خانه > خارج از سیاست > فرهنگ و هنر > محدودیتهایی که به خلاقیت پا میدهند | |||
محدودیتهایی که به خلاقیت پا میدهندپانتهآ بهرامیپیوند هنر و دموکراسی مقولهای به اندازهی هنر قدیمی است. دید کلی به مقولهی هنر بهمنزلهی نیروی اجتماعی است که میتواند به بهترین صورت به ذوق و احساس بشری شکل دهد. اما آیا دموکراسی نیز کاربردی برای هنر دارد؟ بسیاری براین باورند که میان روحیهی آزادیپرست و قاعدهگریز و تبشکن دموکراسی و سرشت منضبط و ساختاریافتهی هنر ناسازگاری اصولی در کار است. ولی از سوی دیگر برابری و آزادی دموکراسی با آزادساختن استعدادها و شایستگیهای تازه و انرژیهای خلاق مرتبط است که خود بهترین شرایط را برای پیشرفت هنری فراهم میآورد. اما برخی نویسندگان براین باورند که هنر در دوران دموکراسی و پسامدرن از طریق راههای تازه و شگفتی خودنمایی میکند. و ما برای آن که در برابر آن گشاده باشیم و به دور از داوری شخصی قضاوت کنیم، نیازمند آنیم که سیالتر و تجربیتر باشیم. سینما ترکیبی از هنرهای مختلف است. خلق تصویر و موسیقی، از موهبتهای قصهسرایی به اندازهی ادبیات داستانی برخوردار است و به اندازهی نقاشی از موهبت خلق تصویر.
قدرت مانور فیلم ناشی از ترکیبی بودن آن از هنرهای مختلف است. از مجسمهسازی و معماری تا عکاسی، موسیقی و داستان. این همه باعث شده است که بتوان آن را شکل جهانی هنر دانست. امروزه اما تحول در دنیای تجهیزات و استفاده از دوربینهای دیجیتال و برنامههای تدوین کامپیوتری، سینما را نیز دگرگون کرده است. آینده از آن کسانی است که ایدههای موجز و جذاب برای بیان دغدغههای هنری خود دارند. برای موضوع چالش ویدئویی در مورد دموکراسی که به صورت آنلاین در آمریکا صورت گرفت، ۹۰۰ نفر از ۹۵ کشور دنیا شرکت کردند تا در حدود ۳ دقیقه دموکراسی را به صورت تصویری بیان کنند.
در پایان ۶ نفر از ۵ قاره برگزیدهی این مسابقه شدند. ۶ جوان از زامبیا، فیلیپین، لهستان، نپال و رودین حمیدی از ایران برگزیدگان این مسابقه بودند. رودین حمیدی چندسالی است که در دوبی زندگی میکند، اما جایزهی این چالش هنری آشنایی با بخشی از دنیای سینما بود: جایزهاش این بود که دو هفته میآیید آمریکا و فیلم در نیویورک، واشنگتن و بعد هم لسآنجلس پخش میشود. رودین حمیدی در دانشگاه آزاد هنر و معماری عکاسی خوانده و با عکاسی طبیعت شروع کرد. از او چندین نمایشگاه عکاسی در ایران و در دوبی به نمایش درآمد. وی در دوبی موفق به گرفتن درجهی کارشناسی در رشتهی فیلمسازی دیجیتال میشود. فیلم او «راه» نام دارد. راه دشوار و پرفراز و نشیب دموکراسی. راهی که نهالهای زیادی برای آن آبیاری شده است. اما همه روز با خشونت تمام این نهالها قلع و قمع میشوند. آنان که به این راه باور دارند، هربار این نهال را بازمیکارند تا اگر نه امروز خودشان، بلکه روزی نسل آینده از سایهی آن بهرهای ببرد. رودین حمیدی: برایم خیلی جالب بود که همین دموکراسی اساسا به چه معناست؟ و مدتی طول کشید که در این مورد بتوانم با دوروبریها صحبت کنم، با کسانی که ایدههای خوبی برای آن دارند، اینکه بتوانم ازشان بپرسم از اساس به نظرشان دموکراسی چه معنایی میدهد. جز معنای لغویاش که مردمسالاری است، چگونه میتوان آن را به تصویر کشید. مهمتر از همه. یک هفته فکر کردم که چه شکلی میتوانم بیانش کرده و به تصویر بکشیم. بنابراین این ایده به نظرم آمد که دموکراسی نهالی است که هنوز ریشه ندارد. درخت نیست. من فکر کردم که میتواند این نهال هر جایی کاشته و سبز شود. واسه همین کویر را انتخاب کردم و فیلم هم خیلی سمبولیک است. مثلاً مردی که این نهال را میکارد، نماد آدمهای روشنفکر، آدمهایی که دموکراسی برایشان ارزش دارد و هنرمندان، نویسندگان. و دوربینی که دستش گرفته سمبول نگاهش میتواند باشد، و کتاباش هم که نماد دانش است. او این نهال را میکارد. بعد دو کودک که در حال دعواکردن باهم هستند، میآیند توی صحنه و تا نهال را میبینند، بدون این که چیزی در موردش بدانند، شروع به تخریبش میکنند. در واقع میخواستم بگویم دموکراسی ایدئولوژیپذیر نیست و ایدئولوژیهای مختلف میتوانند خیلی راحت این نهال را قبل از این که ریشه بدهد از بین ببرند. اینهم باز یک پروسه است. آن مرد مدام میآید. در واقع رسالتش این است که نهالش را بکارد. هرجا که هست، چه کویر و هرجای دیگری. میآید و دوباره ادامه میدهد. این در واقع یک پروسهی تمامنشدنی است. برای ما هم، اگر بخواهیم ایران را مثال بزنیم، صدسال پیش، از زمان مشروطه، ما دموکراسی میخواستیم و دربارهاش صحبت میکردیم. ولی همیشه موانع زیادی بوده است. چه تعدادی از ایران شرکت کرده بودند؟ خیلی جالب است که تعداد زیادی بودند. نزدیک به ۷۰ نفر از ایران شرکت داشتند. که با من دو نفر دیگر هم به مرحلهی نیمهنهایی راهیافته و بین ۱۸ نفر سرانجام من جزو ۶ نفر شدم. ردوین حمیدی هنرمند ایرانی متعلق به نسلی است که با دنیای مجازی آشنایی دارد. همان نسلی که برای اولین بار در ایران از تلفنهای دستی خود برای ثبت نافرمانی مدنی استفاده کرد. هم نسلان او خط قرمزها را دور زدهاند، خط قرمزهایی که برای هنرمند تعهد ایجاد میکند. رودین هنرمند را متعهد نسبت به جامعه میداند. هنرمند خود به خود متعهد میشود. رسالتش این است که آن حرفی را که ممکن است مردم و جامعه نتوانند بزنند، هنرمند یکجوری بزند و وقتی میبینیم توی ایران این قدر الان هنر پیشرفت کرده و این قدر هنرمندهای خوب هستند، به خاطر فشارهای جامعه این راهی است که بتوانند سانسور را دور بزنند و بتوانند خودشان را بیان کنند. و من فکر میکنم چه بخواهیم چه نخواهیم به سیاست برخواهیم خورد. من نه در سیاست دخالت میکردم نه برایم جالب بود. هیچ وقت. ولی همین طوری که الان دیدید، در فیلمی شرکت کردم که راجع به دموکراسی بود و الان هم خود به خود درگیرش شدهام. فکر میکنم هنرمندها متعهد هستند به اتفاقاتی که در جامعهشان میافتد واکنش نشان دهند.
پروژهی بعدیتان چه هست؟ پروژهی بعدی من بازهم مسأله ایران است. آنجا بزرگ شدهام. ۲۴ ـ ۲۳ سال زندگی کردم تا زمانی که بیرون آمدم. رابطه با گذشته و تمام اتفاقاتی که آنجا برایم پیشآمده زیاد است و مطمئناً روی همانها کار خواهم کرد. ولی من همیشه فکر میکردم که چرا هنرمندهای خوبمان همهاش دست میگذارند روی قسمتهای منفی جامعه و هرچه میبینی تاریکی، سیاهی و منفی است. وقتی با یک خارجی صحبت میکنم، میپرسد واقعاً در آنجا چه اتفاقی دارد میافتد؟ و ما که زندگی در ایران را تجربه نکردیم خیلی برایمان جالب بوده است. با وجود همهی این فشارها، برای ما خیلی مثبت بود، همه چیز خیلی قشنگ بود و من میخواهم بیشتر این را نشان بدهم. معمولاً میگویند وقتی هنرمند از منشأ خودش جدا میشود، دیگر نمیتواند آن باروری گذشتهاش را داشته باشد. برای مثال در فیلمسازی من میتوانم از پرویز صیاد یاد کنم که زمان شاه خیلی موفق بود؛ اما وقتی به خارج از کشور رفت دیگر نتوانست باروری لازم را داشته باشد. همینطور خیل عظیم هنرمندان ایرانی که آمدند، البته نمونهی مثبتاش را هم شاید بتوان امیرنادری را نام برد که بازهم موفقیتی را که در ایران داشت، هرگز نتوانست در خارج داشته باشد. با این که فیلمهای خوبی ساخته و در سطح بینالمللی هم مطرح است. حالا شما به عنوان جوانی که فقط ۴ سال است از ایران آمدی، فکر میکنی بتوانی این رابطه را حفظ کنی یا فکر میکنی که بتوانی از جاهای دیگری برای کار هنریات تغذیه کنی؟ آدم هرجا باشد فرقی ندارد، وقتی نسبت به کاری که میکنی و نسبت به جامعه و مردم مملکتات تعهد داشته باشی همهجا یکی است. مسأله این است که من دیدم در کشورم هیچ امکاناتی برای رشد نیست، این درست است که فیلمهای خوبی هم ساخته شده و از جشنوارهی کن یا جاهای دیگر جایزه گرفتنهاند؛ ولی آن مربوط به دورهای بوده که دیگر تمام شده است. من فکر میکنم امکانات کافی نیست و جامعههم مثل آدمهایی که در آن زندگی میکنند مریض شده است. هر کسی که این شانس را داشته باشد که به قصدی درست و برای پیگیری اهدافش از کشور خارج شود، بهتر است که این کار را بکند. من آمدم بیرون تا دانش خودم را نسبت به کاری که میکنم چه از نظر تکنیک و چه از هر نظر بالا ببرم. صد در صد امکان این کار در آمریکا یا اروپا نسبت به ایران امروز بیشتر است، با این که سوژههای بکری آنجا هست. چیزی که من میخواستم این بود که خودم را در این زمینه پرورش دهم و برگردم و دوباره شروع کنم به کار کردن.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|