وقتیکه آقایان منطقشان گاز اشک آور واسپری است وقتیکه اداره کنندگان مملکت را اسپری بدستان تصاحب کرده باشند معلوم است که به کجا مارا خواهند برد اما آدم هرچه فکر میکند میبیند این طایفه را به هیچ چیزی جز بچه ها نمیتوان مقایسه کرد تصور کنید مملکتداری یک گلدان عتیقه منقوش وبسیار نازک است که در دست کوکی افتاده است شما به درستی وبا خواهش وبا التماس از او میخواهید که گلدان را بدهد تا آسیبی به آن نرسد نه اینکه نمیدهد دور حیاط خانه با موانع زیاد میدود همه اعضای خانه که دانا ترند نیز جمع شده وسعی بر قانع کردنش میکنند اما نمیدهد حال دو اتفاق میافتد یا یک جایی به مانعی میخورد وگلدان تکه تکه میشود یا همه اعضای خانواده هجوم میبرند وگلدان را از او میگیرند ومرتب حالش را جا میاورند طوری که دست وپای شکسته ای برایش بیش نماند شاید که مشتی سنگی چوبی از این اعضای خانه بخورد که دار فانی را وداع گوید قصه این کودکان بیسواد هم همین است گویا مقام معظم فرموده اند از جنس مردمند از جنس مردم باید گرسنه باشد بدهکار باشد بی خانمان باشد آواره باشد در اوین باشد روسری اش حتما با تو سری باشد همنشین مردم باشد وبه مردم ببخشد نه به چاوز ومارالیس واسد وحمس ببخشد واز جنس مردم هزاراو یک نشان دیگر دارد وقتی آدم نگاه به روش مملکتداری میکند حتا نمیشود با سنگال واریتره مقایسه اش کرد حتا ما یک وزارتخانه نداریم که روی قایده واصول سیاستمداری اداره شود الا الابختکی الا با قانون نانوشته زور وچماق عجیب است که همه این چماق الدواله ها میدانند میبینند میفهمند که اگر بنا بود این حکومت کردن مادام العمر باشد به آنان نمیرسید اما احمقانه فکر میکنند نه اینبار دایم العمر است اگر انگشت روی هر کشور روی هر فرد فرق نمیکند از علی گرفته تا هر سردمدار نظامی در دنیا در طی تاریخ بگذارند میتوانند بفهمند که اگر آن فرد بسیار خوب بوده یا بسیار بد در هر دوحالش نمانده است حال در گذشته باز زور نقش بازی میکرد اما امروز بیداری فهم حق خواهی آزادی طلبی مردمان نمیگذارد که زورمدار بماند تنها تفاوت کم وبیش شدن زمان است واگر نه رفتنی رفتنی است وقتی آدم نگاهی به دادگستری ایران میاندازد میبیند در جهان منحصر بفرد است آنهم بعلت ظلم خواهی اش انگار جای عدالت بناست ظلم اجرا شود این قاضی صلواتی بیچاره نادان را که آدم میبیند از خود میپرسد آیا گاهی به ذهنش نمیرسد که چرا عمله ظلم است حال مقام معظم را بگذریم که همه ترسش این است که نزدیکترین یاران دیروزش میخواهند سرنگونش کنند ای بابا شما در گذشته هزاران ادعای بی ارزشی مقام را داشتی چطور است که این کروبی وموسوی وحتا رفسنجانی میکرب وفتنه میشوند پس حرمت مردم کجا رفت مردم که میگویند آقا شما باش بگذار ما آنرا که میخواهیم بخواهیم کار به جایی میرسد که با اسپری باید حکومت بشود یعنی یک عده جاهل جای پای هرکس را معلوم میدارند که کجا بگذارد اما این دونفر هم کوتاهی کرده اند ومیکنند باید این گلدان را با خواستن از مردم که بیایند وکاری کنند از این جاهلان واین کودکان بگیرند قبل از آنکه بزمینش بزنند وتکه تکه بشود اگر بر همین روال پیش بروند براستی که همین خواهد شد

آقا خیلی پیچوندیمونا... نمیدونم ما چرا اینقدر یه مسئله به این رندی رو سختش می کنیم؟ دوستی که کامنشون بالا هست بیشتر به داستان سرا بودن میمانند تا مدیر بحران بودن فرمایشات ایشان متین است اما به نظر بنده ما که در شرایط اورژانسی هستیم ،تلاشمان را درجهت درمان بکنیم خیلی بهتر است تا اینکه بشینیم روی سر بیمار و صحبت کنیم!! نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگ دی این زودتر می خواستی...