تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
پرونده مرگ دکتر زهرا بنی‌یعقوب در گفت و گو با دو فعال زنان و پدر زهرا

«گفتند، بیا با هم کنار می‌آییم»

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

پس از گذشت بیش از یک سال از مرگ مشکوک دکتر زهرا بنی‏یعقوب و بی‏نتیجه ماندن همه‏ی تلاش‏های خانواده‏ و وکلای آن‏ها برای تشخیص خاطیان این پرونده و مجازات آن‏ها، روز سه‌شنبه جمعی از فعالان «کانون زنان»، «جنبش مادران صلح» و «مادران کمپین»، دانشجویان دانشکده‏های پزشکی، دندان‏پزشکی و داروسازی با همراه داشتن طوماری که به امضای ۱۰۰۰ دانشجوی دانشکده‏های پزشکی رسیده بود، در تهران به دفتر رییس قوه‏ی قضاییه، آقای شاهرودی، مراجعه کردند.

آنان خواستار پی‏گیری پرونده‏ی این مرگ مشکوک و مجازات عاملان آن بودند. در‌باره‏ی این دیدار و اساساً پی‏گیری این پرونده، با دو تن از خانم‏هایی که در این دیدار، شرکت داشته‏اند و هم‏چنین آقای بنی‏یعقوب، پدر دکتر زهرا بنی‏یعقوب، گفت و گو کرده‏ام.

Download it Here!

خانم فریده غائب، از اعضای کانون زنان ایران، در‌باره‏ی این دیدار می‏گوید:

دیروز جمعی از دانشجویان داروسازی، دندان‏پزشکی و پزشکی، طوماری را امضا کردند و به اتفاق کمیته‏ی مادران کمپین، مادران صلح و اعضای کانون زنان ایرانی جمع شدند و به دفتر قوه‏ی قضاییه رفتند.

خواسته‏شان هم این بود که پرونده‏ی مرگ دکتر زهرا بررسی شود و نسبت به این‌که چرا روند بررسی پرونده طولانی شده است، اعتراض‏ داشتند.

موفق به دیدار با مسوولان شدید؟

همان دمِ‏ در، یک خانم کارشناس قضایی توضیحاتی از ما خواست و بعد از این‌که ما را نگه داشت و کمی هم صحبت کرد، با یک معاون، آقای محسن محدث، دبیر کل دبیرخانه‏ی قوه‏ی قضاییه که بعداً فهمیدیم دادستان همدان هم بوده … صحبت کردیم.

آقای محدث چه سمتی داشتند؟

ما که نمی‏دانستیم. نامه را دادیم. بعد از این‌که اعتراضات گفته شد، ایشان گفت: «مستقیماً خودم پرونده را پی‏گیری کردم و به این نتیجه رسیدم که با توجه به سابقه‏ی مذهبی دکتر زهرا و سابقه‏ی مذهبی خانواده‏ای که در آن رشد پیدا کرده، خودکشی کرده‌اند. به خاطر این‌که در ۲۴ ساعت اول بازداشت به او استرس وارد شده و ۲۴ ساعت دوم فشار آن‌قدر زیاد بوده که دست به چنین کاری زده است».

نگفتند آن فشار زیادی که در ۲۴ ساعت دوم وارد شده، چه بود؟

گفت: «من نمی‏گویم، پزشکی قانونی هم تایید کرده، عمدی در کار نبوده است. سهواً بوده، اشتباهی رخ داده و کیفرخواست متخلفان صادر شده است».

بعد از این‌که آقای محدث این حرف را زد، واکنش‏ها شروع شد. در پرونده‏ی پزشکی قانونی در همان ابتدا مشخص بوده که به جمجمه‏ی دکتر زهرا ضربه وارد شده است. آثار کبودی روی ران و پاهای دکتر زهرا بود.

تناقضی که وجود داشت، این است که چرا باید در بازداشتگاه، پلاکارد یا هر چیز دیگری که برای خودکشی مناسب باشد، وجود داشته باشد.

اگر فرضیه این باشد که حتی خودکشی کرده باشد. به فرض این‌که خودکشی کرده، چرا عاملان این قتل سهوی، همین‏طور به حال خود رها شده‏اند.


طوماری که به امضای ۱۰۰۰ دانشجوی دانشکده‏های پزشکی رسیده است (عکس: کانون زنان ایرانی)

با خانم خدیجه مقدم، عضو مادران کمپین و مادران صلح که در این ملاقات حضور داشته، گفت و گو می‏کنم:

یک سال از این اتفاق گذشته و متاسفانه هیچ شخصی به عنوان خاطی معرفی و مجازات نشده است. خیلی سخت و در شرایط جنگی، این بچه‏ها را بزرگ کرده‏ایم، وارد دانشگاه کردیم و پزشک شدند.

وقتی برای طرحی می‏روند، باید نگران باشیم که این بچه‏ها می‏خواهند برای طرح در شهرهای مختلف یا حتی خود تهران بروند و ممکن است اتفاقات وحشتناکی برایشان بیافتد.

به معاون آقای شاهرودی همین را عرض کردیم که چطور است که یک سال از این داستان گذشته و کسانی ـ نمی‏گوییم قاتل ولی خاطی که هستند ‏ـ درخوش‏بینانه‏ترین حالت‏ در نگهداری یک زندانی کوتاهی کرده‏اند و این اتفاق افتاده است.

چرا هیچ‏کس مجازات نشده، چرا اعلام نمی‏شود. اگر کسانی که مرتکب این خطاها شده‏اند مجازات شوند، از تکرار این حوادث جلوگیری می‏کند.

وقتی این استدلال را کردید، ایشان چه گفت؟

ایشان گفت: «ما اعلام کردیم. سیر رسیدگی به این‏طور پرونده‏ها طولانی است». به هرحال خود ایشان معتقد بود که خانم زهرا بنی‏یعقوب خودکشی کرده است، ولی به‏هرحال یک عده‏ای کوتاهی کرده‏اند و هرکسی را که کوتاهی کرده، مجازات خواهند کرد.

ولی هنوز هیچ‏کس، حتی همه‏ی آن‏هایی که همان شبی که این دختر کشته شده یا خودکشی کرده سر کار بوده‏اند، به گفته‏ی پدر دکتر زهرا بنی‏یعقوب، در مصدر کار هستند و هیچ‌کس حتی به صورت موقت از کار برکنار نشده است.

نتیجه‏ی عملی این دیدار و گفت و گوی شما چه بود؟

الان پرونده‏ی دکتر زهرا بنی‏یعقوب در شعبه‏ی یکم دادسرای کارکنان دولت است، نامه‏ای گرفتیم (من از طرف مادران مشخصاتم را آنجا دادم و یکی از دانشجویان هم مشخصاتش را داد) که ما این پرونده را پیگیری کنیم.


پدر زهرا بنی‌یعقوب در مراسم چهلم وی (عکس: آرش عاشوری‌نیا، کسوف)

اما پدر دکتر زهرا بنی‏یعقوب که هنوز در ضمن صحبت نمی‏تواند تاثر خود را پنهان کند، شکایت‏های بسیاری دارد:

ما از پی‏گیری پرونده راضی نیستیم. به رأی صادره‏ای که پزشکی قانونی تهران انجام داده، اعتراض داریم. یک رأی‏ داده که تقریباً یک جا به نفع ما است.

ولی متاسفانه، در مورد یکی دو جای دیگر در کمیسیون، از پزشکی قانونی تهران توضیح خواستم. این‏ها نامه‏ای داده‏اند که در آن رییس کمیسیون معلوم نیست و پنج، شش امضای بدون اسم در آن هست.

در جلسه‌ای که ما نشسته بودیم، این‏ها گفتند: «چندین مورد اتهام در رابطه با پزشکی قانونی همدان هست، کالبد شکافی نکرده و ما ضربه به سر را نفی نمی‏کنیم».

با توجه به این‌که خون‏ریزی از دماغ و گوش بوده و این‌که آن‏ها تصویری از خودکشی ندارند، از نظر اداره‏ی آگاهی، فاقد اعتبار است.

از تناقضات در پرونده‏ی مرگ زهرا بنی‏یعقوب، یکی ‌زمان وقوع مرگ او است. طبق اظهار ضابطین پرونده، مرگ او در ساعتی اتفاق می‏افتد که یک ربع قبل از آن، او با برادرش صحبت کرده و حدود کمتر از نیم ساعت بعد، پدر در آن‏جا است:

من یک ربع بعد از قتل زهرا آن‏جا بوده‏ام، یعنی از ساعت نه ‏و نیم گذشته بود که آن‏جا بودم اما پزشکی قانونی می‏گوید نه صبح روز بیست و یکم اتفاق افتاده، در صورتی که من بیست و دوم زهرا را تحویل گرفتم و پزشکی قانونی نوشته بود ۲۴ ساعت قبل، مرگ زهرا رخ داده است.

این‏ها را در کمیسیون پزشکی گفتیم، ولی ترتیب اثر ندادند. هیچ‏کدام از ضرباتی را که روی ساق پا بود، در گواهی که برای دادسرا فرستاده‏اند، ننوشته‏اند.

آقای بنی‏یعقوب، گفته می‏شود کسانی در این پرونده، مجرم تشخیص داده شده‏اند.

از کسانی که آن‏جا دیده‏ام، چند نفر را می‏شناسم. الان اسم چهار نفر در پرونده نیست. شخصی به نام غلامی پاک، این‌که اسم اصل یا مستعار است، نمی‏دانم، شب هفت دخترم تلفن کرد (نوار تلفن هست که به خانه‏ی من تلفن کرده بود)، سرهنگ سپاه است.

خودش را به عنوان معاون آقای قره‏باغی معرفی کرد و گفت: «فردا بیا همدان، بیا با هم صحبت کنیم. یک پولی بگیر و رضایت بده. نه دادگاه برو، نه وکیل بگیر».

گفتم: برای چی؟ ساعت ۱۱ شب بود. مراسم شب هفت انجام شده بود. شب جمعه بود. او تلفن کرد و گفت: «‌شما هیچ جا نرو، بیا پیش ما، ما با هم کنار می‏آییم».

گفتم: چه کنار آمدنی؟ دارم وکیل می‏گیرم و از همه‏ی شما هم شکایت کرده‏ام. الان اسم این آقا در پرونده نیست. ما را تحت تعقیب قرار می‏دادند، حتی نمی‏گذاشتند سر مزار برویم‌.

در دادگاه محلاتی شکایت کردیم که لباس شخصی‏ها مزاحم ما می‏شوند، بعد از شکایت، مزاحمت‌ها کمتر شد. سروانی هست که گوشی همراه بچه‏ام را نمی‏داد و می‏گفت: «می‏خواهم بدانم بچه‏ات با چه عواملی تماس دارد، با کجای مملکت تماس دارد».

این در شرایطی بود که ساعت چهار بعد از ظهر روز بیست و دوم، دیگر جنازه را تحویل گرفته بودم، می‏خواستم وسایلش را تحویل بگیرم که گوشی همراه را به من نمی‏دادند. می‏خواستند به جایی نسبت بدهند. در صورتی که بچه‏ام در تمام انتخابات نظام شرکت کرده است. (با بغض)

Share/Save/Bookmark

در همین رابطه
«قصور پزشکی قانونی همدان در پرونده زهرا بنی‌یعقوب»
اعتراض خانواده زهرا بنی‌یعقوب به تأیید خودکشی فرزندشان
انتقال پرونده زهرا بنی‌یعقوب به تهران
پرونده مرگ زهرا بنی‌یعقوب مختومه اعلام شد
متهمان پرونده زهرا بنی‌یعقوب آزاد هستند
«دستور نبش قبر زهرا بنی‌یعقوب صادر شد»
قوه قضاییه: پرونده زهرا بنی‌یعقوب سه متهم دارد

نظرهای خوانندگان

"ای کاش
داوری
داوری
داوری
در کار می بود!!!"

-- آرش ، Oct 23, 2008

اگر این بلا سر آنها می آمد، قبل از مراسم چهل مجازات می شدند. ولی اینقدر نمی فهمند که این خانواده علاوه بر غم فراق با چه کسانی در جنگ اند.

-- مجید ، Oct 24, 2008

اقاي بني يعقوب نميدانم چطور اين داغ راتحمل ميکنيد من يک مادرم فقط ميدانم اه واشک پدر ومادر عرش خدا را ميلرزاندخدابه داد باعث اين اشک و اه برسد.نميدانم پاسخ خداوند را چه خواهند داد.

-- ليلي ، Oct 24, 2008

vaghean ke geryeye adam dar miad vaghti sedaye in pedaro mishenave. ba bad bakhti bache bozorg kon beferest Dr she badesham jenazasho az nezam! tahvil begir

-- بدون نام ، Oct 25, 2008

شاید این نظر خیلی غیر دمکراتیک باشد ولی تعحب می کنم چطور پدر زهرا هنوز عوامل جرم را شخصا قصاص نکرده است. .

-- بدون نام ، Oct 25, 2008

چرا جامعه پزشکی در برابر این قضیه هیچ عکس العمل جدی به خزج نداده است. بعد از یک سال فقط یک طومار !!
اگر فقط یک روز کلیه مراکز پزشکی درمانی اعتصاب کرده بودند تا حالا متهمین قصاص شده بودند.

-- بدون نام ، Oct 25, 2008

این اشک و آه ها، این بغض ها، همه روزی تبدیل به موجی خواهد شد که تمام مسئولین نظام اعم از گناهکار و بی گناه رو با خودش خواهد برد.
تخم کینه را در دل همه ی ما کاشته اند، شاید برخی در آینده بتوانند این جنایت ها را فراموش کنند و از خون عزیزان شان بگذرند اما مطمئنا هستند کسانی که تا پیش از برقرار شدن دادگاه های صالحه خود دست به اجرای عدالت! بزنند.

-- شایگان ، Oct 25, 2008

لیلی خانم فکر کنم این خدا است که باید جواب بدهد نه کسی دیگر. او هم که خیلی وقت است دیگر جوابگو نیست...

-- هادی ، Oct 25, 2008

فقط یک اعتصاب سراسری میتوانست منجر به پاسخ اقایان و معرفی عاملان بشه....اقای بنی یعقوب من هم یک دختر هم وطن هستم که هر زمان پا به خیابان میذارم خانواده ام از ترس بلائی که بر سر دختران این مرز و بوم میاد تنشان تمام مدت میلرزه! دختر شما خواهر ماست.امیدوارم مسبب هر چه زودتر رسوا بشه...

-- دنیا ، Nov 1, 2008

man ye dokhtare 2 sale daram va har vaght tasvire pedare zahra ro mibinam sinam sangin misheh nafas keshidan baram sakht misheh va boghz geloom ro feshar mideh. Nang bar in mollayane bimeghdar

-- irani ، Nov 1, 2008

تا این رژیم حاکم است و مردم بر سرنوشت خود حاکم نباشند این اتفاقات انکار ناپذیر است . هر وقت خود حاکم دستور قتل میدهد دیگر از خدمه های او چه انتظاری میتوان داشت ؟

-- بدون نام ، Nov 1, 2008

hazer hastam MAN dar pezechgui ghanouni cherkate konam chon ghablan pezchgue ghanouni boudeam khon rizie az bini va hamicheh dar assar zarbei maghzi mibachad vojoude kaboudi rouy dast va paha alamate moghavemate dar moghable chekanjeh mibachade Dr mohamad T

-- D r Mohamad T ، Nov 1, 2008

ای شما دژدین، کژ اندیشان سرپایان!
ای همه بیدادخو، بدخیم، دیو آیین،
رسمتان وارون اسم، ای اسمهاتان دادگیران و دادفرمایان!
وای بر تو، وای بر من! وای!
وای بر مایان!
معنی نام تو گر وصف تو باشد، می شود وارون
این چه جای ست؟ آه!
این چه آیین است، این قانون!
تو بگو با من، تو بگو
ای بیدادگر
این داد است یا بیداد؟

-- سامان ، Nov 1, 2008

salam man nemidanam mardome iran ra che shode ast aya tokhme namardi va biimani dar iran pashide shode ya inke eslam intor ast va kasi nabayad dadash dar biad vali in ra midanam ke tamame dolatmardan iran komonist ya todehihay dar lebas mosalman hastand ke dar 50 sale ayande be in nazare man khahid resid inan todehey hastand hameshan hata khameneye

-- ebi ، Nov 1, 2008

زمان شاه زنان و فرزندان نظامی ها را تحدید می کردند تا ارتش تسلیم شد و این کار را باید با زنان و فرزندان روحانیون کرد تا درس عبرت بگیرند

-- amir ، Nov 1, 2008

روز به روز دارم معتقدتر می شوم که احتمالا خدایی وجود نداره .همه سرکاریم

-- م ، Nov 2, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)