خانه > خارج از سیاست > ایرانیان خارج از کشور > مردان زن در کانادا | |||
مردان زن در کاناداونداد زمانیمزدک، مخفف «مردانِ زن در کانادا» اصطلاحی است که چندی بیش نیست که در گفت و گوها میشنویم. اصطلاحی که در واقع ضرورت ایجاد آن به شکلگیری پدیدهای نوظهور به نام «مردان زن در کانادا» برمیگردد و اشاره دارد به مردانی که همسر، فرزندان و در کل خانواده خود در کانادا را به هدف کسب و کار در داخل کشور رها کرده و به ایران بازگشتهاند. مردانی که موقعیتهای شغلی و سطح درآمد آنها در داخل کشور به نحو چشمگیری بالاتر و درخشانتر از جامعه کاری کانادا به عنوان کشوری که به آن مهاجرت کردهاند است. پدیدهای که به صورت کاملأ مستقیم چهارچوب خانواده را متأثر کرده و الزام گشوده شدن مباحث روانشناختی جدیدی در این باب را ضروری به نظر مینمایاند. در این رابطه به میان مردم رفتهایم و نظرات آنها را دربارهی این موضوع جویا شدهایم:
مزدک، یک اصطلاح ایرانی است درباره مردانِ زن در کانادا؛ شما این اصطلاح رو شنیدید؟ یک خانم میانسال از تورونتو جواب دادند: «بله و در جواب سوالتان درباره پدیده جدید مزدک؛ مردان زن در کانادا که پرسیدید؛ من خوشبختانه جزو این دسته نیستم اما بله، تعداد زیادی از همکاران من جزو این گروه هستند.» و خانم دیگری شاغل در یک دفتر هواپیمایی میگوید: «من مزدک را شنیدم. البته این معنی دارد وقتی ابتدای کلماتش رو به هم می چسبونید... . ولی جوک هم برایش زیاد درآوردند؛ هرکی نسبت به رشتهی خودش! ما چون در آژانس هواپیمایی کار میکنیم، یادم هست میگفتند که چون بچهها همه اینجا درس میخوانند و خانمها هم بیشتر پیش بچهها هستند، بنابراین هواپیماها در دورهی زمانی خاصی، یعنی از سپتامبر تا آوریل شبیه به اتوبوس مدرسه هستند، منتها برای پدرها.» او ادامه میدهد: «چون همهی آقایانی که خانمهایشان اینجا هستند بیچارهها رفتند آنجاکار میکنند و در رفت و آمدند. هیچ بچه و خانمی تو هواپیما نیست. معمولاً کسانی اینجا نمیمانند که آنجا وضعیت خوبی دارند، درآمد خوب دارند و در شرایط مالی هستند که نمیخواهند اینجا هر کاری انجام دهند. البته خانمها اصرار دارند که بلیط همسرانشان را عوض کنند که زود برگردند؛ مثلأ میشنویم که میگویند که «نه خانم میدونید که ایران چه خبر است؛ هیچ اعتباری نیست مرد تنها بماند.». از این چیزها زیاد میشنویم اینجا.»
پرسششونده دیگری هم گفتند: «و بعد بالأخره دوری راه است. پپش چشم همدیگر نیستند و محبتها کمتر میشود. خانمها و بچهها اینجا هستند و ایشان آنجا درگیر کار و مسایل اجتماعی؛ مشکلاتی برایشان به وجود میآید که آنها را به فکر طلاق میاندازد.» و آقایی از تورنتو عقیده دارد: «بعضی آقایان کارشان توی ایران است و اینجا هم نمیتوانند کاری برای خودشان دست و پا کنند. نه اینکه نخواهند؛ اینجا میگویند زبان بلد نیستیم و نمیتوانیم دوباره در جایی که سیستمش را بلد نیستیم، به راحتی شروع کنیم. بنابر این می روند ایران کار میکنند و خرجی میفرستند برای خانواده. فرض کن سالی دو سه ماهی میآیند اینجا و آب و هوایی تازه میکنند و برمیگردند. یک دسته اینطورند.» او در ادامه میگوید: «یک دسته دیگر میآیند اینجا که بمانند و بعد با مشکلاتی برخورد میکنند که باید خودشان را وفق بدهند. آقا میگوید برگردیم اما زنش میگوید نه! آقا هم میگوید بنابراین من میروم و تو هم هر کاری که میخواهی بکن. زن هم شده برود باساعتی چهار دلار توی مک دونالد کار کند میماند؛ زندگیاش را یک جوری اداره می کند؛ یک کم هم کمک دولتی میگیرد. بچهها هم اگر بزرگ باشند نیمهوقت کار میکنند و بعد هم در نهایت آقا مجبور میشود برگردد یا در نهایت طلاق میگیرند.» در این رابطه و برای آشنایی و تعریف همگانیتر این پدیده مهاجرتی، گفت و گویی را ترتیب دادیم با روانکاو محترم شهر تورونتو خانم دکتر محبی و از ایشان درخواست کردهایم تا از نگاه خودشان اشاراتی درباره این شکل جدید خانواده ایرانی داشته باشند: باید در نظر داشته باشیم که در فرهنگ غرب هم عبارت و اصطلاحی داریم که شاید مترادف با همین پدیدهی مزدک است. این اصطلاح"LAT - Leaving Apart Together" ست که به معنای زندگی مشترک دور از هم است. یعنی افرادی که دریک سیستم زندگی زناشویی هستند اما دور از هم زندگی میکنند و در واقع این پدیده صرفاً مختص ما ایرانیان نیست؛ بلکه این شکل از زندگی در جوامع دیگری هم در حال تجربه شدن است. در فرم زندگیهای زناشویی که به شکل «مزدک» هستند؛ یکی از پیامدهای منفی که مترصد این سبک از زندگی است مسأله طلاق است. در تعدادی از این زندگیهای زناشویی به علل مختلف نظیر سرد شدن رابطه به دلیل دوری یا بالا رفتن حجم مشکلات و عدم توانایی در رفع و رجوع کردن این مشکلات گاهی ممکن است که با طلاق مواجه بشویم. عدهای از این افراد بنا بر دلایلی حتی در زندگی زناشویی قبلی خود در کشور مبدأ؛ طلاقهای روانی از هم گرفتهاند اما منتطر یک فرصتی هستند که آزاد بشوند و وقتی که با چنین شرایطی مواجه میشوند احتمال اینکه به قضیه طلاق فکر کنند زیاد است. آنچه برای مرد اتفاق میافتد مسلمأ فقدان یک رابطهی عاطفی صمیمی و جنسی است.دیگر «زن» نیست که تأمینگر نیازهای ضروری باشد و آن کانون گرم خانواده را در کنار همدیگر تجربه کنند. از دید روانشناسانه و دید تخصصیتر بررسی کنیم از نظرگاه سکسولوژی؛ تماس بدنی به عنوان مهمترین رفتاری که ایجادگر امنیت و آرامش است در نبود رابطهی مستقیم تأمین نمیشود و نکتهی بسیار مخرب این قضییه این است که احساس دلتنگی و دلواپسی برای همسر از بین میرود.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
گروه مزدا را یادتون نره مردان زن در ایران
-- بدون نام ، Jul 17, 2009آره، بازم منم، ادیب، یار ملانقطی و مزاحم همیشگی زمانه!
آیا بهتر نبود این عبارت به این شکل نوشته میشد تا خواندن آن راحت تر و روان تر و درست تر باشد:
مردان زن-در-کانادا
شاید هم زمانه قصد داشته که پس از گذاشت چنان عنوانی و به آن شکل، با گمراه کردن نسبی خواننده، نظر وی را بیشتر به خواندن اصل مطلب جلب کند، اما به هر حال چنین عبارتی را میشود به شکل پیشنهادی بالا نیز نوشت.
البته میدانم که فرهنگستان زبان پارسی با کاربرد علاماتی همچون خط تیره که از زبانهای غربی به عاریت گرفته شده زیاد موافقت ندارد ولی همان زبانهای غربی هم در دوران معاصر، یعنی از حدود صد سال پیش به این طرف به این نتیجه رسیدند که در مواردی، چارهای به جز آن نیست که از این گونه علامات برای راحت تر شدن و رسا شدن معنای بعضی از عبارات و اصطلاحات محاورهای در نبشتار باید استفاده کرد.
-- ادیب ، Jul 17, 2009Khasteh nabashid. Mozoue khoobeh egtemaii.
-- Roya Emadi ، Jul 17, 2009با ادیب کاملن موافقم.
-- علی ، Jul 18, 2009ایرانی ها زود عاشق می شوند، سریع ازدواج می کنند و بچه دار میشوند و به همان سرعت هم جدا میشوند.
-- محفوظ ، Jul 18, 2009با سلام،
این هم از مصیبتهای اجتماع ایرانی... امیدوارم یه روزی همه برگردیم وطن. مهاجرت هم خیلی خوبه و هم مشکل ساز در آینده
بابک
-- بابک ، Jul 19, 2009