خانه > رادیو سیتی > نقد فيلم > پنجمین سوار سرنوشت | |||
پنجمین سوار سرنوشتمهدی عبداللهزادهmehdi.abdollahzadeh@gmail.comفیلم «پنجمین سوار سرنوشت» پس از سی سال در اوایل سال جاری مجوز نمایش عمومی دریافت کرد و به اکران گذاشته شد. ماه قبل نیز نسخههای ویدئویی این فیلم در شبکهی فیلمهای خانگی منتشر شد. به همین بهانه نگاهی داریم به این فیلم و حواشی آن در سی سال گذشته. روند توقیف فیلمهای ایرانی پس از انقلاب، تقریباً قدمتی به اندازهی عمر انقلاب دارد. نخستین آثاری که به فاصلهی کوتاهی پس از فروپاشی نظام شاهنشاهی ایران به محاق توقیف درآمدند، عمدتاً فیلمهایی بودند که در سال ۱۳۵۷ شرایط پیشتولید و تولید را مطابق با معیارهای جریان روز سینمای تجاری ایران سپری کرده بودند و مراحل پس از فیلمبرداری آنها با تغییر سیاسی - ایدئولوژیک در ایران مصادف شده بود. این قبیل آثار، به دلیل برخورداری از برخی مختصات فیلم فارسی، از جمله برهنگی، صحنههای رقص و آواز و کاباره، صحنههای همخوابگی و ترویج بیدینی و ضداخلاقیات، عمدتاً هیچ شانسی برای نمایش در جمهوری اسلامی نداشتند.
«پنجمین سوار سرنوشت» یکی از این فیلمهاست که در سال ۱۳۵۹ به کارگردانی سعید مطلبی و با بازی ایرج قادری ساخته شد، اما بلافاصله پس از پایان تدوین توقیف شد. این فیلم در ابتدای سال گذشته و به درخواست ورثهی مرحوم توبهخواه (تهیهکننده) مورد بازبینی قرار گرفت و پس از گذشت سی سال توانست اجازهی اکران را به دست آورد. ماجرای گلگیرسازی که ابتدا وارد دادستانی کل کشور میگردد و سپس تهیهکنندهی سینما میشود حاج محمد توبهخواه که در تهران گلگیرسازی داشت، پس از انقلاب وارد دادستانی کشور شد و در آنجا به فعالیت پرداخت. در همان سالها که مسألهی اعتیاد به مواد مخدر یکی از مهمترین مشکلات کشور به شمار میآمد، ایدهی اطلاعرسانی فرهنگی در اینباره از طریق سینما شکل گرفت و وی که در این عرصه پیشتاز و فعال بود، با فراهم کردن سرمایه و دریافت کمک از دادستانی به تهیه کنندهی سینما تبدیل شد. او البته در اولین قدم با ناکامی روبرو گشت و سرمایهی هشتصد هزار تومانیاش در قالب یک فیلم توقیف شده از دست رفت. اما قدم بعدی را با حمایت دولتی برداشت و فیلم موفق «تاراج» را ساخت. فیلمی با بازی و کارگردانی ایرج قادری، و باز با مضمون مواد مخدر.
آیتالله خلخالی و ترویج دیدگاه منتسب به وی دربارهی معتادان خلخالی به عنوان حاکم شرع دیدگاه بسیار تندی نسبت به قاچاقچیان و معتادان به مواد مخدر داشت. او صراحتاً معتقد بود که فرد معتاد یا باید تطهیر شود و به راه راست بازگردد و یا در غیر این صورت کشته شود. به یک معنا او به هیچ وجه به حق زندگی برای معتادان اعتقادی نداشت. «پنجمین سوار سرنوشت» و «تاراج» هر دو در راستای القای این تفکر در جامعه ساخته شدند، اما فیلم نخست، تا حدود زیادی رادیکال تر از دیگری به این موضوع میپردازد؛ تا جاییکه در صحنهی آدمفروشی در بازداشتگاه، معتاد پستتر از سگ و حیوانات نجس شمرده میشود و جایگاه اجتماعیاش را دونتر از دزد و قاتل و قاچاقچی نشان میدهند. ریختن آب توبه بر سر ایرج قادری، سعید مطلبی و فخری خوروش هرچند مرحوم توبهخواه، این فیلم را اساساً برای ترویج دیدگاههای دادستانی تهیه کرد، اما ریختن آب توبه بر سر سه سینماگری که از نظر دادستانی سابقهی تیرهای داشتند و استفاده از آنها در پروژههای انقلابی، هدف دیگری بود که وی آن را از مدتی پیش از آن دنبال میکرد. این فیلم، از جمله نخستین فیلمهایی بود که پشت صحنهاش به طریق ویدئویی تصویربرداری شده و این تصاویر به خوبی نشان میدهند که فضای توبهگرایی حاکم بر روند ساخت فیلم تا چه حد سنگین و دشوار و متفاوت بوده است. تصور این که کارگردان پس از هر برداشت موفق، پس از کات دادن صلوات دسته جمعی قطع کند و سر هر لوکیشن تازه گوسفند قربانی شود، هم مضحک به نظر میرسد و هم در عرصهی تولد سینمایی عجیب و نادر است. اما سعید مطلبی به عنوان نویسنده و کارگردان، چنان در دایرهی ریا و توبه - که به نظرم مرزی میانشان نیست - غوطهور شده که در مذمت حکومت «ستمشاهی» و در مدح مذهب شیعه و انقلاب اسلامی دست عاملان پروپاگاندای حکومتی را از پشت میبندد و چنان معرکهای میگیرد که انسان را متحیر میکند. نماز خواندنهای فخری خوروش و مونولوگهای شیعهپسندانهی ایرج قادری هم در این خصوص، جذاب و تأملبرانگیز است. دلایل رفع توقیف «پنجمین سوار سرنوشت» پس از سی سال «پنجمین سوار سرنوش» از نظر نوع تصویر و محتوای فیلم نکتهی قابلتوجهی ندارد که در ضدیت یا مخالفت با قوانین سانسور در ایران باشد. مهمتر از آن، این فیلم بی چون و چرا در راستای ترویج دیدگاههای حکومت اسلامی و مذهب شیعه است. با این حال، تعداد قابل توجهی فیلم دیگر هم به همین صورت و در همان مقطع توقیف شدند. برای همین این پرسش مطرح میشود که چه چیز باعث شد تا از میان فیلمهای توقیفشده تنها این فیلم از محاق توقیف به درآید؟ اینکه خانوادهی مرحوم توبهخواه تقاضای بازبینی فیلم و اجازهی اکران آن را کردند، به وضوح بهانهای بیش نیست. قضیه از آن جا شروع شد که جواد شمقدری برای تلطیف فضا و جلب اعتماد و همکاری سینماگرانی که از معاونت سینمایی روی گردانده بودند، نیاز داشت تا به ظاهر سازی و ریا کاری روی آورد. رفع توقیف از یک فیلم از نظر وی بیشترین تاثیر مثبت را میتوانست با خود همراه داشته باشد. از قضا، این فیلم بهترین انتخاب به نظر میرسید، زیرا در ترویج خرافات مذهبی همسو با فعالیتهای دولت بود. در این زمینه اعطای مقام پزشکی به امام هشتم و درمان اعتیاد از طریق مجاور شدن در حرم از نمونههای بارز به نظر میرسد. فیلمی کهنه با تاریخ مصرف به نظر میرسد رفع توقیف از این فیلم برای تماشاگر آب نشد، اما برای معاونت سینمایی نان شد. شمقدری به قدری که لازم بود از رفع توقیف این فیلم بهرهبرداری سیاسی کرد، اما تماشاگر از تماشای فیلمی که تاریخ مصرف دارد و از تاریخ انقضایش سالها گذشته بهرهای نبرد. نام ایرج قادری که همیشه برای گروهی خاص از تماشاگران جذاب بوده، این بار هم آن ا را به کرایه و تماشای آن تشویق میکند، اما حاصل، این بار چیزی جز ناامیدی و احساس غبن نخواهد بود. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
شارلاتانیسم به دلایل فقر فرهنگی در ایران وجود داشته و دارد چه در عرصه ی فرهنگی . هنری و یا سیاسی.
-- مهران ، Jul 27, 2010بنا براین هیچ جای تعجبی نیست اگر این فیلم فارسی از توقیف در آمد.