Jun 2008


آن لحظه بنیادی

در خاطره شمس توکلی چنین می‌خوانیم: «به خودم گفتم: به پیش! حالا شدی یک آقا معلم واقعی! بچه‌بازی تموم! درس درست و حسابی می‌دی و نونت رو درمی‌آری، مثل یک آدم بزرگ!... اگر دانش‌آموزی در حرفم می‌دوید، به شیوه‌ای کاملا حرفه‌ای حرفم را قطع می‌کردم و در سکوت مطلق آن‌قدر مستقیم در چشمانش خیره می‌شدم تا وزن سنگین خطایش را حس کند. کلاس در سکوت غرق می‌شد و شرم، روح محصل مربوطه را هم‌زمان با خوشبختی و افتخار اینجانب تسخیر می‌نمود و من بر این روال ادامه می‌دادم.»



هیولا

شما هرچه از دندان درد بگویید، برای کسی که هیچ‌وقت دندانش درد نگرفته‌، حرفتان اثری بیشتر از دادن یک خبر گنگ و بدون حس نخواهد داشت. «محمد شکری» با انتخاب یک زبانِ خشک، امساک در به کار بردن صفت و قید، با ارائه تصاویرِ کاملاً عینی و با فاصله گرفتنِ هر چه بیشتر از بیانِ حسی‌، موفق شده است تجربه‌های زندگی دردناکش را به گوش جهان برساند، و با گزارشِ سرراست و بی‌پیرایه‌ی زندگی در اعماقِ جامعه مراکش، خود را در مقام یکی از بزرگ‌ترین نویسنده‌های معاصر عرب تثبیت کند.



گفت‌وگو با مینا اکبر، از شاهدان جنبش ماه می سال ۶۸
«فکر می‌کردند جنگ جهانی می‌شود»

مینو اکبر، از شاهدان جنبش ماه می سال ۶۸ در گفت‌گویی با زمانه از خاطرات خود می‌گوید: «در سوپرمارکت‌ها شما غذا پیدا نمی‌کردید. فرانسوی‌هایی که جنگ دیده بودند، به‌خصوص آدم‌های مسن‌تر، می‌رفتند و در سوپرمارکت‌ها همه چیزها را می‌خریدند و چیزی که به‌خصوص پیدا نمی‌شد، قند بود، کره بود و چیزهایی از این دست که می‌گفتند زمان جنگ کمیاب است.»



خاطره‌ی سوزان

در جنبش‌های اجتماعی، بازنده‌ترین بازنده‌ها آن ها هستند که در آرمان‌شان شکست خورده‌اند. ایده‌ها غلط از آب درآمده‌، یا خودشان در عمل اشتباه کرده‌اند، یا حقانیت‌شان ناشنیده گرفته شده است. اما در فرانسه بعد از می ۶۸ عده‌ زیادی «قهر» کردند و از پاریس و شهرهای بزرگ رفتند به دهات دورافتاده و کوشیدند جامعه‌ی ایده‌آل‌شان را در واحدهای کوچک بسازند. خاطره‌ی سوزان مربوط به یکی از همین‌هاست.



روزانه‌ها؛ خاطرات ماه می ۱۹۶۸،‌ روز سی و یکم
سینمای ۶۸، پایان فیلم

«روزانه‌ها» خاطراتی از ماه می ۱۹۶۸ - روز سی‌ و یکم: حتی فیلم موج نو هم سناریو دارد و کارگردانی که آن را پیش می‌برد. حتی اگر این سناریو با مشارکت خود بازیگرها پیش‌بینی شده باشد و براساس بدیهه‌سازی پیش برود. اما ماه می فیلمی خواهد شد متعلق به دنیای آینده. جهشی از آرمان‌های قرن نوزده به دنیای قرن بیست و یکم. «زبانِ» این آرمان‌ها در شعارها و فکرها متناقض عمل می‌کند. یعنی در عین حال، نقد خود آن ایده‌ها هم هستند.



روزانه‌ها؛ خاطرات ماه می ۱۹۶۸،‌ روز سی‌ام
«کنار نخواهم رفت»

«روزانه‌ها» خاطراتی از ماه می ۱۹۶۸ - روز سی‌ام: ‌و فرانسه یکپارچه سکوت می‌شود. همه ،همه جا، جلوی رادیوها. صدا، صدای دوگل قدیمی است و انتخاب رادیو به‌جای تلویزیون برای یادآوری پیام تاریخی ۱۹۴۰ است. سال آغاز افسانه دوگل و صدای مقاومت دربرابر فاشیسم و باز همان صدا است و همان جنگجو.