تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۸۵ • چاپ کنید    
بخش سوم

چرا آزمون دینی برای شغل؟

منیره برادران

در بهمن ماه گذشته به دنبال اعتراض معلمان به نحوه آزمونی، که از آنها ضمن خدمت به عمل آمده بود، بحث‌هائی در ایران درگرفت و به مجلس و رسانه‌ها هم کشیده شد. تعدادی از نمایندگان از طرح سوالات آزمون، که آن را «توهین به ساحت پیامبر» خواندند، ابراز انزجار کردند. آیت الله لنکرانی این سوالات را توهین به اسلام خواند. دانشجویان دفتر تحکیم وحدت علامه طباطبائی نحوه آزمون را با کاریکاتورهای محمد مقایسه کردند. بحث از رواج خرافه‌پرستی شد. کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، محمود فرشیدی، رئیس کل آموزش و پرورش را به کمیسیون فراخواند و او ناچار شد به خاطر «توهین به ساحت پیامبر» عذرخواهی کند.

اما اصل ماجرا، یعنی سوالهای آزمون فرهنگیان در پرده ماند تا اینکه سازمان معلمان در اول اسفند بخشی از این سوال‌ها را بیرون داد. سوال‌ها از توصیف موی سر پیامبر بود تا آمیزش ایشان با همسران شان.

من عمدا از آوردن سوالات در اینجا، که بسرعت در بین مردم تبدیل به جک شده و با اس‌.ام.اس به همدیگر فرستاده شد، خودداری می کنم و به جای آن می‌خواهم به چند نکته که متاسفانه در بحث‌ها غایب بود، اشاره کنم.

چیزی که در این میان تا حدودی به فراموشی سپرده شد، توهینی است که با چنین آزمون‌هائی نسبت به معلمان صورت می‌گیرد. تصورش را بکنید معلمی که سالها درس خوانده و مطالعه کرده، آیا از مواجهه با چنین سوالهائی احساس تحقیر نمی‌کند؟ آیا اینگونه سوال‌ها توهین نیست به قشری که بناست، با ترویج دانش و مبارزه به خرافات، فرهنگ جامعه را بسازد؟

در تجمع معلمان در روز ۱۲ اسفند که به دعوت شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان، در جلوی مجلس شورای اسلامی، در اعتراض به پائین بودن حقوقشان تشکیل شد، معلمان بیانیه‌ای دادند و در آن بطور ضمنی اعتراض خود را به این‌گونه تحقیرها بیان داشتند. آنها نوشتند:

«معلمان پیش از هر چیز خواستار حفظ و ارتقا شأن معلمی در جامعه هستند. آنها خواستار این می‌باشند که معلمان به عنوان قشر فرهنگی دارای منزلت اجتماعی در معرض سیاست‌هائی قرار نگیرند که عامدانه یا جاهدانه حرمت انسانی و مرجعیت اجتماعی آنان را خدشه دار می‌کند.»

چنین آزمونهائی امری تازه نیست همیشه وجود داشته و به هنگام استخدام معیار گزینش قرار می‌گیرد. آن چیزی که این بار اعتراض‌ها را برانگیخت، افراط و خرافه‌گوئی سوالات بوده است. من می‌خواهم بپرسم اصلا چرا چنین آزمون‌های دینی باید از فرهنگیان گرفته شود. اگر یک غیرمسلمان بخواهد معلم شود، تکلیفش با چنین آزمون‌هائی چیست؟ یا مسلمانی که اعتقاد به خدا و دین را از از بر کردن اطلاعاتی که ربطی بین آنها و اعتقادش نمی‌بیند. اینگونه آزمونهای دینی گروه‌هائی از مردم کشور را از کار دلخواه‌شان منع می‌دارد و در عوض عده‌ای ناشایست را به عرش اعلی می رساند. این نوع آزمونها در نفس خود مخالفت با آزادی عقیده و دین است و با موازین حقوق بشر در تناقض قرار دارد. با ماده ۱۸ بیانیه جهانی حقوق بشر، که حق هر کسی می‌داند که از آزادی اندیشه، وجدان و دین بهره‌مند شود، همخوانی ندارد. با ماده ۲۰ آن بیانیه که می‌گوید: هیچکس را نباید به شرکت در هیچ اجتماعی مجبور کرد، ناسازگار است و همینطور نقض ماده ۲۱ است که حق هر کسی می‌داند که با شرایط برابر به مشاغل عمومی کشور خود دست یابد.

در بحث حول آزمون، همچنین مطرح شد که سوال‌های توهین‌آمیز نسبت به پیامبر قابل مقایسه است با کاریکاتورهای محمد. به یاد داریم که این کارکاتورها ۱ سال و نیم پیش، در یک روزنامه دانمارکی منتشر شدند و خشم مسلمانان را برانگیخت که در بعضی جاها به خشونت انجامید. شاید در نگاه اول این مقایسه بی‌ربط نباشد. هر دو، پیامبر اسلام را به ریشخند گرفتند. اما یک تفاوت بزرگ در این میان وجود دارد، که نمی‌توان بر آن چشم بست. کاریکاتورهای محمد، کار یک روزنامه مستقل بود که رسالت راهنمائی هیچکس را نداشت جز اعتقاد به آزادی بیان بی حد و حصر. اما سوال‌های آزمون فرهنگیان از طرف یکی از مهمترین ارگان کشور ما، یعنی آموزش و پرورش صورت می‌گیرد.

همچنین باید توجه داشت که این سوال‌ها اختراع آموزش و پرورش هم نبود، بلکه از کتابی بود تحت عنوان «سیره نبوی»، نوشته محمد طباطبائی، و از انتشارات وزارت ارشاد، که تا کنون ۱۳ بار تجدید چاپ شده است.

اما سوال اصلی این است که چرا مثلا یک معلم ریاضی به جای آموزش‌های تکمیل حرفه‌ای مجبور است چنین آزمون‌هائی را از سربگذراند؟ خود این مسئله بیان آن است که حوزه دین و آموزش و پرورش از هم جدا نیستند.

در حالیکه چیزی که مثلا یک معلم ریاضی در کارش نیاز دارد علم ریاضی است. ابزار معلم علوم طبیعی، دانسته و تاز‌ های این رشته است و حوزه معلم ادبیات چیز دیگر و الی آخر.

دین معلم امر خصوصی اوست و نباید وسیله معامله شغلی قرار گیرد. آزمون‌هائی که به تفتیش عقیده می‌مانند، به ریا کاری و حذف صلاحیت‌های حرفه‌ای می‌انجامد و نتیجه‌اش برای حوزه علم و پژوهش فاجعه بار است.

و نهایتا اینکه دخالت دین در حوزه آموزش و پرورش باعث ایجاد فضای ترس و تهدید در محیط کار می‌شود و آزادی عمل شغلی را از معلمان می‌گیرد.

جدائی حوزه آموزش و پرورش از دخالت دین، یکی از مسائل و خواسته‌هائی بود که در انقلاب مشروطه مطرح شد، ولی فرصت آن را نیافت که بطور جدی مورد تامل و بحث قرار گیرد. جای بحث‌های باز و آشکار بر سر آن در جامعه ما خالی بوده و هست. شاید آزمون سیره پیامبر به چنین بحث و تاملی در جامعه دامن بزند.

----------------------------
مطالب پیشین:
تاریخچه حقوق بشر
از پیشرفت «حقوق بشر» ناامید نباشید

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)