خانه > رادیو سیتی > گزارش > چتر سوراخ! | |||
چتر سوراخ!امیر محمد بهرامینوادر زمانی که مهمترین بحث سینمای ایران در این یکی دو هفتهی اخیر متحد کردن صنف تهیهکنندگان بود و مدیر ادارهی نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی که بانی تشکیل این اتحادیهی دولتی بود، برای انجام فرائض دینیاش در سفر بهسر میبرد، بلبشویی در جامعهی سینمایی ایران حاکم است که باید ایستاد و تنها نظارهگر این آشفتگی بود. با یک هفته تأخیر ناخواسته پیگیر خبرهای سینمای ایران در هفتهی قبل باشید که پربدک نیست. فروش ۲/۵ میلیارد تومانی «كپی برابر اصل» عباس كیارستمی در جهان ما به دعواهای خالهزنکی مشغولیم و تنها یک عضو از سینمای ایران دارد کار خودش را انجام میدهد و آن یک نفر کسی نیست جز عباس کیارستمی که فروش سرسامآور فیلمش در همین مدت محدود اکران جهانیاش تنها خبر خوشحالکنندهی سینمای ایران در هفتهی قبل بود. فروش جهانی فیلم كپی برابر اصل، جدیدترین ساختهی عباس كیارستمی به ٤/٢ میلیون دلار در سطح جهانی كه در واقع دو و نیم میلیارد تومان میشود، رسید.
براساس جدیدترین آمار منتشرشده در وبسایتهای مربوط به فروش جهانی فیلمهای در حال اكران، فیلم كپی برابر اصل به كارگردانی عباس كیارستمی و نقشآفرینی ژولیت بینوش تاكنون فروشی بیش از ٤/٢ میلیون دلار در كشورهای نمایشدهنده داشته است. این فیلم كه از روز سوم سپتامبر در سینماهای انگلیس به نمایش درآمده، تا روز دهم اكتبر فروش ٤٩٨ هزار دلاری در این كشور داشته است. كپی برابر اصل از روز ٢٩ اكتبر در سینماهای اسپانیا بهروی پرده رفته است و نكتهی جالب اینكه در مدت تنها دو روز اكران توانست به فروش ١٤٦ هزار دلار دست یابد. این فیلم از روز ١٩ مه (٢٩ اردیبهشت) در فرانسه نمایش یافته و طبق آخرین گزارش اعلامشده، فروش این فیلم تا روز ششم ژوئن بیش از یك میلیون و٤٤٥ هزار دلار بوده است. جدیدترین فیلم كیارستمی توانسته در سینماهای بلژیك ٩٩ هزار دلار و در سینماهای اتریش ٢٥ هزار دلار فروش داشته باشد. این فیلم از روز چهارم نوامبر (١٣ آبان) در سینماهای یونان نمایش خود را آغاز كرده و طبق برنامهی زمانی اعلام شده، از مارس ٢٠١١ در آمریكا بهروی پرده خواهد رفت. این فیلم كه در جشنوارهی كن جایزهی بهترین بازیگر زن را برای ژولیت بینوش بههمراه آورد، تاكنون در جشنوارههای متعددی چون ریودوژانیرو، ملبورن، نیویورك، ابوظبی و شیكاگو نمایش یافته و اخیراً به جشنوارهی انجمن فیلم آمریكا نیز دعوت شد.این فیلم اولین اثر كیارستمی بود كه در خارج از ایران و در توسكانی ایتالیا فیلمبرداری شد و كمپانی «MK2» فرانسه بههمراه آنجلو بارباگالو از ایتالیا تهیهكنندگی آن را برعهده داشتند. آشتیکنان حیدری با نعمتی! در مراسم افتتاحیهی جشنواره مستند سینما حقیقت وقتی از جواد شمقدری برای سخنرانی بر بالای سن دعوت شد او از محمد مهدی عسگرپور تشکر کرد و با اینکار این شائبه را بهوجود آورد که خانه سینما و معاونت سینمایی با هم آشتی کردهاند. علی معلم در یادداشتی این مسئله را جنگ زرگری حیدری - نعمتی خوانده و نوشته است:« تمام این مسائل نمایش است؛ نمایشی است از سوی كسانی كه منافعی در این گفتهها دارند.
كسانی كه میخواهند سینما را محدود كنند. تمام بحرانهایی كه در حال حاضر سینمای ایران را دربرگرفته، ربطی به منازعات فعلی ندارد. صنعت سینمای ایران باید سراپا باشد، زبانش حفظ شود، هنرمندانش را اقناع كند و با مردم ارتباط برقرار كند. حال تمام این ناكارآمدیها تقصیر یك نفر است؟ مقصر مثلاً اداره نظارت است؟ ناكارآمدی و تصمیمات اشتباه، از سوی یك مجموعه است. مقصر همهی ما هستیم. مجموعهای با بحران بیرونی و درونی مواجه شده و برای راهحل باید كنار یكدیگر بنشینند و در حالیكه منافع شخصی خود را كنار میگذارند، گرهها را باز كنند. این كنار هم نشستن هم ظاهری نباشد. باید این دعواهای حیدری و نعمتی كنار گذاشته شود. اگر هم اختلافی وجود دارد، باید حرف زده شود، بحث شود. بخشی از آن حل میشود و شاید بخشی از آن حل نشود. باید منافع جمعی دیده شود. عقلای قوم باید این وضعیت را سرپرستی كنند و راهحل ارائه شود و منازعات كوچك را بزرگ نكنیم؛ و باید بهگونهای مدیریت كنیم كه پس از این همه مسائل و گفتهها و بیانیهها به این نتیجه نرسیم كه به قول ملانصرالدین دعوا سر لحاف ملا بوده.» حاشیههای بازیگر نقش ندا آقاسلطان از زنده بودن جنبش سبز همین بس که عدهای هنوز هم از کوچکترین تحرک بچههای این نسل وحشت دارند. ماجرا این است که قرار است فیلمی ساخته شود و لیلا اوتادی هم بناست نقش ندا آقاسلطان دختر مشهور جنبش سبز را بازی کند.از زمانی که این خبر پخش شد همه جور ماجرایی برای اوتادی پیش آمد. حضور لیلا اوتادی در نقش ندا آقاسلطان، با واکنش روابط عمومی فیلم پایاننامه روبهرو شد که در خبرگزاری فارس بازتاب یافت. متن خبر فارس از این قرار است: «به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، در پی درج خبری با عنوان لیلا اوتادی در نقش ندا آقا سلطان كه در سایت كافه سینما منتشر شد روابط عمومی پروژه سینمایی پایان نامه اعلام كرد كه نقش اوتادی هیچ ربطی به ندا آقاسلطان ندارد و گرچه بستر وقوع داستان فیلم چند ماه پس از انتخابات سال گذشته است؛ ولی اصولاً این فیلم پلیسی- اجتماعی بوده و به این موضوع نمیپردازد. بنا بر این گزارش، با توجه به نگرانی جریان فتنه از روشن شدن عوامل اصلی مرگ ندا آقاسلطان، این جریان از هر تلاشی جهت افشاگری این موضوع هراس داشته و در همین راستا از روز پنج شنبه ۲۰ آبان با طرح عنوان لیلا اوتادی در نقش ندا آقا سلطان بهعنوان یك خبر شوكهكننده، فضاهای سایبری مختلف مثل سایت بالاترین، فیسبوك، ویكتوریا و ... به جریانسازی و خبرسازی علیه این بازیگر اقدام نمودند، این امر به حدی پیش رفت كه سایت لیلا اوتادی هك شد و عكسهای ندا آقا سلطان در آن قرار گرفت. شایان ذكر است كه در سایتهای مختلف نسبت به این بازیگر توهینهای ركیكی نیز صورت پذیرفته است كه شائبهی تسویه حسابهای شخصی را نیز به ذهن متبادر میكند.»
در این خبر همچنین آمده: «در پی تماسی كه خبرنگار سینمایی فارس با مسئولان حوزه سینما داشته است، مشخص شد تاكنون فیلمهای سینمایی دیگری با هدف افشای اهداف پشت پرده فتنه سبز و همچنین افشای حقیقت مرگ ندا آقاسلطان از معاونت سینمایی مجوز ساخت گرفتهاند. طبق آخرین اخبار رسیده در یكی از همین پروژههای سینمایی با هانیه توسلی برای بازی در این نقش توافق شده است.» در نهایت همین بس که خبرگزاری فارس پا به میدان گذاشته است. یعنی خوانندگان این مطلب مطمئن باشند نیمکاسهای زیر کاسه است.از ما گفتن. این در حالی است که بازیگر بخت برگشته با پای شکسته تا دو ماه دیگر نمیتواند از خانه بیرون بیاید. اوتادی می گوید:«از تمام دستاندركاران تقاضا میكنم تا فضا را استریلیزه و پاك كنند و خبرهای درست تحویل مردم دهند. مردم علاقمندند خبرهای درست را بگیرند نه اخباری را كه با دشمنیها و كینهتوزیها ارایه میشود.» وی در خاتمه افزود: «مدتیاست پای من شكسته و تا دو ماه آینده نمیتوانم در هیچ پروژهای فعالیت كنم و تمام اخباری كه درباره من منتشر شده است، كذب محض و ساخته ذهن افراد است.» روزنامه خودشان هم برایشان زد! روزنامهی اصولگرای قدس با انتشار یادداشتی از ساخت فیلم پرهزینهی ملک سلیمان انتقاد کرد . قدس نوشت : «چندین سال است که در سینمای ایران تفکر غلطی شکل گرفته که «فیلم فاخر» را معادل «فیلم پرهزینه» می داند و این متأسفانه واقعیتی است که در تفکر تعداد زیادی از دست اندرکاران سینمایی و بهخصوص شاخهی دولتی آن ریشه دوانده است. اینکه این تفکر از کجا نشأت گرفته، احتمالاً مربوط میشود به تأثیر زیاد فیلمهای تجاری و پرخرج هالیوودی بر روی این افراد، بدون توجه به اینکه به این موضوع فکر کنند که هزینهی تولید فیلمهای جریانساز تاریخ سینما، در قیاس با فیلمهای تجاری بسیار کمتر است که البته این اتفاق به دلیل تبلیغات وسیعی است که هالیوود بر روی این دسته از آثارش انجام میدهد.با این حال، مدیران سینمای ایران چندی است تصمیم گرفتهاند فیلمهای پرخرج بسازند، بلکه سینمای ایران را از این وضعیت آشفته و نابسامان نجات دهند! اما آیا این راه حل، راه درمان سینمای نحیف ایران هم هست؟!
«ملک سلیمان» از بابت بیتوجهی به پردازش درست فیلمنامهاش، ازسوی منتقدان نکوهش شده و از طرف تماشاگران نیز با آنچنان استقبالی مواجه نگردیده و این برای «فیلم فاخری» که قرار بوده با هزینهی آنچنانیاش، یک مشت محکم به سینمای کمدی بفروش و پرمخاطب باشد، ایراد کمی نیست. برای مثال به اثری با فیلمنامهای قوی همچون «درباره الی» (که جزو فیلمهای کمخرج نیز محسوب میشود) نگاهی بیندازید و آن را در فروش و در نگاه منتقدان، با «ملک سلیمان» مقایسه کنید تا به نتایجی که گفته شد، برسید. یک فیلم کمخرج در داخل و خارج با استقبال مواجه میگردد و افتخار میآفریند و یک فیلم پرخرج، باید غصهی چگونگی تأمین هزینهها و جواب دادن به انتقاد دیگران را بخورد!» حرفهای یک کهنه تشکیلاتچی دربارهی چتر سوراخ! از زمانی که بین تهیهکنندگان سینمای ایران اختلاف افتاد و آنها را به چهار گروه ناهمگون تقسیم کرد؛ پای دولت به حیطهی سینما بیشتر از قبل باز شد و حالا دیگر با صدای بلند اعلام میشود که دولت قرار است اتحادیهای تشکیل دهد و ذیل آن تهیهکنندگان سینمای ایران را زیر یک چتر جمع کند و به اختلافها پایان دهد.اینکه چقدر این کار عملی است و میشود به وضعیت سینمای ایران با این روش سرو سامان داد، باید منتظر ماند و زمان داد تا نتیجه را دید. اما تا همین جای کار، نظرهای متفاوتی از بعضی آدمها صادر شده است که نشانههای چند دستگی در همین آدمهایی را که دولت دور هم جمع کرده است، میشود از حرفهایشان استنباط کرد. مهدی فخیمزاده پیرامون بحثهای این روزهای تشكیل تشكل واحد تهیهكنندگان یادداشتی را تحتعنوان «وحدت یا تفرقه» منتشر كرده است. این كارگردان و تهیهكننده در این یادداشت پس از بیان تاریخچهی اختلاف میان تهیهکنندگان آورده است: «اما حال چه خبر است، آقای سجادپور با پیروی از خط مشی جناب شمقدری معاون سینمایی، موقع را مغتنم شمرده و در لوای كلمه ظاهرا موجه وحدت درصدد برآمده تا یك صنف تهیهكنندگی بهوجود آورد و به قول خود آقای مدیركل كه در برنامه «هفت» بهزبان خودش گفته، قصد دارد صنف واحدی از تهیهكنندگان بهوجود آورد كه از خانه سینما مستقل باشد و امور بقیه صنوف نیز از طریق این صنف حل و فصل شود (نقل به مضمون) فاعتبروا یا اولی الابصار، چگونه امور بقیه صنوف از طریق صنف تهیهكنندگان حل و فصل شود؟ اصلا چگونه صنف كارفرمایی تهیهكنندگان میتواند مشكلات صنوف دستمزد بگیر را حل و فصل كند؟
از نظر شخصی نیز اكنون هیچ منافعی در این سینما ندارم؛ چرا که فعلا در تلویزیون به كار مشغولم و تا اطلاع ثانوی خیال فیلمسازی ندارم. پس آنچه میگویم نه از سر منافع است نه از سر غرض و مرض، بلكه صرفاً از سر خیرخواهی است و علاقه به مصالح این سینما. دوستان از من كهنه تشكیلاتچی صنفی بشنوید، این كار امكان ندارد. اگر بر فرض محال بر موانع فائق شوید و اساسنامهای بنویسید و صنفی حكیم فرموده بهوجود آورید مطمئن باشید كه چندان نمیپاید و از همان روزهای اول پتانسیل انشعاب و چند دستگی پدیدار میشود و دیری نمیپاید كه عملا باردیگر به انشعاب و تفرقه دچار میشوید. اما آنچه گفتم نه دستورالعمل بود و نه توقع، میدانم كه نه گروهی و نه حتی فردی با این چند جمله بنده از مسیر انتخابی خویش باز نمیگردد و راه و نظر مرا در پیش نمیگیرد گفتم كه ثبت شود، گفتم كه بماند، فقط برای ثبت در تاریخ این سینما گفتم، باشد كه در آینده یا من بفهمم كه آنچه میگفتم غلط بوده و یا آیندگان درك كنند كه هر ندای وحدتی وحدت نیست و هر تكثری تفرقه نیست. میتوان نامها و نشانی جدا داشت و در عین حال در مسیر تعالی و تامین منافع جمعی گام برداشت.» حوصلهای برای شنیدن حرفهای كارشناسی وجود نداشت اما بشنوید از علیرضا داودنژاد كه در جلسهی «تشكیل اتحادیه تهیهكنندگان توسط دولت» به عنوان یك شخص حقیقی و كارشناس حضور داشته است و دیدههای خود را نوشته است. او دربارهی كیفیت این جلسه ابراز نارضایتی كرد و گفت: «متاسفانه هیچ فردی حوصله نداشت، كارشناسانه و بنیادی مسائلی را كه سینمای ایران به صورت جدی به آن مبتلا است، بررسی كند. داودنژاد در ادامه با اشاره به جلسهای كه در ارشاد داشتهاند، گفت: اما متاسفانه در این جلسه هم مثل بسیاری از جلسات صنفی كه در ۲۰ سال گذشته شكل گرفته و برگزار شده حوصلهای برای شنیدن این حرفها وجود نداشت و دائم میگفتند كه باید اختلافات را كنار بگذاریم و صنف واحد تشكیل بدهیم. حتی اصرار بنده و تعداد دیگری از حاضران برای اینكه ریشهی اختلافات شناخته و رفع شود یا لااقل دربارهی آنها گفتوگویی صورت بگیرد به جایی نرسید، عجیب است كه آقای سجادپور حاضر نبود از حاضران بپرسد كه چرا یك روز همهی شما زیر سقف اتحادیه با یكدیگر مینشستید و كار میكردید؛ ولی به تدریج اتحادیه ریزش كرد و اكثریت اعضا از آن بیرون آمدند؟ كسی حاضر نبود دربارهی این سؤال تأمل كند كه چرا اعضا ریزش كرده وارد تشكل واحد نشدند و در تشكلهای مختلف با هم كنار آمدند؟ و وقتی بنده ناچار شدم به بعضی انحصارطلبیها، ظلمها و تبعیضها اشاره كنم و آثار سوء چنان رفتارهایی را در نظام تولید، توزیع ، نمایش متذكر شوم، سر و صدا بلند شد و پای لحن و ادبیات تهدیدآمیز به میان آمد.» این كارگردان تهیهكننده در ادامه گفت: در دومین جلسهای هم كه در ارشاد تشكیل شد، بنده در ابتدا تأكید كردم كه روحیه و اعصاب و روان لازم برای شركت در هرگونه جلسهای را ندارم. یكی از مهمترین وظایف دولت این است كه از اعتماد مردم مراقبت كند و به این اعتماد ضربه نزند. متأسفانه در پایان جلسه دوم آقای سجادپور بیاعتنا به همه این مباحث چند نفر را به عنوان شورای تدوین پیشنویس اساسنامه تشكل واحد منتصب كردند و از افراد حاضر كه به صورت حقیقی در آنجا ظاهر شده بودند و از تشكلهای خود نمایندگی نداشتند، تقاضای اظهار رای كردند كه تقریبا نیمی از آنها در رایگیری شركت نكردند و تعدادی هم نظیر بنده مخالفت كردند.» داودنژاد در بخش پایانی این گفتوگو مطرح كرد: «من واقعاً نمیتوانم تاسف عمیق خودم را از این اوضاع پنهان كنم، آیا در شرایطی كه بازار كالاهای فرهنگی در كشور ما گرفتار هرج و مرج است و در شرایطی كه فضای سمعی و بصری كشور تقریبا به تسخیر فیلمهای وارداتی درآمده است، ما باید درگیر چنین روزمرگیهای باشیم و سینما و تشكیلات صنفی آن را در گرو انحصارطلبیها و جناحبازیها نگه داریم و با توسل به بازیهای لفظی منافع عمومی را قربانی منافع شخصی خود كنیم.» بر اساس کدام آییننامه؟! بدنبال اظهارات سجادپور مبنی بر تعیین سهمیه ۱۰درصدی برای صدور پروانه ساخت به كارگردانهای فیلم اول، علیرضا ریسیان(رئیس سابق كانون كارگردانها) گفت: «این سهمیه براساس یك آییننامه مصوب تعیین شده است و تفاهمنامه نیست.» وی ادامه داد: «یكی از مسائلی كه این روزها شاهد هستیم تغییر تهیهكننده و كارگردان بدون طی شدن مراحل قانونی است.
«رئیسیان با اشاره به بخش دیگری از سخنان سجادپور گفت: «بحث امروز بر سر این نیست كه یك تهیهكننده را همه باید بشناسند بلكه بحث بر سر این است كه تهیهكننده سینما باید دارای سوابق روشن باشد و این سوابق نیز باید خود را در تولید نشان دهد.» رئیسیان ادامه داد: «در زمانی كه تعیین اولویت كارگردانهای اول برعهده كانون كارگردانها بود؛ این كانون، آییننامه را آماده كرد. تا درنهایت كارنامه كارگردانان نمرهبندی و اولویت بندی شود نه صلاحیت سنجی، در این اولویت بندی براساس سوابق، تحصیلات تجربه و كارحرفهای و جوایز دریافت شده، یك نمره به فرد داده میشد. حال باید پرسید اگر امروز به آن ضابطه عمل نمیشود؛ چه مصوبهای جایگزین آن شده است.» رئیسیان با اشاره به اینكه كارگردانی در سینما نیاز به تجربه و انرژی كافی دارد، افزود: «اینكه گفته میشود فردی در سن ۶۰ سالگی تازه فیلم اول خود را میسازد؛ خطاست. زیرا سینما نیاز به تحصیلات و تجربه دارد و این حرف عذر بدتر از گناه است البته استثناهایی وجود دارد اما استثنا هرگز قاعده و قانون نیست.» |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
اي کاش بجاي واحد دلار براي فروش فيلم در فرانسه رقم فروش را به يورو مي نوشتيد.
-- بدون نام ، Nov 14, 2010اي کاش بجاي رقم فروش ،تعداد تماشاگران را مي نوشتيد. و اي کاش يادآوري مي کرديد که تماشاگران فرانسوي بيشتر بخاطر "ژوليت بينوش" فرانسوي که جايزه بهترين بازيگر زن را در فستيوال کان گرفت به تماشاي فيلم رفتند
بنجل ساز ،بنجل ساز است. قبول نداريد به اين سريال اعصاب خرد كن آقاي فخيم زاده به نام ساختمان 85 نيم نگاهي بيندازيد.
-- شهاب شهيدي ، Nov 15, 2010