تاریخ انتشار: ۶ تیر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
نگاهی به سریال باغ شیشه‌ای

نمره اخلاق صفر

مهدی عبدالله‌زاده
mehdi.abdollahzadeh@gmail.com


به نظر می‌رسد معضل کهنه‌ی طنزپردازی در تلویزیون ایران پس از دو دهه تلاش، کماکان مشکلی ریشه‌ای و بدون راه حل فراگیر باشد. با آن که از نخستین سال‌های حضور طنزپردازان و ساخت سریال‌های طنز شبانه نزدیک به بیست سال می‌گذرد، هنوز کسانی که می‌توانند در این عرصه آثاری قابل‌قبول و مخاطب‌پسند بیافرینند به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد.

مهدی مظلومی در مقام تدوین‌گر، از جمله نخستین کسانی بود که با این چند نفر در روند ساخت سریال‌های روتین طنز همکاری می‌کرد. مهران غفوریان و مهران مدیری که همواره اعضاء تیم خود را از میان بهترین‌ها انتخاب می کردند، از خلاقیت‌ها و توانایی‌های او در زمینه‌ی تدوین بسیار سود می‌جستند. اما تصمیم وی برای رها کردن حرفه‌ی مونتاژ و ورود به دنیای کارگردانی، موجب ساخت آثاری شد که هر کدام بیش از پیش اثبات‌کننده‌ی ناتوانی‌های وی در این عرصه بودند.

«بدون شرح» نخستین تجربه‌ی مهدی مظلومی که کماکان روشن‌ترین نقطه‌ی کارنامه‌ی سینمایی او نیز به حساب می‌آید، در همان روزها به دلیل اشتیاق وی برای نویسندگی متن و توقف همکاری با گروه نویسندگان سری اول آسیب‌های جدی دید. پس از آن نیز سریال‌هایی چون «بانکی‌ها»، «زندگی به شرط خنده»، «کمربندها را ببندید« و «روزگار خوش حبیب آقا» آثاری ضعیف از کار درآمدند که ضعف‌شان ریشه در نبود بینش کافی کارگردان برای ورود به عرصه‌های عمیق‌تر و ارائه‌ی طنزی چند لایه در بستری اجتماعی بود.


باغ شیشه‌ای تازه‌ترین ساخته‌ی او اکنون در حال پخش از صدا و سیماست. به سان همیشه، این بار نیز داستان در فضای بسته و متمرکز رخ می‌دهد. یک خانه- باغ در شمال تهران مکانی است که یک مُرده به عنوان راوی اول شخص در آنجا روزهای آخر زندگی و مرگ‌اش را روایت می‌کند. آن چه این روایت غیر متعارف را پیش می‌برد، تکیه بر کمدی کلامی است که به طور آشکار به تنهایی نمی‌تواند به استمرار در جذابیت اثر کمک کند. از آن جا که به جز کمدی کلامی هیچ تمهید دیگری برای ایجاد طنز به کار گرفته نمی‌شود، ایستایی و محدودیت حرکت دوربین‌ها و ثابت ماندن مکان داستان که کل اثر را به یک تئاتر تلویزیونی شبیه ساخته، بیشتر به چشم می‌آید که نتیجه‌اش کندی و کسالت بار بودن کار است.

از سوی دیگر شک و تردیدهای «قربان»، شخصیت اول داستان نسبت به فرد یا افرادی که قصد جان او را دارند، و تعلیق و دلهره‌ای که داستان را در بر می‌گیرد در تضاد با روند ایجاد فضای کمدی است. تا حدی که تماشاگر وامی‌ماند باید نگران و هراسان باشد یا آرام و بخندد. اندک تلاش‌های گاه و بیگاه برای ناخنک زدن به کمدی موقعیت، از جمله آنچه بر مبنای شک و تردید‌های زن ایرج به او شکل می گیرد، نیز تنها در دو سه قسمت نخست دوام می‌آورد و از میانه‌ی کار به این سو، همه‌ی ترفندها و راهکارها برای ایجاد لحظات طنز کارایی خود را از دست می‌دهند.


بازیگران «باغ شیشه‌ای» که دستچینی از بهترین‌ها هستند، در نقش‌آفرینی‌شان کاری قابل قبول ارائه می‌دهند. فرامرز قریبیان همیشه استاد، وجه تنهایی یک پیرمرد متمول مشکوک به خانواده را با هنرمندی ستایش‌آمیزی پرورده است. مهتاج نجومی به خوبی از پس نقش تازه و غیر متعارفش برمی‌آید و از همه بهتر هومن برق نورد است که علاوه بر حضور تأثیرگذارش به عنوان بازیگر توانسته است با پشتوانه‌ی موفق و طولانی بازی در تئاتر، از دانش و تجربه‌اش برای «بازیگردانی» بازیگران این مجموعه بهره گیرد. در این میان یوسف تیموری که از چند سال پیش به این سو در هر موقعیت داستانی متفاوتی به تکرار یک تیپ نه چندان پرطرفدار می‌پرداخته، این بار نیز توانایی رها شدن از آن قالب را ندارد و بازی‌اش دلنواز نیست.

اما آنچه بیش از روایت و کارگردانی ضعیف و داستان سطحی و کسالت‌بار این اثر به عنوان یک نقص و یا حتی اشتباه فاحش به چشم می‌آید، طرح یک موضوع ناهنجار است که به راحتی می تواند به حرمت‌زدایی از یک قاعده‌ی اخلاقی منجر شود. این که یک نفر به خاطر حل مشکلات مالی، به فکر مرگ پدر و بهره بردن از میراث وی باشد به هیچ روی ظرفیت آن را ندارد که بستری برای خلق طنز قرار گیرد. از منظر اخلاقی نیز، طرح این موضوع نه پسندیده است و نه می‌شود برایش کمترین ارزشی متصور شد.


در شرایطی که فیلم‌نامه‌نویسی در کشور پس از چند دهه، همچنان مهم‌ترین نقطه ضعف سینما و تلویزیون ایران به شمار می‌آید، تلاش‌های این چنین برای جبران کمبودها و ایجاد جذابیت‌های ناصواب، زیان‌های فرهنگی بسیاری را به دنبال دارد که به نظرم با هیچ منطقی توجی‌پذیر نیست. برای خلق خنده‌ی راستین و پاک، دانش و معرفت و اندیشه و تجربه و زحمت لازم است. «باغ شیشه‌ای» با همه‌ی چهره‌های محبوبش، به یک باغ بی‌روح می‌ماند که هیچ نشانی از طراوت آثار گرم و گیرای گذشته‌ی دو «مهران» طناز ندارد.

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)