهتی مدعی مخالفت با آیت الله خامنه ای نیز هستند .
این مقاله به ایشان می گوید اگر شما در ادعای خود صادق هستید راه ابراز مخالف قانونی باز است و این راه بسیار کم هزینه تر از راهیست که مخالفینی که نمی خواهند در چارچوب قوانین نظام حرکت کنند ، پیش گرفته اند و به همین دلیل امکان بسیج قوای اجتماعی حول آن فراهم تر است .
ار طرف دیگر هرگونه سرکوب افرادی که با استدلال این مقاله وارد مقابله با رهبر شده باشند ، به معنی اعلام رسمی ، فرمایشی بودن مجلس خبرگان خواهد بود و به همین دلیل حکومت در مقابل این روش کاملا دست به عصا مجبور است حرکت کند .
اقا دلت خوشه...
-- somaye ، Jul 6, 2009شما مثل اینکه از مرحله پرت هستید...اعضای مجلس خبرگان رهبری با تائید خمنهی وارد این مجلس شدهاند...چطور میتوان او را عزل کرد..؟! کسی مگر جرات داره صحبت از عزل رهبری کنه...هاشمی با اون قدرتش رفته قیم شده اونوقت یک فرد عادی میتونه حرف عزل بزنه...خواهش میکنم دور گود نشینین بگین لنگش کن...
-- بدون نام ، Jul 6, 2009توجه کنید هدف مقاله جواب دادن به این پرسش نیست که
-- پیمان روشن ضمیر ، Jul 8, 2009” آیا می توان به خبرگان برای تغییر رهبر امید بست؟ ”
اگر مقاله با هدف پاسخ دادن به پرسش بالا نگاشته شده بود حرف شما صحیح بود ولی مقاله می خواهد به این پسرش پاسخ دهد که اصلاح طلبان چگونه می توانند مخالفت های خود را در چارچوب جمهوری اسلامی بر علیه رهبر فعلی علنی کنند . در واقع این مقاله با هدف خارج کردن بهانه ار دست اصلاح طلبان نگاشته شده است تا ایشان بدانند راه قانونی برای مخالفت با رهبر فعلی وجود دارد و ایشان می توانند قوای اجتماعی را در این صحنه حاضر کنند .
در برابر حاکم مستبد مگر راه دیگری به غیر از علنی کردن مخالفتها و بیان استیضاح وجود دارد ؟ و اگر حاکم مستبد قرار بود با مخالفین برخورد و آنها را با کیفیت های متفاوت سرکوب نکند که دیگر حاکم مستبد نبود و به راحتی می شد او را تغییر داد . پس اگر اصل بالا را بپذیریم ما چاره ای نداریم ، غیر اینکه خواست خودمان را مبنی بر برکناری حاکم مستبد بیان کنیم و چه بهتر که از تمام ابزار قانونی موجود برای این کار استفاده کنیم زیرا سرکوب کسانی که با استفاده از قوانین پذیرفته شده خود حکومت به مخالفت با استبداد می پردازند و از راههای پیش بینی شده در حکومت استفاده می کنند ، هزینه بسیار بیشتری برای حکومت و هزینه کمتری برای مخالفین دارد . راه نشان داده شده در این مقاله به معنی کنار گذاشتن سایر روش های مبارزه با استبداد از جمله نافرمانی مدنی و نقض قوانین ناعادلانه نمی باشد ، بلکه بیشترین هدف در این مقاله نشان دادن راه به کسانی است که همچنان اصرار دارند در چارچوب جمهوری اسلامی حرکت کنند و حتی اگر نشریاتشان به طور غیر قانونی دچار خود سانسوری شود و در چاپخانه توقیف شود و حتی اگر به طور غیر قانونی شکنجه شوند و حتی اگر به طور غیر قانونی در دادگاه غیر علنی محاکمه شوند و کلا هرچقدر که به چشم خود ببینند حکومت قوانین خودش را اجرا نمی کند باز اصرار دارند که آنها در چارچوب قانون حرکت کنند و از جهتی مدعی مخالفت با آیت الله خامنه ای نیز هستند . این مقاله به ایشان می گوید اگر شما در ادعای خود صادق هستید راه ابراز مخالف قانونی باز است و این راه بسیار کم هزینه تر از راهیست که مخالفینی که نمی خواهند در چارچوب قوانین نظام حرکت کنند پیش گرفته اند و به همین دلیل امکان بسیج قوای اجتماعی حول آن فراهم تر است