خانه > رضا دانشور > روزانهها > «دیدار به قیامت، دوگل» | |||
«دیدار به قیامت، دوگل»«نقشهام این بود که اولاً دانشجوها پراکنده شوند و از شدتِ صدمات کاسته شود، ثانیاً یک خرده هم این بورژواهای محله شانزدهم چشمشان بترسد.»
این روزها مرز روز و شب را طلوع و غروب خورشید نیست که تعیین میکند. هر روز فقط ادامه روز پیش است و فقط این وقفههای بین درگیریها است که فصلبندی زمان را خط میکشد و به مردم خسته از وقایعِ استثنایی، یادآوری میکند. نطق دیشب دوگل، مصیبتبار بود. صدایش با همه خستگی، محکم بود و کلمات نیرومند. همان کلمههای زیبا و فصاحت و بلاغت معروف دوگلی. اما ناگهان زمان طوری عوض شده بود که همهی منطق و فصاحت و روشنبینی این سیاستمدارِ همیشه تک خال، خالی، از مد افتاده، بیجا و مایوسکننده شد. جملاتی نظیر «ضرورت جهش جامعه»، «مشارکت گستردهتر مردم در فعالیتها و نیز مشارکت بیشترشان در برخورداری از ثمرات و تلاشهایشان» مطلقاً فاقد معنا به گوشها رسید. جملاتی مثل «موجودیت کشور قبل از هر چیز» بوی بقای سیستم کهنه را داد، و گفتن اینکه «بسیار چیزها در جامعه و سیاست محتاج اصلاحات هستند»، صدای طبل بازی بچهها را. بنابراین نتیجه گیری آخر او: «رفراندوم»، بیش از هر چیز مخالفت دوست و دشمن را برانگیخت. روزهای بعد شعار دانشجوها «انتخابات تلهی احمقهاست» بود و برای محافظهکارها هم که منتظر یک اقدام قاطع، نظیر ایجاد ساعت منع عبور و مرور و حکومت نظامی و دستگیری مخالفان بودند و خلاصه برچیدن غوغا را طالب بودند، به معنای ادامه غوغا بود. خود او هم بلافاصله بعد از پایان سخنرانیاش به کارکنان رادیو و تلویزیون گفته بود «گمان میکنم کنار هدف زدم.» بیست سال بعد همه مفسرها در تجزیه و تحلیل حرفهای دوگل به این نتیجه رسیدند که یکی از روشنبینانهترین سخنرانیهای او بوده و این موضوع مرا به یاد سخنرانیهای بختیار، آخرین نخست وزیر قبل از انقلاب در کشور خودمان انداخت که در شرایطی کمابیش مشابه، یک ملت دستخوش شورِ انقلابی، سخنان مردی را که از مردم فرصت میطلبید تا در آرامش و تعقل راه زندگی آینده جامعه را انتخاب کنند، نشنیدند و بیست سال بعد همانها که او را نوکر بیاختیار خوانده بودند، افسوسها خوردند. و امروزه پس از سی سال، دموکراسی و حکومت قانون، جدایی دین و دولت، آزادی احزاب و سندیکاها، آزادی اندیشه و بیان که محتوای حرفهایش بود، هنوز خواستهای بهدست نیامده جامعهی ما است. دیشب هم پس از سخنرانی دوگل دانشجوها دستمالهایشان را درآوردند و یک صدا فریاد کشیدند «دیدار به قیامت دوگل، به سلامت، به درود» و طولانیترین شب ماه می آغاز شد. ژیسمار درخواست عبور کرد به طرف باستیل، پلیس ممانعت کرد. اره برقیها از زیر لباسها درآمدند و ساختن باریکاد شروع شد. اما پلیس این بار مصممتر از همیشه بود. اول نارنجکها آمدند که نور انفجارشان کور و کر میکرد و گازهای عجیبشان آنا آدم را از پا در میآورد. و بعد هم دستجات پلیسِ سیاهپوش ضد شورش، مثل صفوف آهنینِ رباتهای مقاومتناپذیر و باتومهای بلند و سپرها و پشت سرشان هم بولدوزرها رسیدند و دو ساعته دانشجویان را پراکندند. و دیگر ترانزیستورهای خاموش هم کمکی نبودند تا از هم باخبر بشوند. خشم جوانان به جنون نزدیک میشد. ژیسمار فرمان داد «بهسوی ساختمان بورس!» این مظهر سرمایهداری متفرعن به سادگی و در غیاب پلیسهای محافظ که جاهای دیگری درگیر زد و خورد بودند فتح شد. اتاقها غارت شد و همهی کاغذها و اسناد را وسط اتاقها انبار کردند و آتش زدند. ساختمان سنگی البته نسوخت. اما نماد سرمایه داری جهانی در آتش خشم نسلی که قرار بود بعدا خودشان آن را اداره کنند دود میکرد و میسوخت. پیروزی برای خشم مشتعل آنان کوچک بود. کسی شعار داد «به طرف کاخ رییس جمهوری!» شعارها یکپارچه شد و ژیسمار رهبر دستِ تنهای آن شب، لحظهای مردد ماند: «... در این شب دیوانه همه چیز ممکن است... اما نگهبانانِ کاخ حتما خسته هستند ... و خودشان را در محاصره میبینند ... ممکن است وحشتزده شوند و ... تیراندازی کنند» مأمورین انتظامات سازمان انقلابی جوانان کمونیست هم گزارش داده بودند که دستهای از جوانها یک مغازه اسلحهفروشی را غارت کردهاند. «...خب آنها هم بههرحال ناگزیرند تیراندازی کنند... آنها از ما میکشند و ما از آنها... و این یک جنگ داخلی است... و این خون انسان است که خواهد ریخت... نه! ... پیش بهسوی اپرا!» و از آنجا به کارتیه لاتن. تصمیمگیری باید عاقلانه باشد و برای اینکه عاقلانه باشد باید دسته جمعی باشد. آنجا در کارتیه لاتن در آشیانهشان فرصت خواهند داشت. اما پلها بسته است و عبور به سمت چپ رودخانه سن ناممکن. دیشب تا صبح شبی طولانی، مغازهها غارت شد، زد و خوردها ادامه یافت، بیطرفها جان به سر شدند، بورژواها از وحشت نخوابیدند و صبح زود، پمپیدوی، نخست وزیر که نقشهاش به خوبی پیش رفته بود، خسته اما خوشحال به خانه رفت تا خودش را برای یک روز سخت آماده کند. بخشهای پیشین
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|