تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
به مناسبت۱۷مرداد، روز خبرنگار

روز خبرنگاران بیكار

مهرداد توانا فرد

شرق هم به هم‌میهن و ایلنا پیوست؛ این سه رسانه بانفوذ اصلاح‌طلب، هر سه در عرض همین چند هفته توقیف شدند. این ماجرا باز هم قصه تلخ و تكراری ناامنی شغلی روزنامه‌نگاران در ایران را در ذهن‌ها تداعی كرد؛ قصه روزنامه‌نگارانی كه یكشبه بیكار می‌شوند.

روزنامه‌نگاری در ایران امروز شغلی است كه هیچ‌كس در ناامن بودن آن تردیدی ندارد. هیچ ضمانتی برای اینكه یک خبرنگار یا گزارش‌نویس كه امروز قلمش زمین نمی‌افتد، فردا هم بتواند بنویسد، وجود ندارد. در واقع این وضعیت از بیش از یک دهه پیش وجود داشته و از روزی كه روزنامه‌های جدید عرصه را از انحصار چند رقیب دیرینه و باقی‌مانده از دوران انقلاب و جنگ ربودند، وجود داشته است.

با این حال پیش از دوم خرداد صرفا افراد روزنامه‌نگار ممكن بود كار خود را از دست بدهند و اخراج شوند، در حالی كه پس از آن و در سال‌های پس از ۷۷ و ۷۸ كه بهار مطبوعات بود، توقیف ناگهانی روزنامه‌ها هم برای روزنامه‌نگاران به یک اتفاق طبیعی تبدیل شد.

تعطیلی یكشبه روزنامه‌ها اگر برای افكار عمومی به معنای محدودیت در كسب آگاهی بود، اگر برای جریان‌ها احزاب سیاسی به معنای از دست دادن تریبون بود، اگر برای سرمایه‌گذاران به معنای از دست دادن موقعیت و سرمایه بود و اگر برای مدیران به معنای آغاز زنجیره‌ای از رفت و برگشت‌ها به دادگاه بود، برای روزنامه‌نگاران و خبرنگاران معنایی ملموس‌تر داشت: آن‌ها شغل خود را از دست می‌دادند.

مدیران وكیل می‌گرفتند و دفاعیه می‌نوشتند. از رفت و آمد به دادگاه خسته می‌شدند، اما گاهی هم در زد وبند های سیاسی می‌توانستند مجازاتشان را به حداقل برسانند، یا حتی اگر دری به تخته می‌خورد روزنامه را رفع توقیف كنند. كار احزاب سیاسی و گروه‌های سیاسی- مطبوعاتی هم سخت نبود؛ این روزنامه نشد آن روزنامه. توس به جای جامعه، بعدش نشاط و اگر تعطیل شد عصر آزادگان. صبح امروز و آفتاب امروز؛ تعطیل كه شد بنیان. بیان اگر توقیف شد نسیم صبا. سلام را اگر توقیف كردند، مشاركت. آن نشد نوروز و روز نو و یاس نو و وقایع اتفاقیه و اقبال... (چقدر زیاد است نام این روزنامه‌های موقوفه!) اما در این میان، كار روزنامه‌نگاران از همه سخت‌تر بود.

«خانه به دوش»؛ این توصیف خود روزنامه‌نگاران روزنامه‌های اصلاح طلب در ایران است درباره خود. آنها خوب می‌دانند كه شاید این جایگزین شدن مداوم روزنامه‌ها ظاهرا معنایش این باشد كه آن‌ها به هرحال هیچ‌وقت بیكار نمی‌مانند، اما واقعا معنایی جز این ندارد كه آن‌ها هر روز باید منتظر باشند كه قلمشان را زمین بگذارند. همه به آن‌ها می‌گویند بالاخره بیكار نمی‌مانید، اما خودشان می‌دانند كه در كارشان هیچ ثباتی وجود ندارد، و این در عمل تقریبا هم معنای این است كه «كار»ی وجود ندارد.

شرق، هم‌میهن و ایلنا در میان رسانه‌های غیردولتی جزو چند تای اول از لحاظ گستردگی نیروها هستند. یعنی اگر از روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های دولتی و حكومتی مثل كیهان، اطلاعات، جمهوری اسلامی، همشهری، ایران، ایرنا، ایسنا، مهر و ... كه با بودجه عمومی كشور اداره می‌شوند بگذریم، بدون شک این سه از آن‌هایی هستند كه تحریریه گسترده و تعداد خبرنگاران زیادی دارند.

معنای ساده‌تر این حرف این است كه با تعطیلی این سه رسانه اصلاح طلب، چیزی در حدود ۲۰۰ نفر خبرنگار و روزنامه‌نگار بیكار شده‌اند. در ضمن امروز هم ۱۷مرداد است كه در ایران به عنوان روز خبرنگار نامگذاری شده است. البته باید توجه داشت كه این‌جا هم ایران است.

در واقع همه‌چیز واضح است. این‌جا ایران است، امروز روز خبرنگار است و با تعطیلی آن سه رسانه، چیزی در حدود ۲۰۰ خبرنگار به تازگی بیكار شده‌اند. فقط آنچه مشخص نیست، این است كه چرا هنوز هم برخی معتقدند باید روز خبرنگار را تبریک گفت!

-----------------
مرتبط:

روزنامه شرق توقیف شد

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

سلام و تشكر از توجه به روز عزيز خبرنگار.
گفتيد عصر آزادگان ياد آن روزها افتادم و بعدش كتاب ارزشمند " شايد حرف آخر" از آثار استاد بهنود.
به نظر من تا وقتي بگوييم " محدوديت نه!" ذهن كيهاني همان كلمه اول را ميشنود. پس
زنده باد آزادي.
همواره.
ممنونم. موفق باشيد.

-- هديه شايگي ، Aug 8, 2007

مقاله شما هيچ اطلاعات تازه اي به ما نداد.اين حرفها و آمارها كه بار ها و بار ها گفته و نوشته شده.

-- بدون نام ، Aug 9, 2007

خواهش میکنم کمتر سر خود را به دیوار گذاشته و فشار دهید .لطفا کمی به خود بیایید . شما که خود علت توقیف این روزنامه ها را میدانید پس بیخود از آنها حمایت نکنید.

-- منتظران ظهور ، Aug 27, 2007

نويسنده : حسين رهنورد
نام گذاري روز شهادت محمود صارمي خبرنگار فقيد ايراني به دست عمال طالبان در افغانستان، انتخابي درست و معنادار براي روز خبرنگار بوده و هست; با اين که شاغلا ن در اين حوزه هنوز جايگاه واقعي خود را در جهان امروز ندارند و با چه مخاطراتي روبه رو هستند و اين که هنوز هم بسياري گردش آزاد اطلا عات را به رسميت نمي شناسند و براي ممانعت از خبررساني حاضرند تا کجا پيش بروند و به چه جناياتي دست بزنند، واقعيت انکارناشدني است اين امر البته مربوط به يک گوشه دنيا يا گروه خاصي نيست.
اگر در نقطه اي از آسيا، طالبان چنين کرده و مي کند در عوض در غرب به روش هاي ديگر و پيشرفته تر مانع از گسترش خبرهاي بدون جهت مي شوند و با ابزارهاي تبليغاتي و انحصاري به گونه اي دردناک تر و خرد کننده تر با اصحاب قلم و آزادانديشان و خبرنگاران غيروابسته برخورد مي شود. بر همين اساس است که اگر ادعا کنيم درد خبرنگاران در دنياي کنوني دردي مشترک، همگاني و جهاني است گزاف نگفته ايم.
مرسوم است که در پايان هر سال آمار روزنامه نگاران زنداني و خبرنگاران قرباني در اقصي نقاط دنيا اعلا م مي شود و اين آمار چنان نيست که بتوان ادعا کرد از خطرات پيش روي کار شاغلا ن اين حرفه کاسته مي شود.
مي توان ادعا کرد تا دنيا دنياست زورمداران و قدرت طلباني هستند که حاضرند انسانيت را در پاي قدرت خويش قرباني کنند.
در روزگار ما، توزيع اطلا عات و اخبار، بخشي از توزيع ثروت و قدرت و عامل مهمي در ممانعت از انباشت ثروت و قدرت در نزد گروهي خاص است.
با اين اوصاف اگر چه براي جماعت روزنامه نگار و اهالي رسانه داشتن روزي به نام خبرنگار غنيمت است اما اين سوال بايد پرسيده شود که واقعا در هياهوي تبريک و تجليل از خبرنگاران، چه اندازه به رفع نيازهاي انساني و موانع کاري آنها توجه مي شود؟ آيا صرف برگزاري مراسم ها و تبريک گويي ها، باري از دوش جماعت خبرنگار برداشته مي شود؟
اگر کمي ريزتر به مسائل بپردازيم مي توان گفت که بسياري از خبرنگارها تصور کساني را دارند که مي توانند مزاحمتي ايجاد کنند و براي رفع آن بايد به نحوي از انحا دهانشان را بست و قلمشان را اصلا ح کرد! اين تصور نتايج مختلف و عجيبي دارد که همه در راه تامين هدف واحد انجام مي شود: بهره برداري از ضعف مالي خبرنگاران، ندادن اطلا عات دقيق و پرهيز از دستيابي آنها به جزييات، خودي و غيرخودي کردن خبرگزاري ها و رسانه ها و خبرنگاران، پاسخگويي ناشايسته به سوالا ت آنها و ممانعت از حضور بعضي خبرنگاران در مراکز مختلف تنها نمونه اي از رفتارهاي متفاوتي است که با اين جماعت مي شود.
با اين همه خبرنگاران و اهالي نجيب رسانه هنوز ايستاده اند و اعتقاد دارند که علي رغم همه بي مهري ها و نگاه هاي نامهربان و گاهي توهينآميز، وظيفه اطلا ع رساني و حفاظت از دموکراسي و بالا بردن آگاهي مردم بر عهده آنهاست.
روز خبرنگار در پيش است اما بهتر است آنان که دغدغه رفع نيازهاي اين جماعت را دارند، از خود بپرسند که واقعا هر سال چه تغييري در وضعيت رسانه ها رخ مي دهد و چه ميزان از محروميت ها و ممنوعيت ها کاسته شده و خبرنگار امروز با خبرنگار يک سال قبل تا چه اندازه امکان ارتقاي کيفي شغل خويش را پيدا کرده است؟

-- بدون نام ، Aug 2, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)