خانه > خارج از سیاست > انديشه اجتماعی > تابو و تابوشکنی | |||
تابو و تابوشکنیفروغ.ن. تمیمیامروزه دو واژهی تابو و تابوشکنی از کلمات جاافتاده در ادبیات رسانهای، متون جامعهشناسانه، سیاست و هنر بوده و هم در گفتوگوی روزمره در کلاس درس و یا درد و دلی دونفره به کار میآیند. در عصر ما به زیر سوال بردن و سرپیچی از ارزشهای رایج، تخطی از راه و رسوم مرسوم جامعه معمولا به تابوزدایی و تابوشکنی تعبیر میشود. و این عبارت اغلب در برخورد انتقادی با قوانین تحمیلشدهی مذهبی و سنتی، راه و روش سیاسی، موضوعات اخلاقی، افشاگری دربارهی مسائلی که در مورد آنها سکوت شده، مبارزه با اخلاق دوگانه، و نابرابریها به کار میرود. تلفظ دو هجای «تا» و «بو»، و با تلفظ بیوقفه آن یعنی تابو، همیشه با احساس خاصی همراه است. چیزی جادویی، ناشناخته، هیجانانگیز و یا ترسناک! دنیایی که باید به آن وارد شد. خانهای تاریک با پنجرههایی بسته، که روزی به هر ترتیب باید باز شوند. و یا صحنهای با پردهای فروافتاده که با بالارفتن ناگهانیاش چشمها را خیره خواهد کرد. رازی که باید آشکار شود. و یا بیاثرشدن جادویی هزارساله و خروج دیو از چراغ جادو. تابوشکنی، شکستن و فروریختن را تداعی میکند. ریزشی که اجتنابناپذیر است و خواهینخواهی به وقوع خواهد پیوست!
ریشهی لغوی تابو به زبان اقوام پلونزی و جزیرهی تونگو در اقیانوس آرام برمیگردد. و اولینبار توسظ کاپیتان کوک، دریانورد معروف انگلیسی، در ۱۷۷۳ در ترجمههای او از کلمات بومیان تونگو به معنای حرامبودن یاداشت شده است. بومیان تونگو با بهکاربردن تابو که در اصل تاپو بوده است، حرامبودن بعضی از خوردنیها، یا رفتار و اعمالی را برای خود و تازهواردان سفیدپوست مشخص میکردند. واژهی تابو از آن پس در زبانهای اروپایی واردشده و برای حرامبودن عملی، گفتاری و یا اجتنابکردن از خوردن غدایی، به کار میرود. ممنوعشدن بعضی از مواد خوراکی، یا منش و آیینی مشخص در تمام فرهنگها و دورانها و در میان تمام اقوام بشری وجود داشته و دارد. نمیتوان جامعهای فاقد تابو را تصور کرد. با وجود تنوع و گستردگی تابوها میتوان دو دستهی اصلی را در میان اعمال حرام و ممنوع تشخیص داد.
دستهی اول تابوهایی که در تمام فرهنگها منع شده و کاراکتری جهانی دارند. مثلا تابوبودن رابطهی جنسی با فرزندان، جنایت و یا مرگ، دستهی دوم تابوهایی که مختص بعضی از مناطق و اقوام است و در تمام دنیا بهیکسان مورد پذیزش نمیباشد. مانند تابوی خوردن گوشت خوک و یا نشاندادن بدن برهنه. تئوریهای مردمشناسانه و روانشناسانه چگونگی بهوجودآمدن تابوها را تشریح میکنند. از منظر انسانشناسی پرهیزکردن و حرامدانستن عملی و یا چیزی به رفتار غریزی انسان در نفی مرگ و انگیزهی زیستن برمیگردد. شاید اولین و مهمترین تابو برای بشر، تابوی مرگ است. فرار از مرگ در پرهیز از خطر را میتوان غریزهای طبیعی برای حفظ خویش دانست. پرهیز از تماس با اشخاص مریض در جلوگیری از شیوع بیماری را مردمشناس استیو پینکر، رفتاری غریزی مینامد. اما مثلا در ممنوعشدن آمیزش جنسی با محارم بهجز ممنوعیت مذهبی، دلایل دیگری که ریشه در شرایط مادی زندگی داشتهاند را میتوان نام برد. بهعنوان مثال، در زندگی انسان بدوی، یکی از دلایل حرامشدن ازدواج پدران با دختران و حلالشدن ازدواج با زنانی بهغیر از دختران و خواهران خود، بهدلیل جلوگیری از قطع رابطه و خویشاوندی با اقوام دیگر که در مجاورت هم زندگی میکردند بوده است.
آنان برای بقای خود به همکاری و خویشاوندی با یکدیگر برای شکار و جمعآوری غذا احتیاج داشتند. البته ازدواج میان خواهر و برادر در جهان باستان در میان تمدنهایی مانند فراعنه در مصر رواج داشته و بهتدریج منسوخ شده است. ما در زندگی روزمره با تابوهای کوچک و بزرگی سر و کار داریم. مثلا از دروغگفتن منع شدهایم. ولی آیا این ممنوعیت را گردن مینهیم؟ روانشناسان میگویند که هر آدم نرمال روزانه بهطور متوسط سه دروغ در مورد مسائل مهم یا بیاهمیت میگوید. که البته دروغهای مصلحتآمیز را هم شامل میشود. بنابراین تنها تابوشدن یک رفتار همیشه میزان وقوع آن رفتار را کاهش نخواهد داد. در جوامع بسته و سنتی که فرهنگ شرم و ترس از بیحرمتشدن و ریختن آبرو بهشدت حاکم است و حیات فرد به رعایت آن سنتها بستگی دارد، تخطی و زیر پا گذاشتن یک تابو، فرد خاطی را هم به تابو تبدیل میکند. و تنها با مجازات او میتوان حرمت از دست رفته و آبروی بر باد رفته را جبران کرد. مثال مشهور در این مورد قتلهای ناموسی و کشتن زنان و دختران است. سلطهی بیچونوچرای فرهنگ شرم و ترس، دلیل تابوبودن بیماریهای لاعلاج، نقایص جسمی، عقبافتادگی کودکان و مخفیکردن آنها است. پنهانکردن مشکلات، سکوت فردی و جمعی و اخلاق دوگانه از پیآمدهای حاکمیت و سلطهی بیچونوچرای تابوها است.
زیگموند فروید در توضیح روانشناسانه برای عمل حرامکردن و بهوجودآمدن تابوها، به مطالعهی رفتار بیماران، کودکان و تاریخ فرهنگ پرداخت. او معتقد بود که تمایلات سرکوبشده و نهفته، منشا کشش شدید به سرپیچی از قوانین و انجام اعمال ممنوعشده هستند. تابوبودن نوعی از رفتار، مثل قباحتداشتن خشونت و مجازات کسی که خشونت را اعمال میکند، اگرچه که به کنترل و محدودکردن آن رفتار منجر میشود اما امکان تکرار را از میان نمیبرد. به نظر فروید تابوی حرامبودن پدرکشی و برادرکشی از تابوهای اولیه هستند. تابوی پدرکشی و احساس گناه ناشی از آن، منشا اخلاق و تفکر دینی در دوران اولیهی زندگی بشر است. احساس گناهی که در افسانههای مذهبی در گناه نخستین و نافرمانی آدم و حوا در برابر پدر آسمانی و بیرونراندهشدن از بهشت هم نمادین میشود. فروید تابوها را قدیمیترین قوانین وضعشده بهدست بشر میداند، که در خودآگاهی و ناخودآگاهی فردی و جمعی فرد جای گرفتهاند. و در آیینها و مراسم رسمیتیافته و از نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند. اما به عقیدهی مردمشناسان تحلیلهای روانشناسانهی فروید در توضیح رفتار و سنتهای فرهنگی و از جمله چگونگی شکلگیری تابوها و مذاهب نگرشی تقلیلگرا و بیتوجه به تاثیر فاکتورهای اجتماعی دیگر است. تابوها جاودانی نیستند و بنا به مقتضیات زمان به وجود میآیند و یا از بین میروند. منشا تابوها هرچه باشند، نمیتوان جامعهای را بدون آنها تصور کرد. دگرگونی در آداب و رسوم، ارزشها و هنجارهای متداول سبب تغییر، محو تدریجی و بیاعتبارشدن یک تابو و بهوجودآمدن تابوی جدیدی میشود.
مثلا در زمان ما با پیشرفت دانش، تحولات فکری و اجتماعی، خرافات و تابوهای مربوط به آن به زیر سوال رفتهاند. در روند شکلگیری ساختار دموکراتیک هر جامعه تابوشکنی و افشاگری دربارهی مسایلی که دربارهی آنها سکوت میشود از ضروریات و واجبات پیشرفت فکری و فرهنگی در آن جامعه است. تابوزدایی از یک معضل، شکستن سکوت فردی و جمعی به افشاگری و بازنگری و تغییر نگرش افراد منجر میشود. مثلا تا همین چند دههی پیش، در بیشتر فرهنگها تنبیه بدنی کودکان در مدارس بخشی از تعلیم و تربیت به حساب میآمد و کموبیش به کار گرفته میشد و تابوی وحشتناکی نبود، اما در زمان ما و حداقل در کشورهای پیشرفته کتکزدن بچهها، توهین و تحقیر شاگردان رسما ممنوع و در بسیاری از کشورها جرم محسوب میشود. و یا ختنهی دختران یکی از رسوم رایج و مقدس در بعضی از کشورهای افریقایی و بعضی از مناطق خاورمیانه است. اما در زمان ما مشروعیت فرهنگی و مذهبی آن به زیر سوال رفته و ممنوعیت آن از طرف جامعهی بینالمللی رسما اعلام شده است. تغییرات اجتماعی و فرهنگی از سویی به تابوزدایی، طرح و حلوفصل یک مشکل و از سوی دیگر ممنوعیت و یا تحمیل تابوی جدیدتری منجر میشوند. به این معنا، شکستن سکوت در برابر ختنهی زنان و اقدام قانونی برای جلوگیری از آن، ممنوعیت و ریشهکنکردن این رسم را در پی دارد. تا همین پنجاهسال پیش مسایلی مانند نژادپرستی، همجنسگرایی، تجاوز به زنان و کودکان بهآسانی و در همهجا مطرح نمیشدند. مبارزه و تامین حقوق برابر برای سیاهان در ایالات متحده و یا افریقای جنوبی یکی از نتایج تابوزدایی و تابوشکنی نژادی در این کشورهاست. افشاگری آقای کروبی پس از اطلاع از شکنجه و تجاوز به تعدادی از زندانیان کهریزک که در پی حوادث ناشی از انتخابات تابستان گذشته دستگیر شده بودند، قدم مهمی برای تابوزدایی در این زمینه و طرح آن در سطح جامعه بود. این اقدام شجاعانه باعث شد که افراد زندانیشده هم به بازگویی فجایعی که بر آنها رفته بود اقدام کنند. بدون شک از این پس هرگونه حادثهی مشابه با واکنش شدید مردم روبهرو خواهد شد. در یک جامعهی دموکراتیک که حقوق فردی و اجتماعی شهروندان تامین میشود و آزادی بیان وجود دارد، نوشتن و بحث دربارهی مسایل ممنوعه بهتدریج جای خود را در رسانهها و افکار عمومی باز کرده و تابوشکنی بیشتر عرصههای دینی و دنیوی و خصوصی را در بر میگیرد. استفاده از زبان هنری و ادبی در شوکهکردن مخاطب و فروپاشی دنیای ذهنی او روشی است که اغلب هنرمندان پیشرو به کار گرفتهاند. با نگاهی به اعلامیهی جهانی حقوق بشر و بررسی چگونگی تدوین مفهوم حقوق بشر در عصر روشنگری درمییابیم که درخواست حقوق برابر برای تمام افراد بشر بدون توجه به رنگ و قوم و نژاد و جنسیت، مردودشمردن و ممنوعکردن تمام اعمالی است که به تبعیض و ستم بر انسان منجر میشود. به این معنی، این اعلامیه خشونت، نژادپرستی و یا ستم جنسیتی را تابو اعلام میکند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
تمدن مدرن هم تابوهای خود را دارد. مثلاً تک همسری یک تابوی مدرن است. جهان مدرن هر تابویی را می تواند بشکند به جز تک همسری که انگار در ذات نظام بورژوایی فرورفته است. حتی همجنسبازها هم باید تک همسری را رعایت کنند.
-- میم ، Jan 7, 2010