تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
فیلم هفته: پسر آدم، دختر حوا

داروی ذائقه‌ی‌ سینمایی‌ مسموم‌شده

مسعود نوبخت

«پسر آدم، دختر حوا» اگرچه کمی بی‌جهت کش‌دار می‌شود و در یک‌سوم پایانی از ریتم و ضرباهنگ خوب ابتدایی عقب می‌ماند اما به خاطر داشتن فیلمنامه‌ای قابل‌قبول، روایتی فانتزی و دلنشین، دعوایی حیثیتی، دیالوگ‌های بجا و بازی‌های باورپذیر، کاملاً ارزش دیدن و توصیه کردن را دارد.

باید دید و تبلیغش کرد

داستان فیلم با آن‌که در مرز کلیشه و تکرار قرار می‌گیرد، به خوبی از این دام رها می‌شود تا خانم و آقای وکیل از سر ناچاری و البته رقابت و روکم‌کنی در مسیری قرار بگیرند که تیغ دولبه‌ی «ازدواج و طلاق» را برای تماشاگری به تصویر بکشد که صبح تا شام با همین تیغ بران از نزدیک برخورد می‌کند. شوخی‌های فیلم، دیالوگ‌ها، فضاسازی و همچنین استفاده‌ی خلاقانه از مشاغل و مناصب دولتی و حکومتی، وجه تمایز فیلم «رامبد جوان» با سایر به اصطلاح کمدی‌های روی پرده است.


حالا باز هم فیلمی روی پرده آمده است: «پسر آدم، دختر حوا» فیلمی که «باید آن را دید» و تبلیغش کرد. البته به دو دلیل: نخست اینکه صاحبان و ارادتمندان و مریدان «اخراجی‌ها و افراطی‌ها» را از توهم هنرمندی بیرون بیاوریم، دوم اینکه مردم به‌ویژه خانواده‌ها را با یک سینمای سرگرم‌کننده آشتی دهیم. مردمی که سلیقه و ذائقه‌ی‌ سینمایی‌شان مسموم شده است! شک نکنید که سینمای امروز هم مثل آب معدنی‌ها، کمی نیترات دارد که بدون کار آزمایشگاهی، برای خانواده‌ها مضر است.

غنیمتی در این سینمای بی‌غنیمت!

فیلم البته عاری از مشکل و کاستی نیست اما به واقع در دوران حیات «روحوضی‌های سینمایی» یک عتیقه‌ی ستودنی است که نه با کلوزاپ‌های دل‌فریب و نه با عشوه‌های چشم‌نواز و نه حتی با شش و هفت‌خوانی‌های دسته‌جمعی و داستان‌های تخیلی-جنسی، مخاطب را در طول دو ساعت در سالن سینما نگه می‌دارد؛ یک فیلم سینمایی دوست‌داشتنی، مفرح و سالم که می‌توان با خیال آسوده، در یک عصر گرم تابستان همراه با اعضای خانواده، به تماشایش نشست و از حضور در سینما آن هم در 31 سالگی انقلاب اسلامی احساس شرمندگی نکرد!


به‌هر‌حال، وجود یک «کمدی رمانتیک» در فضای فعلی سینما که از عنوان‌بندی گرفته تا پایان‌بندی و شوخی با نیروی انتظامی و مجمع تشخیص مصلحت نظام و بازی بازیگران کم‌نقش را در خدمت «ژانر» فیلم قرار داده، بسیار ستودنی است. این فیلم بر خلاف نامش طرفداری و جانبداری‌‌اش بیشتر به سمت زنان و دختران است. هر چند که باز هم مانند بسیاری از فیلم‌ و سریال‌های تولید داخل، حرفه‌ی روزنامه‌نگاری و روزنامه‌نگاران را بسیار دم دستی نشان داده باشد و در عوض در نمایش چهره‌ی صاحبان معاملات ملکی - بنگاهی‌ها - بسیار درخشان رفتار کرده باشد.

لج و لج‌بازی جذاب

این لج و لج‌بازی کمدی را حتماً باید به همراه خانواده ببینید و از بازگشت به سینمایی ایرانی و سالم، و البته تصمیم‌تان برای تماشای این فیلم، خرسند شوید. «پسر آدم، دختر حوا» نمونه‌ای است از یک کمدی خوب و مفرح. شوخی‌هایی سالم و فیلمنامه‌ای نسبتاً منسجم دارد. سازندگان هم با چند بار عوض‌کردن زمان اکران، سرانجام با هوشمندی موقعیت مناسبی بعد از جام جهانی یافته‌اند که فیلم را اکران کنند. کارگردانی این فیلم بر عهده‌ی رامبد جوان بوده و بازیگران مطرح و پولسازی چون مهناز افشار، حامد کمیلی، شیلا خداداد و لیلا اوتادی در کنار خود رامبد جوان به نقش‌آفرینی پرداخته‌اند. فیلم به‌رغم زمان نسبتاً طولانی‌اش، خسته‌کننده نیست و هر قسمت از داستان، حرف و ایده‌ای دارد و به پیشرفت داستان کمک می‌کند.


وقتی می‌شود چنین کمدی‌های ساده و سالمی ساخت، چرا برخی می‌روند کمدی‌های سخیفی با یک‌سری بازیگران مشخص می‌سازند که نه فیلمنامه دارند، نه کارگردانی و نه بازیگری. «پسر آدم، دختر حوا» را حتی اگر یک فیلم متوسط هم در نظر بگیریم از بسیاری از کمدی‌های این روزها بهتر است؛ چرا که این اواخر تقریباً هیچ فیلم خوب کمدی صرف نداشته‌ایم.

رامبد خیلی جوان!

چیزی که برایم جالب بود اجرای درست شوخی‌ها از سوی بازیگران بود. شاید برخی قسمت‌های این فیلمنامه اگر درست به مرحله اجرا نمی‌رسید، مزه‌ی خود را از دست می‌داد ولی چون خود رامبد جوان به بازیگری طنز تسلط دارد، به نظر می‌آید به‌درستی بازی بازیگران را هدایت کرده است. فیلم البته فراتر از داستان و موقعیت‌های طنزش، حرف‌هایی برای گفتن دارد و خصوصاً برخی موقعیت‌ها در اواخر فیلم خیلی هوشمندانه و متناسب‌اند.

«پسر آدم، دختر حوا» در مجموع یک کمدی موقعیت است؛ چیزی که در سینمای ایران کم داریم. در این فیلم موقعیتی شکل می‌گیرد که بار طنز دارد: دو وکیل، در یک مکان مشغول به کار می‌شوند و نمی‌توانند با هم کنار بیایند. این موقعیت طنز، باعث به وجودآمدن رقابت بین آنها می‌شوند.


خیلی‌ها این فیلم را با «آتش‌بس» ساخته‌ی تهمینه میلانی مقایسه کرده‌اند که در آنجا مهناز افشار و محمدرضا گلزار نقش‌های اصلی را بر عهده داشتند. تقریباً از لحاظ ایده‌ی اصلی و رقابتی که بین دو شخصیت اصلی شکل می‌گیرد، می‌توان درون‌مایه‌ی این دو اثر را شبیه هم دانست، اما در اجرا و با پیشرفت داستان، «پسر آدم، دختر حوا» به اندازه‌ی کافی از «آتش‌بس» و نمونه‌های مشابه‌اش فاصله می‌گیرد.

«پسر آدم، دختر حوا» یک مورد دیگر را هم رعایت می‌کند: استفاده‌ی درست از ستاره‌ها. ستاره‌های این فیلم در موقعیت‌های خوبی قرار می‌گیرند، البته از لحاظ ظاهر و پوشش خیلی دور از ذهن و دست‌نیافتنی نیستند، اما تماشاگر از دیدن ستاره‌های موردعلاقه‌اش در تیپ و ظاهر مناسب، لذت می‌برد و این نه تنها اشکالی ندارد که مزیت فیلمی است که هم می‌خواهد گیشه را حفظ کند و هم می‌خواهد فاصله‌اش را با کمدی‌های سخیف حفظ کند و سالم بماند. «پسر آدم، دختر حوا» به هدفش می‌رسد: تماشاگر را سرگرم می‌کند، بدون لودگی می‌خنداند و در نهایت کاری می‌کند که تماشاگر راضی و خوشحال، سالن سینما را ترک کند.

تاثیر غیر قابل انکار رامبد جوان

مهناز افشار، بازیگر نقش مینا بزرگمهر، در گفت‌و‌گوی جالبی درباره‌ی تاثیر بازی حامد کمیلی روی بازی خودش و همین‌طور تاثیر کارگردانی رامبد جوان، به نکات خوبی اشاره کرده است. افشار گفته است: «اول از همه قبل از تجربه‌ی بازیگری من، کار کردن با رامبد جوان برایم لذت‌بخش بود، چون تا حالا با هم بازی نکرده بودیم. بعد تجربه‌ی داشتن فضای فیلمبرداری متفاوت، چون تا حالا در پلاتو کار نکرده بودم. در این‌جا با برداشتن دیوارها بازی‌ات را ادامه می‌دهی و حس‌ات را از دست نمی‌دهی. در سینمای ایران مرسوم است که وسط بازی حسی قطع می‌دهند، ولی ما در این فیلم فضای تداوم حسی را داشتیم. رامبد جوان به قدری روی من تاثیر گذاشته بود که صحنه‌ای داشتیم که حامد کمیلی دارد با پدرم حرف می‌زند و من دارم حرص می‌خورم. منتها به جای این‌که روی صورتم از بالا به پایین دست بکشم، ناخودآگاه عکس آن را انجام می‌دهم. بعد وقتی فیلم را دیدم به آقای جوان گفتم چرا من این کار را کردم؟ این از تاثیرات کارگردان بود. حامد کمیلی تازه وارد سینما شده و چند کار از او دیده‌ام، ولی در این فیلم چیز دیگری است و همان بازی دیگری از من طلبید. من کاملاً به بازیگر مقابلم متکی هستم. چون معتقدم سینما کار گروهی است و اگر یک نفر بد کار کند، کل کار صدمه می‌بیند. این کار بخش عمده‌اش در پلاتو ضبط می‌شد. یعنی دفتر وکالت‌مان پلاتو بود. کار کردن در آن فضا خیلی سخت است. در این فیلم، اول از همه به آقای حاجی میری اعتماد کردم و بعد هم به آقای جوان.»


عکس‌ها: صحنه‌هایی از فیلم «پسر آدم، دختر هوا»

کمدی سالم و پر اتفاق رو به جلو

مسعود فراستی، منتقد سینما و تلویزیون، در یک برنامه‌ی تلویزیونی ضعف فیلم ‌سینمایی «پسر آدم، دختر حوا» را عدم خلق موقعیت عنوان کرد و گفت: «عیب اصلی فیلم این است که یک موقعیت بیشتر ندارد و روند فیلم به صورت دایره‌ای می‌چرخد، همچنین از دقیقه‌ی 15 تقریباً فیلم لو می‌رود. حرکت فیلمنامه به گونه‌ای است که اجازه می‌دهد فیلم را پیش‌بینی کنی که این علیه فیلم اتفاق می‌افتد. تماشاگر در بعضی قسمت‌ها در سینما می‌خندد، موقعیت‌های ساده که جذابیت‌های چندانی هم ندارد. فیلم نیاز به تدوین بی‌رحمانه‌ای دارد، باید ۲۰ دقیقه‌‌ی آن کم شود. اگر قرار نبود فیلم را نقد کنم و اگر به خاطر رامبد جوان و سعید حاجی‌میری نبود، وسط فیلم از سینما خرج می‌شدم.»

در ادامه، سعید حاجی‌میری تهیه‌کننده، بازنویس فیلمنامه و تدوین‌گر فیلم «پسرآدم، دخترحوا» ضمن بیان اینکه وقتی فیلم می‌فروشد به خاطر تکرار تماشاچی فیلم است، گفت: «از دقیقه‌ی سوم، هم از سوی اشخاص بنگاه‌دار و در ادامه از طرف دوستان شخصیت فیلم اعلام می‌شود با هم ازدواج کنید، از ابتدا تکلیف‌مان را با تماشاگر مشخص کرده‌ایم. خود ما با صدای بلند اعلام می‌کنیم انتهای فیلم چه می‌شود، و حالا چگونگی روایت فیلم اهمیت پیدا می‌کند، اگر چگونگی را حدس زدید مهم است، این خاصیت سبک کمدی رمانتیک است که تو از اول دستت برای تماشاچی رو است.»

رامبد جوان درباره‌ی فیلمنامه‌ی فیلم گفت: «خود روایت قصه برای من جذاب بود، فیلمنامه‌ی کمدی سالمی که پر از اتفاق است، آن هم با شخصیت‌پردازی خوب. در این سال‌ها به عنوان بازیگر، کارگردان و تماشاچی، فیلم‌های کمدی بسیاری دیدم که کمدی نیستند ولی این فیلم ادعای حیرت‌انگیزی ندارد و در حد متوسط رو به بالا است و از این‌که برای کارگردانی آن انتخاب شدم، خیلی خوشحالم. کم کردن سناریو تنها کاری بود که ما در فیلمنامه اعمال کردیم.» جوان درباره‌ی شخصیت‌های «پسر آدم، دختر حوا» گفت: «شخصیت‌ها را کاملاً دوست دارم، آن‌ها فانتزی هستند و این فیلمنامه این سبک کار را می‌طلبید. همچنین وقتی با حاجی‌میری درباره‌ی بازی بازیگران گپ می‌زدیم من این نوع بازی را دوست داشتم و به نظرم به فیلم می‌چسبید.»

جوان در پاسخ عدم وجود شخصیت‌پردازی که از طرف فراستی مطرح شد، گفت: «چون فراستی را دوست دارم، جواب نمی‌دهم!»

رامبد جوان به نگاه جدیدی که در سینما به وجود آمده اشاره کرد و توضیح داد: «اتفاقاتی را در یوتیوب شاهد هستیم که به‌شدت خنده‌دار و پرمخاطب است. گاه شاهدیم که ۵ میلیون بازدیدکننده دارد، اتفاقی که در یک لحظه می‌افتد، بدون آگاهی از گذشته‌ی شخصیت‌ها با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند، چون آن لحظه آنقدر درست و درجه‌یک شکل گرفته که لازم نیست از بک‌گراند آن چیزی بدانیم. این اتفاق در عرصه‌ی سینما هم افتاده است. این نوع نگاه مد شده و در ایران هم روایت بصری شکل گرفته، طوری که فرهنگ نگاه کردن عوض شده است. من فکر می‌کنم شخصیت‌پردازی شخصیت‌ها شیرین است و از لحاظ بصری زیباست.»

جوان در انتهای برنامه گفت: «باید فیلمی بسازیم که خودمان دوست داشته باشیم چون این علاقه به تماشاگر منتقل می‌شود، کمدی ساختن زحمت دارد و من به عنوان کسی که کمدی را دوست دارم سعی می‌کنم در فیلمسازی یک پله به جلو حرکت کنم.»

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)