تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

مرگ دانشجوی سنندجی در زندان

وکیل «ابراهیم لطف اللهی» دانشجوی دانشگاه پیام نور سنندج مرگ او را در زندان تایید کرده است.

صالح نیکبخت به زمانه گفت که این دانشجو پس از مرگ در زندان توسط ماموران دفن شده است و او تلاش می کند که برای کالبد شکافی حکم نقش قبر او را بگیرد.

ابراهیم در تاریخ 16 دی ماه پس از خروج از محل امتحان دانشگاهی خود، توسط مأموران لباس شخصی دستگیر شده بود؛ و در تاریخ 25 دی ماه چهارشنبه مأموران زندان با مراجعه به خانه پدر وی از خودکشی ابراهیم در زندان خبر داده اند.

اسماعیل لطف اللهی برادر ابراهیم در تماس زمانه با وی اظهار داشت که ابراهیم در واقع بخاطر چند برگ اعلامیه که متعلق به وی - یعنی اسماعیل - بوده دستگیر شده است. وی در این تماس از طرف خانواده خود از تمام مراجع حقوق بشری، برای رسیدگی به «قتل ابراهیم در زندان» و نبش قبر وی و دخالت سازمانهای بیطرف در این ماجرا تقاضای کمک کرد.

آقای نیکبخت و همچنین برادر ابراهیم وابستگی او را به هر سازمان و گروه سیاسی یا نظامی در داخل و خارج تکذیب کردند.

Share

نظرهای خوانندگان

دهشتناک است

تا کی این درندگی و وقاهت جمهوری اسلامی ادامه می یابد؟

قبلا جوان را می گرفتند، جسد تحویل می دادند اما حالا جسد را هم از بیم کالبدشکافی تحویل نمی دهند.

-- سینا ، Jan 18, 2008

از خون جوانان وطن لاله دمیده
وز قامت سرو قدشان، سرو خمیده

می گویند خودکشی کرده. نمی دانم چرا این روزها همه خودکشی می کنند. زهرا بنی یعقوب در بازداشتگاه امر به معروف همدان، دانشجوی سنندجی در ندامتگاه وزارت اطلاعات، کارگر شرکت واحد، اصلن نکند همه خودکشی دسته جمعی کرده ایم و نمی دانیم.

-- بدون نام ، Jan 18, 2008

این خبر از روز26 دیماه از طریق خبرنامه امیرکبیر و سایر سایتها اعلام شده ولی شما بعد از 48 ساعت انرا اعلام میکنید؟نگویید که درحال بررسی صحت ان بوده اید . درهر صورت طریقه جدید حکومت کشتن ازادیخواهان و اعلام خودکشی انها در زندان دژخیمانان حاکم است چطورهر که به زندان میرود یکباره یاد خودکشی می افتد؟!

-- سامان ، Jan 18, 2008

چرا مینویسید مرگ. این یک قتل فجیع است.

-- gholami ، Jan 18, 2008

صحبت از پژمردن یک برگ نیست/وای جنگل را بیابان می کنند/دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان می کنند/هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا/آنچه این نامردمان با نام انسان می کنند

-- نان برابری آزادی ، Jan 18, 2008

سئوالی که نا خود آگاه در ذهن مطرح میشود اینست که آیا مسئولین با لای نظام و خصوصا حضرت آیت آلله خامنه ای از این امور اطلاع دارند یاخیر . یعنی بعبارت واضح تر آیا امور تحت کنترل آن ها است ؟ چه شده است که بصورت بی سابقه دانشجویان بازداشتی مانند زهرا بنی یعقوب در همدان و اکنون ابراهیم لطف الهی در سنندج و قبل از آن خبرنگار زهرا کاظمی در تهران تحت چه شرایطی در زندان قرار میگیرند که مورد شکنجه و کشتار و یا خودکشی قرار میگیرند . آیا این مسئولین محترم نطام فکر میکنند که وجود افرادی با داشتن سابقه قضایی مٍثل محسنی اژه ای در راس وزارت اطلاعات بنفع نطام است که این سیاست شکنجه و تعذیب را در وزارت اطلاعات سراسر کشور و سایر بازداشتگاها جاری سازد ؟. آیا این تیشه به ریشه زدن نمیباشد و مردم را در میان و بلند مدت از نظام جمهوری اسلامی متنفر نمیکند و آیا اگر واقعا اعتقادی به خدا وجود داشته باشد فکر نمیکنند که این امر سبب غضب لا یطاق الهی واقع شود ؟ . : علی

-- Ali ، Jan 19, 2008

امروز امام حسين ديگري امده است. واي به حال قدرتي كه چاقو بر تن خود نيز ميزند. ميشود از اين جوان هم گذشت؟ياد دوران سربازي افتادم كه يك نفر سپاهي اطلاعاتي را به جرم جاسوسي اعدام كردند.و هيچ وقت در ليست اعداميهاي سال نيامد در هيچ كدام از گزارشها. ولي او را كشتند. اري قدرت چاقو بر تن خود ميكند. بر تن جوانان خود. ما دانشجويان ليبرال مشهد قتل اين جوان را محكوم ميكنيم. وياد ان عزيز را گرامي مي داريم.

-- ر.ل ، Jan 19, 2008

اين نهضت حسينی ست رهبرشم خمينی ست! و البته حرف اول و آخر همين است! در تعزيه مردی که دوکيلو هيمنه داشت با صدای لرزان می خواند.
خاکم به سر که شده خاک بر سرم ** شال عزا شده بر دور گردم** و من اضافه کنم که اين است معنی دين و ايمان و پياده کردن آن. تا ما باشيم خواهان برقراری يک حکومت دينی در کشورمان نباشيم.

-- شکيبا از تهران ، Jan 19, 2008


همسايه درست ننوشتی. درستش اينه:
خاکم به سر که شده خاک بر سرم ** شال عزا شده چون طوقی گردنم**
و طوق اشاره اش به طوق لعنت است!

-- بدون نام ، Jan 19, 2008

يه دقه من نباشم تو اين خونه همه چی به هم میريزه . چون نداره بابا. اگه چون بزاری وزنش به هم می ريزه من که به شما اينو نگفته بودم . درستش اينه:
خاکم به سر که شده خاک بر سرم ** شال عزا شده طوقی بگردنم**
مرسی از سايت زمانه که صبوری می کنه.

-- بدون نام ، Jan 20, 2008

کاش می شد به روزگاری بر گردم که تنها غمم شکستن نوک مدادم بود

-- صبا ، Dec 10, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)