خانه > رضا دانشور > روزانهها > دانیل کوهن بندیت، رهبر جنبش بیرهبر | |||
دانیل کوهن بندیت، رهبر جنبش بیرهبر
ما رهبر نمیخواهیم. هیچ احتیاجی به آن نداریم. ما جنبشی هستیم در تحول دائم. کسی که در این جنبش فعال است، فقط یک دانهی شن است که بیشتر از دیگران فعالیت دارد. همین!
شاید یکی از مهمترین تفاوتهای جنبش ۶۸ با سایر جنبشهای تاریخ معاصر مسألهی رهبریاش بود. ۶۸ یک رهبر ندارد؛ چندین رهبر دارد. برای این که یک ایدئولوژی ندارد؛ چندین ایدئولوژی دارد؛ و به عبارتی اصلاً ایدئولوژی ندارد؛ و اگر بخواهیم در معنای ایدئولوژی مته به خشخاش نگذاریم و نقطهی مشترک فکری همهی رهبریها را ایدئولوژی جنبش بنامیم، میتوانیم بگوییم ایدئولوژی جنبش ۶۸، نقد است؛ نقد جامعهی کالایی و مصرفی، نقد سنتهای کهنه، نقد لیبرالیسم اقتدارگرا، نقد مذهب رایج، نقد کمونیسم به اصطلاح واقعاً موجود تا نقد به خود. بین رهبریهای متعدد گروههای متعددی که مجموعهی مرکبی جنبش می ۶۸ را در غیاب فقدان هر گونه برنامهی سیاسی تدوینشدهی استراتژیک و بر مبنای بدیههکاری و تحرکی که قدم به قدم، کلمه به کلمه، حادثه به حادثه، پیش بردند و به ابعاد ملی و از لحاظ نتایج دنبالههایش، به ابعاد جهانی رساندهاند، سه اسم است که از بین همهی آنها یکی بیشتر که به گوش میخورد و در تمام مباحث مربوط به این جنبش به ذهن متبادر میشود و آن اسم «دانیل کوهن بندیت» است که مطالعهی سلوک سیاسی او در زندگینامهاش، ما را به قلب مسایل دنیای معاصرمان میبرد؛ از جنگ جهانی دوم تا امروز. در حد مجال وقت، نگاهی به این زندگینامه میاندازیم: پدر و مادرش در ۱۹۳۳ اوج قدرت هیتلر از آلمان فرار میکنند و به فرانسه پناهنده میشوند. آنها یک خانوادهی روشنفکر یهودی آلمانیاند. معاشرت این خانواده با سایر روشنفکران فرارکرده از فاشیسم در فرانسه هم ادامه دارد؛ آدمهایی مثل والتر بنیامین، هاینریش بولشر و از همه بیشتر هانا آرنت که دوست نزدیک مادر دانیل است. دانیل پسر دوم خانواده در ۱۹۴۵ به دنیا میآید و طبعاً از لحاظ تولد، فرانسوی محسوب میشود. برادر بزرگترش گابریل بعدها از رهبرهای آنارشیست فرانسه میشود و در اعتصاب تعیینکنندهی هواپیماسازی جنوب و جنبشهای کارگری منطقهی «نانت» که به منطقهی سرخ معروف است، نفوذش کاملاً مؤثر است.
در ۱۴ سالگی دانیل ملیت فرانسویش را برای اعتراض به نقش فرانسه در الجزایر و به خاطر دفاع از مردم الجزایر رد میکند و به آلمان میرود و با آن که قانوناً میتواند دوملیتی داشته باشد، از آن روز تا حالا همیشه خودش را بیوطن، به معنای جهانوطنی میخواند؛ و جهانوطنی یکی از ویژگیهای جنبش ماه می است. دبیرستان را در فرانکفورت تمام میکند. در همین زمان در جلسات محاکمهی آیشمن حاضر میشود و در آنجا بار دیگر با هانا آرنت که حالا ساکن آمریکاست، ملاقات میکند. این زمانی است که جهتگیریهای آرنت در مورد اسراییل، یهودیها و مسألهی مسئولیت مردم آلمان در دوران نازیسم، بحثهای داغی را در دنیای اندیشه برانگیخته است. قبل از اینکه در سال ۶۶ به فرانسه برگردد و دانشجوی جامعهشناسی دانشگاه نانتر بشود، با جریانات دانشجویی جوانان آلمان از نزدیک آشنا شده است. زمانی که رودی دوچکه به عنوان رهبر جوانان چپ آلمان، موضوع روز روزنامههاست. در نانتر گروه آنارشیستی سرخ و سیاه را همراه عدهای دیگر بنیاد میگذارند؛ البته تحت تأثیر برادر بزرگترش دانیل. یک سال بعد در ماجرای حمله امریکن اکسپرس و در دفاع از دستگیرشدههای این جریان، جنبش ۲۲ مارس را با رفقایش ایجاد میکند که به سرعت این جنبش میان محصلین دانشگاهی و دبیرستانی، طرفدارهایی پیدا میکند. جنبش ۲۲ مارس موتور و هستهای اصلی ۶۸ است. بنیان فکری ۲۲ مارس، مارکسیستی است؛ مبتنی بر نقد مارکسیسم کلاسیک، آزادیخواهی بیقید و شرط، به خصوص آزادی جنسی و حقوقی بشر، به خصوص برای زنان. بر این مجموعه، تاثیر باکونین، مارکوزه و سیتواسیونیستها را نیز باید افزود که علاوه بر نقد جامعهی دروغ و جامعهی نمایش، معتقد به یک نوع خیامیگری هم هستند.
حکم اخراج بندیت از سوی پلیس و مقالهی شدیداللحن مارشه در «اومانیته» ارگان حزب کمونیست علیه بندیت و مارکوزه، فتیلهی انبار باروت را روشن میکند و جنبش شروع میشود. عکس معروف بندیت در روزهای ماه می، با لبخند زبلش رودرروی پلیس مسلح و کلاهخود به سر، در همهی مطبوعات جهان، سمبول تظاهرات میشود. جوانترها در او پرسوناژ معروف فیلم گودار، «پییرو دیوانه» را میبینند که به لقبهای او یعنی «دانیل سرخه» «یهودی سرخ» و غیره «دانیل دیوونه» هم اضافه میشود. البته با یک معنای محبتآمیز و دوستداشتنی. رولینگ استیونز آهنگ معروف «جنگجوی خیابان» را که در برنامههای گذشته متناش را دیدید، با الهام از او میسازد. حزب کمونیست، او را روح پلیدی مینامد که پشت آشوبها قرار دارد. عدهای او را مأمور سیا، مأمور پمپیدو و عدهای آلت دست آمریکا و عدهای آلت دست شوروی معروفی میکنند. ولی حتی امروز، بدترین مخالفیناش نمیتوانند انکار کنند که دنی آدمی است سمپاتیک، جذاب و رکگو که همیشه در طول دوران زندگی سیاسیاش، انگشتاش را روی موضوعاتی گذاشته که برای دیگران تابو بوده است.
امروز یکی از نکتههایی که این نمایندهی ۶۴ سالهی پارلمان اروپا رویاش انگشت گذاشته، «اسلام سیاسی» است. از قول آرنت، به فرض این که اگر او زنده بود چه میگفت، میگوید: «بنیادگرایی اسلامی شکلی از خودکامگی است و انسان باید توان رویارویی با این خودکامگی را داشته باشد. اسلام دینی است مثل ادیان دیگر؛ اما در همهی دینها لحظههایی از خودکامگی وجود دارد. دموکراسیهای ما در آزادی از قید دین به تکامل رسیدند؛ و این همان مسألهای است که امروز در برابر مسلمانها قرار دارد.» بخشهای پیشین
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|