خانه > رادیو سیتی > فستيوال فيلم > یک جشنوارهی داغ در سرمای پاییزی | |||
یک جشنوارهی داغ در سرمای پاییزیامید حبیبینیا
چندسالیست که یک جشنوارهی جدید به جشنوارهی فیلمهای مستند جهان اضافه شده؛ جشنوارهای که کمکم با رویکرد آوانگارد، تجربی و زیرزمینی خود میرود تا جای خود را در میان جشنوارههای مهم فیلمهای مستند تثبیت کند و هنوز به ده سالگی نرسیده یکی از معتبرترین جشنوارههای مستند اروپایی و بزرگترین جشنوارهی مستند اسکاندیناوی و شمال اروپا شده است. سال گذشته در اوج شکوه جنبش اعتراضی مردم که بسیاری آن را «جنبش سبز» میخواندند، به این جشنواره دعوت شدم تا در سمیناری تحت عنوان «انقلاب تویتری» در بخش ویژهای که به ایران (ایران علیه ایران) اختصاص یافته بود سخنرانی کنم.
طبعا در مصاحبههای متعددی که در آن زمان با رسانههای دانمارکی داشتم کوشیدم تا دید و تحلیل تازهای جز آنچه نظرگاه غالب پوپولیستی و دنبالهروانهی «سبزها» بود ارائه دهم و برایم جالب بود که بسیاری از روزنامهنگاران دانمارکی نخستینبار بود که با تحلیلی مستقل روبهرو میشدند. من در آن مصاحبهها کوشیده بودم تا ماهیت و نقاط ضعف رهبری جنبش سبز را روشن کنم و بنبست آتی که پیروان افراطی این رهبران با آن در تقابل با تمامیت نظام حاکم روبهرو خواهند شد را شرح دهم. لینک: گزارش جشنوارهی سال قبل اما «جنبش سبز» سال گذشته حضوری پررنگ در جشنواره داشت؛ همهجا شال، روسری، مچبند و لباس سبز موج میزد و اغلب جوانان نسل دوم و سومی بودند که هیچ شناختی از موسوی و کروبی و وقایع سیاسی اخیر ایران نداشتند و تصور میکردند دنبالهروی بدون تئوری و تاکتیکهای مشخص از این جریان ممکن است راه چارهای باشد. امسال اما جشنواره با وجود نزدیک به بیستهزار ایرانیالاصل ساکن کپنهاگ هیچ نشانی از شور و شوق سبزی گرفتهی سال گذشته نداشت. گویی همهچیز تمام شده و همه به سر کار و زندگی خود بازگشته بودند. هر چند که برای بسیاری در ایران و خارج از ایران این تنها آغاز راهی دشوار به سوی دمکراسی از پس موجیست که با شناخت ناکافی از موقعیت و با سازشها و عقبنشینیهای پیاپی میدان را به حریف واگذار کرد. با حضور موفق و خبرساز فیلمها و ایرانیان مدعو در جشنوارهی سال گذشته، امسال نیز به مدیران جشنواره پیشنهاد کردم که بخشی را به ایران اختصاص دهند با این باور که جنبش اعتراضی در عرصهی خیابانها در حال حاضر به یک جنبش زیرزمینی برای تئوریزه کردن و جستوجوی رهیافتهای عملی برای مقابله با دیکتاتوری بدل شده است. به این ترتیب سمیناری تحت عنوان «ایران زیرزمین» شکل گرفت.
لینک: سمینار ایران زیرزمین قرار بود در این سمینار دربارهی ویژگیهای سینمای مستند زیرزمینی ایرانی در شرایط تازه و همچنین مروری بر وضعیت فعلی سینمای مستند صورت بگیرد و در ضمن یک یا دو فیلم کوتاه نیز که نمونهی یک کار مستند زیرزمینی باشند به نمایش درآید. از میان دهها فیلمی که در هفتههای منتهی به جشنواره به دستمان رسید در نهایت به پیشنهاد من دو فیلم «سوفار» ساختهی احمد جلالی فراهانی و «قلبم را دفن نکنید» ساختهی صبا واصفی برای این سمینار برگزیده شدند و در مرحلهی بعدی کمی هم به هر دو فیلمساز در زمینهی تدوین فیلمهایشان توصیههایی ارائه کردم. پس از آن مسئولان جشنواره تلاش بسیاری برای حل مشکل سفر برخی از مدعوین آغاز کردند که در مورد دو فیلمسازی که فیلمهایشان به نمایش در میآمد درست در آخرین لحظات این مساعی دیپلماتیک موثر واقع شد و هر دو توانستند خود را به دانمارک برسانند. ایران: زیرزمین سمینار ایران زیرزمین روز چهارشنبه دهم نوامبر در میانه جشنواره به مدت سه ساعت در سینماتک کپنهاگ برگزار شد و با وجود حضور کمتر حاضران نسبت به سمینار سال گذشته من و آرش کمانگیر که سالن کاملاً پر بود، حاضران در سمینار امسال که نیمی از آنها نیز ایرانیالاصل بودند استقبال خوبی از این سمینار کردند. در ابتدا احمد جلالی فراهانی، روزنامهنگار و دبیر پیشین سرویس اجتماعی خبرگزاری مهر به دعوت مجری برنامه سخن گفت و از شرایط دشوار فیلمسازی مستند در ایران و همچنین دربارهی مشکلات بسیاری که در راه ساخت «سوفار» با آن روبهرو شده و مجبور به ترک کشور شده بود توضیح داد. سپس فیلم او به نمایش درآمد، «سوفار» دربارهی یک گروه رپ زیرزمینی به همین نام است که دربارهی اعتراضهای پس از نمایش انتخابات ترانهای اجرا میکنند و با دستگیری یکی از اعضا ناچار به خارج از کشور میگریزند. فیلم اگرچه با کمترین امکانات موجود ساخته شده ولی در نهایت میتواند برشی از واقعیت وجود یک جنبش هنری (فیلم، موسیقی و ...) زیرزمینی برای مقاومت علیه دیکتاتوری را به نمایش درآورد. پس از آن بخشهایی از فیلم مستند «زنان در کفن» ساختهی مشترک فرید حائرینژاد و محمدرضا کاظمی به نمایش درآمد. این فیلم که در جشنوارههای سینمایی بسیاری از جمله ساندنس و تورنتو به نمایش درآمده دربارهی مجازات سنگسار زنان در ایران است که اخیراً با توجه به اخبار مربوط به حکم سنگسار سکینه محمدی آشتیانی توجه بسیاری را جلب کرده است. پس از نمایش بخشهایی از این فیلم، فرید حائرینژاد دربارهی شرایط تولید زیرزمینی فیلم و اهمیت ساخت چنین فیلمهایی برای آگاه ساختن همگان از واقعیتهای جاری در ایران سخن گفت. سپس «قلبم را دفن نکنید» ساختهی صبا واصفی، استاد اخراجی دانشگاه ملی (بهشتی) دربارهی اعدام نوجوانان در ایران به نمایش درآمد. این فیلم که نخستین تجربهی سازنده در عرصهی مستندسازی است یک مستند گزارشی خوب از اعدام نوجوانان با بررسی جنبههای مختلف، ارائه اطلاعات و دادهها و همچنین قالب روایی مناسب است که میتواند سرآغاز خوبی برای این مستندساز باشد.
پس از نمایش این فیلم صبا واصفی دربارهی دشواریهای ساخت مستندی با چنین موضوعی و مخاطراتی که در راه ساخت این فیلم با آن روبهرو شد توضیح داد. او هنگامی که دربارهی وضعیت حقوق بشر در ایران سخن میگفت متاثر شد. در پایان نیز فرصت کوتاهی برای پرسش و پاسخ فراهم شد و سه فیلمساز ایرانی حاضر در جلسه به پرسشهای حاضران جلسه دربارهی وضعیت حقوق بشر، زنان، سنگسار و نیز مستندسازی پاسخ گفتند. یک جشنوارهی داغ در جشنوارهی امسال علاوه برسمینار «ایران زیرزمین»، یک بخش جالب توجه دیگر برای ایرانیان نیز وجود داشت و آن نمایش ۱۸ فیلم مستند از دانشجویان سینمای سه کشور در مدرسهی فیلم کپنهاگ بود. این برنامه از دوازده ظهر آغاز شد و نیمهشب به پایان رسید. لینک: ۱۸ فیلم مستند دانشجویان ایرانی، دانمارکی و لبنانی این برنامه در قالب یک پروژهی بین مدارس سینمایی کپنهاگ، بیروت و ایران اجرا شد که در طی آن دانشجویانی از سه کشور به ساخت فیلمهای مستندی در کشورهای یکدیگر پرداختند؛ البته طبعا دانمارکیها و لبنانیها به تهران نرفتند. از آنجا که به دلیل هماهنگی برای برنامهی سمینار فرصت حضور در این برنامه را نداشتم نظر یک استاد سینما را در اینباره جویا شدم وی معتقد بود که کارهای دانشجویان دانمارکی با وجود آزادی بیان و تکنیک بهتر کشدار و با موضوعات تکراری و کلیشهای بود و کارهای لبنانیها نیز در نگاه کلی چندان جذاب به نظر نمیرسید. در مقابل کارهای دانشجویان ایرانی خلاقانهتر، جسورانهتر و با موضوعات چالش برانگیزتر بوده است.
این پروژه با کمک مرکز بینالمللی حمایت از رسانهها و با پشتیبانی دانشکدهی فیلم کپنهاگ عملی شده است. از دیگر بخشهای اصلی جشنواره میتوان به بخش مسابقه که شامل فیلمهای برگزیده آمنستی و بخش فیلمهایی با تم موسیقی میتوان اشاره کرد. در بخش سمینارها همچنین سمیناری هم با حضور تهیهکنندگان و مدیران ارشد شبکههای تلویزیونی عربی از جمله الجزیره، آنتیوی و العربیه دربارهی مسائل و وضعیت تولید و پخش مستندهای تلویزیونی برگزار شد. و اما برندگان: جایزهی اصلی جشنوراه به «چهارمین بار» ساختهی میکل آنجلو فرامانتینو و محصول آلمان، ایتالیا و سوئیس داده شد. این فیلم دربارهی زندگی روزمره در یک روستای دورافتاده در جنوب ایتالیا است. جایزهی عفو بینالملل به فیلم «ساری صورتی» ساختهی کیم لانگیناتو تعلق گرفت که یکی از بهترین فیلمهای جشنوارهی امسال دربارهی جنبش گروهی از زنان هند علیه خشونت و تبعیض نژادی موسوم به صورتیپوشها است. در بخش فیلمهای برگزیدهی عفو بینالملل همچنین فیلمهای جالب توجهی از جمله «آنگسان سو کی، بانوی شجاع و بیمانند» نیز حضور داشتند که دربارهی زندگی رهبر اپوزیسیون برمه است و از اتفاق همزمان با نمایش این فیلم در جشنواره دوران بازداشت خانگی پانزدهسالهی او خاتمه یافت. در فرصت کوتاهی با کارولین کامایا، داور بخش عفو بینالملل که زمانی با او در سرویس جهانی بیبیسی همکار بودم گپ زدم. از او دربارهی عدم حضور فیلمهای ایرانی در این بخش پرسیدم. وی گفت تا جایی که خبر دارد فیلمهای ایرانی که حائز شرایط شرکت در جشنواره باشند به این بخش ارائه نشده بودند و اصولاً این بخش قرار است نمایانگر فیلمهایی باشد که دربرگیرندهی یک موضوع خطیر در زمینهی حقوق بشر باشد. البته تا آنجا که من میدانم چند فیلم ایرانی به جشنواره ارسال شده بود که برخی به طور مستقیم ارسال شده بودند و برخی را نیز من توصیه کرده بودم ولی متاسفانه یا به دلیل اینکه این فیلمها از قبل در جشنوارههای متعددی شرکت کرده بودند یا اینکه قدیمی بودند و یا اشکالات فنی به ویژه در زمینهی زیرنویس و یا کمتر آوانگارد یا زیرزمینی بودن (چیزی که جشنوارهی کپنهاگ میکوشد به آن شهره شود) شانس حضور در بخشهای مسابقه را از دست دادند. هشتمین جشنوارهی بینالمللی فیلمهای مستند کپنهاگ که از چهارم تا چهاردهم نوامبر برگزار شد با معرفی فیلمهای برگزیده و همچنین با نمایش بیش از دویست فیلم مستند از بیش از هشتاد کشور جهان به پایان رسید. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|