تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

«ارتقای امنیت اجتماعی» یا نقض حقوق شهروندی

منيره برادران

گاه کلمات به تنهايی، حتی وقتی به دنبال هم قرار می‌گیرند، چیزی را بر خواننده روشن نمی‌کنند. چه بسا فریب‌دهنده هم باشند. مثلاً به این خبر توجه کنید: «در راستای طرح ارتقای امنیت اجتماعی، مرحله‌ی دوم آن با محوریت برخورد با اراذل و اوباش شروع شد.»


اگر تصاویر صحنه‌هايی از رفتار پلیس را در حال ارتقای امنیت اجتماعی ندیده بودم، این خبر هم مثل ده‌ها خبری می‌شد که ماندگاری‌شان در حافظه تنها همان لحظه‌ای است که می‌شنویم یا می‌خوانیم‌شان. در جای خالی گزارش‌های نانوشته یا غیرمجاز، گاه فیلم و تصویر، فریب کلمات آراسته‌ی خبری را برملا می‌کنند.
تصویرها مردانی را نشان می‌دهند در اونیفورم پلیس. عده‌ای نقاب به صورت کشیده‌اند و تعدادی از آنها کلاه ایمنی به سر دارند. آنها مردان دیگری را که همگی پیژاما و عرق‌گیر به تن دارند، در حلقه‌ی خود گرفته‌اند. بر گردن یکی از این‌ها آفتابه بسته شده است. دیگری را روی هوا بلند کرده‌اند. چماق بلندی را می‌بینیم و صورت‌های پچییده در درد و دستانی که از پشت بسته می‌شوند. یکی را لگد می‌زنند. صورت کسی خونین است. تعدادی را رو به دیوار نشانده‌اند. جمعیت زیادی هاج‌وواج تماشا می‌کنند.

زمان صحنه، شب است. ظاهراً دستگیرشدگان فرصت نیافته‌اند که لباس عوض کنند. در خبر هم آمده که یورش، شبانه صورت گرفته است. خشونت صحنه سهو و یا خودسری مأموران نیست. فرمان سردار رادان است که تأكيد كرده بود كه «با اراذل و اوباش به صورت خشن برخورد می‌‌كنيم.» و فرمانده‌ی نیروی انتظامی از دستگیری ۱۰۰ تن از افراد خطرناک و یک‌هزار نفر از نوچه‌ها و افرادی که تحت تأثیر آنها هستند خبر ‌داد.

اراذل و اوباش چه کسانی هستند؟

اما این‌که این «اراذل و اوباش» چه کسانی هستند، نه عکس‌ها بر ما روشن می‌کنند، نه خبر روزنامه‌ها و نه اظهارات مقامات پلیس. آیا تک‌تک این صد تن و یک‌هزار نوچه آنها حکم جلب داشته‌اند؟ دادگاهی شده‌اند؟ گرداندن آنها در محله با کریه‌ترین شکل، مجازاتی بوده که قاضی صادر کرده است؟ معاون دادستان تهران می‌گوید: «در قانون تعریفی از اراذل و اوباش نداریم.» و حسین ذبحی، معاون قضایی دادستان کل کشور، می‌گويد: «از اراذل و اوباش تعریف قانونی مشخصی وجود ندارد بلكه اصطلاحی است كه به اقتضای ایجاد عنوان قضایی باب و متداول شده است.»
اما روزنامه‌ی كيهان به نقل از مرتضوی، دادستان تهران، می‌نویسد: «برخورد با اراذل و اوباش با حكم قضايی صورت گرفته است.»

آیا همه‌ی این هزار نفر دستگیرشده، شرور بوده‌اند؟ عمادالدین باقی می‌نویسد: «نگارنده می‌تواند حداقل دو تن را نام برد كه در ميان اهالی محل اشتهار به شرارت نداشته و يكی از آنان وبلاگ‌نويس بوده است اما با همين روش بازداشت شده‌اند.»

وقتی حقوق شهروندی نقض می‌شود، گويی نقض باید بی‌نقص باشد. طبق اظهارت مرتضوی برای شناسايی و دستگيری اين افراد معیار، گزارش‌های مردمی بوده است. یك شماره تلفن هم برای معرفی «اراذل و اوباش» در اختیار مردم قرار داده بودند. وقتی به اعتراف خود مقامات تعریف و تشخیص قانونی از این واژه وجود ندارد، هر کسی می‌تواند هر کس دیگری را اراذل و اوباش بنامد.

امنیت یا ارعاب؟

قصد من تبرئه‌ی کسانی نیست که با ارعاب، شرارت و چاقوکشی مزاحم مردم شده یا آسایش عمومی را مختل می‌کنند. بحث بر سر حقوق شهروندی است و ده‌ها سؤال دیگر.
اگر واقعاً پدیده‌ی قلدری و چاقوکشی که از ٦٠ ، ٧٠ سال پیش از محلات رخت بربسته بود، دوباره جان گرفته است، چه کسی مسؤول آن است؟

اگر از مدت‌ها پیش عده‌ای با توسل به خشونت و چاقوکشی، امنیت مردم را مختل می‌کرده‌اند، نقش پلیس در این میان چه بوده و چرا به موقع دخالت نمی‌کرده است؟ و این بار که دخالت کرده، آیا هدف واقعا «ارتقای امنیت اجتماعی» است یا ایجاد فضای ارعاب؟

هدف ایجاد ارعاب بوده، و این کشف من نیست. دادستان انقلاب تکلیف را روشن کرده است. «برخورد نيروی انتظامی و قوه‌ی قضائيه با اوباش‌گری بايد به گونه‌ای باشد كه اگر كسی خواست دست به قمه ببرد دستش بلرزد و از ترس قانون قمه از دستش بيفتد.»

و رادان فرمانده‌ی پليس تهران با افتخار تمام گفت: «برخورد نيروی انتظامی به قدری اثرگذار بود كه يكی از اراذل مشهور از ترس دستگيری و جمع‌آوری خود، اعلاميه‌ی مجلس ترحيمش را پخش كرده و مخفی شده بود كه مأموران وی را در مخفيگاهش دستگير و اعلاميه‌ی فوتش را به دستش دادند.»

سیاست ارعاب نقض حقوق شهروندی

امنیت و ارعاب دو وضعیت ناقض هم هستند. هرگز با سیاست ارعاب نمی‌توان امنیت ایجاد کرد. برعکس نتیجه‌ی سیاست ارعاب تنها افزایش خشونت و ناامنی فردی و اجتماعی است. گرچه این قانون است که به سیاست ارعاب دولتی امکان می‌دهد، اما سیاست ارعاب از قانون هم فراتر می‌رود. هدف آن مجازات گروه و جامعه است. به همین دلیل در سیاست ارعاب، مجازات فرد خاطی در ملاءعام صورت می‌گیرد تا عبرتی باشد برای دیگران.
مهم نیست که فرد «مجرم» باشد یا اصلاً نباشد و اینکه آیا آن عمل یا رفتاری که فرد به خاطرش مجازات می‌شود، در تعریف حقوقی جرم نامیده می‌شود یا نه، اهمیتی ندارد. سیاست ارعاب نقض همه‌ی حقوق شهروندی و حقوق بشر است.

طرح برخورد با «اراذل و اوباش» دومین مرحله از «طرح امنیتی» پلیس بود که از اول اردیبهشت با طرح «مبارزه با بدحجابی» آغاز شده است. اینکه گفتند و نوشتند که از «بدحجابی» تعریف حقوقی وجود ندارد، مانعی بر پیشبرد طرح نشد و از خشونت آن هم نکاست. گفتند این طرح تا «آخرین بدحجاب» تداوم خواهد داشت. مرحله‌ی سوم جمع‌آوری معتادان است، که از چند روز پیش با دستبند زدن و دستگیری آنها آغاز شده است. و ما نمی‌دانستیم که معتاد مجرمی است که امنیت را به خطر انداخته است.

مرتبط:
جشن خشونت.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

برخورد با افراد بیماری که نتیجه آزادیشان ارعاب و عدم تامین امنیت جامعه است با پند و اندرز و یا تشکیل پرونده قضایی و حکم قابل نقض قاضی نتیجه جز ادامه خشونت و جری تر شدن آنان نخواهد داشت. کاملا با این اقدام پلیس موافقم و این نه تنها نظر من که نظر اکثر شهروندان است.

-- soheil ، Jun 23, 2007

در همین رابطه مطلبی در روزنامه آفتاب منتشر شده است که در ان با چاپ عکس های متهمان کتک خورده . نوشته که علیرغم خشونت وارده اکثر مردم از این برنامه راضی هستند.


روزنامه افتاب و تایید ضمنی سرکوب نیروی انتطامی ونقض حقوق متهمان
با سلام چگونه روزنامه كه بايستي ستون دفاع از دمكراسي و حقوق بشر به عنوان باشد چنين چشمان خود ش را برروي نقض حقوق
شهروندان و سو استفاده نيروي انتظامي از قدرت خود مي باشد.
http://www.aftabnews.ir/vdca60n49on6i.html
د رجامعه متمدن اگر به مردم ياد داديم كه از حقوق جنايتكاران و مجرمين و متهمان بايد دفاع كرد انوقت مردم در شرايطي كه مستبدين و
انحصار طلبان مطبوعات را مي بندند و يا سانسور ميكنند هم از ازادي مطبوعات دفاع خواهند كرد.اشتباهي را كه در سال 57 در موقع نقض حقوق وابستكان رژيم سلطنتي و عدم دفاع از حقوق فردي انان در موقع بازداشت مرتكب شديم و بعدا در سال 60 كه نوبت ما رسيد به مردم ياد نداده بوديم كه در مورد نقض حقوق بشر سوال كنند و بي تفاوت نباشند و بدين ترتيب د رمورد قتل عام و سركوب نيروهاي دگر انديش توسط انحصار طلبان سكوت كردند.از رسالت مطبوعات كه اطلاع رساني درست و اموزش هست غافل نشويم.
یک چیز را در مهاجرت و تبعید و دوران جنگ مسلحانه یاد گرفته ایم که در فضای خشونت انان که اهل منطق هستند زودتر صدایشان را ساکت می کنند.

مشکل اپوزیسیون ما هم در این است که چمش را به استفاده از زور و قدرت و خشونت به کا ررفته د ر اداره آگاهی و مواد مخدر از انجا که مردم چندان مخالف ان نیستند بنوعی فرصت طلبانه سکوت می کنند

هر گونه خشونت و ازار و بی قانونی را باید محکوم کرد اما و اگر و تبصره هم ندارد. مسلما کار اسانی نیست و لی نیاز به زمان دارد و کار فرهنگی گسترده

سعید سلطانپورهماهنگ کننده کانون اندیشه ؛ گفتگو و حقوق بشر –تورنتوروزنامه نگار
http://www.kanoun-ebayan.blogspot.com
/http://www.politicofcanada.blogspot.com/

-- سعید سلطانپور ، Jun 23, 2007

متاسفانه سطح آگاهی عمومی به اندازه ای اندک است که بسیاری از مردم از این نوع برخورد خوشحال هستند. اما اگر مردم چیزی از حقوق شهروندی، کرامت انسانی، فلسفه ی حقوق جزا و غیره نمی دانند خرده ای نمی توان گرفت. ننگ بر کسانی که با عناوین دهان پر کن در ارکان مختلف نظام مسئولیت دارند و صدای مخالفتی از هیچ یک بر نمی خیزد. در ایران تنها لمپن ها تصمیم می گیرند.

-- شاهین ، Jun 23, 2007

وقتی چند مزدور نیروی انتظامی هم اعلام جرم می کنند هم محاکمه و هم اجرای حکم (حالا جرم هر چه می خواهد باشد )دیگر وضع قانو ن و قضا و انسان در این مملکت معلوم است.

-- ehsan ، Jun 23, 2007

خدا قسمت تان كند يك چند كلمه اي حرف منطقي با اين آقاي آفتابه به گردن بزنيد. البته وقتي قمه اش در دست اش باشد. انگار خبر نداريد اين جا چه مي گذرد؟ آفتابه كه هيچ ، بايد نصف سبيل اش را هم مي زدند. اگر پليس از اول عرضه داشت ، امروز اين ها نبودند. حالا هم كه يك ريزه عرضه به خرج مي دهد آقايان دردشان آمده . شما را به خدا ، خودتان مي دانيد از كه و از چه حرف مي زنيد ؟ اين ها همان كساني هستند كه به خاطر وجود كثيف شان جامعه نا امن شده است . نكند كه شما هم از اين قماش هستيد كه از آن ها دفاع مي كنيد. به هر قيمتي و هر بهانه اي كه بتوانيد بد و بيراه به حكومت مي گوييد . اين منطقي نيست . اگر چه ظاهر امر نشان مي دهد شما هم منطقي نيستيد.

-- بدون نام ، Jun 23, 2007

كار مامورين بيش از حد زشت بوده اونا هرچيم كه باشن آدمن و يه ايرانين اين ملت كه خيلي ادعا ميكنه مردم دوست و ميگه ما بيشتر به جوونا توجه ميكنيم گند زد .ملت ما فقط بلد واسه خودنمايي سربازاي انگليسي رو ازاد كنه و جوون ايراني رو خار ....

-- بدون نام ، Jun 23, 2007

به نظرتون اینا که اینجور به مردم سوءقصد می کنن..چیزی از کرامت انسانی می فهمن؟؟؟

-- هستی ، Jun 23, 2007

انشاا... كه هدف نيروي انتظامي بالا بردن امنيت اجتماعي باشد،ولي اگر هم اين باشد اين روش درستي نيست .چرا كه در صورتيكه پليس وظيفه خود را به خوبي انجام مي داد كار به اينجا نمي كشيد،واقعيت اين است كه حضور پليس بايد مستمر و دانمي باشد و هدفش ايجاد امنيت هميشگي باشد نه مقطعي،من مطمئنم كه اين داستانها پس از چند هفته تمام شده و دوباره شهر دست ارازل مي افتد وگر نه به قول دوست عزيزمان حضور پليس بايد بگونه اي باشد كه قمه بدستان جرات فكر كردن به قمه هم نداشته باشند ،ولي متاسفانه رفتار پليس بگونه ايست كه مردم با ديدن پليس به جاي احساس امنيت احساس ترس مي كنند.فرزندخردسال من با ديدن پليس كه به طرف ما مي آمد از آنها مي ترسد در صورتيكه در تمام دنيا مردم با ديدن پليس آرامش خاطر مي يابند.

-- امير ، Jun 23, 2007

آقا تکلیف ما رو روشن کنین! بالاخره اعتیاد جرم هست یا بیماری؟

-- خشایار ، Jun 23, 2007

هر آدم عاقلي مي داند كه اينها براي ملت دل نسوزانده اند.حال در آينده خواهيم ديد كه در اولين تظاهرات دانشجويي همين آقايان دستگير شده در يك هيبت ديگر چگونه به دانشجويان حمله مي كنند

-- بدون نام ، Jun 23, 2007

دوستان عزیزی که موافق این نوع عملیات پلیسی هستید. لطفاً مقاله را با دفت بیشتری بخوانید. (فکر نمی کنم کسی در کشور مخالف تنبیه ارذل واوباش باشد! اما چگونگی این تنبیه باید طبق قانون رسمی کشور تعیین شود. همه ی ما می دانیم که 1100 اوباش یک شبه در کشور پدیدار نشده اند و این افراد جرایم خود را که حتی تعدی و آسیب رسانی به افراد است در طول زمان مرتکب شده اند. بنابراین نمی توان یک شبه آنان را تنبیه کرد بلکه باید در ابتدای وقوع جرم دستگاه قضایی در مجازاتهای خود پیشبینی عدم ارتکاب مجدد را درنظر می داشت یا اینکه به رفع ناتوانی های قانونی دربرخورد مناسب با این جرایم اقدام می کرد. درحقیقت ما نقص و کم کاری و جرم دستگاه قضایی در رسیدگی به این جرایم در گذشته را می خواهیم یک شبه جبران کنیم که نتیجه ی آن مسلماً ریشه کنی این جرایم نخواهد بود. البته این گونه رفتارهای پلیسی بدون کنترل همانگونکه نویسنده اشاره کرده است ، ممکن است مورد سوء استفاده واقع شده و حریم امنیتی تمام شهروندان را به خطر بیندازد. تجربه ثابت کرده است هر کنش خشن در جامعه امکان واکنش خشن تری را بوجود می آورد! )

-- شهریار ، Jun 23, 2007

من از نیروی انتظامی تشکر میکنم و امیدوارم اقدامات شدیدتری را اعمال کنند.
به مخالفین این طرح که در شمال شهر در آسایش کامل زندگی می کنند و تا حالا با اینجور اراذل برخورد نداشتن بگم که تشریف بیارید جنوب شهر چند ماهی زندگی کنید تا ببینید اینجا چه خبره به شما قول میدم که نظرتون عوض میشه

-- ناشناس ، Jun 23, 2007

کار مامورین زمانی ارزش وبازتاب دارد که در چهار چوب قانون باشد در غیر اینصورت دیدن یک اراذل بهتراز یک مامور قانون شکن است ما در رودبار زیتون کلانتری 11 داریم که فرمانده ان در شب به بهانه گشت وماموریت دنبال زیر خاکی میرود و با قاچاقچیان نیزبصورت دانگی کار میکند ازاراذل ترسیده وجوانان مردم را پس از تحریک مجرم قلمداد نموده و اراذل معرفی نموده و بهعلت پشت گرمی که دارد ترفیع نیز می گیرد وحتی دادستان نیز از او حساب می برد و به قولش تا حالا هشت نفر را با تیر زده است پس هر موقع دیدیش مواظب خود باشید نامش سرگرد بامداداست خواهشمندم بخاطر سلامتی هموطنا نتان مطلب را بفرستید

-- بیاد عدالت علی ، Jul 30, 2007

در مورد مبارزه با اراذل و اوباش و مبارزه با بد حجابي به طور خلاصه :
1. در اغلب موارد هيچ تناسبي بين جرم و مجازات وجود ندارد.
2. توجيه رفتار پليس با اين امر كه هدف شكستن هيمنه اين افراد در محل شرارت بوده به هيچ وجه منطقي نيست و اين طرز رفتار پليس زيان هاي رواني مختلفي در بين افراد جامعه از كودكان تا بزرگ سالان خواهد داشت.
3. شرارت با شرور متفاوت است همچنان كه زذالت با رذل توفير دارد. با از بين بردن شرور شرارت از بين نمي رود و يا به بيان ديگر اين سياست در پي حذف صورت مسئله است تا حل مسئله.
4. به ظن من اين سياست ناشي از نوعي فرافكني است. اخبار مربوط به فساد مالي و سياسي و اخلاقي سران و مسئولين نظام هر روز بيشتر به بيرون نشت مي كند و حكومت خود در مظان اتهام فساد، شرارت و رذالت است از اين رو خود آگاهانه يا نا خودآگاهانه انگشت اتهام را به سوي خارج از خود دراز كرده است. نظام جمهوري اسلامي با اين عمل اعتراف مي كند كه در مدينه فاضله اي كه سه دهه در بناي كوشيده فساد و شرارت وجود دارد و آنچنان هم هست كه ناگزير از اقداماتي چنين ضزبتي شده است اما پلتيكي كه به كار مي برد نوعي فرا فكني است به اين معني كه انگشت اتهام را به سوي مردم دراز كرده است. فساد هست اما فاسد كيست؟ مسلما ما حاكمان نيستيم فاسدين دختراني هستند كه مانتويشان كوتاه است، پسراني كه موي شان فلان شكل است. ما شرور نيستين ببينيد مردم اينها شرورند كه دستگيرشان كرده ايم. اما كيست كه نداند اگر بنا به دستگير كردن و مجازات رذلها و شروران و انها كه امنيت اجتماعي را به خطر انداخته اند باشد چه كساني سزاورتر از خود حاكمان هستند؟ نمونه رفتار سران حكومت جمهوري اسلامي در اين چند سال اخير را هم اگر بررسي كنيد به قدر كفايت پرونده خواهيد داشت

-- محمد رضا ، Aug 2, 2007

مطمئن باش با این شیوه به جایی نخواهی رسید. امثال تو مایه ننگ جامعه هستند. با شعار دموکراسی خواهی می خواهی به چه برسی؟

-- بدون نام ، Sep 22, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)