خانه > رضا دانشور > خاطرهخوانی > تولد دیگر «خاطرهخوانی» | |||
تولد دیگر «خاطرهخوانی»رضا دانشورdaneshvar@radiozamaneh.com
باید گفت، مدتی این مثنوی تعطیل شد و به اشتیاقِ صداهایی که از سوی شما آمد، تعطیل، تبدیل به تأخیر شد و تأخیر هم، خود مهلتی شد تا این تجربه، توان بگیرد و بختِ تولدی نو. ممنون از همهی کسانی که «خاطرهخوانی» را ارزشگذاری، تشویق و راهنمایی کردند و با این کارشان نه تنها ما را دلگرم، بلکه موظف کردند برنامه را به شکل و شیوهی بهتری ادامه بدهیم.
شاید به پیشنهاد شما جایزهای هم نمادین و در خور توان رادیو به بهترین خاطرهها تعلق بگیرد. به امید اینکه خاطرهها برسد. این پیشنهاد از همان اوایل شروع برنامه از سوی مدیریت برنامه آقای مهدی جامی مطرح شده بود و من خاماندیشانه فکر کرده بودم که انگیزهی نوشتن باید چیزی والاتر از جایزه باشد. حالا اعتراف میکنم که انگیزهی والا، و لذت به دست آوردن جایزهای، هر چند نمادین، مانعالجمع نیستند. امیدوارم بتوانیم این کار را انجام دهیم و خبر قطعی آن را به شما اعلام میکنیم. در این صورت خاطرههایی که از همین لحظه به دست ما میرسند نامزد این جایزه خواهند بود. داوران جایزه هم حتیالامکان شنوندگان و نویسندگانِ خاطرهها خواهند بود،البته با معیارهایی که مشترکاً تعیین خواهیم کرد. بخت و اقبال را چه دیدی! هیچ بعید نیست یکی از برندگان این جایزهی کوچکِ خاطرهخوانی، برندهی آیندهی جایزهی بزرگِ نوبل از آب در آید. بسیاری از شاعران و نویسندگانی که در تب به دست آوردن این جایزهی بزرگ میسوزند، نمیدانند، برای بهدست آوردن جایزهی نوبلِ ادبی، قبلاً باید تعدادی جایزهی کوچک و بعد جایزههای بزرگتر را به دست آورد، تا به نوبل رسید. فکر نکنید شوخی میکنم. برای رفتن به دور و درازترین مسافرتها بالاخره باید سفر را از دمِ در خانهی خودمان شروع کنیم. همانطورکه فکر میکنم، باید خود نویسندگی را نیز از بیان تجربههای واقعی و شخصی شروع کرد. میخواهیم برنامهی جدید خاطرهخوانی را براساس اظهارنظرها و پیشنهادات شما، یعنی تجربهی واقعی خودمان از برنامههای گذشته شروع کنیم. بنابراین لازم است که مروری به انتقادات، نتیجهگیریها، نکات مثبت و منفی که در اظهار نظرهایتان گوشزد کردهاید، بکنیم تا دست آخر یک جمعبندی برای برنامههای آینده به دست آوریم. از اظهار محبتها، تاییدها و تشویقها یکبار دیگر تشکر میکنم و به جان حرف و سخنها، چه آنهایی که از طریق سایت رادیو آمدهاند، چه گفتههای تلفنی و یا ایمیل میپردازم. قبل از هر چیز متوجه شدیم که برخلاف تردیدهای ما برنامهی خاطرهخوانی شنونده دارد و این شنوندهها حرفهای زیادی برای گفتن دارند. اول از همه سعی میکنم فشردهای از این گفتهها را فهرست کنم. هدف عمدهی ارایهی این برنامه در مرحلهی اول دو چیز بود: یکی گشودن باب مکالمه با شنوندگان بر سر نکات فکری، سیاسی، اجتماعی و ادبی که متن خاطرهها طرح میکنند و این در راستای هدف کلی رادیو زمانه بود و به همین جهت از پیشنهاد من استقبال کردند. هدف دیگر بر این باور استوار بود که یکی از مهمترین قابلیتهای رشد یک ملت، قدرت آن ملت در انتقال تجربه است. لذا فروتنانه فکر میکردم برنامهی خاطرهخوانی میتواند تمرینی برای انتقال تجربهها، مخصوصاً تجربههای فردی، باشد و از این راه احتمالاً خدمتی هم به نویسندهی خاطره و هم به شنوندهاش شده باشد. ببنیم از نظر دوستان عزیزی که این زحمت را متقبل شدهاند و نظرات خودشان را برای ما فرستادهاند، برنامهی ما به چه هدفهایی نایل شده یا در حال نائل شدن است. اکثر دوستان به لذتبخش بودن برنامه اشاره کردهاند، به قول «سیامک» مثل یک پاتوق به آن عادت کرده و سرگرمکنندگیاش برایشان مهم بوده است. برای تعدادی از دوستان، خاطرهخوانی انگیزهی نوشتن ایجاد کرده است و مشوق آنها بود تا ترسشان را از نوشتن کنار بگذارند و بنویسند. «مجالی برای تمرین و آموزش نظم فکری و رشد ذهنی بوده است». به قول آشتیانی: «چون ما عمدتاً به فرهنگ شفاهی معتادیم» یا به قول بابک: «چون ننوشتن عادت ملی ما شده است» و این برنامه از این جهت میتوانسته آموزنده باشد. مخصوصاً بعضی دوستان مقدمههای خاطرهها را از همین نظرِ نکات فنیِ نوشتن، مفید تشخیص دادهاند. برای کسانی یادآور خاطراتِ تلخ و شیرین خود آنها بوده و این برنامه از جهت احساسی برایشان جالب بوده است. نظر دیگری از منظر جامعهشناسی، به خصوص جامعهشناسی ایرانیهای خارج از کشور، خاطرهخوانی را قابل توجه دانسته است. «خاطرهها مجموعهی جالب و مستندی از این برههی تاریخمان را فراهم میکنند و میتوانند منبعی برای تحقیق و مطالعه باشند». نظر دیگر افزوده است: «خاطرهها میتوانند انگیزهی تفکر باشند از این جهت این برنامه را کاری زیربنایی» تشخیص دادهاست. برای داوود بیدلی «خاطرهخوانی عرضه فردیت و صدای درون افراد است و نوشتن خاطره به رشد و استحکام فردیت کمک میکند». سرانجام دوستی خاطرهنویسی و خاطرهخوانی را «مبارزه با فراموشی» میداند، به قول دوستمان مهدی که در این باره عقیده دارد «ملت ما بیخاطره است و هزینهی سنگین آن را هم پرداخته». در همین زمینه بابک عقیده دارد: «تجربههای تلخِ شخصی، بخشی از تجربهی همگانی است که با بازگویی آن جامعه میتواند از کرختی و تنبلی به در آید و تکرار فاجعه هر چه بیشتر ناممکن شود». سوال اینجاست که اگر این برنامه میتواند این همه موهبت داشته باشد پس چرا فرستادن خاطرهها کاهش پیدا کرد و علت این رکود چه بود؟ خانم مژده میگوید: «شاید به علت کمرنگ بودن لینکها بود و کمتر کسی از این قسمت خبر داشت». آقای فریبرز میگوید: «علت، طرز معرفی بد برنامه است و همینطور وقفهای که برنامههای می ۱۹۶۸ انداخت». آقای ایرج میگوید: «چون ما بزرگ شده در جامعهی استبدادی هستیم، یاد نگرفتهایم در مسایل اجتماعی و دیالوگهای خصوصی نظر بدهیم». آقای آشتیانی هم تقریباً نظری مشابه ایشان ارایه کرده است: »ما ایرانیها عادت به نوشتن نداریم». خانم کتایون میگوید: «فکر میکردم حتماً دیگران زیاد برای شما میفرستند و ممکن است اصلاً فرصت نکنید همه را بخوانید». در همین راستا، دوست دیگری میگوید: «میترسیدم نوشتهام در سطح قابلی نباشد، به همین دلیل میترسیدم بفرستم». خانم مریم میپرسند: «چرا هشدار ندادید که خاطرهها کم شدهاست؟». آقای بابک میگوید: «چون خاطرههای ایرانیها در ۳۰ سال اخیر کابوس است، نوشتن آن کار آسانی نیست». جناب طاها بذری میگوید: «یکی از دلایلی که بسیاری از طرفداران برنامه اقدام به ارسال خاطره نمیکنند ترس از مقبول نبودن شیوهی نوشتار ایشان است». دوستمان هادی، خاطرههای می ۶۸ را و این که مدتی صفحهی خاطرات مشکل داشت، علت این مسأله میداند. آقای الف- ح که مایل نبودند یادداشت مهربانانهشان در سایت منتشر شود ضمن اینکه خاطرهخوانی را برنامهای جالب و تازه یافتهاند، چهار علت مهم را برای «اُفت» آن ذکر کردند که ناچارم برای پاسخگویی، و دانستن نظر دیگران، در این موارد، به فشردهای از این نظرات اشاره کنم: الف) اغلب خاطرهها پر از فرهنگ غربی و گاه توهینآمیزاند ـ رفتارهای پرسوناژِ خاطره و واژهها ـ . ایشان بهعنوان مثال خاطرهی آخری را مثال میزنند که «خاطرهی جواد» است. خاطرهی هفتسین را استثنائا بیشتر قابل قبول میدانند. ب) بیشتر خاطرهها از ایرانیان خارج از کشور است و تعادلی بین داخل و خارج در این مورد نیست. ج) بیشتر خاطرهها فضای تلخی دارند مخصوصاً به فضای داخل ایرانِ پس از انقلاب که میرسند، نکات مثبت را ترسیم نمیکنند. د) نوع بیانِ مقدمهها رسمی است و فرقی با نحوهی قرائت متنِ خاطره ندارد و احساس صمیمیت را از بین میبرد. سعی میکنم تا جایی که میتوانم پاسخهایی به دوستانمان بدهم و بحث مفصلش را برای برنامههای بعدی و در خلال آنها بگذارم. خانم کتایون بدانید از این به بعد همهی نوشتههای رسیده را با شوق مطالعه خواهیم کرد . مریم خانم عزیز حق با شماست، باید فرصت این کار را به خودمان میدادیم. طاهای عزیز بفرستید و تردید نکنید. هادی گرامی، روزشمار می ۶۸ مطلب مستقلی بود و ربطی به خاطرهخوانی نداشت. البته باید تفکیک وتفهیم میشد. من هم فکر میکنم توقفی که در آن یک ماهه به سبب این برنامه پیش آمد در سرد شدن ماجرا دخیل بود. اما دوست عزیز جناب الف – ح ضمن سپاسگزاری از توجه و همراهیتان متاسفانه واقعاً منظورتان را از وجود رفتارهای ناپسند غربی در خاطرهها درک نکردم. در خاطرهی جواد که مثال زدید، رفتارهای ناپسندِ پرسوناژ جواد متاسفانه نه غربی است و نه شرقی، رفتار یک جوان محرومیت کشیدهی نیمهبیماری است که خوشبختانه بعد از چند سال تحصیل و تشکیل خانواده و صاحب فرزند و مکنت شدن، میبینیم مرد معقولی شده است که دیگر موقع حرف زدن داد نمیکشد و چشماش دنبال این و آن نمیدود. اگر مورد مشخصتر دیگری را مثال بزنید شاید روشنتر شود. درمورد استفاده از واژهها به عقیدهی من واژها به خودی خود نه زشتاند و نه زیبا. بستگی دارد که آنها را چگونه به کار ببریم. به علاوه، واژههایی که هر شخصی به کار میبرد معرف شخصیت اوست و ما نمیتوانیم در لحن و منش افراد دست ببریم. البته قبول دارم که در یک رسانهی عمومی محدودیتهایی در بیان گویندهای که مستقیم با مردم سخن میگوید وجود دارد. اگر فکر میکنید تعادلی بین خاطرات مربوط به داخل یا خارج از ایران نیست باید بگویم که ما هم خیلی مشتاق هستیم هرچه بیشتر خاطره از هموطنان داخل داشته باشیم. اکنون نهتنها هر چه از داخل بوده خوانده شده است بلکه به جهت اطلاعتان و در پاسخ بسیاری از حرفهایتان میگویم بهجز دو داستان که ربطی به خاطره نداشتند و اتفاقاً داستانهای بدی هم نبودند کلیهی دریافتیهای ما همینهایی بوده که خوانده شده است. ایکاش آنقدر خاطره آمده بود که میتوانستیم انتخاب کنیم. ولی در آن صورت هم مبنای کار از نظر من، امانت و بیطرفی است، نه جهتگیری سیاسی و نه ترجیح داخل و خارج، نه فضای مثبت و منفی و یا تلخ و شیرینی آن. البته با شما موافقام که نباید به کسی توهین شود و گمان نمیکنم تاکنون این اتفاق افتاده باشد. با شما موافقام که بیشتر خاطرات مربوط به ایران تلخ است. چندی پیش هم در مقدمهی یکی از خاطرات مربوط به یک جوان ایرانی با تاسف به این مسأله اشاره کردم و همیشه هم چشمانتظار بوده و هستم که خاطرههای شاد داشته باشیم و با خواندن آن به شادی بیافزاییم نه به غم. شاید خود شما همت کنید یا دوستانتان را تشویق کنید که این کار را بکنند. من با کمال میل آنها را خواهم خواند. پیشنهادهای دیگر شما دوستان را ضمن خاطرهخوانیهای آتی طرح خواهم کرد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
ممنون بابت بازگشایی دوباره خاطره ها.
-- ایمان ، Sep 29, 2008دورود بر تو باد که دوباری باصدای گرمت ما را با خاطره ها همراه میکنی
-- علی ، Sep 29, 2008بسی مایه ی خرسندیست. خوشحالم که دوباره این برنامه راه افتاد.
-- طاها بذری ، Sep 29, 2008من تا به حال موفق نشده بودم صدای آقای دانشور را بشنوم. چقدر صدایشان دلنشین و گرم و متین است. خیلی برنامهی خوبیست. امیدوارم همیشه ادامه داشته باشد. خاطرهها تمام شدنی نیستند و همیشه در حال به وجود آمدنند... حتی همین الان.
-- زیتون ، Sep 29, 2008سلام آقای دانشور و سپاس از بازگشتتان...خاطره نویسی.. داستان نویسی و شعر وروایت آنچه بر ما گذشته در خون ما ایرانیهاست..در زمانی که مدیا و رادیو . تلوزیون وجود نداشتند در قهوه خانه ها نقالی و بازخوانی شاهنامه و داستان رستم و سهراب بازار گرمی داشت و توجه ایرانی جماعت را به این مقوله نشان می داد همچنانکه هنوز برای افراد مذهبی هم هر ساله داستان و روایت عاشورا تکرار می شود و برایشان جذاب و غیر تکراریست..ما آدمها هر کدام
-- بدون نام ، Sep 30, 2008برای خودمان داستانی داریم
یاد فیلم گناه اصلی با بازی آنجلینا جولی میافتم که پس از گفتن داستان زندگی خود به کشیش می گوید تو هم حتما داستانی داری و کشیش جوان سری تکان میدهد و می گوید آری اما نه مانند داستان تو.. داستان بعضی از آدمها که ازپنهانی ترین زوایای روح و زندگیشان می گویند برای دیگرانی که زندگی آرام و معمولی داشته اند گاه شوکه کننده و بهت آور است
من چندی پیش به اشتباه خاطره ای را که از زندگی در یکی از کمپهای سوئد داشتم به جای ارسال به سایتتان آنرا را در قسمت کامنتهای خوانندگان زمانه نوشتم
که سایت زمانه از من خواست آنرا به آدرس سایتتان ارسال کنم ولی مطمئن نیستم بتوانم احساس همان موقع در نگارش کلمات و روایت خاطره حفظ کرده باشم از سایت زمانه می خواهم که اگر زحمتی نیست همان خاطره را که شاید در آرشیو داشته باشند برایتان ارسال کنند..
راستش دلم برایتان و مطالبتان تنگ شده بود..بمانید
همیشه..
آقای دانشور ،
-- بهروز ، Sep 30, 2008بسیار شاد شدم. برایتان آرزوی موفقیت می کنم. زنده باشید.
سلام
-- فریبرز ، Sep 30, 2008سرانجام تونستم به فارسی بنویسم
خوشحال شدم که ادامه خواهید داد
قربان شما
درود بر شما آقای دانشور عزیز
-- محمد میرزاخانی ، Sep 30, 2008به راستی که شنیدن یک تجربه ی متفاوت از خواندن است. با شنیدن انسان وارد حیطه ی خاصی از ذهن می شود که در خواندن، اغلب، مغفول می ماند.
بی صبرانه منتظر شنیدن خاطره خوانی ها با صدای گرم شما هستیم.
Thank you very much for your wise decision, made all of us much happy! Please make available the link to HOW TO WRITE OUR MEMORIES at the end of every page so that those who want to write to you know how to do it. I searched a lot for that instruction with no success.
-- Hatef ، Sep 30, 2008سپاس از حضور مجدد
-- صفا ، Sep 30, 2008كجا رفتي. حضور كسي مثل تو ارج مي دهد به هر محفلي. خوش آمدي
-- حميد آذرلي ، Sep 30, 2008درود بر شما مرد بزرگ!،خوش آمدی دوباره! گرمی صدایت صداقت جان پاکت است. پاینده باشی !!!
-- بدون نام ، Sep 30, 2008har kare asil va tazeh dar har zaminehe ejtemai baraye movavagh shodan va moaser ofdadan niaz be zaman, darad. baraye shoma va radio zamaneh arezoye bordbariye bishtar daram.
-- ali ، Oct 1, 2008aghaye daneshvar
-- بدون نام ، Oct 1, 2008pishnehad mikonam dar sorate emkan bazi az khaterat ra az nazare adabi tahlil konid.
shayad in aghazi shavad baraye naghde
adabi dar keshvareman
آقا سپاس!
-- محمود ، Oct 2, 2008Please put the link to instruction. what format should they have?
-- hatef ، Oct 2, 2008Zende bad bazgashte khatere khani va aghaye Daneshvar :)
-- Ershad ، Oct 5, 2008Az hame khahesh mikonam vaghti begozarid va khateratetan ra beferestid.
سلام و سپاس از اینکه برنامه خاطره خوانی رو از سر گرفته اید . تولد دیگرتان مبارک ! دلتان شاد و پاینده باشید .
-- آیدین صبوحی ، Oct 20, 2008I am checking this page frequently. I am eagerly looking forward to seeing some update here!
Many thanks.
Sina
-- sina ، Dec 1, 2008آقا رضا،
-- GM$ ، Dec 15, 2008سلام. به جرأت ميشه گفت خاطره خواني يكي از بهترينهاي راديو زمانه بوده و هست. من راديو زمانه رو با خاطره خواني شناختم. دست شما درد نكند. شايد من هم يك روزي خاطرة خودم رو بفرستم. با آرزوي موفقيت.
سلام
من کسی هستم که خاطره انقلاب پشماگین را برای شما فرستادم .
میخواستم بدانم بالاخره خاطره من را میخوانید یانه ؟
لطفا به این کامنت پاسخ دهید
------------
-- علی اکبر مهدیخانی ، Jan 22, 2009زمانه: متاسفانه پخش برنامه های خاطره خوانی آقای دانشور پایان یافته است و ایشان در حال حاضر این برنامه را تولید نمی کنند.
salam
-- elivaz ، Jul 3, 2009khoshhal shodam besiyar.