تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

چارلی چاپلین ایرانی

برگردان: رضا شوقی

گر چه پرویز صیاد و هادی خرسندی پس از انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ در غربت زندگی می‌کنند؛ اما هر دو برای نسل‌های مختلف مردم ایران به خوبی شناخته شده‌اند. این دو نفر تور کمدی مشترکی را در اروپا و آمریکای شمالی آغاز کرده‌اند که تا فوریه سال ۲۰۰۸ ادامه دارد.

کمدی آن‌ها متضمن جنبه‌هایی از روان‌درمانی به شیوه فروید است. مرور کوتاهی بر زندگی این دو، اهمیت این کمدین‌ها برای ایرانی‌ها را روشن‌تر می‌کند.

پرویز صیاد به عنوان یک بازیگر به شکل‌گیری اولیه برنامه‌های تفریحی تلویزیون ایران در دهه ۷۰ میلادی کمک کرده است. او از سال ۱۹۷۰ به بعد بارها در تلویزیون ظاهر شد و در برخی موارد او خود کارگردان و تولید کننده برنامه‌ها هم بوده است.

اما حتی در زمان سلطنت شاه نیز پخش فیلم‌های صیاد با مشکلاتی مواجه شد. مثلاً فیلم «بن‌بست» محصول ۱۹۷۶ به خاطر برجسته کردن کارهای سازمان جاسوسی ایران، ساواک، هرگز اجازه پخش نیافت.

زندگی پس از انقلاب هم چندان برای صیاد آسان‌تر نبود. او پس از درگیری با رهبران معنوی کشور، در سال ۱۹۷۹ به آمریکا رفت. در آن زمان او به عنوان یک بازیگر، کارگردان تئاتر و تهیه‌کننده در لس‌آنجلس مشغول به کار بود.

صمد، یک ابله دهاتی
صیاد به ویژه به خاطر دو نقشش خوب برای ایرانی‌ها شناخته شده است. اول نقش «حسن کچل» در موزیک فیلمی که از افسانه‌های قدیمی ایران گرفته شده و در سال ۱۹۷۰ ساخته شد و دوم به خاطر نقش صمد، ابله روستا، نقشی که او اول بار در دهه ۷۰ میلادی بازی کرد و دوباره الان آن را در شوی جدیدش با هادی خرسندی اجرا می‌کند.

صمد در این نقش، مرد ساده‌ای است که در عصر شهرنشینی چیزی جز ماندن در دهات خود را نمی‌خواهد. او به شدت، اما به طور نافرجام عاشق دختر کدخدای روستا، لیلا است و در این مورد با مرد دیگری در رقابت است.

این تنها سادگی صمد نیست که بینندگان برنامه‌های او را می‌خنداند؛ بلکه هم‌چنین رفتار سرسختانه و پرانرژی او در مواقعی که تصمیم می‌گیرد کاری را انجام دهد، برای بینندگان بسیار مفرح است.

در میان بسیاری از نمایش‌هایی که در طول ۴۰ سال پیش صیاد در آن ایفای نقش کرده است، صمد از چنان محبوبیت ویژه‌ای برای مخاطبان ایرانی برخوردار است که می‌توان آن را مشابه چارلی چاپلین ولگرد در غرب دانست.

البته باید گفت صمد به طور عمومی محبوب نیست. عده‌ای به نقش صمد انتقاد داشته و این شخصیت و کار‌های او را توهینی به مردم ایران تلقی می‌کنند.


طنزپرداز افسرده
هادی خرسندی در سال ۱۹۶۰، در حالی که ۱۵ ساله بود، اولین مطالبش را برای مجله طنز «توفیق» نوشت. او بعدها برای روزنامه‌های مختلف نیز طنز می‌نوشت. در حالی که نوشته‌های قبل از انقلاب او کمتر سیاسی بود، بعد از انقلاب وضعیت به سرعت عوض شد و او به خاطر انتقادهایش از رژیم جدید مجبور به ترک کشور شد. خرسندی در لندن اقامت گزید و در سال ۱۹۷۹ به عنوان نویسنده و سردبیر مجله فکاهی «اصغر آقا» مشغول به فعالیت شد.

در سال ۱۹۹۵ جایزه هلمن هاملت، که به نویسندگانی که قربانی آزار سیاسی شده‌اند تعلق می‌گیرد، به پاس نوشته‌های خرسندی در مورد ایران و زندگی در تبعید، به او اهدا شد.

تمرکز بر مسائل سیاسی اجتماعی
امروز اما هادی خرسندی به طور عمومی به عنوان شاعر و کمدین استند آپ که به موضوعات سیاسی و اجتماعی مربوط به ایرانیان داخل یا خارج از کشور می‌پردازد، شناخته می‌شود. گر چه آماج اصلی انتقادات او رژیم تهران است، اما گروه‌های مختلف اپوزیسیون خارج از کشور هم از نیش کنایه‌های او در امان نیستند.

دختر او شاپرک (شاپی) خرسندی هم پای جای پای پدر گذاشته و او نیز یک کمدین استند آپ موفق است؛ گر چه او به زبان انگلیسی برنامه اجرا می‌کند.

۱۰ سال پیش صیاد و خرسندی یک تور مشترک با اجرای دونفره برگزار کردند. در آن جا صیاد در نقش صمد قرار گرفت و خرسندی از او در مورد وضعیت ایران و عقب ماندگی جامعه در زمان جمهوری اسلامی سؤال می‌کرد.

در این تور جدید اما پلان دیگری به برنامه اضافه شده و نویسنده امیدوار است که با کمک تکنیک‌های روان‌کاوانه به علاج ابله روستا بپردازد و او را تربیت کند.

تا آن جا که به صمد مربوط می‌شود کسی نمی‌تواند به طور جدی او را به عنوان تجسم «انسان ساده ایرانی» در نظر بگیرد. برخی معتقدند صمد جرقه روشن‌کننده‌ای در مورد عقب‌افتادگی‌ها بر ذهن ایرانیان است. این که اما این ذهن به وسیله روان‌کاوی قابل درمان باشد یا نه، به کلی مسأله دیگری است.

تبلیغ‌های این شو می‌گویند که این اجرا «هم برای کسانی است که فقط می‌خواهند بخندند و هم برای کسانی است که چیزی بیش از خنده می‌خواهند» و این یعنی همان جو شادی و افسردگی هم‌زمان که در اثر ملاقات یک ابله دهاتی با یک شاعر فکور ایجاد می‌شود.

منبع:
http://www.qantara.de/webcom/ show_article.php/_c-310/_nr-475/i.html

‌ ‌ ‌

***

مرتبط:
هادی و صمد، ۱۰ سال بعد
صمد برآمده از تخیل مردم

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

در باره سابقه هنري پرويز صياد ،از نمايشنامه نويسي تا بازيگري وکارگرداني سينما و تاتر اودر زماني حدود نيم قرن ( اگر نه بيشتر )بايد بسيار بيشتر از اينها نوشته شود .طنز خرسندي هم از نظم و نثر و در اين سالها در «استاند آپ کمدي» در تاريخ ما نه کم نظير که بي نظير است.

-- شاهد ، Nov 21, 2007

صمد هیچ ربطی به چاپلین ندارد. دست بردارید از این تعریف های شکمی بی اعتبار!

-- بدون نام ، Nov 24, 2007

مفایسه پرویز صیاد و هادی خرسندی با چارلی چاپلین توهینی است به چارلی چاپلین

-- rezar ، Nov 24, 2007

چرا كه نه. چارلي چاپلين ناميدن صياد (صمد) و اينكه ما ايرانيان افتخاري بكنيم به داشتن بديلهاي جهاني از هر قماش . براي هر هنرمند جهاني كپي ايراني به هر قيمت پيدا كردن غرور دروغين هم نميافريند.

-- ali ، Nov 24, 2007

به نظرم یکی از نقش های درخشان پرویز صیاد بازی در نقش اسدالله میرزا در سریال دائی جان ناپلئون است که از قلم افتاده است...

-- امید ، Nov 24, 2007

مسخره تر از اين می شودآخر!!! چالی چاپلين را در کزه ی ماه هم می شناسند، حرکات چارلی چاپلين چنان جهانی و انسانی و یونيورسال و علمگير است که همتايی ندارد. من اگر جای اين بدل های خزفی بودم خودم يکی دوتا کلمه حرف حساب را به نويسنده ی اين اراجيف می نوشتم و از اين سايت وزين هم تقاضا می کردم که چنين غلوهايی را در موردم نکند. اما حيف که من از چنين سجايای هنری برخوردار نيستم و لاجرم به چنين بر چسبهای وازلينی هم بی نياز... چاخان نزد ايرانيان است و بس!
شهربان از تهران

-- شهربان از تهران ، Nov 24, 2007

کسي که صمد را چارلي ايران مي نامد و يا پرويز صياد را با «چارلز اسپنسر چاپلين»مقايسه ميکند،متاسفانه ارزش هاي واقعي هيچکدام را نمي شناسد.من فکر ميکنم شخص پرويز صياد هم اين«قياس مع الفارق»را مردود خواهد شمرد.

-- هادي ، Nov 29, 2007

سلام
در این که هواداران یک هنرمند او را به هنرمند دیگری که یک چهره جهانی است مقایسه کنند ایرادی نمی بینم زیرا این مقایسه از یک طرف نشان دهنده عمق علاقه گروهی از هواداران به هنرمند اولی است و از سوی دیگر نشان دهنده موقعیت جهانی و والای هنر مند دوم یعنی چارلی چاپلین است. آن چه می توانم در پایان اضافه کنم این است که ما ایرانی ها برای رسیدن به آنچه شایستگی آن را داریم باید همیشه در ارزشیابی خودمان منصف و واقع بین باشیم. هر داده یا نمره ای که به خود می دهیم اگر کمتر یا بیشتر از میانگین واقعیات باشد نتیجه کارمان را به قلمرو مغالطات و توهمات می کشاند. شناخت واقعی ارزش خود دلیلی بر توانمندی یک ملت است نه ضعف.با سپاس غریبه

-- غریبه ، Oct 28, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)