خانه > خارج از سیاست > فرهنگ و هنر > «جان مریم محمد نوری، به خوانندگی علاقهمندم کرد» | |||
«جان مریم محمد نوری، به خوانندگی علاقهمندم کرد»ایرج ادیبزادهAdibzadeh@radiozamaneh.com
فصل تازهی اپرا در ایتالیا در فلورانس و در چند شهر دیگر این کشور آغاز شد. در شهر پراتو این کشور اجرای جدیدی از اپرای مشهور «مادام باترفلای» یا «پروانه» اثر «جیاکومو پوچینی» آهنگساز برجستهی ایتالیایی به صحنه آمد. این اجرای تازه در روزهای ۱۴ و ۱۷ سپتامبر در فضای باز برگزار شد و بهرام تاجآبادی خوانندهی ایرانی در نقش اصلی «شارپلس» بازی کرد. بهرام تاجآبادی که ۳۲ سال دارد، کار هنریاش را در آوازخوانی در ایران آغاز کرد. او پنج سال پیش برای فراگیری هنر اپرا به پاریس آمد و در کنسرواتوار موسیقی «راخمانینوف» تحصیل کرد. تاجآبادی خیلی زود راهی ایتالیا شد و در شهر فلورانس در کنار چهرههای مشهور اپرا بهعنوان خواننده و بازیگر فعالیت خود را آغاز کرد. «مادام باترفلای» داستان عشق نافرجام یک دختر ژاپنی، «چوچو سان»، یعنی «پروانه» به یک افسر آمریکایی در شهر ناگازاکی ژاپن است که به او وعدهی ازدواج میدهد، اما سرانجام به آمریکا برمیگردد. داستان این اپرا، رویارویی دو فرهنگ و سنت دور از یکدیگر را نشان میدهد. پوچینی با بوجودآوردن اپرای «مادام باترفلای» به یکی از چهرههای ماندگار این هنر مردمی مبدل شد. پوچینی در میان دوستداران موسیقی اپرایی در ایران هم به دلیل بهرهگیری از درونمایههای شرقی در اپراهایش محبوب است. بویژه در «مادام باترفلای» که از مایههای موسیقی ژاپنی الهام گرفت و نیز در اپرای «توران دخت» که سرگذشت شاهزادهیی چینی به همین نام بود. اپرای «مادام باترفلای» همچنین در سالهای ۱۳۴۱ در ایران به نمایش درآمد که مدیر وکیلی در نقش مادام باترفلای بازی کرد. در گفت و گویی تلفنی با بهرام تاجآبادی ابتدا از او دربارهی فلسفهای که در اپرای «مادام باترفلای» احساس کرده است میپرسم:
زندگی این جور نیست که فقط آدم بخورد و بخوابد، مثل حیوانات. مسائل بالاتری هم هست. پرانسیپهایی در زندگی وجود دارد که خیلی بالاتر از این چیزهاست. «شارپلس» نمونهای است که به هردوی آنها میگوید، این کار را نکنید، آخرش درست درنمیآید. ولی آنها به خاطر عشقی عبث این کار را انجام میدهند و آخرش «باترفلای» خودکشی میکند. موسیقی خود پوچینی در این اثر چقدر با ارزش است؟ بسیار زیباست. به عقیدهی من یکی از آثار جاودانهی پوچینی است که البته بار اول وقتی در اپرای «لا سکالا» اجرا شد مورد تمسخر قرار گرفت. ولی برای بار دوم و سوم که تصحیحاش کرد، مورد استقبال شدید قرار گرفت که در تئاتر «برشاو» و اپرای «کمیک» پاریس اجرا شد. تلفیقی از ریتم، موسیقی ژاپن بود. ریتمهای واقعاً عجیب و غریبی به کار برد. یعنی من که همهاش شارپلس را میخواندم، مدام ریتم اپرا و ریتم آهنگ مورد تغییر قرار میگرفت. واقعاً بسیار زیباست.
طی دو بار در روزهای ۱۴ و ۱۷ سپتامبر در شهر پراتو ایتالیا این اپرا در فضای باز بازی شد. بازی در فضای باز چه تفاوتی با بازی در یک اپرای کلاسیک دارد؟ برای من تجربهی خیلی جالبی بود. در فضای باز یکسری میکروفن بود. یک فضای باز مثلاً شبیه «آرنای ورونان» یا به شهرت آن و یا چنین چیزی. همراه با جمعیت بسیاری که آنجا روی صندلیها نشستهاند. همه چیز در فضای باز بود. تنها آکوستیکی کوچک آنجا وجود دارد که ما زیر آن میخواندیم. ولی باقی فضا همه باز بود. برای من تجربهی خیلی جالبی بود. از آن جالبتر این که برنامه ساعت ۹ و سی دقیقه شب شروع میشد و ساعت ۱۲ و سی دقیقه به اتمام میرسید. بلیط فروخته شده بود یا ورود برای همه آزاد بود؟ مسالهی دستمزد ما را فلورانس اپرا پرداخت کرد که با آن قرار داشتم و برگزارکنندهی این اپرا بود. بازدید از اپرا را رایگان گذاشته بود، اما مبلغ مختصری فقط برای کودکان سرطانی میگرفتند. مطبوعات یا سایتهای مربوط به اپرا در مورد این اپرا چه نوشتند، بویژه در مورد شما؟ خیلی جالب است که اولین بار من در یک سایت «اپرا شو» مورد نقد قرار گرفتم که برای من باعث افتخار است. گابریل لوبونالدی این مطلب را نوشته است و بعد از این که کلی راجع به اپرا نوشته، راجع به من هم نوشت: «بهرام تاجآبادی در نقش «شارپلس»، خیلی تأثیرگذار و جنتملن بود و صدای گرم و زیبایی داشت.» خیلی خوشحالم که راجع به من اینگونه نوشتند. آیا قرار است که این اپرا یا اپراهای دیگری با حضور شما در کشورهای دیگر هم به نمایش دربیاید؟ صحبت براین است که شاید همین «باترفلای» را در یک تور در اسپانیا برگزار کنیم. صحبتهایی هم شده است که شاید من در اپرای «زارزئولا» در اسپانیا بازی کنم.
گاه به گاه هم شما ترانههای ایرانی را یا بازسازی میکنید یا به سبک خودتان میخوانید. بیشتر چه جور ترانههایی را شما از ترانههای ایرانی انتخاب میکنید و میخوانید؟ بیشتر دو سه ترانه است که من از آنها خاطره دارم. از دوران بچگی که از استادهای مختلف قدیم خواندهام و ترانههایی که دوستان عزیز آهنگسازم در ایران ساختهاند که با آنها دوست هستم و زندگی کردهام. خیلی خوشحال میشوم ترانههای آنها را بخوانم. خیلی دوست دارم کاری از آقای داریوش تقیپور بخوانم. خیلی مایلم از دوست عزیزم حامد پورسایی کاری بخوانم. دوستانی که به هرحال مدتی در ایران با آنها بودم. نمیدانم اگر کس دیگری باشد که بشناسم و ببینم. راجع به ایران ترجیح میدهم که این طوری کار کنم. چون میشناسمشان. و اگر کس دیگری هم باشد، حتماً از آنان خواهم خواند. من خودم ترانهی ایرانی که با آواز شما شنیدم «جان مریم» بود! درست است. این یکی از ترانههای مورد علاقهی من است. این ترانه را خیلی دوست دارم. وقتی برای اولین بار این ترانه با صدای آقای نوری پخش شد، من علاقهمند به خوانندگی شدم. من کارهای آقای نوری را خیلی دوست دارم. و نکتهی آخر بهعنوان حسن ختام! من یک ویدئو کلیپ در ایتالیا بازی کردهام که در یوتیوب هم وجود دارد. روی آهنگ معروف «A time for us» اثر «نینو روتا» که به دو زبان ایتالیایی و انگلیسی خواندهام. ویدئو کلیپی که بسیار از نظر احساسی زیباست و از نظر آهنگ و ارکستر هم زیباست. این کلیپ در فلورانس فیلمبرداری شده که همراه با زیباییهای طبیعی فلورانس و ایالت توسکانای ایتالیا هم هست.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
جناب اقای ادیب زاده
این بار دوم هست که جنابعالی نسنجیده و نشناخته ، بدون اطلاع از کم و کیف داستان ها و پشت پرده ی کنسرت ها و وقایع دنیای موسیقی کلاسیک و نمایش و اپرا ، به معرفی این دوست جوان و خام میپردازید و مقاله نگاری می فرمایید...
این اجرا در یک کلیسا و با فقط یک پیانو اجرا شده... نه ارکستری در کار بوده ، نه سالن و گروه کر ... یک اجرای کاملا دانشجویی که با متنی که شما برای معرفی اون مقاله نگاری کرده اید ، بسیار مهم نشون داده شده اس و من را به یاد مقاله ی دیگر شما برای اجرای ایشون در اپرای باستیل پاریس انداخت.
خواهش می کنم بدون اطلاع و اگاهی ، صرفا به حرف دوست و اشنا متنی ننویسید که هیچ سودی جز مضحکه ی خاص ( موسیقی شناسان و موسیقی دانان و اگاهان عرصه ی موسیقی کلاسیک و اپرا) برای ایشون و متاسفانه شما نخواهد داشت.
من خواهش میکنم از شما...
مجالی برای مرور صحبت های ایشون نیست ...فقط حال که صحبت از جان مریم امد ، توجه شما و خوانندگان محترم را به دیدن این ویدئو جلب میکنم.ایشون حتی نام قطعه ی جان مریم را ماریا و اهنگساز اون رو استاد دهلوی معرفی میکنند! ای کاش قبل از نوشتن این مقاله این کلیپس را دیده بودید...
http://www.youtube.com/watch?v=KC5-gBYSZZA
-- امیر ارجمند ( پاریس ) ، Oct 2, 2009با دیدن این اجرا هر شنونده ی معمولی شکه خواهد شد چه رسد به علاقه مندان هنر اپرا و اواز کلاسیک!
باور بفرمایید ایرانیان بسیاری در عرصه ی اواز کلاسیک تحصیل کرده اند و خواندگان موفق و واقعا مطرحی هستند که مجال بردن نام انها اینجا نیست... مشک ان است که ببوید !
خواهش میکنم تا از وقوع هر چیزی مطمئن نیستید ، ننویسد استاد عزیز!
پیشنهاد من به آقای ایرج ادیب زاده اینست که به ورزش که حوزه ی تخصصی شان میباشد بپردازند. موسیقی را به کارشناسان خبره همچون محمود خوشنام واگذار نمایند.
پس از دیدن ویدئوی "جان مریم" این خواننده و شنیدن صدای خام او دلم برای محمد نوری و اثر جاودانه اش سوخت.
و پیشنهاد به زمانه:
-- عاشق موسیقی ، Oct 3, 2009رسانه ی فراگیر گروهی را عرصه ی نان قرض دادنهای سخیف و تبلیغ کارهای خام نکنید. هرازگاهی هیاهوهای بسیار برای هیچ در عرصه های مختلف در این سایت نمود پیدا میکند.