خانه > رادیو سیتی > هفت هنر > «عکاسی پاپاراتزی حاکم میشود» | |||
«عکاسی پاپاراتزی حاکم میشود»مریم ابریشمکارکامران جبرئیلی، دبیر عکس آژانس خبری آسوشیتدپرس (AP) در حوزه کشورهای خلیج فارس است. پیش از این نیز او عکاس آساهی شیمبون بوده که پر تیراژترین روزنامه ژاپن است. او از سال 1376 در دبی زندگی میکند و برای پوشش خبری رویدادهای مهم منطقه به کشورهای حاشیه خلیج سفر میکند. کامران متولد 1335 است و تحصیلات خود را در رشته معماری در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران به پایان برده است. او میگوید در همان دوران دانشجویی برای انجام پروژههای درسی خود با عکاسی آشنا میشود و پس از چاپ شدن اولین عکساش در مجله سروش این حرفه را جدیتر دنبال میکند. در گفتوگو با کامران جبرئیلی درباره دبیری عکس در آسوشیتدپرس و همچنین وضعیت عکاسی خبری در جهان که آن را ناخوشایند توصیف میکرد، خواهید خواند.
در حوزه عکاسی خبری چه سوژههایی را بیشتر دوست دارید؟ عکاسی که من بیشتر دوست میدارم، عکاسی از مردم و زندگی آنهاست. عکاسیایی که با زندگی مردم در ارتباط باشد. چیزی که در این روزها بر اساس بازار جهانی عکس کمتر به آن پرداخته میشود و طبیعتاً ما هم کمتر برای آن وقت میگذاریم. شما تجربه عکاسی از جنگ و حوادث طبیعی را در کارنامه حرفهای خود دارید. این سوژهها چه جذابیتی برای شما دارد؟ جنگ همیشه یک کشش عجیبی داشته. در جبهههای جنگ شرایط متفاوتی را میبینی. به هر حال معنی زندگی آنجا بیشتر میشود. روابط بین آدمها خیلی عمق بیشتری پیدا میکند. شجاعتها بیشتر میشود؛ همان طور که تلخیها. در طول یک روز در یک منطقه جنگی اتفاقاتی میافتد که در روال زندگی عادی در شهر نمیافتد. همین اتفاقات کششی دارد. عکاسها عکاس شدهاند که بروند و چیزهای جذابتر را ببینند. در کدام جنگها بهعنوان عکاس حضور داشتید؟ من در جنگ ایران و عراق بودم. در زمان حمله صدام به کویت و زمانی که نیروهای متحد برگشتند و صدام را شکست دادند، از طریق مرز کردستان، از ایران وارد عراق شدم. آن زمان مصادف شد با آواره شدن چند میلیون کرد در مرزهای ایران و عراق که شرایط بسیار سختی بود. اواخر جنگ طالبان در افغانستان بودم. زمان حمله نیروهای متحد به عراق یک روز مانده به جنگ تا روزهای پایانی آن نیز در شمال عراق بودم. فکر نمیکنید عامل نترسیدن برای حضور در جنگ به عنوان عکاس مهم بوده؟ من اصولاً آدم نترسی نیستم. ولی خب وقتی آدم جوانتر باشد نترس هم هست؛ چون وابستگیهای کمتری دارد. در این جنگها به این فکر نمیکردید که ممکن است گلولهای هم به سمت شما بیاید؟ خب زیاد به این چیزها فکر نمیکنم. بهتر است به این فکر کنم که در جنگ اتفاقاتی دارد میافتد که آدم میبیند و با عکس آنها را ثبت میکند. در زمان جنگ یا حوادث طبیعی همیشه لحظاتی پیش میآید که شاید برای عکاس انتخاب میان اخلاق انسانی و حرفهاش که ثبت لحظات است کمی دشوار شود. مثلاً فردی نیاز به کمک دارد و عکاس اگر آن صحنه را دستکاری کند شاید نتواند عمق فاجعه را نشان دهد. شما به عنوان یک عکاس درباره این چه نظری دارید؟ این مسأله بیشتر بستگی به شخصیت آن فرد دارد. این اتفاق ممکن است در زندگی روزمره هم پیش بیاید. مثلاً کسی که تجارت میکند اگر انسانی کارش را انجام دهد، عده کمتری آسیب میبینند و عده بیشتری سود میبرند. در آن لحظه هم بستگی دارد عکاس چقدر خودخواه باشد و بخواهد عکس بهتری بگیرد. از طرف دیگر هم همیشه این صحبتها هست که اگر آن عکس را چند میلیون نفر ببینند، تأثیرش بیشتر خواهد بود تا آنکه همان لحظه کمک کرده باشی. این حرفه مثل خیلی از حرفهها خلوصی را که شاید 40 سال پیش داشت، امروز ندارد. خیلیها در بدترین شرایط صحنهسازی میکنند تا عکس قشنگتر شود. برای این شرایط ویژه هم هیچ فرمولی وجود ندارد. یکی از بحثهایی که در حوزه عکاسی خبری همیشه وجود دارد، اختلاف نظر میان عکاسان و ادیتورهای عکس بر سر ویرایش عکس است. نظر شما چیست؟ اگر مراحل خیلی ساده فنی روی عکس انجام شود که عکس کیفیت بهتری پیدا کند، به نظر من قابل قبول است. ولی اگر قرار باشد ویرایش و دستکاری عکس باعث تحریف موضوع و کل عکس شود، مردود است و به نوعی دروغگویی خواهد بود. آسوشیتدپرس درباره ویرایش عکس چه سیاستی دارد؟ ببینید، ما در حقیقت اجازه نداریم غیر از یک مقدار اصلاح حاشیههای عکس که در اصطلاح به آن crop میگویند یا اصلاح رنگ، روی عکس کاری انجام دهیم. در واقع بیشتر از ویرایش تکنیکی، اصلاً اجازه نداریم. هر سال نیز چند بار صحبتهای عمومی با تمام عکاسان آسوشیتدپرس میشود و دستورالعملهای کلی به آنها داده میشود که دستکاری عکس در آسوشیتدپرس کاملاً مردود است و نباید به هیچوجه انجام شود. معمولاً عکس تا زمانیکه روی تارنمای آسوشیتدپرس برود، چه مسیری را طی میکند؟ زمانی که عکس گرفته میشود، تنها ویرایش فنی جزیی توسط عکاس روی آن انجام میشود. سپس برای آن زیرنویس نوشته میشود و برای دفاتر اصلی آسوشیتدپرس مثل دفتر لندن، توکیو یا نیویورک فرستاده می شود. ادیتورهای عکس در دفاتر اصلی یک بار دیگر عکسها را به لحاظ فنی و اشکالاتی که ممکن است در زیرنویسها وجود داشته باشد، چک میکنند. تقریباً اگر 99 درصد این عکسها از نظر فنی و کیفیت خوب باشند، پس از این مرحله روی شبکه آسوشیتدپرس میروند.
شما دبیر عکس آسوشیتدپرس در حوزه خلیج فارس هستید که دفتر آن در دبی است، این مرکز کدام کشورها را پوشش خبری میدهد؟ کشورهای امارات عربی متحده، قطر و عمان. تا دو سال گذشته نیز عربستان سعودی، یمن و بحرین هم در این حوزه قرار میگرفتند که الان مشخصتر زیر نظر دفتر مرکزی خاورمیانه در قاهره کار میکنند. در تمام این کشورها یک، دو یا سه نفر عکاس آسوشیتدپرس هستند که آنها با ما کار میکنند. من رویدادهایی را که قرار است آنها را پوشش دهیم، به عکاس ها اطلاع میدهم. برای واقعههای مهمتر هم خودم برای عکاسی میروم. اگر خبری باشد که اهمیتاش از یک خبر روزمره بیشتر باشد. مثلاً یک گردهمآیی یا یک رویداد مهم ورزشی که در آنها اسمهای بزرگ حضور دارند. یا مثلاً حوادث طبیعی منطقه یا اگر هواپیمایی دچار سانحه بشود. من یادم هست شما طوفان اخیر عمان را عکاسی کردید. درست است؟ بله. همه اینها بستگی به این دارد که آن خبر تا چه مدت میتواند خبر مهمی باشد و به چه سرعتی میتوانی خودت را به آنجا برسانی. برای عکاس همیشه مجموعهای از اینها باعث میشود که تصمیم بگیرد آن واقعه را کی و چگونه پوشش بدهد. کار ما مثل یک تیم بزرگ از چند عکاس در یک منطقه است که بستگی دارد واقعه شکلش چه طور باشد و از نظر خبری تا چه حد اهمیت دارد. مثلاً در مواقع زلزلههایی مثل بم یا پاکستان، ابعاد رویداد چنان وسیع و شرایط چنان خاص بود که یک عکاس نمیتوانست تنهایی آن را پوشش دهد. همیشه جنس اتفاقاتی که میافتد تعیین میکند که عکاسها آن را پوشش دهند یا نه و بعد چگونه. وضعیت عکاسی خبری در دبی چگونه است، با توجه به این که دبی در زمینه رسانهها هنوز بسیار جوان است؟ عکاسی خبری مثل شرایط عمومی در دبی، نو است و سریع رشد میکند. در اینجا نشریات و روزنامههای حرفهای زیاد هست. عکاسی مطبوعاتی رشد خوبی داشته؛ ولی هنوز راه درازی در پیش است. بازار جهانی عکس خبری چه طور؟ الان بیشترین فروش عکسهای خبری در دنیا، عکس هنرپیشهها و ستارههای سینماست. در مرحله بعدی ورزشکاران. بعد از اینها عکاسی از مردم و شرایطی که زندگی آنها را دستخوش تغییر و تحول میکند. بنابراین عکس فلان خانم یا آقای هنرپیشه که با سگاش راه میرود یا دوستپسرش را عوض کرده، صدها برابر فروشاش بیشتر از عکس یک پیرزن در دهی در عراق خواهد بود که الان زندگیاش ساقط شده و در وضعیت سختی به سر میبرد. بازار جهانی عکس در حال حاضر این طور است. این وضعیتی که شما میگویید به کجا خواهد رسید؟ چه خطری برای عکاسی خبری وجود دارد؟ به نظر من عکاس خبری آن وقت در خدمت این بازار حاکم خواهد بود. چون بههر حال ما نمیتوانیم عکسی بگیریم که مصرف نداشته باشد. تمام عکاسهایی که برای مؤسسههای مختلف کار میکنند، عکس میگیرند که فردا در روزنامهها و مجلات چاپ شود و طبیعتاً روزنامهها باید فروخته شود. مردم دنیا از دیدن صحنههای جنگ و عوارض طبیعی و صحنههای دلخراش، خسته شدهاند. چون روزانه خودشان زندگی سختی دارند و دوست دارند عصر چای بخورند و عکسی را نگاه کنند که مقداری آرامش به آنها بدهد. آرامش هم در این دوره و زمانه در عکسی خلاصه میشود که خانمها و آقایان خوشگل و خوشهیکل با لباسهای قشنگ در ماشینهای قشنگ نشستهاند. این جریان روزمره عکاسی در جهان است که من ازش صحبت میکنم. در این عکسها هیچ ارزش هنری و زیباشناسانهای هم پیدا نمیشود. در حقیقت عکسهایی هستند که فقط مجلات را پر میکنند، مثل خوراکی که روزانه باید در دهان باز مطبوعات ریخته شود. به نظر من این عکسها که بازار جهانی عکس خبری را پر کردهاند، فقط یادداشتبرداری تصویری است. یک موقعی شایدبخشی از عکاسان دنیا پاپاراتزی بودند. ولی الان ما میبینیم که عکاسی پاپاراتزیوار بر تمام جزئیات روزمرهای که در دنیا در حال اتفاق افتادن است، حاکم میشود. و آخر ... به نظر من نفس آدمی که میخواهد عکس بگیرد باید جوری باشد که به خورد آن فضا برود. یعنی اصلاً بار مضاعف و اضافه بر آن فضا نگذارد. چون تنها در حالتی که دیده نشوی و حس نشوی، میتوانی در یک جریان عادی باشی و محیط را به هم نریزی. باید بخشی از محیط بشوی و بخشی از جریان عادی را عکاسی کنی. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
خانم مریم ابریشمکار!
-- ح.ش ، Oct 26, 2007باور بفرماييد كه قرار دادن همهي يك «تيتر» در «گيومه»، غلط است.
كلمهي «خاص» و «اسم» را داخل «» ميگذارند.
...
در ضمن؛ بابت گفتوگو - با عكاسان مطرح ايراني -، دستتان «درد» نكند.
ممنونم از این مصاحبه ی جالب . می تونم ازتون بپرسم چطور می شه با آقای جبرئیلی تماس گرفت ؟ ایمیل یا تلفنی از ایشون دارید؟
-- خشایار ، Apr 22, 2009ey kash az ishan darbarey dastmozdeshan ham soal mikardid
-- mslem ، Sep 6, 2009