خانه > رادیو سیتی > تلویزیون > تلویزیون ایران و مجریان غیرحرفهایاش | |||
تلویزیون ایران و مجریان غیرحرفهایاشمجتبی غفار آذریچند وقتی است که در تلویزیون ایران برنامههایی گفتگومحور پخش میشود که تعدادشان هر روز در حال افزایش است و اگر همینطور پیش رود تصور میکنم در یکی دو سال آینده به غیر از بخشهای خبری و فیلم سینمایی، در تمام زمانهای پخش برنامههای تلویزیون یا شاهد میزگرد باشیم یا گفت و گو دو نفره یا گفت و گو با بینندگان از طریق تلفن! چنین برنامههایی با اغماض فراوان در ندیدن ضعفهای قالب و چارچوب و موضوعشان و همچنین نابلدی مجریان اینگونه برنامهها به هر حال شیوهای است که جذابیتش را در زمان کمی از دست خواهد داد. قدیمیترین برنامههای سیما مثل «درسهایی از قرآن» محسن قرائتی یا « ورزش و مردم » در طول سالهایی که از پخششان میگذرد، کوچکترین تغییری نکرده و مجریان این برنامهها هم شیوهی بیان و شکل اجرای برنامه را عوض نکردهاند. برای همین در سالهای اخیر در صدر بیجذابیتترین برنامههای تلویزیون قرار گرفتهاند. بهخصوص «درسهایی از قرآن» که مجری ثابت و بینمکش ربط و بیربط و به هر مناسبتی جوکهای بی نمک تعریف میکند و در این اوضاع آشفته که اساساً مردم دیگر علاقهای به دین ندارند، چهرهی بیرمق این مجری پاک روی اعصابشان میرود.
می بینید که فرقی نمیکند برنامه در چه گونهای روی آنتن میرود، مهم جذاب بودن برنامه و شکل اجرای آن است که مخاطب را به دنبال خود میکشد. در اینجا البته به شکل و فرم برنامهها کاری ندارم .میخواهم روی یک نکتهی مشخص و بسیار مهم دقیق شوم. شیوهی اجرای یک برنامهی تلویزیونی امروزه به نسبت گذشته اهمیت بیشتری پیدا کرده. زیرا با افزایش تعداد این برنامهها به چهرههای جدیدتر نیاز داریم، در غیر این صورت با چهرههای یکنواخت و آشنای قدیمی، برنامهها همچنان کسالتبار خواهند ماند. ضعف مدیریت تلویزیون باعث میشود اشخاصی که به اجرای رسانهای تسلط کافی ندارند و با قاب تلویزیون آشنا نیستند، برنامهها را به سمت تعارفهایی مثل: «بله،کاملا درست میفرمایید» یا « به هر حال شما استادید، سخن شما صائب است» بکشاند. آن چند برنامهی انگشتشماری هم که فارغ از این تعارفات به چالش با کارشناسان مهمان میپردازند، در اندک زمانی چنان به تیغ سانسور سپرده میشوند که فلسفه وجودیشان که در ابتدا برای دست یافتن به آن هدف مشخص و تعریفشده روی آنتن رفته بودند کاملا گم میشود. در این میان شاید تک برنامهای که در این سالها توانسته نه تنها از هدف اولیهی خود دور نشود، بلکه حتی هدفهای مشخص دیگری را هم تعریف کند و در همان حال جذابیتش را حفظ کند، برنامهی «نود» و شخص عادل فردوسی پور است. فردوسیپور چنان در کارش تسلط دارد که گاهی تماشاگر متحیر میماند که آخر مگر میشود در تلویزیون بیخاصیت ایران چنین برنامهای و چنین مجری باهوشی رشد کند، ده سال هم برنامهاش روی آنتن بماند، در این مدت طولانی با همهی گرفتاریها دست و پنجه نرم کند و با این حال حتی یک گام از اندیشه و هدفی که بر اساس آن به وجود آمده، دور نشود.این علامت تعجب را برای خود نگه میداریم تا اگر فرصتی پیش آمد مفصل به «نود» و اصولاً شخص عادل فردوسی پور بپردازیم و عوامل این جذابیت را جست و جو کنیم.
به جز عادل که به جهت علاقهی شخصی از سالها پیش از آنکه در تلویزیون به عنوان مجری یک برنامهی ورزشی حاضر شود پیگیر مسائل فوتبال دنیا و ایران بوده و خودش هم یک متخصص درجه یک فوتبال است، تقریباً نمیتوان شخص دیگری را سراغ گرفت که به حوزهی مشخص برنامهای که اجرا میکند و به تکنیکهای اجرای یک برنامهی تلویزیونی مسلط باشد. روشی که تلویزیون ما در این سالها پیش گرفته، استفاده از اشخاصی است که در حیطهی خاص برنامهشان صاحب نظرند و حالا مقابل دوربین آمدهاند تا بلکه بتوانند کمکی به جذابیت برنامه بکنند. اما دریغ از ذرهای جذابیت. در اینجا شاید لازم باشد به چند برنامه که سعی داشتند به این روش تنوع بیشتری به برنامههای گفت و گومحور بدهند مستقیماً اشاره کنیم با این قصد که بینندهی تلویزیون بیجهت مرعوب حرفهای پرطمطراق و البته در بیشتر اوقات توخالی مجری برنامه نشود که متأسفانه در اغلب مواقع حتی با هدف برنامهاش هم آشنا نیست. بیش از یک سال است که برنامهای از تلویزیون پخش میشود به نام «این شبها» و اینطور که پیداست حالاحالاها مهمان خانههای ایرانیها خواهد بود. «این شبها» قصد دارد با فرم متفاوتش از قالب یک برنامهی گفتوگومحور صرف خارج شود و با احاطهی علی درستکار مجری اصلی این برنامه به مسائل دینی و همکارش کورش علیانی که با مسائل اجتماعی وهنری آشناست فضایی متفاوت را ایجاد کند. اما مجریان برنامه یک نکته را یا نمیدانند یا به عمد رعایت نمیکنند و آن تأکید بیش از اندازه به مسئله مذهب در مقابل دوربین تلویزیون است. در شرایطی که هنوز در جامعهی ما بسیاری از مسائل دینی مردم حل نشده و با توجه به این نکته که مردم این روزها به اینگونه مسائل به دیدهی تردید نگاه میکنند، هرگاه مجری صاحبنظر یک برنامهی تلویزیونی به فضای پرتنش جامعه توجه نداشته باشد و به جای اینکه به مشکلات مردم بپردازد، از خمس و زکات صحبت کند و بلاهایی را که این روزها به سر مردم میآید، به بیاعتنایی به اصول و فروع دین ربط بدهد، میپرسیم که در این صورت آیا مخاطب جذب میشود یا با این حرفها او را پس میزنیم؟
آیا با این حرفها و با این روشها مخاطب را به تعمق در مسئله وامیداریم یا او را به خنده میاندازیم و عاقبت کاری میکنیم که با ریشخند کردن ما به برنامهای که برایش ساختهایم پشت کند؟ همین شکل برخورد را در برنامههای سیاسی تلویزیون هم شاهدیم. سیمای جمهوری اسلامی آنچنان در این شاخهی بسیار مهم، به خصوص در ماههای اخیر ضعف نشان داده که هنوز هم بعد از گذشت بیش از یک سال از انتخابات ریاست جمهوری دورهی دهم مناظرههای انتخاباتی نامزدها در صدر گفت و گوهای مردم کوچه و بازار قرار دارد، و نکتهی جالب این است که اساساً آن مناظرهها بدون مجری فعال برگزار شد و مجری با شخصیت سری برنامهی مناظرهها(!) کاملاً منفعل، تنها به نگه داشتن زمان برای نامزدها اکتفا کرد و نقش تایمر را بازی کرد و این خود نامزدها بودند که گفت وگوها را داغ کردند. این نشان میدهد که جذابیت یک برنامه گفتوگوی سیاسی با تنوع دیدگاه اشخاصی که در آن برنامه حضور دارند ارتباط مستقیم دارد، وگرنه مثلا ًدر برنامهای به نام «نگاه یک» یک مجری در برابر یک شخص سیاسی مینشیند و اتفاقاً میخواهد او را به چالش هم بکشد اما به دلیل ناتوانی در اجرای برنامه و نداشتن اشراف بر رسانه و اینکه آموزش این کار را هم ندیده است تنها سؤالهایی را مطرح میکند و در حد بضاعت اندکش میخواهد مهمانش را به چالش بکشد اما نمیتواند از عهدهی این کار برآید. برای همین و به دلیل ناکارآمدی مجری بهترین ساعتی که میشود از رسانه استفادهی مفید کرد از دست می رود. از سوی دیگر برنامهای که در حال حاضر به شکل مرتب از تلویزیون ایران روی آنتن میرود و بعد از انتخابات دورهی دهم ریاست جمهوری قرار بود اتفاقاً شبیه مناظرههای انتخابات به مسائل روزمرهی سیاسی ایران از زاویه دیدهای متفاوت بپردازد و تنها یک سوی قضیه را نگاه نکند و از جبههی منتقدان نظام هم حداقل سایهای نشان دهد، برنامهی «رو به فردا» بود که در ادامه به «دیروز،امروز،فردا» تغییر نام داد.اما این برنامه هم مثل سایر برنامههای یکسویهی تلویزیون که تنها در صدد «زدن» جبهه اصلاحات است، به سمت نگاه یکسویهنگر تغییرموضع داد. این تغییر موضع هم از آنجا آغاز شد که جبههی نفرات سیاسی منتقد حاکمیت به شدت و با منطق تمام موافقان نظام را نقد میکردند و این مسئله برای مجری تازهکار و دگم برنامه، وحید یامین پور خوش نیامد و یکی از کسانی که نتوانست به نقدها پاسخ منطقی بدهد خود یامینپور بود که البته پسوند دکتر(!) را هم یدک می کشد. تلویزیونی که اندکی منطق مخالف را نمیپذیرد چطور ممکن است در راستای اصول حرفهای رسانهای گام بردارد و بتواند خود را منصف نشان دهد؟ مجری این برنامهها تنها در صدد بیان کردن حرف حاکمیت است و اینکه مردم ما در این «فتنه»مخالف فتنهگران بودهاند. برای این حرفش هم هیچ دلیلی نمیآورد جز راهپیمایی نهم دی ماه! این از نابلدی و ناکارآمدی رسانه می آید و این که مجریان جلو صحنه و پشت پردهی این برنامه که بار سنگین تئوریک جریان حاکمیت را به دوش میکشند در کارشان ذرهای تفکر حرفه ای دیده نمیشود. واقعیت این است که در این ورطه هر نگاه کارشناسیای غیر از نگاه آقایان مطرود است، بیهیچ منطقی! تحلیل اهمیت مجری در یک برنامهی تلویزیونی شاید با همین یادداشت پایان نگیرد. این مطلب شاید فتح بابی باشد برای اینکه از این پس کار مجریان تلویزیون ایران در بوته نقد قرار گیرد و تک تک برنامهها از این زاویه نقد شود تا شاید تلویزیون خنثی و منفعل ایران (البته بیشتر در زمینههای اجتماعی،فرهنگی) اهمیت یک گفت وگو را تنها در موضوعش نبیند و به شکل و فرم اجرای شخصی که قرار است برنامه را اجرا کند بیاعتناء نباشد. یک اجرای خوب می تواند یک موضوع و سوژهی نه چندان مناسب را از ورطهی سقوط نجات دهد. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
خسته نباشد ، مطلب بسیار بی سر و تهی بود که فقط به درد مجلات زرد میخورد . شاید تقصیر از رادیو زمانه است که ما را بد عادت کرده . شاید بهتر باشد نظرات اشخاصی که حرفه ای نمی نویسند را مشخص کنید .
-- فریدون ، Jul 6, 2010بهتره بگید برنامه آخوند محور.7 تا کانال یکی از یکی مزخرف تر.هر ساعت که تلویزیون رو روشن می کنی یه ملای پشمالو داره ونگ می زنه.پول بی زبون مملکت و مردم رو خرج چه برنامه های بی محتوایی می کنن.
-- محسن ، Jul 6, 2010با سلام
شما از موضع نقد نوشته اید یا از موضع شخصی
شما حتی یک رفرنس یا رقمی که بر اساس آن نتیجه بگیرید ننوشته اید .
مثلا نوشته اید
ن تغییر موضع هم از آنجا آغاز شد که جبههی نفرات سیاسی منتقد حاکمیت به شدت و با منطق تمام موافقان نظام را نقد میکردند و این مسئله برای مجری تازهکار و دگم برنامه، وحید یامین پور خوش نیامد و یکی از کسانی که نتوانست به نقدها پاسخ منطقی بدهد خود یامینپور بود که البته پسوند دکتر(!) را هم یدک می کشد.
دکتر پیشوند هست نه پسوند.
دکتر بودن چه ربطی به مجری خوب بودن و یا نبودن دارد؟
بیش از یک سال است که برنامهای از تلویزیون پخش میشود به نام «این شبها» و اینطور که پیداست حالاحالاها مهمان خانههای ایرانیها خواهد بود. «این شبها» قصد دارد با فرم متفاوتش از قالب یک برنامهی گفتوگومحور صرف خارج شود و با احاطهی علی درستکار مجری اصلی این برنامه به مسائل دینی و همکارش کورش علیانی که با مسائل اجتماعی وهنری آشناست فضایی متفاوت را ایجاد کند. اما مجریان برنامه یک نکته را یا نمیدانند یا به عمد رعایت نمیکنند و آن تأکید بیش از اندازه به مسئله مذهب در مقابل دوربین تلویزیون است.
در شرایطی که هنوز در جامعهی ..
نقل قول
-- سعید سلطانپور ، Jul 6, 2010ایا شما به مخاطبان رادیو و تلویزیون در اقصی نقاط ایران از روستاها تا شهرها و تا مراکز استان دسترسی داشته اید و یا در فضای مجازی اینترنتی استناد کرده اید که البته دلیل و منبعی هم نیاورده اید
دوست عزیز
روایت من و شما تنها یک روایت و بخشی از کل هست با مفروضات خودمان ، انرا یک اصل نکنیم و آموزش و اطلاعات غلط ندهیم
شاد باشید
کاشکی رادیو زمانه از کسانی که برایش مطلب می فرستند ، می خواست قبل از ارسال مطلب نظر یک نفر دیگر را هم داشتند.
روزنامه نگار
مجری برنامه سقف شیشه ای
تلویزیون ای تی سی کانادا
اقایی که این مطلب را نوشتید با نظر شما به کل مخالفم اقای فردوسی پور هم مثل بقیه هیچ فرقی نمی کنه نظر شما رو به گزارشگری ایشان در همین جام جهانی اخیر جلب میکنم این اقا بهتر بود کارشناس مد و لباس میشد چون تا بازی برزیل شروع میشد در مورد لباس مربی برزیل به اظهار نظر میپرداختند
-- محمد ، Jul 6, 2010بله کاملا مطلب دقیقی بود
-- فراز ، Jul 6, 2010همونطور که طناز کم داریم مجری قابل هم کم داریم , وقتی ملاک برتری افراد برای جمهوری اسلامی تقوا باشه خوب معلومه که افرادی میتونن وارد این سوراخ سوزن بشن که به تمام قواعد جمهوری اسلامی و شریعت پایبند باشن و این یعنی کسی که تقلید کورکورانه داره و روحیه شکاک نداره و در نتیجه ما یک مجری منفعل خواهیم داشت
در ضمن مقاله درباره عادل هم فراموش نشه :)
نوشته شما هم دست کمی از برنامه های سیما ندارد...
-- بدون نام ، Jul 7, 2010درست است که طرز اجرای برنامه های تلویزیونی مهم است ولی وقتی محتوای برنامه افتضاح باشد (که هست) و آزادی بیان وجود نداشته باشد (که ندارد) بهترین مجریهای تلویزیونی دنیا نیز نمیتوانند بجذابیت برنامه ها بیفزایند چه رسد باین جوجه مجریهای لوس مزدور بسیجی. اگر عادل موفق میباشد بیشتر بخاطر اینست که محتوای برنامه اش فوتبالست که همیشه مورد توجه مردم بوده. یک برنامه دیگر به عادل بدهید تا معلوم شود که در نبود آزادی بیان و محتوای مورد علاقه مردم ،این مجری موفق نیز نه تنها نخواهد توانست بجذابیت برنامه بیفزاید بلکه جذابیت و موفقیت خود را نیز از دست خواهد داد.
-- از تویسرکان ، Jul 7, 2010فکر کنم بهتر بود این مطلب را در وبلاگ شخصی تان می گذاشتید. هیچ بحث حرفه ای درش وجود نداشت.
-- سارا ، Jul 7, 2010ب اینکه با دزصد زیادی از این نوشته موافق هستم ولی یکی از غیرحرفه ای ترین مطالبی بود که در زمانه نوشته شده است, به شدت از نگاه یک سویه رنج می برد و به نظر شخصی بیشتر می ماند.
-- بدون نام ، Jul 7, 2010قربان شکلت عدل فردوسی پور تخصصی در زمینه فوتبال نداره ، ایشون آگاه یک مجری برنامه فوتبالی است که کارش در حیطه اجرای برنامه در ایران از بقیه بهتره اما متخصص فوتبال نیست ! ایشون از امور فنی فوتبال سر رشته ایی ندارند !
روزنامه نگار از ...
-- روزنامه نگار از ... ، Jul 8, 2010