خانه > رضا دانشور > روزانهها > بندیت حراف و گستاخ | |||
بندیت حراف و گستاخ
پرداختن به طرح چهرهی بندیت، نه به خاطر پیروی از کیش شخصیت و قهرمانسازی، بلکه از این روست که ویژگیهای یک جنبش، کم و بیش در شخصیتهای برجستهاش متبلور است و نحوهی عمل آنها در پیروزی و شکست آن تاثیر دارد. دربارهی پیروزی یا شکست جنبش ۶۸ حرفهای متناقض زیادی گفته شده، اما علیرغم همهی این حرفها، این که رئیس جمهور فرانسه هنوز در سال ۲۰۰۸ میخواهد می ۶۸ را خاتمه بدهد یا نابودش کند، دلیل بارزیست بر این که ۶۸ هنوز وجود دارد. اما از سوی دیگر میدانیم که بسیاری از بازیگران چهل سال پیشِ این نمایش بزرگ از صحنهی سیاسی خارج شدهاند و حزب کمونیست در صدر آنها. بسیاری از کادرهای جوان آنروز بعدها سرنوشتهای تراژیکی داشتند، یا با گلولهی پلیس از بین رفتند، چون به جریانات تروریستی پیوسته بودند، یا خودکشی کردند، و کسانی هم در ناامیدی غرق شدند و یکسره به انفعال و عواقب آن دچار. صحنههای شورش عملا در پایان این ماه با استقرار مجدد دوگل و ممنوعیت یازده گروه اصلی جنبش از خیابانها برچیده شد. درک این تناقض، تناقضِ شکست و پیروزی جنبش ۶۸، و درسهایی که میشود از آن گرفت و چگونگی ربط آن به زندگی امروزمان، وقتی ممکن میشود که در فهم حوادثِ آنروزها، "ارکستراسیون"، یعنی نحوهی سازمانیافتگی، ترکیب رنگارنگ گروههای فکری، تفاوتها و نقاط مشترک آن را در نظر داشته باشیم. بندیت بیش از همهی رهبرهای ۶۸ حامل نقاط مشترکی بود که جنبش را تا نهایت ظرفیتهای عامش پیش برد. و امروزه هم تداومِ زندگیاش همان چیزیست که خود او آن را «پیروزی ۶۸» مینامد. بدین گونه مسیر حرکت و سلوک سیاسی بندیت به گونهای نمادین هویت جنبش می ۶۸ را بازمینماید و بعد از آن هم تا به امروز تداومِ منطقی بخش میانگین، عام، معتدل و پراگماتیکاش را. توازی ویژگیهای شخصی او را با خطوط اصلی و مهم جنبش ماه می در چند مورد مرور میکنیم. یک، بندیت همیشه خودش را جهانوطن خوانده و جنبش می از دل جنبش جهانی جوانان و اعتراضِ ضد جنگ ویتنام سربرآورده و از فرهنگ جهانی تغذیه میکند. دو، دوست و دشمن او را فردی گستاخ میشناسند. این دیوارنوشته، مکرر در کارتیه لاتن دیده میشود که:«گستاخی یکی از بزرگترین سلاحهای انقلابیهاست». سه، آلن تورن استادش او را "حراف" مینامد و هیچ تصویری از او نیست که او را در حال حرفزدن نشان ندهد. چهار، او انسانی شادمان است. روایتها، عکسها و شهادتها ،به تاثیر سیتواسیونیستها (موقعیتگراها) از این جهت، هم بر او، و هم بر جنبش تاکید دارند. شعارهای جنبش ۶۸ ریتمیک است. حتا، پشت سنگرها علاوه بر سرود، رقص و آواز به راه است و در کوچکترین فرصت، اعتصابیون جعبههای موزیکشان را باز میکنند. «کیف کن! بیقیدو بند»، «زندگی کن! بی از دست دادن یک دم» از شعارهای رایج روز است. و این یکی: «میل به واقعیت خوب است، اما واقعیت بخشیدن به امیال بهتر است». پنج، ضدیت با قدرت، نفی اقتدار معلم، ایدئولوژی، و دولت، در بسیاری از ماجراهای زندگیاش ثبت شده است. در جریان رودررویی با وزیر سرِماجرای استخر، درگیریاش با معلمهایش و برخوردش با پلیس. ایستادگیاش حتا در مقابل اقتدار روشنفکرانی مثل سارتر و آرگون. و میدانیم که بزرگترین ویژگی جنبش ماه می، سیمانِ اصلی وصلِ گروهها و افرادِ گاه نامتجانس، ضدیت با "قدرت" است، هر قدرتی. شش ، پاسخدادن سریعش به حوادث، و عمل متقابلش در برابر شیوههای استدلال دیگران، یا صفآراییهای پلیس یا دولت، که همیشه مثل یک نوع شیرینکاری، دهن به دهن میچرخد و بر محبوبیتاش بین مردمِ آن زمان اضافه میکند.این خصوصیت، ازشیوههای موفق جنبش ماه می است. میبینیم که به جای هر گونه نقشهی از پیش، در لحظه عمل میکنند، و بیدرنگ و با تحرک بسیار، حرکتهای رژیم را، در مذاکرات یا در زد و خوردهای خیابانی، جواب میدهند. مثل یک بازیگرِماهرِ شطرنج، منتظرند تا با هر حرکتِ حریف مهرههایشان را به سرعت جابجا کنند. و بسیاری از این گونه توازیها که میتواند با مطالعهی زندگینامهی کوهن بندیت، ما را به فهم بیشترِ ماه می نزدیکتر کند. بخشهای پیشین
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
درود
خدمت آقا رضای دانشور عزیز
دست مریزاد
می دونم خیلی زحمت داره ولی باز هم که فایل صوتی یادت رفت آقا رضا
خوندم و لذت بردم
منتظر شنیدن فایل صوتی هستم
شاد زی
--
-- محسن ، May 25, 2008زمانه: ممنون تصحیح شد.