تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گزارشی در ارتباط با کمپین «آزادی عمل»، برای حق پایان دادن به زندگی در هلند

می‌خواهم بمیرم!

فروغ.ن. تمیمی

پیرزنی فرتوت اما سالم و حواس جمع آهسته کاسه سوپی را سر می‌کشد و بعد رو به دوربین می‌گوید: «لطفا حالا کاسه قرص‌ها را بده تا کار را زودتر تمام کنم.» او آهسته‌آهسته بیش از صد قرص مسکن و خواب‌آور را قورت می‌دهد.

آلبرت پسرش که رو به روی او نشسته در سکوت به مادرش خیره شده است. خانم موک هرینگخا پیرزن ۹۹ ساله بعد با نوه‌اش که باردار است خداحافظی و برای او آرزوی زایمانی راحت و فرزندی سالم می‌کند. از پسرش برای همه کمک‌هایش تشکر می‌کند و روی تخت‌اش دراز می‌کشد تا به خواب ابدی فرو رود.


در شام‌گاه هشتم فوریه فیلم مستندی درباره آخرین آرزوی موک هرینگخا، زن ۹۹ ساله هلندی
از تلویزیون هلند پخش شد.

موک در این فیلم که توسط پسرش تهیه شده می‌گوید که دیگر نمی‌خواهد زندگی کند ولی از آن‌جا که مریض نیست پزشکان به او حق پایان دادن به زندگی‌اش را نمی‌دهند و در این راه به او کمک نمی‌کنند.

موک نمی‌خواست که بیشتر از این عمر کند و مصمم به مردن بود. او در فیلم می‌گوید که زندگی طولانی و خوبی داشته و بیش از این نمی‌خواهد ادامه دهد و اشتیاقی به صدساله شدن هم ندارد.

اصرار خانم موک به فرزندانش سرانجام پسرش آلبرت را وادار می‌کند که بیش از صد قرص خواب‌آور در اختیار مادرش قرار دهد تا به اراده خود به زندگی‌اش پایان دهد. به دنبال پخش این فیلم دادگستری هلند تحقیق در مورد مرگ موک هرینگخا را شروع کرد.

خودکشی خانم موک مسئله آزادی حق انتخاب مرگ، برای سال‌مندانی که بیماری کشنده‌ای ندارند اما از هستن و بودن هم بریده‌اند، را باز در دستور کار سیاست‌مداران قرار داد.

هفته گذشته به دنبال پخش این فیلم به ابتکار چند نفر از سیاست‌مداران، هنرمندان و نویسندگان هلندی کمپین «آزادی عمل» به معنای خودمختاری افراد ۷۰ ساله و یا مسن‌تر در پایان دادن به زندگی‌شان تشکیل شد.

این کمپین تنها در عرض چند روز توانست با جمع کردن نزدیک به هفتاد هزار امضا موفق شود این طرح را برای بحث و تصویب روانه مجلس شورا در هلند کند.

در فرهنگ امروز دنیای غرب مسئله آزادی انتخاب و رهایی فرد از تمام شرایطی که شهروندان را به نوعی اسارت و فرمان بری ناخواسته ملزم کند، یکی از هدف‌های اساسی هر جامعه مدنی و دموکراتیک به حساب می آید.

آزادی عمل و تصمیم گیری اشخاص در مورد زندگی خود به واقع به امری مقدس و حیاتی تبدیل شده است. آزاد بودن در انتخاب مرگ برای سال‌مندانی با بیماری کشنده در ۳۰ سال گذشته به‌تدریج مورد پذیرش بیشتر مردم در اروپای شمالی قرار گرفته است.

در سال ۲۰۰۱ قانون «کشتن از روی ترحم»، یا اتونازی Euthanasia برای کسانی که از یک بیماری لاعلاج رنج می‌برند و مجبورند که دردهای کشنده را تحمل کنند، برا ی اولین بار در دنیا در هلند پس از بیش از چهل سال مبارزه تصویب شد.

البته قبل از تصویب این قانون موارد متعددی از این نوع خودکشی با همکاری پزشک معالج انجام شده بود. اما با تصویب این قانون کسانی که امیدی به زندگی آن‌ها نیست و به شدت درد دارند می‌توانند روی کمک رسمی پزشک برای خودکشی حساب کنند. البته برای این کار اجرای مراحل قانونی و اجازه کتبی بیمار و یا خویشاوندان او ضروری است.

اتونازی در موارد متعددی به کار گرفته می‌شود و به دو صورت پاسیو و اکتیو قابل اجرا است. در نوع اکتیو، بیمار با تزریق داروی کشنده می‌میرد و در نوع پاسیو با محروم کردن خود از خوردن و آشامیدن.

سالانه در هلند چند هزار نفر با روش اتونازی به زندگی خود پایان می‌دهند. در سال ۲۰۰۵ تعداد کسانی که در مراحل نهایی بیماری با تجویز پزشگ اتونازی کرده‌اند، ۹۶۰۰ نفر بود که از این تعداد ۲۳۰۰ نفر شخصا خواهان پایان دادن به زندگی خود بودند. این افراد از شدت بیماری و درد قادر به ادامه زندگی نبودند.

به جز هلند، قانون اتونازی در بلژیک، آلمان و ایالت اورگان در ایالات متحده آمریکا هم تصویب شده است. در ضمن با مخالفت شدید کلیسای کاتولیک و بسیاری از گروه‌ها و جمعیت‌هایی که از نقطه نظر اخلاقی، مذهبی و فلسفی با این نوع خودکشی مخالف‌اند هم روبرو است.

در هلند و سایر کشورهای اروپای شمالی روز به روز به جمعیت سال‌مندانی که از فرط پیری و یا بیماری قادر به ادامه زندگی نیستند افزوده می‌شود.

مشکل نگهداری افراد سال‌خورده یکی از معضلات رو به رشد در این کشورها هم هست. پیرانی که تنها و بدون فرزند هستند بیشتر در معرض تنهایی، مشکلات جسمی و افسردگی مزمن قرار دارند.

گروه کثیری از این افراد خواهان حق تصمیم گیری شخصی درمورد زمان مردن هستند. تابوی مرگ کم و بیش برای جامعه پیران شکسته شده و اکثر افراد با مرگ برخوردی واقع‌گرایانه دارند. پیران معمولا قبل از مرگ در مورد نوع مراسم عزاداری و تمام جزییات آن شخصا تصمیم می‌گیرند.

با تشکیل کمپین «آزادی عمل» و احتمال تصویب لایحه حق انتخاب مرگ، بحث‌های متعددی در میان مردم، رسانه‌ها، احزاب سیاسی در مورد شرایط،ضوابط و حدود آزادی فردی در گرفته است.

امکان سوء استفاده از این لایحه و چگونگی عملی کردن آن همه و همه از مسائل مورد بحث‌اند. آیا پزشکان عملا می‌توانند در صورت نیاز برای پیرانی که نه مریض اما خواهان مرگ هستند داروی مرگ‌آور تجویز کنند؟ یا با تصویب این طرح مخالفت خواهند کرد.

به‌طور معمول وظیفه یک دکتر نجات دادن انسان از مرگ است و نه تجویز داروی کشنده! در گذشته با تصویب قانون اتونازی اخلاقیات سنتی حاکم بر جامعه پزشکی بارها مورد بحث قرار گرفته بود.

رفاه روزافزون، کنترل بیماری‌ها و تکنولوزی پیشرفته پزشکی از دلایل موثر در افزایش طول عمر شهروندان در دنیای غرب است. اما در ضمن سبب دگرگونی اخلاقیات رایج و تزلزل ناپذیر در جامعه پزشکی هم شده است.

به روش معمول وظیفه یک طبیب نجات بیمار و حفظ زندگی اوست. اما در شرایط کنونی آیا یک پزشک می‌تواند در همه شرایط به این اصل پای‌بند باشد؟

در شرایطی که ادامه زندگی جز رنج و درد جسمی و روحی ثمری برای بیمار ندارد. در واقع نوع جدیدی از اخلاقیات پزشکی هم با تصویب قانون اتونازی عملا به کار گرفته شده است. آیا با تجویز مرگ پزشکان در آزادی و رهایی فرد از درد و رنج بیشتر موثر نخواهند بود؟

کمپین «آزادی عمل» با سوالات دیگر هم روبرو است. آیا باید گروه دیگری از کادرهای پزشکی را برای تجویز مرگ به این گروه از سال‌مندان سالم تربیت کرد؟ آیا تعیین حداقل سن یعنی ۷۰ سالگی برای مردن یک انتخاب منطقی است؟ آیا مرگ تنها حادثه‌ای فردی، اجتماعی و یا هردو است؟

مخالفان این کمپین می‌گویند آیا این وظیفه فرزندان و یا خویشان دیگر نیست که با توجه و محبت بیشتر از ایجاد حس بی تفاوتی و بیهودگی در پیران پیشگیری کنند و نگذارند که تنهایی و محنت آن‌ها را به سوی مرگ خودخواسته سوق دهد.

آیا فرزندان باید به والدین خود اجازه انتخاب مرگ را در شرایطی که آن‌ها بیمار نیستند بدهند؟

و آیا تامین آزادی فردی حتی در انتخاب نوع مرگ افراد جامعه را به سوی رهایی بیشتر خواهد برد و یا به سست شدن پیوندهای خویشاوندی، بی‌تفاوتی و عدم احساس مسئولیت در برابر یک‌دیگر منجر خواهد شد؟

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

اینا که موافق این طرحند یه مشت احمق بی شعورند.

-- بدون نام ، Feb 19, 2010

انسانها اصولا در شروع زندگی‌ اختیاری از خود ندارند. خانواده‌ای که در ان به دنیا میاییم، کشوری که در آان به دنیا میاییم، فرهنگمان و غیره همگی‌ یک قرعه بزرگ هستند. یکی‌ از مهمترین وقایع زندگی‌ که انسان میتواند در آان اختیار داشته باشد، مرگ است و به نظاره من حق مردن باید در سراسر جهان شناخته شود و به آان احترام گذشته شود. حق پایان دادن به زندگی‌ باید جزو حقوق اوولیی بشر شناخته شود.

-- محمود ، Feb 19, 2010

چقدر خوب دمشون گرم

-- unknown ، Feb 19, 2010

عالی ، آزادی حق همه اس ، آزادی برای مردن دیگه حق هر آدمیه !! هیچ آدمی ! هیچ خدایی نمیتونه جلوی آزادی آدمو بگیره ، شاید اگه خدا هم بود !! دلش میخواست بعد ده بیست هزار سال بمیره !!

-- خوشبخت ، Feb 19, 2010

کاش دیکتاتور ها هم از این خانم یاد بگیرند و مردم را از نعمت وجودشان محروم سازند

-- zaraazar ، Feb 19, 2010

یکی از مشکلات این قانون اگر تصویب بشه این هست که پیرها حتا اگر مایل به ادامه زندگی باشند ممکن هست احساس کنند که فرزندانشان از انها انتظار دارند که با خاتمه دادن به زندگیشون زحمت کمتری برای اطرافیانشون ایجاد کنند و در واقع از روی رودربایستی دست به این کار بزنند. این یکی از دلایل اصلی مخالفت غیرمذهبیها با قانون اتانازی هست.

-- goli ، Feb 19, 2010

من معمولا از این نوع ادبیات در نظر دادن استفاده نمیکنم اما فقط یک کلمه میتواند این طرح را توصیف کند: "احمقانه". چه سنی به عنوان سن پیری شناخته میشود. به علاوه اگر به این مسئله به عنوان حق نگاه شود دیگه پیر و جوان ندارد. آدمی که در تنهایی دچار افسردگی میشود آدم بیمار است دارای اختیار نیست. کسی که دست به خودکشی میزند را نمیتوان مجرم شناخت اما کسی که در این خودکشی کمک میکند به نظر من مجرم است.
کانت میگه عملی اخلاقیست که با تعمیم اون عمل به همگان دچار تناقض نشویم. اگه هر انسانی حق خودکشی داشته باشه و این رو عملی کنه که نسل بشر از بین میره!

-- آرش ، Feb 20, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)