خانه > رادیو سیتی > نقد فيلم > قرار است قهرمانان دیده نشوند! | |||
قرار است قهرمانان دیده نشوند!مسعود نوبختنام حسن فتحی را نخستین بار در سریال «پهلوانان نمیمیرند» شنیدم. در زمان پخش سریال «پهلوانان نمیمیرند» احساس کردم هنوز حرف از مردی و مردانگی زدن در هنرهای تصویری ایران جایش خالی نیست. بعد از «پهلوانان نمیمیرند»، در سریالهای «شب دهم» و «مدار صفر درجه» با قدرتی بیشتر از پهلوانان سخن به میان آمد. اصولاً فتحی کارش را با رسانهی تلویزیون تعریف کرد و تا سالها از تلویزیون بیرون نیامد، حتی الان هم فیلمهایش با اینکه با قدرت تعریف میشود،اما هنوز از سریالهای تلویزیونی نشان دارد. پا گذاشتن فتحی به سینما البته با همان دغدغههای همیشگیاش همراه بود: با فیلمی به نام «ازدواج به سبک ایرانی» که دلبستگیهای سنتی فتحی را بازتاب میداد و میخواست تماشاگر عام را به خود جلب کند. فیلم بعدیاش «پستچی سه بار در نمیزند» برای او ریسک قصهگویی متفاوتی را به همراه داشت. خودش میگوید:
«ازدواج به سبک ایرانی را برای مخاطب عام ساختم و پستچی سه بار در نمی زند را برای مخاطب خاص. در کیفر تلاش کردم هر دو قشر عام و خاص را راضی نگه دارم.» کارگردانی و فیلمنامه به هم چفت شدهاند تا چند سال پیش حسن فتحی فیلمسازی بود که در تلویزیون و در زمینهی سریالسازی چهرهای موفقتر از سینما به شمار میآمد.اما اکنون با فیلمی مثل «کیفر» نشان داد که در حوزهی سینما هم میتواند جزو فیلمسازان مطرح باشد و آثاری ارائه دهد که در سطح بالاتری از فیلمهای معمولی در بدنه سینما قرار گیرند. «کیفر» از پرداختی ملموس و قابلقبول برخوردار است. به عبارت دیگر تمام اتفاقات فیلم را در دنیای خود فیلم، ملموس و پذیرفتنی مییابیم. کارگردانی حرفهای فیلم، پرداخت سینمای خوب آن، دیالوگهایی پرداخته شده که درست به سر زبان شخصیتها مینشینند و فیلمنامهای پرپیچ و خم همه دست به دست هم دادهاند تا «کیفر» یکی از آثار جذاب و سرگرمکنندهای باشد که علاوه بر آن بسیار خوشساخت است.
«کیفر» از مضمونی پرحادثه برخوردار است. حادثه از همان آغاز فیلم پی در پی رخ میدهد و تماشاگر را آرام نمیگذارد. برای همین تا آخرین دقایق فیلم، ارتباطی محکم و قوی میان تماشاگران با فیلم برقرار است. فتحی در «کیفر» به تدریج به تماشاگر اطلاعات میدهد، آن هم در دل رخدادها و بهگونهای که توی ذوق نمیزند. کشف ارتباط میان حوادث و ریزهکاریها، فیلم را در نظر تماشاگر جذابتر جلوه میدهد. به نظر میرسد فتحی نه فقط به عنوان یک فیلمساز حرفهای در سینما که آثار خوشساخت و آبرومند میسازد، بلکه بهعنوان یک فیلمساز صاحب سبک و با شاخصهای خاص خود میتواند سینمای بهتری را نیز نمایندگی کند. با تماشای «کیفر» میتوان گفت وی نسبت به سخنش کاملا وفادار و پایبند بوده است. «کیفر» فیلمی قصهگو در ژانر اجتماعی است که موفقیتش را مدیون فیلمنامه است. فیلمنامهی «کیفر» آدم خوب دارد، آدم بد دارد، از دیالوگهای خوبی برخوردار است، و از همه مهمتر شخصیت دارد. اینها ویژگیهایی اند که خیلیها در سینمای ایران به شدت با آن مخالفاند و فکر می کنند اگر فیلمی از این ویژگیها برخوردار باشد، یک فیلم متعارف است. «کیفر» در میان مرز فیلم روشنفکری با فیلم قصهگو که در پی جذب تماشاگر است میایستد. قصهی «کیفر» را میتوانیم در چند خط به این شکل بیان کنیم: «مردی میانسال به دلیل قتل یك جوان در آستانهی قصاص است. خانوادهی وی در تلاش جلب رضایت اولیاء دم هستند و در این رابطه مبلغی را به عنوان پول دیه جور كردهاند كه هنگام انتقال آن از بانك توسط چند سارق دزدیده میشود.از این پس ماجرا شکل دیگری به خود میگیرد و آدمها در پی این اعدام سرنوشتشان به هم گره میخورد.»
این وقایع پیرنگ اصلی فیلمنامه را میسازند. داستان البته شاخ و برگهای زیادی هم دارد. این شاخ و برگها یا به اصطلاح پیرنگهای فرعی به کمک خط اصلی داستان میآید. برخوردار بودن از پیرنگ اصلی و پیرنگهای فرعی موهبتی است که در حال حاضر اکثر فیلمهای سینمای ایران از آن بی بهره ماندهاند. فیلمنامهنویس «کیفر» با نوشتن فیلمنامهای قوی با تمام ظرافتها و پیچیدگیها و گرههایی که به عنوان یک نشانه، یکی پس از دیگری باز میشوند، توانسته است به وظیفهی خود به عنوان نویسنده به خوبی عمل کند. نکات مبهمی که تماشاگر در طول فیلم با آنها برخورد میکند، به موقع بازگشایی میشود و در بعضی مواقع تماشاگر با نقاط عطفی که در داستان وجود دارد غافلگیر میشود. به یک معنا فیلم تماشاگر را فریب نمیدهد و به او خیانت نمیکند. درام پر کشمکش، نقش اول کیفر درام پركشمكش «كیفر» را میتوان از چند سو مورد بررسی قرار داد. از سویی میتوانیم با توجه به نبود الگوهای روایی مناسب و عدم رعایت اصول درام پردازی در سینمای بدنهای ایران، «كیفر» را از این نظر یک نمونهی قابل قبول بنامیم؛ از سویی دیگر اگر این فیلم را با فیلمهای دیگر سینمای بدنهای ایران مقایسه نکنیم و به بررسی این فیلم به عنوان یک فیلم مستقل بپردازیم، میتوانیم ضعفهای روایی فیلم را برشمریم و كیفیت و ساز و كار درون متنیاش را بررسی كنیم. مسلماً روایت «كیفر» و نقاط عطف متعددش گوشه چشمی به جهان سینمای «نوآر» فرانسه داشته است. مؤلفههای فیلمهای «نوآر» كه بعد از سالها كمكم به یك كهن الگو در تاریخ سینما تبدیل شدهاند، در دنیای «كیفر» هم دیده میشوند. در جهان «نوآر» واقعیت تا انتها پوشیده میماند، شخصیتها آن چیزی نیستند كه وانمود میكنند و ارزشها جای خود را به ضد ارزشها میدهند. در این جهان تیره و تار، قهرمان مرحله به مرحله با هزینههای عاطفی، فكری و مادیای كه میپردازد، به سوی فردیتی گام بر میدارد كه حاصل كشمكش و تعارضهای اخلاقی محیط پیرامونیاش است.
در «كیفر» هم «سیامک» (مصطفی زمانی) به واسطهی یك اتهام قدم به قدم از خانواده و اجتماع فاصله میگیرد و از آنها میگریزد، اما در نهایت در طی این مسیر با چهرهی اصلی اطرافیانش روبهرو میشود و واقعیتی كه در ورای نظم عمومی پنهان شده بود را آشكارا مشاهده میكند. یرنگ فیلم كاملا از عنصر «سببیت» پیروی میكند. اعدام قریبالوقوع «برزو» زمینهساز بحران روانی و بدگمانی و یأس در خانوادهی متلاشی اوست. با دزدیده شدن پول دیه و نبودن سیامك در مراسم مرگ برادرش، اتهام اصلی زده میشود و همه او را مسبب مرگ برزو میدانند. فرار آغاز میشود. با نشانههای مختلف واشنایی با كسانی مثل مهسا (مریلا زارعی) و اسمال چارلی(جمشید هاشم پور) و ابی بن بست(امیر جعفری) كمكم چهرهی اصلی برزو و جنایتهایش برای سیامك عیان میشود و میفهمد كه در یك توطئهی همگانی گیر افتاده است. جلو بودن روایت از مخاطب برگ برنده اصلی هر فیلمنامهای است. روایتپردازی پرتعلیق «كیفر» هم در هر لحظه مخاطب را به سمت و سویی خاص منحرف میكند. تا پیش از دیدار سیامك با اسمال چارلی همه چیز پوشیده و مخفی است. در طی صحبت با اوست كه انگیزهی مهسا معلوم میشود. اسم «ابی بن بست» به عنوان مسبب اصلی حوادث به میان میآید و جستوجو شكل دیگری به خود میگیرد .اما با ورود شخصیت «اسمال چارلی» است كه «كیفر» دارای ابعاد گستردهتری میشود. او نمایندهی لمپن تاریخی فیلمفارسی است. لمپنی كه امروز به تبع شرایط شكل و چهرهای متفاوت با گذشته دارد اما اخلاقیات و كنشهایش فرقی با گذشته ندارد. در واقع او نمایندهی لمپنیسمی است كه بعد از انقلاب به شكلهای مختلف در زیر لایههای اجتماع خودش را به تبعیت از شرایط رنگ كرده است. شرایط اکران: نابودکنندهی کیفر «کیفر» در شرایطی اکران شد که جام جهانی فوتبال آفریقای جنوبی تماشاگران سینما را در خانههایشان نشانده بود و آنهایی هم که به سینماها آمدند بیشتر برای تماشای فوتبال آمدند تا فیلم. به هر حال قرار نبود «کیفر» در این شرایط اکران شود.
سازندگان «پسر آدم، دختر حوا» که یک فیلم کمدی است، حدس میزدند اگر فیلمشان هنگام برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال اکران شود «میسوزد». آنها کنار کشیدند و از سوی دیگر مسئولان به تهیه کنندهی «کیفر» فشار آوردند که اگر فیلم را در این شرایط اکران نکند، تا سال اینده از اکران خبری نیست. به این شکل بود که «کیفر»، تاوان باند بازیهای سینمای ایران را داد و فیلمی که میتوانست در شرایط عادی یکی از پرفروش ترین فیلمهای سال باشد، با شکستی عجیب مواجه شد. سعید سعدی تهیهکنندهی فیلم در این باره گفت: «با توجه به شرایط حاکم بر وضعیت اکران فیلم در سینمای امروز ایران، علی رغم پیگیریهای مکرر ما از بهمن ماه سال گذشته،هیچ کدام از گروههای سینمایی حاضر به عقد قرارداد نشدند و تنها گروه عصر جدید (به جهت وضعیت معلقش به دلیل در دست تعمیر بودن آن) در زمانی که اکران فیلم «پسر آدم ،دختر حوا» منتفی شد، با اکران فیلم «کیفر» موافقت کرد و ما در شرایط اجباری این وضعیت تحمیلی را پذیرفتیم.» از سوی دیگر حسن فتحی نیز که از زمان اکران فیلم در مورد مسائل پیش آمده سکوت کرده بود، سکوت خود را شکست و گفت: «من به این وضعیت که دچارش هستیم میخندم. شخصاً مخالف اکران کیفر در این شرایط بودم، اما تهیهکننده دلایل خود را داشت. طبق نظرسنجی تعدادی از منتقدین پیشبینی میشد «کیفر» یکی از پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران باشد اما شرایط اکران این موقعیت را از فیلم گرفت. یکی از جریانهایی که سینمای ایران هم اکنون دچار آن است، بحث ساختن فیلمهای تجاری است. فیلمهایی که در تولید چندروزه با فیلمنامهای سطحی و نازل و قصهای کلیشهای با بافت کمدی ساخته میشود و متأسفانه با اقبال عمومی سینماداران روبرو میشود. جریان بعدی سینمای دولتی است که مورد حمایت مسئولین است. این آثار امکانات بسیار خوبی دریافت میکنند و حتی رقمهای میلیاردی برای تولید فیلم در اختیار دارند. اما جریان بعدی سینمای مستقل است که به مخاطب اهمیت میدهد و علاوه بر سرگرمی تامل برانگیز است. متأسفانه این جریان در شرایط فعلی بسیار شکننده شده است. وضعیت این سینمای مستقل که بسیار شاخص است در جامعهی امروز اسفناک شده است. نمونه آن همین اکران «کیفر» است. فیلمبرداری این فیلم حدود دو ماه و نیم طول کشید. ما شرایط سختی را تحمل کردیم و با ۷۰۰ میلیون فیلم را ساختیم. اما در حال حاضر همزمان با جام جهانی اکران شده است و بعید میدانم در این شرایط حتی بخشی از هزینه خود را برگرداند. مطمئن هستم وقتی فیلم را ببینید فکر نمیکنید وقتتان تلف شده است.» ناکامی در سینمای ایران به همین سادگی است. یک فیلم نابود میشود و تماشاگر آن را نمیبیند، و فیلم دیگری از مافیای محقر سینمای ایران را که ارزش دیدن ندارد در بهترین و مناسبترین وقت اکران میکنند و آن را به فروش میلیاردی میرسانند. «کیفر» نخستین فیلم نابود شدهی سینمای ایران نیست و آخری هم نخواهد بود. تا زمانی که خشت اول کج است، تا ثریا میرود دیوار کج. اگر پهلوانی در این شرایط وارد گود بشود و بخواهد خشت اول را صاف کند، قطعاً کل دیوار فرو میریزد. نکته اینجاست که در شرایط کنونی باید از خودمان بپرسیم آیا روزی پهلوانی به این گود وارد میشود؟ و به خودمان امید میدهیم و میگوییم: پهلوانان هرگز نمیمیرند! |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|