خانه > خارج از سیاست > فرهنگ و تاریخ > نمادهای کهن ایرانی در نیویورک رژه رفتند | |||
نمادهای کهن ایرانی در نیویورک رژه رفتندپانتهآ بهرامیفروردین امسال ۷ ساله شده است، پر از رنگ و نور و درخشش و پر از آوای موسیقی، عشق و دوستی. تلاش دارد که سنتهای دیرینهاش را در قارههای دیگر نیز به نمایش بگذارد تا دنیا بداند آنان مردمانی هنردوست هستند، مردمانی که دارای یکی از قدیمیترین جشنهای طبیعت هستند که بشر به خاطر میآورد.
رژهی نوروزی شهر نیویورک امسال هفت ساله شد. این کاروان امسال شامل ۱۳ سکوی سیار بود که خیابان مدیسن را به طول یک کیلومتر و نیم در قلب شهر نیویورک رنگین کرد. ایرج جاوید یکی از قدیمیترین افرادی است که با بنیاد رژهی ایران در گذشتههای دور همکاری داشته است. آنان میخواستند چهرهای دگر از ایرانیان به جهانیان نشان دهند.
چندتا از خانوادههای ایرانی تصمیم گرفتند این مسئله را مطرح کنند و به این دلیل شروع شد که ما میخواستیم به ملت آمریکا نشان دهیم که آن چیزی که در اخبار و رسانهها از ایران و ایرانی میشنوند، با حقیقت فاصلهی زیادی دارد و آن کاری که دولت ایران میکند، به ملت، تمدن و فرهنگ ایرانی ارتباطی ندارد و آن کارهای سیاسی به مردم ارتباطی ندارد. ما مردمی با فرهنگ و تاریخ هفت هزار ساله هستیم که حداقل ۳۵۰۰ سال از این تاریخ مدون است و همیشه نشان داده است که ایرانیان منشا هنر، ادب، صلح و انساندوستی بودهاند. میخواستیم نشان دهیم کوروش کیست، میخواستیم نشان دهیم آن متن حقوق بشر کوروش که ۲۵۴۹ سال پیش نوشته شده بوده است، هنگامی بوده است که بقیهی دنیا در جهالت و تاریکی بودهاند و این پادشاه فرهیختهی ایرانی چنین ایدهای داشته است. بعد نیز میخواستیم موسیقی، هنر، رقص و تاریخمان را نشان دهیم و به تصدیق تقریبا تمام روزنامهها و مجلههای نیویورک، خیلی موفق این کار را انجام دادیم، زیرا به همه شناسانده شده است. از همه مهمتر اینکه کاری که ما اینجا انجام دادیم باعث شده است که در شیکاگو، لسانجلس، کانادا و برای اولین بار در پاریس انجام میشود و تا آنجایی که در حد امکان ما بوده و هست به همهی اینها کمک کردیم. ایده، پرچم و طرح به آنها دادیم. بیشک رقصهای کردی، آذربایجانی و رقص آتش از رنگینترین و شورآفرینترین برنامههای رژه بود. آتیه تسکیندوست از هفت سال پیش یکی از ساماندهندگان رژهی نوروزی است او یکی از ویژگیهای سکوهای سیار را نمایش هفتسین میداند. اولین سکوی سیاری که ملاحظه میکنید هفتسین است که همیشه جزو فلوتهای ما بوده است، هدف نشان دادن نوروز و هفتسین ایرانیان است. سعی میکنیم که تمام استانهای ایران، مفاخر و افراد مشهور ایران که نقش مثبتی در ارائهی فرهنگ و سنت ایرانی داشتهاند را نشان دهیم.
امسال فلوت (سکوی سیاری) زیبایی از ادبیات ایران داشتیم، اگر نگاه می کردید تمام افراد مشهور و معروف که سهم بهسزایی در پیشبرد فرهگ ایرانی داشتند نشان دادهایم. فلوتهای نوروز در پاسارگاد که سعی کردیم، تخت جمشید یا کوروش کبیر را نشان دهیم. فلوت آزادی داشتیم که سعی کردیم تهران و میدان آزادی را در آن به نمایش بگذاریم. فلوت کردستان، این قوم اصیل ایرانی که واقعا از پاکترین، اصیلترین و شریفترین اقوم ایرانی هستند را نشان دهیم. فلوت شمال که با آن طبیعت خودش از زیبایی خاصی برخوردار است. فلوت آذربایجان با آن رقص و موسیقی زیبای خودش که همیشه قسمتی از ایران بوده، هست و خواهد بود. فلوت اصفهان، نصف جهان با آن معماری عظیمش را نشان دادیم. فلوتی که امسال به ما اضافه شد، موسیقی ایرانی بود که به شکل زنده تمام ابزار و آلات موسیقی ایرانی را نشان میدادند، این هدیهی یکی از موسیقیدانان که خودش معلم موسیقی در یکی از مدرسههای نیویورک به پرشین پرید بود که واقعا تمام ابزار آلات موسیقی ایران را به شکل زنده روی یک سکوی سیار نشان داد. تیم فوتبال داشتیم. مدرسهها خیلی به ما کمک کردند، مدرسهی خوارزمی با فرستادن رقص کردی در جلوی فلوت کردستان، مدرسهی فردوسی، نور و دانش، مرکز زرتشتیان، رادفورد یونیورسیتی، جی ام یو که دانشجویانش از واشنگتن میآیند، امسال همکاری بسیاری جالبی بود، اگر این همکاری نبود ما نمیتوانستیم این کار را انجام دهیم.
افتخار میکنم به ایرانیانی که امروز نشان دادند ما میتوانیم که گروهی کنیم و دست در دست یکدیگر این چنین زیبا فرهنگ غنیمان را با رنگهای زیبا، سرودهای قشنگ، شادی و سرور به مردم دنیا نشان دهیم. رقص آتش گروهی است که هر سال از واشگتن دیسی میآید، هفت سال است که پرشین پرید فعالیت میکند، این بچهها با صداقت خاصی از واشنگتن دیسی میآیند و جزو زیباترین رقصهایی هستند که در این رژه شرکت میکنند.
هر ساله برخی از افراد برجسته شهرداری شهر نیویورک در این رژهی نوروزی به نشانهی همبستگی با این آیین دیرین شرکت میکنند. ایرج جاوید، نمایش استانهای ایران را یکی دیگر از ویژگیهای رژهی امسال میداند. مهمترین قسمتهای رژهی امروز، استانهای مختلف ایران است. من استانهای آذربایجان، گیلان، مازندران، کردستان، قلب ایران را دیدم. شهرهای ایران، مثلا یکی از فلوتها مربوط به آبادان است، یکی از فلوتها مربوط به رومی و دیگری مربوط به فردوسی است و در آن فلوت فردوسی عکس نویسندگان و شعرای مهم ایران را در دو طرف خواهید دید. سعی میکنیم هر سال برنامهی خوبی از فرهنگ، ادب، علوم و دانشگاههای ایران، از مناطق زیبا و تاریخ ایران داشته باشیم. ۵ سال اول مرتب از ساسانیان و هخامنشیان ۲ فلوت خیلی بزرگ از سربازان و لباسهای هخامنشی داشتیم. امسال نیز هستند؟
امسال آنها نیستند زیرا باید تنوعی باشد، هر سال آنها با هان لباسها، سرودها و شیپور بیایند تکراری میشود. اله امیری از واشنگتن همراه تیم خود به نیویورک آمده است، وی از ساماندهندگان سکوی سیاری است که نماد اسطورههای قدیمی ایران مثل آناهیتا، الهی آبهای روان است. فلوتی که اینجا میبینید، فلوتی است که با نمایش آرامگاه کورش کبیر، خواستهایم ایران باستان را نشان دهیم، در پشت سر این آرامگاه دو تا از ایزدان ایرانی متعلق به ایران باستان، ایزدبانوی آناهیتا، خدای آب و باروری و ایزد مهر، میترا، خدای خورشید است که به صورت سمبلیک آن را نشان میدهیم. این فلوت هفتسین را نیز که یکی از مولفههای مهم در نوروز است ارائه میکند. دوستان اینجا هرکدام یک هفتسین در دست گرفتند. ما این فلوت را با هفتسین، نوروز و ایران باستان ترکیب کردهایم.
دوستانی که در گروه من فعالیت میکنند، هم ایرانی و هم غیر ایرانی هستند که به فرهنگ ایران علاقهمندند و دوست دارند برای معرفی ایران در جامعهی غیرایرانی حضور داشته باشند. از آتیه تسکیندوست در مورد استفاده از پرچم شیر و خورشید پرسیدم، نکتهای که بسیار پرسشآمیز جلوه میکرد. ما سازمانی غیر سیاسی و غیر مذهبی هستیم، یعنی هیچکسی نمیتواند سعی کند، عقیده و مرام مذهبی خودش را در پشت یک پرچم یا هدفی از یک عده را تامین کند. تنها علتی که پرچم شیر و خورشید بدون داشتن تاج انتخاب شد، این بود که مثل نوروز، سابقهی تاریخی دارد و ما این پرچم را با رای گیری انتخاب کردیم تا با هدف نوروز توام شود. نوروز شاید بیش از هزاران سال سابقهی تاریخی داشته باشد. پرچم شیر و خورشید به زمان جمشیدشاه بر میگردد، البته فرمهای مختلفی داشته است، ابتدا جدا حمل میکردند بعد اینها را روی هم سوار میکردند، متاسفانه هر دولتی که میآمد چیزی به آن اضافه میکرد یا برمیداشت ولی در طول تاریخ این پرچمی بوده است که مثل نوروز، شاید صدها هزار سال سابقهی تاریخی داشته باشد و در این زمینه ما حس کردیم اگر هدف پرشین پرید این است که نوروز را که رسمی سنتی و ملی است، معرفی کند باید پرچمی سنتی و ملی نیز وجود داشته باشد. ساماندادن کاروانی که بیش از صدها شرکتکننده دارد بی شک کاری کارستان است، از مشکلات سر راه پرسیدم، ایرج جاوید و آتیه تسکیندوست دو نکتهی متفاوت را مطرح کردند. مشکل مالی، من واقعا به ایراندوستان، کسانی که دلشان برای ایران میتپد، برای اینکه ما را تروریست و خرابکار ننامند، توصیه میکنم بهترین کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که کمک کوچکی از یک تا ۵۰۰۰ دلار به این پرید کنید. کاری که مردم نیویورک در دو ساعت تماشا میکنند، حاصل ساعتها و ماهها زحمت دوستان است و بزرگترین مشکلی که پرشین پرید دارد، این است که ما واقعا دوست داریم مردم چه از لحاظ کمک مالی و چه از لحاظ حضور فیزیکی بیشتر در آن شرکت کنند. من میدانم در تمام دانشگاهها گروههایی هستند که در پرشین کلاب فعالیت میکنند، دوست داریم این دانشجوها بیایند، این پرچم را به دوش بگیرند و این هدفی که ما داریم را به گوش جهانیان برسانند. ما واقعا احتیاج داریم که تعداد بیشتری به ما ملحق شوند و این باری که بر دوش ما هست، به اصطلاح کمی سبکتر شود.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
گزارش غرور آفرینی بود.
-- سعید از تورونتو ، Mar 31, 2010بسیاری از ایرانیانی که در این مراسم خاص شرکت کرده و از ساکنان شهر نیویورک هستند از یهودیان ایرانی می باشند.
اولین عکسی که در بالا چاپ شده (خانمی در لباسی طلایی با ردای مشکی حاشیه دوزی شده روی آن) نمایانگر لباس ملی هیچکدام از اقوام ایرانی نیست بلکه طرحی است فانتزی و ابتکاری و بر مبنای طرحهای خیلی قدیمی سنتی که متعلق به یهودیان خاورمیانه است.
البته یهودیان ایران خود را "یهودی ایرانی" نامیده و حتی بر این امر اصرار نیز دارند و نهایتاً باید پذیرفت این لباس ها نیز از "منطقه ایران" است اما حساب اقوام اصیل ایرانی (آریایی) با حساب اقوام یهودی (عرب و آسوری و سامی) کاملاً جدا است همانطور که خود یهودیان نیز به این امر معترف هستند و بر آن نیز اصرار خاصی می ورزند.
با احترام به دوستان ایرانی از هر قومی که هستند مخلص شما از شهر رفسنجان
-- اهل رفسنجان ، Mar 31, 2010