خانه > حقوق انسانی ما > زنان > «قوای سهگانه، پیگیر اشتغال زنان نیستند» | |||
«قوای سهگانه، پیگیر اشتغال زنان نیستند»شیرین فامیلیبه مناسبت اول ماه می (روز جهانی کارگر) به سراغ مسالهی اشتغال زنان و مشکلات آنها به ویژه در محیطهای کارگری رفته و با دو تن از کارشناسان مسائل زنان و کارگری یعنی شهلا لاهیجی و ناهید خیرابی گفت و گو کردم. ابتدا با شهلا لاهیجی، نویسنده و پژوهشگر مسائل زنان و مدیر انتشارات روشنگران، در مورد مسالهی اشتغال زنان به طور عام و امکانات، کمبودها، محدودیتها و یا پیشرفتها و ابتکارات زنان در عرصه فعالیتهای اقتصادی در سه دههی گذشته، گفتوگو کردم و از او دربارهی تاریخچه اشتغال زنان در واحدهای تولیدی پرسیدم.
متاسفانه بعد از انقلاب، فرآیند تولید ما دچار کسری و افت شد و بسیاری از مدارس فنی- حرفهای که میتوانست زنان را تبدیل به ابزارمندان و تکنسینهایی کند که بتوانند کار را با تخصص آغاز کنند، تعطیل شد و همچنین برنامههای زیادی برای محدود کردن مهد کودکها در کارخارنهها پیش آمد. اگرسال ۱۳۰۴ یا ۱۳۰۵ را شروع به کار کارخانههای نساجی که مانند تمام دنیا اولین کارکنان آن زنان بودند، بدانیم و اگر بپذیریم که تا قبل از آن تنها صنایع خانگی و قالی بافی در بدترین شکل آن وجود داشت و کار کارخانهای برای زنان وجود نداشت، ورود زنان به روند کار به عنوان نیروی کار به آغاز کار زنان در کارخانههای نساجی در اوایل دوران پهلوی باز میگردد. زنان به تدریج با کارخانههای ابریشم بافی و چیت سازی و غیره شروع به کار کردند، اما این زنان همگی بدون تخصص بودند. خانم لاهیجی، در این ۳۰ سال، مسالهی اشتغال زنان تا چه حد به یک خواست عمومی در جامعه تبدیل شده است؟ متاسفانه درحال حاضر مساله اشتغال به یک مشکل عمومی در جامعه تبدیل شده است، یعنی مردان و زنان ما هر دو با مشکل اشتغال مواجه هستند و درنتیجه مساله اشتغال زنان تحتالشعاع قرار میگیرد و به آن پرداخته نمیشود. وقتی ما در این زمینه حرف میزنیم بعضی مردان ما هم ممکن است بگویند خوب مردان هم بیکار هستند، ولی موضوع این نیست که صورت مساله را پاک کنیم. ما معتقد هستیم در کشوری با چنین ثروت ملی و با این میزان درآمد تکمحصولی قابل توجه، باید نسبت به مسائل زیربنایی و واحدهای تولیدی توجه بیشتری شود به خصوص با توجه به پتانسیل کارآفرینی که زنان ایران نشان دادند. ولی میبینیم که به این مسائل هیچ توجهی نمیشود. من و بسیاری دیگر از دوستان، مساله اشتغال زنان را در راس خواستههای زنان میدانیم و معتقد هستیم به رغم پتانسیلی که دراین جامعه وجود دارد، زنان کمترین سهم را در تولید دارند و در تولید ناخالص ملی تقریبا میتوان گفت هیچ سهمی ندارند.
شما در صحبتهای خود به مسالهی کارآفرینی زنان در ۳۰ سال گذشته اشاره کردید. دراین مورد میتوانید نمونههایی را ذکر کنید؟ ما یک انجمن زنان کارآفرین داریم که یک انجمن کاریابی نبوده و به این مفهوم نیست که کسی به این افراد کار میدهد، بلکه این انجمن زنانی را جستوجو میکند که توانایی ایجاد حرفههای جدیدی را داشتند که یا قبلا در انحصار مردان بوده و یا اصلا در جامعه وجود نداشته است. ما دیدیم که تواناییهای زنان دراین موارد شگفتانگیز است، به عنوان مثال یکی از بزرگترین شرکتهای حمل و نقل بینالمللی ایران را یک زن اداره میکند که با مصائب بسیار توانسته به این موقعیت برسد، زنی بهترین گندمکار کشور شناخته شده، زن دیگری کشاورز نمونه است و همچنین زنانی هستند که با دریافت نیاز جامعه در ارتباط با مشکل تهیه غذای خانوداه برای زنان شاغل، با کیفیت عالی غذاهای آماده برای خانوادهها درست میکنند و با قیمت ارزان عرضه میکنند. بگذریم که درایران به رغم بسیاری از کشورهای منطقه، رانندگی زنان در اتوبوس و حتی کامیون به سادگی صورت گرفت و مقاومتی نشد. من میخواهم بگویم جامعه ما پتانسیل پذیرش خود را نشان داده است، آن چه نشان داده نمیشود وظایف قوای سه گانه و مهمتر از همه قوه مجریه است که برای مسائل راه حل ارتقایی پیدا نکردهاند. به عنوان مثال در ایران مانند بنگلادش نهادی وجود ندارد که این استعدادها را پیدا کرده و با دادن وام یا چیزهای دیگر از آن حمایت کند. لازم نیست اینها به استخدام دولت درآیند و اصلا قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد و اینها میتواند حرفههای آزاد داشته باشند. من در سال ۱۳۶۲ که ناشر شدم، تنها زن ناشر بودم؛ اما امروز ما ۵۰۰ زن ناشر داریم. این یعنی کارآفرینی و اینها میتواند بافت فرهنگی کشور را تغییر دهند. انجمن صنفی که این زنان ۱۵ سال پیش درست کردهاند، مدرنترین تشکلی است که درایران به وجود آمده است. خانم لاهیجی، شما از متشکل بودن ناشرین زن یاد کردید. یکی از مسائل مطرح درارتباط با مسائل زنان کارگر این است که تشکل صنفی ندارند. به نظر شما چه موانع عمدهای بر سر راه زنان دراین مورد وجود دارد؟ یک موضوع مهم درمورد تمام تشکلات و اتحادیههای صنفی وجود دارد، این است که یا اتحادیهها با فرمان و نظارت کامل دولت درست شدهاند و انجمن امور صنفی که یک نهاد دولتی است بر تمام این جریانها نفوذ دارد و یا اتحادیه مستقل است که دیدهاید در ایران سرنوشت اتحادیه مستقل چه بوده است. آنها حتی به خاطر اینکه یک اتحادیه تشکیل دادهاند، مجازات شدهاند. البته این یک موضوع فرهنگی هم هست و ما زنانی داشتیم که کارگر بودند و در فضای کار خود نفوذ داشتند و مسائل آنها کاملا مسائل صنفی- رفاهی کارگران زن بود و به هیچ عنوان بار سیاسی نداشت، از جمله ایجاد مهد کودک و یا ساعات شیردهی، ولی لازم بود که اینها در شوراهای کارگری حضور داشته باشند، اینجا است که از بالا به اینان گفته میشود بهتر است در شوراهای کارگری حضور نیابند و به قول عوام بهتر است فضولی نکنند و دنبال کار خود بروند، در غیر این صورت ممکن است شغل خود را از دست بدهند. موضوع این است که چقدر فضای مدنی در جامعه وجود دارد، چون من اعتقاد دارم تمام حرکتهای مدنی در جوامع از اصناف شروع میشود. اما در جامعهی ما حتی برای مردان که سوابق کاری و کارگری آنها بسیار طولانیتر از زنان است، چنین فضایی وجود ندارد. به علاوه این که ممکن است باب طبع نباشد زنان هم در این جریان های کارگری حضور موثر داشته باشند. «مشمول قانون کار بودن برای زنان کارگر امتیازی است»
افزون بر تمام مشکلاتی که زنان به طور عام در زمینه اشتغال دارند، زنان کارگر به طور خاص با مسائل و کمبودهای ویژهای مواجه هستند. برای روشن شدن این مساله با ناهید خیرابی، روزنامه نگار در تهران که مسائل کارگری زنان را دنبال میکند، گفتوگویی کردم و از او خواستم شکلهای مختلف فعالیت زنان را در محیطهای کارگری توضیح دهد. یک دسته از زنان کارگر در کارخانههای بزرگ کار میکنند که تعداد این زنان در مقایسه با کل زنان کارگر در شهرها بسیار اندک است و این زنان مشمول قانون کار میشوند. هرچند قانون کار ما، آنطور که باید حقوق کارگران را در نظر نمیگیرد و هر چند سالها است که کارفرمایان و دولت حامی آنها تلاش میکنند تا همین قانون نیم بند را هم به نفع کارفرمایان تغییر بدهند، ولی باز هم مشمول قانون کار بودن برای زنان کارگر امتیازی است نسبت به زنان کارگری که به صورتهای دیگری در تولید نقش دارند. بخش دیگری از زنان کارگر در بنگاهها و کارگاههای کوچک چند نفره مشغول کار هستند و بیشتر این بخش از کارگران زن مشمول قانون کار نمیشوند و درنتیجه از مزایای نسبی قانون کار از قبیل مرخصی زایمان و داشتن مهد کودک برای نگهداری فرزند، بیبهره هستند و در صورتی که اجحافی از سوی کارفرما در حق این زنان کارگر صورت گیرد، آنها از حمایت و حفاظت قانون کار محروم هستند. خانم خیرابی، در ایران زنانی هم وجود دارند که در خانه به کار و تولید مشغول هستند. از نظر قانون و مزایای کار وضعیت این دسته از زنان چگونه است؟ این زنان کارگر در تولید کارگاه های کوچک و حتی کارخانه های بزرگ نقش دارند، بدون آن که از کمترین مزایای قانون کار بهرمند شوند و مساله مهمتر برای این زنان پراکندگی حضوراینها است که هیچکدام از دیگران خبر ندارند. در کارخانههای بزرگ و کارگاههای کوچک، بودن کارگران در کنار هم میتواند بسیار مفید باشد، ولی کارگران زنی که در خانههای خود کار میکنند از این حق هم بیبهره هستند. بخشی از تولید که میتواند در خانهها انجام شود از جمله دوختن دکمه لباس و بستن پیچها که در کارخانهها با وسایل و ابزار مناسب به صورت سریع تر و راحت تر برای کارگران انجام میشود، با ابزار ساده در اختیار زنان قرار میدهند تا در خانه انجام دهند. اینکه در کشور ما و بسیاری از کشورهای جهان، کار خانگی یا خانه داری را از وظایف زنان میدانند و میبینیم که این مساله برای زنان کارگر در عمل چقدر دشواری ایجاد کند. اما بخش بزرگی از زنان کارگر در ایران در روستاها و یا در صنعت قالیبافی فعالیت دارند. آیا این زنان از مزایای همین قانون کاری که بر سر آن بحث است و عدهای آن را ناکافی میدانند، برخوردار هستند؟ در روستاها کاشت و برداشت برنج، غلات و چای توسط زنان انجام میشود، ولی آنها هم مشمول قانون کار نمیشوند و البته درمورد قالی بافی هم وضع همین گونه است. قالیبافی در ۱۰۰ سال گذشته یکی از مزایای تولیدی کشور ما به شمار میرفت، ولی بعد از انقلاب ۵۷ ، مانند بسیاری از صنایع از جمله نساجی دچار رکود شد. قالی بافی هم به وسیله زنان انجام میگیرد و میدانیم که چقدر کار پر زحمت و کم مزدی است. خبرهای مرتبط: • دستگیری گسترده فعالان کارگری • گزارش نقض حقوق کارگران ایران در سال گذشته |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|