تاریخ انتشار: ۱۰ شهریور ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
سینمای ایران در هفته‌ای که گذشت

مدیران بی‌سوادی که محاکمه نمی‌شوند

امیر محمد بهرامی نوا

آیا واقعاً در کل این کره خاکی سراغ دارید مملکتی را که جلوی پای هر کس که بخواهد کار کند و مؤثر واقع شود، سنگ بیندازند تا از خیر همان اندک تأثیری هم که می‌خواهد بگذارد، بگذرد؛ سر در گریبان خویش برد و یا ترک دیار کند تا در جای دیگری – گیرم نه به دلخواه خودش – در جستجوی آرامش باشد؟

دست‌کم در این هفته‌ی اخیر در سینمای ایران دیدیم که وانفسای بی سر و سامانی حاکم است و هر کس از راه می‌رسد به این جسم نیمه جان که هنوز سرپا مانده است تنه‌ای می‌زند و امید هم دارد که این موجود بتواند از خودش مراقبت کند. سیاست‌گذاران سینمایی هم در این میان با سینمای ایران مثل یک بچه‌ی سرراهی رفتار می‌کنند. یکی که قبلاً مدیر بوده، هر چه پول در دستش بوده، یعنی بودجه را ریخته در حلقوم اثری فاخر که دو زار هم نمی‌فروشد، آن دیگری که به جایش آمده کلاً نظرات او را قبول ندارد و اصلاً زده زیر کاسه کوزه‌ی مدیر قبلی!

در چه کشوری زندگی می‌کنیم؟! این مدیران بی‌سواد تا به حال در چه کشوری زندگی کرده‌اند؟! مگر اولی از مریخ آمده بود و دومی از زحل که این قدر با هم متفاوت‌اند؟ وااسفا بر این سینما که این اشخاص راهبرانش هستند.


گلشیفته فراهانی در صحنه‌ای از فیلم «درباره الی»

یک: بازیگر پروژه‌ی ضدفرهنگی دستگاه جاسوسی غرب، بازیگر افیونی و بازیگر مخالف حجاب اسلامی در جمع کاندیداها هستند!

بیماری ذهنی این دیار به نویسندگان نان به نرخ روز خورش هم سرایت کرده است. البته این خیلی مهم نیست که نویسنده‌ای که حرف‌هایش را در ادامه‌ی این گزارش خواهید خواند این مطالب را از کجا آورده است، مهم این است که همین اندک روی اشخاصی اثر می گذارد و بعداً برای هنرمند این مملکت دردسر درست می کنند. یك نویسنده سینمایی خبرگزاری فارس در واكنش به انتخاب یك بازیگر زن و فیلمی كاملاً سیاه در بین نامزدهای جشن چهاردهم خانه سینما تأسف خورد و گفت:

«به باور من داوران چهاردهمین جشن خانه سینما از كج‌‌سلیقگی خاصی برخوردار بوده‌اند. آنچه كه به عنوان نتایج ارزیابی چهاردهمین جشن خانه سینما ارائه شد باعث تأسف است. در این فهرست معرفی یك بازیگر زن كه هم‌اینك انتظار خودنمایی بیشتر در صحنه هالیوود است، كاری زشت و غیرحرفه‌ای بود.»

احتمالاً منظور این آقا گلشیفته فراهانی است که برای بازی در فیلم «درباره‌ الی» نامزد دریافت جایزه شده است. ایشان همچنین ادامه داده است:

«داوران جشن خانه سینما این زن را به عنوان نامزد بازیگری نقش اول زن معرفی كرده‌اند و سؤال اینجاست كه این انتخاب براساس كدام معیار عقلانی شكل گرفته كه فردی كه به میهن و هموطن خود پشت و اهانت می‌كند، در این جشن در همین حد، مورد تكریم قرار ‌گیرد! رعایت معیارهای هنری ارجح است یا رعایت شأن یك ملت؟»

وی با اشاره به بازیگرانی كه در قالب یكی از پروژه‌های‌ ضدفرهنگی دستگاه جاسوسی غرب، شناسایی و به آمریكا عزیمت كرده‌اند گفت:

«این بازیگران با حضور در محافل و مجالس گوناگون به صورتی كاملاً صریح هویت و فرهنگ ایرانی را به سخره گرفته‌اند و جسارت را تا آنجا رسانده‌اند كه اقدام به اجرای برنامه‌ای مشترك با آوازه‌خوانی نموده‌اند كه در ایران به جرم اهانت به قرآن كریم جهت پیگیری قضایی قرار دارد، بازیگرانی كه به شدت معتاد به مواد افیونی بوده و امروزه در كمتر ساعاتی از شبانه روز در حالت عادی به سر می‌برند، بازیگرانی كه اخیراً در یك جشن، حجاب را كه یك ضرورت برای دین اسلام است، منكر شده‌اند و زن ایرانی را به‌ خاطر رعایت كردن حجاب، هدف ستم و توهین قرار داده‌اند.رعایت منافع ملی و بازی نخوردن در صحنه‌ای كه دشمن آن را مهیا ساخته، برای همه‌ی ما باید مهم تلقی شود و باید همه در این راه كوشش و اهتمام كنیم.»

خودتان قضاوت کنید در چه مملکتی زندگی می‌کنیم. این را هم داشته باشید که در هفته‌ی قبل سه فیلم «درباره الی» به تهیه‌کنندگی اصغر فرهادی، «طلا و مس» و «عصر روز دهم» به تهیه‌کنندگی منوچهر محمدی، دارای شرایط احراز دریافت تندیس شایستگی جشن سینمای ایران شده‌اند.

حالا خوب است که نویسنده‌های اینچنینی فرهادی و محمدی را محکوم به حمایت از میر حسین موسوی در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری نمی‌کنند و تا به حال نگفته‌اند خانه سینما عناصر معاند و اغتشاشگران را نامزد دریافت جایزه کرده است.البته تا حالا نگفته‌اند. امیدوار نباشید که در آینده‌ی نزدیک هم نگویند.


محسن تنابنده و پیمان قاسم‌خانی در صحنه‌ای از فیلم سن پترزبورگ

دو: با افتخار اسمم را روی این فیلم زیر نام بهروز افخمی می‌گذارم

در پی مناقشه‌ی بهروز افخمی و حمید اعتباریان بر سر فیلم «سن پترزبورگ»، پیمان قاسم‌خانی هم وارد گود شد و فیلمی را که اعتباریان تمام کرده بود و مستانه مهاجر تدوین آن را انجام داده بود، تأیید کرد.این در حالی است که این دعوا به تلویزیون هم کشیده شد و افخمی از کانادا روی خط تلفنی هر چه دلش خواست به اعتباریان و مهاجر گفت. اما قاسم‌خانی از در دیگری وارد این ماجرا شده است. قاسم خانی گفت:

« بعد از نامه‌ی آقای افخمی که در آن گفته بود نمی‌خواهم اسمم روی این فیلم باشد، با ایشان تماس گرفتم و درباره‌ی کیفیت خوب نسخه‌ی نهایی به او اطمینان دادم و گفتم سن‌پترزبورگ فیلمی شده که تمام آن‌هایی که دیده‌اند، از تماشایش حسابی کیف کرده‌اند؛ از تک تک عوامل پس از تولید و فنی و مسئولان ارشاد و فارابی تا بینندگان و مخاطبان عادی. همه این‌ها را تلفنی برای آقای افخمی توضیح دادم و ایشان به خاطر اعتمادی که به نظر من دارد، قبول کرد اسمش به عنوان کارگردان سن‌پترزبورگ باقی ‌بماند. انصافاً هم حیف بود که اسم بهروز افخمی در تیتراژ نباشد، چون کارگردانی خیلی خوب فیلم در خور نام افخمی‌ست.»

قاسم‌خانی همچنین در مورد نگرانی افخمی از ضعیف شدن فیلم گفت:

«این فقط نگرانی کارگردان نیست. کارنامه‌ی این سال‌های من نشان می‌دهد که به شدت روی اسم و اعتبار خودم حساس هستم. مطمئناً اگر احساس می‌کردم سن‌پترزبورگ فیلم خوبی نشده، اولین نفری بودم که اسمم را حذف می‌کردم. الان با افتخار اسمم را روی این فیلم زیر نام بهروز افخمی می‌گذارم و شک ندارم که آقای افخمی هم با تماشای فیلم همین نظر را خواهد داشت. »

با این تفاصیل ظاهراً ماجرای «سن پترزبورگ» ختم بخیر شده است و این فیلم از عید فطر روی پرده سینماهای تهران می‌آید.


هوشنگ گلمکانی،سردبیر ماهنامه‌ی سینمایی فیلم

سه:یک شوخی بی مزه

هوشنگ گلمکانی را شاید اهالی جدی سینما بیشتر بشناسند: سردبیر ماهنامه‌ی سینمایی «فیلم» که ۲۹ سال است در این سمت قرار دارد. حتی کسانی که مجله‌اش را دوست ندارند نمی‌توانند متانت و وقار او را کتمان کنند. به تازگی اما کسانی با این مرد شوخی کرده‌اند، چنان‌که مجبور شده در وبلاگش متنی را بنویسد:

« از مجله تازه‌تأسیس «رونا» تماس گرفتند كه برای ستونی كه منتقدان، تماشای فیلم‌هایی را به خوانندگان پیشنهاد می‌دهند، چند تا فیلم پیشنهاد بدهم. پس از دو تماس بعدی، سرانجام اسم سه فیلم را اس‌ام‌اس كردم. فقط اسم سه فیلم با اس‌ام‌اس. بدون متنی، بدون ایمیلی و بدون هیچ توضیح تلفنی بعدی. پس از حدود یک ماه، باخبر شدم دو اسم از آن سه اسم، تبدیل به یک ستون مطلب از آن مجله شده كه حتی یک جمله‌اش از من نیست. «نویسنده» با نثری معمولی چیزهایی از خودش بافته و اسم و عكس حقیر را گذاشته بالایش. شنیده بودم كه مصاحبه‌های جعلی و خبرهای جعلی در مطبوعات چاپ می‌شود، اما فكر نمی‌كردم یک مطلب جعلی هم نصیب خودم شود؛ كه شد. مزه‌اش را چشیدم. اگر تلخ نبود لااقل بی‌مزه بود. لوس بود. این كارها یعنی چه؟ مگر یک ستون مطلب ‌چقدر حق‌التحریر دارد؟ زیادی لفتش ندهم و خلاصه كنم: از این جور شوخی‌ها با ما نكنید.»

این هم از مطبوعاتی که به هر دری می زند تا بتواند مطلبی را به اسم یک نویسنده‌ی صاحب‌نام چاپ کند.همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید.


قاچاق فیلم سنتوری باعث مرگ تهیه‌کننده‌اش شد

چهار: فیلم ایرانی؛ کنار خیابان ۱۰۰۰ تومان

در حالی که اقتصاد سینمای ایران دوران بیماری خود را طی می‌کند، سوداگران از این وضعیت سینما سوءاستفاده کرده و به شیوه‌ای جدید سعی دارند سینمای ایران را تاراج کنند. مدتی است این سوداگران تعداد زیادی از فیلم‌هایی را که به تازگی وارد شبکه‌ی ویدیویی می‌شوند، بدون توجه به حقوق مادی و معنوی آن، در قالب یک دی وی دی DVD و به قیمت بسیار پایینی (۱۰۰۰تومان) و با تعداد انبوه تکثیر و روانه بازار کرده‌اند تا علاوه بر ضربه‌ی اقتصادی به شبکه‌ی ویدیویی کشور، ضربات جبران‌ناپذیری را به بدنه‌ی سینمای کشور وارد نمایند. در حالی‌که ستاد مبارزه با قاچاق فیلم تا پیش از این بسیار فعال بود و توانسته بود در مبارزه با قاچاق فیلم‌های به اصطلاح «کنار خیابانی»، بسیار موفق عمل نماید؛ اما به نظر می‌رسد انفعال این ستاد با توجه به وضعیت اقتصادی سینما که منجر به تولید آثار سخیف، رویگردانی مخاطب از سینما، ورشکستگی سینماگران فرهنگ دوست، جولان مبتذل‌سازان و آسیب به بخشی از فرهنگ جامعه شده است کمی قابل تأمل و دور از انتظار باشد. این در حالی است که «سنتوری» ساخته‌ی داریوش مهرجویی هفته‌ی قبل وارد شبکه‌ی ویدئویی رسمی کشور شد. «سنتوری» مشهورترین فیلمی است که از قاچاق ضربه خورد و حتی باعث شد تهیه کننده‌اش دق کند. فرامرز فراز مند را می‌گویم که هفته‌ی قبل در همین صفحه شرح درگذشت او را نوشته بودم.


یتیم‌خانه با فروش خوب در سینما فرهنگ

پنج:اکران فیلم خارجی، نسخه بهبود اقتصاد سینمای ایران

چند وقتی است که یک فیلم خارجی که فروش بسیار خوبی هم دارد، در سینما فرهنگ به شکل تک‌سانس روی پرده است. این فیلم «یتیم‌خانه» نام دارد.

علی هیربد مدیر سینما فرهنگ گفت:

«استقبال بسیار خوبی از فیلم خارجی « یتیم‌خانه» شده است. نمایش این فیلم در یك سانس ساعت ۱:۳۰ بامداد از ابتدای ماه رمضان آغاز شده و علی‌رغم اینكه فكر می‌كردیم حداقل دو ماه باید زمان صرف شود تا مردم از آن استقبال كنند اما از شب چهارم اكرانش تقریباً ظرفیت سالن كاملاً پر می‌شود و به یكی از فیلم‌های پرمخاطب ما تبدیل شده است.»

هیربد با اشاره به اجرای طرح « از اذان تا اذان» در سینما فرهنگ گفت:

«از روز اجرای این طرح بین سه تا چهارونیم میلیون در روز فروش داشته‌ایم و وضعیت در سینماهای ما از سال گذشته بهتر شده است و نمایش فیلم‌ها تا ساعت ۴ صبح ادامه دارد.»

شش: آیا با طرح اذان تا اذان می خواهند که درسینماها مراسم احیا گرفته شود؟

آقایی که نماینده‌ی مردم است مثلاً، از قضا یکی از همان سنگ‌اندازانی است که بدش نمی‌آید سنگش به سر آدم‌ها هم بخورد. او به تازگی درباره‌ی طرح «اذان تا اذان» اظهار نظر کرده و گفته است: «وزیر ارشاد باید در این زمینه توضیح دهد.» حجت‌الاسلام محمدتقی رهبر، رییس مجمع نمایندگان روحانی مجلس نسبت به طرح «اذان تا اذان» سینماها انتقاد كرد و گفت:

«آیا طراحان قصد دارند كه در سینماها احیا گرفته شود كه به‌غیر از سانس‌های روز سینماها، شب را هم به آن اضافه كرده‌اند؟» وی طرح اذان تا اذان را مخل دعا و برنامه‌های رمضان خانواده‌ها و رفتن آنها به مساجد دانست و گفت:«البته كمیسیون فرهنگی نسبت به این قضیه به وزیر ارشاد اعتراض كرده است كه آقای وزیر هم باید پاسخگو باشند.»


احمد میرعلایی، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی

هفت: هر پروژه میلیاردی فاخر نیست!

در حالی که مدیریت قبلی بنیاد سینمایی فارابی همه‌ی هم و غمش را گذاشت تا «ملک سلیمان» را به عنوان یک اثر فاخر در سینمای ایران معرفی کند، رییس جدید این بنیاد این حرف را از اساس قبول ندارد. احمد میر اعلایی مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی پروژه‌ای را مصداق سینمای فاخر ملی دانست که در تماشاگر احساس بالندگی و غرور درباره‌ی هویت ایرانی و اسلامی‌اش به وجود بیاورد. به بخش‌هایی از گفت و گوی میر اعلایی توجه کنید تا خودتان بیشتر به عمق فاجعه پی ببرید:

«تعریف پروژه فاخر پرسش‌های بسیاری برای اهالی سینما به وجود آورده. در این فرصت درباره‌ی مصداق و معیار فیلم فاخر از نگاه بنیاد سینمایی فارابی صحبت کنید.
میر اعلایی: فیلمی فاخر است که برای مردم ما فخرآفرین باشد.

یعنی حتماً نباید با هزینه‌های میلیاردی ساخته شود؟

میر اعلایی: قرار نیست فیلم فاخر حتماً با هزینه‌های بالا تولید شود. فیلم‌های خوبی که در جشنواره بیست و هشتم فجر روی پرده رفتند و در تعریف پروژه فاخر جای می‌گرفتند با هزینه‌های مختلف ساخته شده بودند. لازم است یادآور شوم در مجلس و برخی از نهادهای دیگر اصطلاح فیلم فاخر به معنای فیلم میلیاردی و عظیم تعریف شده، که این تعریف بخشی از آثار فاخر را در برمی‌گیرد. یکی از برنامه‌ها و اهداف بنیاد سینمایی فارابی تولید چنین پروژه‌هایی عظیم است اما معنای فیلم فاخر تنها در بودجه میلیاردی آن محدود نشده است.

موضوع و داستان در تعریف پروژه فاخر چه جایگاهی دارد؟

میر اعلایی: همان طور که گفتم هر پروژه میلیاردی را نمی‌توان در رده آثار فاخر ثبت کرد. اما موضوع و داستان فیلم فاخر باید وزین باشد. مخاطب باید این احساس را داشته باشد که دیدن چنین فیلمی برای او احساس فخر آورده است. با چنین نگاهی، فیلمی با هزینه‌های محدود اما با موضوع قابل قبول که برای مردم احساس فخر و غرور به همراه دارد در دسته آثار فاخر سینمای ایران قرار می‌گیرد.»

حالا پس از همه این بحث‌هاخودتان قضاوت کنید که چه بلایی در چند سال گذشته سر سینمای ایران آمده است و مدیر قبلی هم راست راست دارد راه می رود و اصلاً به روی مبارک هم نمی آورد که از پول این مردم هزینه کرده است و لاطائلات تحویل‌شان داده است. کسی هم نیست این آقایان را محاکمه کند؟!

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)